ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به فیلم «بمب یک عاشقانه»/ عشق ناجی همیشگی/ یادداشت های روزانه جشنواره فجر

نگاهی به فیلم «بمب یک عاشقانه»/ عشق ناجی همیشگی/ یادداشت های روزانه جشنواره فجر

سینماسینما، سپیده ابرآویز:

1-اگر سواد و استعداد شرط موفقیت در هر کاری باشد پیمان معادی بی شک هر دو را دارد و بی شک در کاری که می کند تا امروز موفق عمل کرده است. معادی سینما را به خوبی می شناسد، حس می کند و زندگی می کند . او در فیلم نامه نویسی ، بازیگری و کارگردانی به درستی این توانایی را ثابت کرده است .اگر در بازیگری دیده شده و درفیلم نامه نویسی رگ خواب مخاطب را پیدا کرده وکنار تمام موفقیت هایش ، برای فیلم نامه بمب یک عاشقانه در جشنواره آسیاپاسیفیک 1393 درخشیده حاصل همین توانایی بالفطره اوست.
2 معادی بمب یک عاشقانه را با فیلم نامه ای سالم و درست جلو می برد . ریتم یک دست ، پردازش و چینش مناسب اطلاعات ، دیالوگ نویسی محکم و بیش از هر چیز شخصیت پردازی و فضا سازی در این فیلم نامه کامل است. او به ظاهر قصه ساده ای را روایت می کند. ماجرای یک زن و شوهر در فضای جنگ . اما این فقط لایه رویی داستان است. معادی زن وشوهر قصه اش را کنار روایت جنگ و آدم هایش و کنار زندگی مرد ( ایرج ذکایی ) در محل کارش که یک مدرسه است با مهارت مدیریت می کند و به شکل موازی هر کدام را به تصویر می کشد .
3- اختلاف بین زن و شوهر بر سر نبود عشق ، با پس زمینه ای از شک که باز حاصل یک عشق است همراه با روایت عشق کودکانه سعید ملکی و دختر بچه ، همه و همه تمام فیلم را به سوی مفهوم همیشگی می کشاند که در جنگ یا صلح ناجی بی تردید تمام آدم هاست . مفهوم عشق . چیزی که این عشق را چه در نبود و چه در بودش سرپا نگاه می دارد شخصیت پردازی فوق العاده ای است که کارگردان و تک تک بازیگران بمب یک عاشقانه به درستی از پس آن برآمده اند.طوری که نمی شود گفت کسی در این فیلم نقشش را نفهمیده یا درست بازی نکرده است.
4- ارشیا عبداللهی پسربچه دوازده، سیزده ساله در نقش سعید ملکی یک پدیده است. نگاه ها و اکت منحصر به فردش آن قدر حرفه ای است که شاید مشابهش از بهترین بازیگران داخلی و خارجی به سختی برآید . سیامک انصاری یک نمونه کامل از مدیری فحاش و بددهن در دهه 60 و دوران جنگ است که مابه ازای واقعی اش را حداقل متولدین دهه 40 و 50 زیاد دیده اند.مدیرمدرسه ای که برحسب وظیفه یا شاید هم احساسات واقعی، بچه هایی تربیت می کند که جز مرگ بر گفتن کار دیگری یاد نمی گیرند. سکانس بسیار درخشان نوشتن شعار مرگ بر آمریکا و شوروی و اسراییل و … بر روی دیوار مدرسه کپسولی است از تمام حرفی که فیلمساز می خواهد در باره آنچه در مدارس آن روزها می گذشته بزند.
5- لیلا حاتمی اگر چه همان همیشگی است اما نمی شود انکار کرد که همان همیشگی خوب از کار درآمده است. باز هم زنی آرام و کم حرف و درونگرا که ناگاه عاصی می شود . بازهم تحصیلکرده است و همان شانی که حتی همسرش ایرج از آن حرف می زند را حفظ می کند. البته که از نقش آفرینی کوتاه ولی به جای محمود کلاری ، حبیب رضایی وسیامک صفری هم نباید غافل شد.
6- لحظه های طنز و شور زندگی که در دل جنگ جریان دارد باعث می شود بمب یک عاشقانه تبدیل به فیلمی خشن و شعاری نشود.بازی تخته نرد در میان پناهگاه، دزدی که از ترس جبهه دست به سرقت می زند و شوخ و شنگی های فضای مدرسه با تمام حرف های پیدا و پنهانی که دارد به فیلم گرما و حس زندگی می دهد . تا جایی که در تمام طول فیلم حس تماشای واقعیت به مخاطب القا می شود.
7-بمب یک عاشقانه مسلما کسانی که لحظات جنگ را لمس کرده و خاطرات آن را به یاد دارند به درستی تحت تاثیر قرار می دهد و چالش خوبی است تا فیلمساز و همسالانش منتظر واکنش های جوانانی باشند که بعد ازجنگ متولد شده اند .اگر فیلم توانسته باشد آنها را هم به اندازه نسل قبلی ها متاثر کند بی شک اثر بسیار موفقی به سینمای ایران اضافه شده است.
8- آخرین فیلم معادی بار دیگر ثابت می کند که عشق فرمولی است که هرگز کهنه نمی شود به شرط آنکه استفاده به اندازه از معادلات آن را بشناسیم . بمب یک عاشقانه ، عاشقانه ای است که با موسیقی دلنشین ، تدوین درست و فیلم برداری خارق العاده ، یک سر و گردن از فیلم هایی که تلاش کرده اند مفهوم عشق را با روابط سر درگم به تصویر بکشند بالاتر است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان