هر ارتباطی به زبان خودش نیاز دارد. ارتباط جنسی هم استثنا نیست. ما نیاز به زبان و ادبیات جنسی داریم، زبانی که مهجور مانده و خیلیها از کاربرد آن خجالت میکشند...
زبان و ادبیات جنسی
خجالت میکشند و حرفهایشان را نمیزنند. آنوقت مشکلات جنسی با لباس مبدل بروز میکند و سر از مسائلی در میآورد که برایش کلمههای قابل قبول داریم و بهراحتی میتوان در موردش صحبت کرد و مشورت گرفت اما مساله اصلی همچنان چیز دیگری است.
شعار اولین سال گرامیداشت روز جهانی سلامت جنسی در سال 2010 این بود: «اجازه بدهید در این مورد صحبت بشود.» شعاری که نشان از آن داشت که مقاومت در برابر طرح مشکلات جنسی مسالهای جهانی است و به کشور ما محدود نمیشود.
من این مشکل زبانی را از دو دیدگاه میبینم؛
زبان جنسی اجتماعی و زبان جنسی خصوصی. یکی از سودمندیهای آموزش جنسی این است که مردم با یک زبان جنسی اجتماعی آشنا میشوند. مشکل بسیاری از مردم، نداشتن یک زبان جنسی مشترک اجتماعی است. برای من بارها پیش آمده که وقتی مراجعم میخواهد در مورد مشکل جنسیاش صحبت کند، به دلیل نداشتن کلمات مناسب، برایش بسیار سخت است که منظورش را توضیح بدهد.
وقتی به او میگویم از صحبتهایت اینگونه متوجه میشوم که مشکل تو «زودانزالی» است؛ نفس راحتی میکشد و میگوید: «آقای دکتر! خدا خیرتان بدهد نمیدانستم چطور توضیح بدهم مشکل من دقیقا زودانزالی است.» جلسههای بعدی هم خیلی راحتتر و بدون شرم و البته این بار با یک ادبیات جنسی اجتماعی در مورد مشکلش صحبت میکند. دیدگاه بعدی، زبان جنسی خصوصی است.
زبانی که زن و شوهرها در خلوت خود آن را به کار میبرند. بعضیها ترجیح میدهند ادبیات جنسی خصوصیشان کتابی باشد، بعضی استعاری، بعضی هم ترجیحشان ادبیات عامیانه است. هیچ کدام هم اختلال جنسی یا شخصیتی ندارند. مشکلی که من در مراجعانم زیاد میبینم، بدفهمیهای زبان جنسی است.
یکی از مراجعانم میگفت قبل از ازدواج فکر میکردم شوهرم یک «جنتلمن» است اما پس از ازدواج حرف زدنش ذهنیتم را عوض کرد. وقتی به او توضیح دادم این صرفا مربوط به زبان جنسی است و ربطی به اختلال شخصیتی یا اخلاقی ندارد، راحتتر آن را پذیرفت. رسیدن به یک زبان مشترک خصوصی برای ارتباط موثر زناشویی مهم است. آداب و ترتیبی نباید جست ولی در عین حال باید مورد توافق هر دو نفر باشد تا به بدفهمیهای احتمالی نینجامد.
منبع:پرشین