ماهان شبکه ایرانیان

مسافر مدینه ، امام رضا علیه السلام (۱)

چکیده جزوه ای که پیش رو دارید پیرامون روش صحیح زندگی کردن و مناظرات و اعتقادات می باشد و دستورات پزشکی که همان طب می باشد در کلام هشتمین امام نور و هدایت می باشد

مسافر مدینه ، امام رضا علیه السلام (1)

مهدی آقابابایی

چکیده
جزوه ای که پیش رو دارید پیرامون روش صحیح زندگی کردن و مناظرات و اعتقادات می باشد و دستورات پزشکی که همان طب می باشد در کلام هشتمین امام نور و هدایت می باشد. که اگر کسی سخنان پیشوایان دینی را الگو و سرمشق قرار دهد به گمراهی نمی افتد و در ضلالت به سر نمی برد زیرا دنباله روی صراط مستقیم می باشد.
واژگان کلیدی
امام رضا علیه السلام، ولادت، فرزرندان، سیره، طب، مناظرات، پندها و اندرزها.
مقدمه
حضرت امام رضا علیه السلام یکی از دوازده فروغ امامت است که معارف معنوی قرآن و عترت را در مواقع مقتضی به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم می‏داد و زمانی در پاسخ به پرسش‏ها پرتو افشانی می‏فرمود و نیز از طریق مباحث علمی و احتجاجات عقیدتی، کلامی و برهانی افاضه می‏فرمود، چنین برنامه هایی موجب گردید تا فرهنگ و اندیشه اسلامی، غنی و پربار گردد، باورها و ارزش‏های دینی حفظ شود. آن ستاره هشتم هدایت از عمده‏ترین پایه‏های دیانت و جوشان‏ترین چشمه‏های حکمت و یقین به شمار می‏رود که اسرار نبوت، ودایع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم علیه السلام به ایشان انتقال یافت. حضرت علی بن موسی‏الرضا علیه السلام فرزند پیشوای پاک و پارسایی است که در فرصت‏های مقتضی به رغم اختناق، فشارهای سیاسی و توطئه‏های گوناگون خلفای خلافکار معاصرش، به نشر احکام و معارف الهی پرداخت و میراث گرانقدری از فرهنگ سترگ اهل بیت علیه السلام را در دسترس علاقه‏مندان، در اعصار بعد قرار داد.
مقام علمی و شخصیت معنوی امام رضا علیه السلام نیز مورد تأیید دوستان و دشمنان بوده و می‏باشد در زمانی که برخی علمای درباری و سیاستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامی خدشه وارد نمایند آن بدر منیر با تعلیمات الهی راه اجداد و نیاکان و پدر پرهیزگارخویش را استمرار بخشید و موازین دینی ناب را از گزند انحراف و زوال رهانید و گام‏های ارزنده و مهمی در جهت تنویر افکار افراد جامعه و آشنایی مردم با چهره واقعی حکّام عباسی و نیز عدم مشروعیت آنان برداشت و لحظه‏ای از پرورش شاگردانی پرمایه، ارشاد مردم، دفاع از حریم حق و مقاومت در برابر باطل، غفلت ننمود و سرانجام در این مسیر به شهادت رسید.

ولادت امام رضا علیه السلام
 

در روز 5 شنبه یازدهم ذیقعده سال 148 هجری مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین بلکه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائک به گوش می‌رسید و شکوفا شدن غنچۀ دیگری از گل‌های بوستان ولایت را که فضای عالم را معطر ساخته بود بشارت می‌داد.
پدر آن حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام و مادرشان ام‌البنین نجمه (تُکْتَم، طاهره، اروی، سمانه) علیها السلام است. نام مبارکشان علی است و کنیة آن حضرت ابوالحسن است و کنیة خاصشان ابوعلی است. (1)
و نام همسر ایشان ام حبیب می‌باشد.
القاب آن حضرت: سراج الله ، نورالهدی، قره عین المؤمنین، مکیده الملحدین، کفو الملک، کافی الخلق ، رب السریر، رئاب التدبیر (به معنای مصلح)، فاضل، صابر، وفی، صدیق، رضی.(2)
هنگامی که حضرت به دنیا آمد پدرشان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام دستور دادند فرزندشان را بیاورند.
آن حضرت را در پارچة سفیدی پیچیده و به خدمت پدر بردند. آن حضرت در گوش راست حضرت امام رضا علیه السلام اذان و در گوش چپ آن حضرت اقامه فرمود، آب فرات به کام مبارک آن حضرت ریختند و سپس او را به مادر مکرمه‌اش نجمه علیها السلام بر گردانیدند.(3)

