طلاق اتفاقی است که بسیاری از مردم جامعه به خصوص زنان جامعهی ما با آن کنار نیامدهاند و گمان میکنند با طلاق گرفتن دنیای آنها به پایان میرسد. البته نگاه و برخورد جامعه و باورهای سنتی نسبت به زنان مطلقه در این نوع نگاه تاثیر زیادی دارد. در ادامه با بنیتا همراه باشید تا با هم به ریشهیابی این مساله بپردازیم.
برای ریشهیابی این موضوع، به تلاش زیادی نیاز نیست. بسیاری از مردم، زنانی را که از همسرشان جدا میشوند به چشم مجرم نگاه میکنند و برای آن دسته از مردم هیچ اهمیتی ندارد که آن زن طلاق گرفته به چه دلیلی از همسر خود جدا شده است و تنها طلاق را دلیلی برای متهم کردن آن زن میدانند. فکرش را بکنید که خود آن زن به دلیل جدایی از کسی که قرار بود تمام عمرش را در کنار او بگذراند و آیندهی روشنی با او میدید به اندازهی کافی دچار مشکلات روحی شده است و سالها طول میکشد تا بتواند با موضوع طلاق کنار بیاید و باز بتواند به زندگی عادی خود بازگردد.Credti: tanineyas
البته منظور از زندگی عادی این نیست که آن زن بتواند مانند گذشته برای انجام دادن کارهای شخصی خود و یا حتی تفریح به راحتی از خانه بیرون برود، زیرا دیگر باید مراقب حرفهای آشنایان و فامیل هم باشد، زیرا ممکن است به قول معروف پشت سر او حرفهای زشت و زنندهای بزنند. این افراد عقیده دارند که زن طلاق گرفته باید تا آخر عمر خود در منزل بماند و تنها کارهای منزل را انجام دهد. به راستی چرا زن بعد از جدایی از همسر خود نباید مانند مرد که آزادانه تصمیم به انجام کاری میگیرد عمل کند؟ منظور این نیست که باید با مردها نیز همانگونه که با زنها رفتار میشود رفتار شود، بلکه باید این فرهنگ در جامعه ما جا بیفتد که زن و مرد حقوق یکسانی دارند و باید به حقوق هر فردی احترام گذاشته شود.
در گذشته و گاهی حتی امروز طلاق گرفتن زن برای او گران تمام میشد و مردم جامعه فضای بسیار سنگینی را برای او ایجاد میکردند. شاید در زمان حال آن فضاها کمی بهتر شده باشد، اما هنوز هستند کسانی که افکارشان مانند گذشته است و به قول معروف چشم دیدن زنان مطلقه را ندارند. در این خصوص تا حدودی باید زنان را در این امر مقصر دانست، چون بسیاری از زنان بهجای حمایت از زنان مطلقه، خود آتشبیار معرکه هستند و باعث به وجود آمدن تنش میشوند. بعضی از زنان فرصت را غنیمت میشمرند و دست به انتقام میزنند. به عنوان مثال زنی که سالها پیش از زن مطلقهای آسیب دیده بود از این فرصت استفاده کرده و شروع به آزار رساندن به آن زن میکند و با گفتن سخنان کنایهآمیز تلاش میکند تا او را آزار دهد و هربار که او را میبیند داغ او را تازه میکند. شاید فکر کنید که میتوان با بیتوجهی از این مساله گذشت، اما این راه چاره نیست و باید این فرهنگ در میان مردم جامعهی ما جا بیفتد که زنان هم بعد از جدایی میتوانند باز لبخند بزنند و آزادانه به زندگی خود ادامه دهند.Credti: Siasat
زنانی که در سنین جوانی مجبور به طلاق گرفتن میشوند دچار انواع بیماریهای روحی و روانی مانند بدبینی، گوشهگیری و افسردگی میشوند که البته اگر دارای فرزند خردسال نیز باشند ممکن است دچار مشکلات بیشتری شوند. یکی از این مشکلات تقبل نکردن مخارج فرزند توسط پدر است که در نتیجه بعضی از مادران باید به تنهایی فرزند خود را بزرگ کنند و در این رابطه زنانی هستند که به دلیل پرداخت نکردن نفقه از سوی شوهر سابق به قول معروف با بازوی خود نان خود و فرزندش را درمیآورند. طبق آخرین تحقیقات، شانزده درصد از زنان ایرانی نه از سوی همسران و نه هیچ ارگانی حمایت نمیشوند و برای خرج زندگی خود مانند بسیاری از مردان جامعه شروع به انجام کارهای دشواری میکنند.
دکتر داوود نجفیتوانا، روانشناس، با اشاره به پیامدهای روحی و روانی پس از طلاق میگوید: «اگرچه خود نفس طلاق معلول علتهایی مانند اختلالات جنسی، افسردگی، پرخاشگری، بدبینی، اعتیاد، و غیره است اما پیامدهای طلاق مشکلات بیشتری را به وجود میآورد که مزید بر علتهای طلاق است. طبیعتا بعد از طلاق، مشکلات اجتماعی مانند فحشا و کودکان افسرده و بزهکار و اختلالات روانی بیشتری نسبت به قبل از طلاق به وجود میآید.»
