آیاتی که در قرآن مجید درباره تحریک به تعقل و به فعلیت رسانیدن لُبّ (خرد محض) و درک خردمندانه وارد شده، خیلی فراوان است. می توان گفت: هیچ یک از مکتب ها و جهان بینی های بشری، به درک های عقلانی و خردمندانه این همه اهمیت نداده است، از آن جمله:
1- قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکمْ عَلَیکمْ أَلَّا تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکمْ وَ إِیاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذلِکمْ وَصَّاکمْ بِهِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ.[1]
«به آنان بگو بیایید بخوانم آن چه را که پروردگار شما برای شما حرام کرده است: هیچ چیزی را برای او شریک قرار ندهید، به پدرانتان احسان کنید و فرزندان خود را به جهت فقر نکشید، ما هستیم که شما و آنان را روزی می دهیم. به کارهای فحشاء نزدیک نشوید، چه فحشای آشکار باشد و چه مخفی. و هیچ نفسی را که خداوند محترم نموده است، نکشید، مگر این که مستحق قتل باشد. این است توصیه ای که خداوند به شما می کند، باشد که تعقل بورزید.»
2- إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکمُ الَّذِینَ لا یعْقِلُونَ.[2] «بدترین جانوران در نزد خداوند، کر و لال هایی هستند که تعقل نمی کنند.»
3- إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْک الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما ینْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ.[3]
«قطعاً، در آفرینش آسمان ها و زمین و تعاقب شب و روز و کشتی که در دریا به سود مردم حرکت می کند و آبی که خداوند از آسمان می فرستد و زمین را پس از مردنش زنده می کند و از هر نوع جانداری که در روی زمین منتشر کرده و گردانیدن بادها و ابری که میان آسمان و زمین مسخّر نموده، آیاتی است برای قومی که تعقل می کنند.»
4- وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیرُ صِنْوانٍ یسْقی بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکلِ إِنَّ فِی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ.[4]
«و در روی زمین قطعاتی پهلوی همدیگر است و باغ هایی از انگورها و زراعت و درختان خرما از یک ریشه، و ریشه های مختلف با یک آب سیراب می شوند و بعضی از آن ها را بر بعضی دیگر در خوردن برتری می دهیم. در این پدیده ها آیاتی است برای مردمی که تعقل می کنند.»
5- لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ.[5] «قطعاً در داستان های [پیامبران گذشته با جوامعشان ]، عبرتی است برای کسانی که دارای خِرد هستند.»
6- الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَک لَکمْ فِیها سُبُلًا وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّی کلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکمْ إِنَّ فِی ذلِک لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی.[6]
«آن خداوندی که برای شما زمین را گهواره قرار داد و راه هایی را در آن زمین برای شما گسترانید و از آسمان آبی فرستاد و به وسیله آن، جفت هایی از گیاهان متنوع بیرون آورد. بخورید و چارپایانِ خود را بچرانید. قطعاً، در این جریان خلقت، آیاتی است برای خردمندان.»
7- أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یعْلَمُونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ.[7] «یا آن کسی که در لحظات شب در حال سجده و قیام به عبادت خدا پرداخته، از سرای آخرت در حذر است و امید به رحمت پروردگارش بسته است.
بگو: آیا مساویند کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند؟ جز این نیست که فقط خردمندان متذکر می شوند.»
دستور به تعقل و سرزنش شدیدِ کسانی که تعقل نمی کنند و بیان این که مرز میان حیوان و انسان تعقل است، در آیات زیر نیز آمده است:
بقره آیات 73 و 75 و 197 و 242- آل عمران آیات 65 و 66- مائده آیات 58 و 100 و 103- انعام آیه 32- یونس آیات 16 و 42 و 100- هود آیه 51- نحل آیه 12- انبیاء آیه 67- مؤمنون آیه 80- نور آیه 61- شعراء آیه 28- قصص آیه 60- عنکبوت آیه 43- روم آیه 24- یس آیات 62 و 68- صافات آیه 138- ص آیات 29 و 43- مؤمن آیه 54- حدید آیه 17.
نتایج آیات
از مجموع آیاتی که درباره تعقل و لُب و درک خردمندانه وارد شده است، معلوم می شود که مقصود از تعقل و مفاهیم مشابه آن، عقل نظری معمولی نیست که خیر و شرّ، هدف ها و مبادی اعلای زندگی، احساس تعهد برین و نظارت الهی بر انسان و جهان را در دیدگاه خود نمی بیند و کاری جز تنظیم واحدهای محدود به اصالت سودجویی و خودمحوری ندارد؛ آن عقل نظری معمولی که ضرورتی برای تحصیل حیات معقول که قابل تفسیر و توجیه همه جانبه باشد، سراغ ندارد؛ همان عقل نظری که ادعای با طمطراقش تکیه گاه همه مکتب ها و جهان بینی های متضاد و متناقض است که در طول تاریخ، انسان ها را به گروه های متخاصم تقسیم نموده و آنان را رویاروی یکدیگر قرار داده است:
هر کسی چیزی همی گوید ز تیره رای خویش تا گمان آید که او قسطای بن لوقاستی
هر کسی آرَد به قولِ خود دلیل از گفته ای در میان، بحث و نزاع و شورش و غوغاستی
«میرفندرسکی»
بالاتر از این، همین عقل نظری معمولی برای تیز کردن لبه شمشیر یکه تازان تنازع در بقا به کار گرفته شده است. این عقل نظری معمولی با آن چهره حق به جانبش که می بایست عصایی جهت کمک برای راه رفتن این فرزندان خاکی باشد، شمشیری شده که بر سر یکدیگر فرود آورده اند!! پس مقصود آیات قرآن، آن عقلی است که با هماهنگی وجدان و فطرت و هدف گیری های معقول برای حیات معقول فعالیت نموده و راه را برای پیشرفت مادی و معنوی انسان ها هموار می کند.
پی نوشت ها
[1] سوره انعام، آیه 151.
[2] سوره انفال، آیه 22.
[3] سوره بقره، آیه 164.
[4] سوره رعد، آیه 4.
[5] سوره یوسف، آیه 111.
[6] سوره طه، آیات 53 و 54.
[7] سوره زمر، آیه 9.