فرزندان حضرت امام علی بن موسی‌الرضا علیه السلام
 

حضرت امام رضا علیه السلام دارای 5 پسر به نام‌های محمد القانع (امام جواد علیه السلام )، حسن، جعفر (شاه کرم)(4) ، ابراهیم، حسین(5) و دارای یک فرزند دختر به نام فاطمه بنت الرضا علیه السلام بوده‌اند.(6)

تعداد فرزندان حضرت رضا علیه السلام در کتب شیعه
 

تذکره الائمه،ص 116، کشف الغمه، ج 3، ص 57، جنات الخلود، ص 33، تحفه العالم، اجساد جاویدان، ص 83-89، بحار الانوار، ج49، ص 231، عوالم العلوم، جلد امام رضا علیه السلام ، ص 370-371، ملحقات احقاق الحق، ج 19، ص 568، الدمعه الساکبه فی المصیبه الراتبه، ج 7، ص 419-420، فی رحاب ائمه اهل¬البیت علیهم السلام ، ج 2 ، جزء دوم ، ص 104.
ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهده دار مقام امامت و ولایت شد. مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول کشید که 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید»، 5 سال با خلافت «محمد امین» و 5 سال با خلافت «مأمون» معاصر بود.
امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مأمون- با حیله و نیرنگ- به خراسان دعوت شد و سر انجام در آخر صفر سال 203 هجری در سن 55 سالگی به واسطۀ زهر مسموم شد و به شهادت رسید.(7)

مأمون در زمان پدرش هارون از طرف وی، حاکم خراسان بود.
 

پس از مردن هارون، امین برادر او به خلافت رسید و مأمون با او وارد جنگ شد پس از چندی او را به هلاکت رساند و خلافت را به دست گرفت و مرکز خلافت را از بغداد به مرو منتقل ساخت.
مأمون پس از استقرار حکومتش به دو دلیل با اصرار و پافشاری فراوان امام رضا علیه السلام را به مرو دعوت کرد و ولیعهدی خود را به ایشان واگذار نمود:
خالی بودن دستگاه خلافت از وجود یک رکن مهم علمی و معنوی.
جلوگیری از قیام‌های مردمی به ویژه آل علی علیه السلام .
ابتدا امام رضا علیه السلام پیشنهاد ولایت عهدی را که از جانب مأمون مطرح شد نپذیرفت و روزهای فراوانی این بحث و گفتگو بین امام و مأمون جاری بود تا اینکه مأمون به تهدید نمودن امام متوسل شد و عاقبت امام به ناچار ولایت عهدی مأمون را پذیرفت اما مشروط به این که کسی را عزل و نصب نکند و در امور حکومتی دخالت ننماید و از دور بر بساط خلافت نظر کند و مأمون هم به این شرایط راضی شد.
دعوت مأمون از امام رضا علیه السلام در سال 200 هجری قمری صورت گرفت و سرانجام امام رضا علیه السلام پس از وداعی پر اشک و آه با قبر شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مردم و خویشان خود، فرزندش محمد علیه السلام ملقب به جواد علیه السلام را در مدینه گذاشت و راهی ایران شد و از خرمشهر به اهواز و سپس از راه اراک، ری و نیشابور مسافرتش ادامه یافت سرانجام روز 10 شوال سال 201 هجری قمری این قافله به مرو رسید.
در بین راه از مدینه تا مرو امام رضا علیه السلام در شهرها و آبادی‌ها بین راه با مردم دیدارهائی داشت و از ایشان کرامت‌ها و معجزات فراوانی به وقوع پیوست.
شخصی که از طرف مأمون مأموریت داشت که امام را به مرو بیاورد رجاء بن ابی الضحاک بود پس از رسیدن به مرو مأمون مشاهدات او را در طول سفر پرسید و او نیز به شرح فضائل امام پرداخت اما مأمون او را به سکوت امر کرد و چنین بهانه آورد که من می‌خواهم مردم فضائل ابی الحسن را از زبان خود من بشنوند ولی نه تنها فضائل امام را برای مردم بازگو نکرد بلکه هر از چند گامی شایعاتی از ناحیه او بر علیه امام بر روی زبان‌ها می‌افتاد.
یکی از کارهای مهم حضرت رضا علیه السلام در مرکز خلافت اسلامی این بود که با دانشمندان مختلف آن زمان و رهبران مذاهب غیر اسلامی مناظرات و مباحث علمی فراوانی داشت که مجموعۀ این مناظرات در کتاب گرانبهای «الاحتجاج» تألیف مرحوم طبرسی از علمای قرن ششم هجری گرد آمده است.
مرحوم شیخ صدوق (قدس سره) احادیث فراوانی که مربوط به امام رضا علیه السلام است یا اینکه از آن حضرت صادر گشته است را در کتاب ارزشمند «عیون اخبار الرضا علیه السلام » را در دو مجلد گرد آوری نموده است.