Credti: shutterstock
به گفتهی روانشناسان، انسانها بعد از طلاق از نظر روحی و روانی دچار مشکل میشوند که این مشکل در زنان بیشتر نمود پیدا میکند، زیرا زنان به دلیل حساس بودن و ضربهپذیری بیشتر نسبت به مردها، باید بیشتر تحت مراقبت باشند. یکی دیگر از مشکلات زنان مطلقهی جوان این است که فکر میکنند باید به اولین پیشنهاد ازدواج جواب مثبت بدهند، زیرا بارها به آنها گفته میشود که ممکن است دیگر خواستگاری نداشته باشند و باید تا آخر عمر خود تنها بمانند. بسیاری از این زنان به دلیل فشار اطرافیان تن به ازدواج اجباری میدهند و این در حالی است که ممکن است آن مرد سن بسیار بیشتری نسبت به او داشته باشد و زن تنها به دلیل خوشحال کردن خانوادهی خود تن به این وصلت میدهد. البته اگر همسر جدیدش دارای فرزند یا فرزندانی باشد مشکلات او دو چندان میشود، چون هم باید همسر خود را راضی نگه دارد و هم اینکه باید از فرزندان همسرش مراقبت کند؛ آن هم فرزندانی که ممکن است او را نپذیرند و باید تا سالها با این مشکل دست و پنجه نرم کند و یا باز طعم تلخ طلاق را بچشد.
یکی دیگر از مشکلات زنان مطلقهی جامعه ما این است که خانوادهها دیگر مانند گذشته به چشم یک زن مجرد قبل از ازدواج به آنها نگاه نمیکنند و آنها را با محدودیتهایی مواجه میکنند. البته باید در این زمینه خانوادهها را توجیه کرد تا بتوانند با زنان مطلقه بهتر کنار بیایند و بپذیرند که زن مطلقه میتواند مانند همه آزادانه زندگی کند و برای آیندهی خود تصمیم بگیرد. این بیتوجهیها تنها به خانوادهها محدود نمیشود، زیرا زنان مطلقه هنگامیکه مانند همه برای پیدا کردن شغل دست به کار میشوند باز هم با مشکل برخورد میکنند. برخی از افراد جامعه به محض متوجه شدن مطلقه بودن آنها مانند بیماران جزامی با آنان رفتار میکنند و ممکن است این افراد به خاطر بیتوجهی در خانه بمانند و دیگر نتوانند شغلی برای خود پیدا کنند و اگر هم بتوانند شغلی پیدا کنند اطرافیان و خانوادهشان آنها را تحت فشار میگذارند تا از کار خود دست بکشد و باز به خانهی اول بازگردند.
Credti: standard
دکتر پروین رفیعینیا، روانشناس، در این باره میگوید: «طرز تفکر و باور غلط دیگران و داوری آنها نسبت به این زنان از یک طرف و از طرفی حس سرزنشگرایانهی زنان مطلقه ارمغانی جز احساس یاس، سرخوردگی و از دست رفتن اعتماد بهنفس برای آنها نخواهد داشت و در نهایت این حجم از سرخوردگی و از دست دادن عزت نفس باعث گوشهگیری وکنار رفتن از فعالیتهای اجتماعی خواهد شد.»
طبق آخرین تحقیقات، چهل و پنج درصد زنان مطلقه از مزاحمتهای همسر سابق خود رنج میبرند و در تمام کارهای آنها مداخله میشود. بررسیها نشان داده که این افراد برای انجام دادن کارهای خود، باید اول با همسر سابق خود هماهنگ کنند و در صورت تایید او میتوانند آن کارها را انجام دهند، تا جایی که همسر سابق این افراد اجازهی ازدواج مجدد را به آنان نمیدهند و حتی دیده شده که همسر سابق با درگیری و زد و خورد خواستگاری را بر هم زده است. این چنین اتفاقها در جامعهی ما بسیار زیاد است و دیگر مانند امری عادی با آن برخورد میشود و حتی ممکن است خانوادهی زن مطلقه از داماد سابق خود حمایت کند و دختر خود را تحت فشارهای بسیار زیادی قرار دهند. شاید بگویید که این دسته از افراد میتوانند از دست همسر سابق خود شکایت کنند، اما دیده شده که با این کار آن شخص در آزار رساندن به همسر سابق خود مصممتر هم شده است و دست به انتقام میزند که نمونهی آن اسید پاشیهایی است که گاه به گوش ما میرسد.
Credti: salon
از سوی دیگر، ممکن است بعد از طلاق زنان از سوی خانوادهی خود پذیرفته نشوند و بعضی از این زنان باید برای پیدا کردن سرپناه، فکر چاره باشند و به همین دلیل بسیاری از آنها در هتلها و مهمانسراها اسکان یافتهاند و به تنهایی خرج خود و فرزند خود را درمیآورند. البته بعضی از این افراد حتی بهای پرداخت هزینه هتل و محل اسکان خود را ندارند و خودمان بهتر میدانیم که این افراد چه عواقبی در انتظارشان است. در دنیای امروزی که حتی دکتر و مهندس هم به زحمت میتواند از پس مخارج زندگی برآید چگونه میتوان انتظار داشت یک زن تنهای مطلقه بتواند از پس خرج سنگین زندگی برآید؟ تازه در این گیر و دار ممکن است همسر سابق درخواست حضانت فرزند را به دادگاه تسلیم کند و قاضی حق نگهداری کودک را از مادر سلب کند و هیچ چیز دردناکتر از این نیست که مادری فرزند خود را از دست بدهد.
در پایان توصیه میکنیم که مطلب قبل از طلاق به این 6 مورد توجه کنید را حتما مطالعه کنید.
منابع: بنیتا، fardanews.com، drdtavana.ir