اخلاق امام
 

امامان پاک ما در میان مردم و با مردم مى‏زیستند، و عملاً به مردم درس زندگى و پاکى و فضیلت مى‏آموختند، آنان الگو و سرمشق دیگران بودند، و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز مى‏ساخت، و برگزیده‏ى خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمى نمى‏گرفتند، و خود را از مردم جدا نمى‏کردند، و به روش جباران انحصار و اختصاصى براى خود قائل نمى‏شدند، و هرگز مردم را به بردگى و پستى نمى‏کشاندند و تحقیر نمى‏کردند...
هیچ انسانی عادی و معمولی نمی‌تواند جوهره و کُنهِ ذات امامی را که خدای سبحان حجت بر عِباد قرار داده است درک کند. چگونه کسی می‌تواند مکارم اخلاق و فضائل عالیه‌ی ذات مقدسی را درک کند که خدای تعالی او را معصوم از هر لغزش و خطایی قرار داده و چکیده ای از فیض اقدس خود و جوششی از سرچشمه‌ی روح بلند نبوت معرفی کرده است!؟
امام معصومی که از شخصیت و عروق نبوت نشأت گرفته و تا قله‌ی عظیم و با ابهت خلیفه اللهی صعود کره چگونه برای مردم قابل درک خواهد بود؟ که یکی از آن امامان، امام ثامن ضامن، علی بن موسی‌الرضا علیه السلام است.
امام معصومی که در خوی و خلق نمونه‌ی کامل پیغمبر است که از عروق و اعماق جان او روییده است.
کرامات و شرف و عزت او، در صفحات روزگار بر همه کس روشن است.
بهترین شاهد صدق عظمت او، این است که او در تمام صفات مانند خود پیغمبر است.
چون تمام عزت و شرافت در عتبه‌ی مقدسه او نهاده شده است، پادشاهان روزگار، خاک آستان مقدسش را بوسه می‌زنند. عزت و عظمت آن بزرگوار به اندازه‌ای است که حتی دشمنان به آن گواهی داده‌اند.
ابراهیم بن عباس می‌گوید: من کسی را ندیدم و نشنیدم که افضل از ابی الحسن علی بن موسی‌الرضا علیه السلام باشد زیرا:
هرگز بر کسی تندی نمی‌کرد.
تا می¬توانست کسی را نا امید بر نمی‌گرداند.
پایش را در حضور کسی دراز نمی‌کرد.
در حضور کسی بر چیزی تکیه نمی‌داد.
به غلامان پیش خدمتان ناسزا نمی‌گفت.
آب دهان و بینی در حضور احدی نمی‌انداخت.
با صدای بلند خنده نمی‌کرد، خنده‌اش از حد تبسم و لبخند تجاوز نمی‌کرد.
با بردگان و پیشخدمتان و دربانان بر سر یک سفره می‌نشست.
شب‌ها کم می‌خوابید. و ...(8)
مردی به او گفت: خوب است برای پیشخدمتان و نگهبانان سفره‌ای جداگانه ترتیب دهید.
امام شمه‌ای از اخلاق امامت را بر او افاضه فرمود که موجب تنویر قلب گردید، از جمله مطالبی که فرمود این بود:
«یا هذا! الربّ واحد، و الاب واحد، والام واحده، و الجزاء بالاعمال».
ای آقا! خدا یکی، پدر همه یکی، مادر همه یکی، ولی پاداش هر کس بستگی به عمل خود انسان دارد.(9)
روزی سفیان ثوری دید حضرت رضا علیه السلام جامه‌ی گران قیمتی از خز پوشیده بود، در مقام اعتراض بر آمد و به او گفت:
«لو لبست ادنی منه لکان احمد» اگر جامه‌ای کمتر و ارزان‌تر می‌پوشیدی خیلی بهتر بود. (در این روزگار نیز کوته نظرانی هستند که نمی‌توانند چیزی را بر کسی ببینند همین که دید کسی لباس به درخوری پوشیده و یا وسیله‌ی سواری مناسبی تهیه کرده آن را حمل بر اسراف کرده و زبان به بدگویی می‌گشایند به ویژه اگر شخص مورد نظر روحانی باشد در این صورت عمل او را از کفر ابلیس هم بدتر می‌داند).
حضرت بی درنگ جامه‌ی رویین را عقب زد و زیر آن را نشان داد که جامه‌ای از پوست خشنی پوشیده بود، آنگاه به او فرمود: «هذا للناس، و هذا للحق جل شأنه» جامه‌ی رویین برای حفظ آبرو و حیثیت ظاهری و جامه‌ی زیر برای رعایت حق خدای تعالی است.(10)

سفیان ثوری کیست؟
 

نامش: ابوعبدالله سفیان بن سعید بن مسروق صوفی کوفی، لقب و کنیه‌ی او سفیان ثوری، [فرقه، مذهب و عقیده‌ی] او تماماً به آیین اهل سنت رفتار می‌نمود.(11) محل سکونتش کوفه و بصره بود، و از نوادگان ثور بن عبد مناه می‌باشد و در قرن اول و دوم می‌زیسته است.
او می‌گوید:
کسی که علی [ علیه السلام ] را از دیگران به مقام خلافت شایسته‌تر بداند به راستی که ابوبکر و عمر و همه‌ی مهاجر و انصار را خطاکار دانسته است و من تصور نمی‌کنم با چنین عقیده‌ی فاسدی که دارد هیچ عمل صالحی از او سر بزند. همچنین می‌گوید: هر کس علی [ علیه السلام ] را بر ابوبکر و عمر برتری بدهد؛ از آن دو خلیفه و آن کسی که آن‌ها را بر علی [ علیه السلام ] برتری داده است (پیامبر صلی الله علیه و آله ) عیب جویی نموده است.(12)

ویژگی‌ها و خصوصیات امام رضا علیه السلام
 

در ویژگی‌های آن حضرت سخن بسیار است، و در اینجا با بهره¬گیری از روایات به پاره‌ای از آن‌ها به طور خلاصه اشاره می‌کنیم:
1- امام رضا علیه السلام هیچ گاه کلام کسی را قطع نمی‌کرد.
2- حاجت کسی را رد نمی‌کرد.
4- به غلامان خود ناسزا نمی‌گفتند.
5- قهقهه نمی‌زدند.
6- با زیر دستان بر سر یک سفره می‌نشستند.
7- بیشتر شب را به عبادت می‌گذراندند.
8- بسیار روزه می‌گرفتند.
9- صدقات پنهانی می‌دادند.
10- نزد مردم لباس زیبا و نرم ولی در خلوت لباس خشن می‌پوشیدند و روی حصیری می‌نشستند.
11- کم حرف می‌زدند، و هر سه روز یک ختم قرآن تلاوت می‌نمودند.
12- اگر کسی مشغول خوردن غذا بود و حضرت با او کار داشتند، صبر می‌کردند تا از غذا خوردن فارغ شود و آنگاه او را صدا می‌کردند، و نیز می‌فرمودند: اگر هنگامی که مشغول غذا خوردن هستید، من وارد شدم، از جای خود بر نخیزید.
13- اگر کارگزاران اجرت کارگری را از اول با او قرارداد نمی‌بستند بسیار ناراحت می‌شدند و می‌فرمودند: اگر با او قرارداد بستید و در آخر همان قدر به او دادید، او خوشحال است که به عهد خود وفا کرده‌اید و اگر مقداری بیشتر به او بدهید خوشحال‌تر می‌شود که بیشتر از مزد به او پرداخته‌اید. اما وقتی با او قرارداد نبندید اگر سه برابر هم به او مزد بدهید، گمان می‌کند حقش را ادا نکرده‌اید.(13)

پندها و اندرزها
 

یکی از منت‌هایی که خداوند تعالی بر بندگان خود دارد این است که پیوسته و لاینقطع امام معصومی را به عنوان یک محور در میان آن‌ها قرار داده تا بتوانند با ارجاع مشکلات اخلاقی و دینی خود به او، و دریافت راه حل‌ها و کسب ملکات فاضله و سلوک در طریق ارشاداتی که می‌کنند به سعادت ابدی برسند، تمام امامان راستین به این وظیفه مهم قیام و اقدام کردند که از آن جمله امام علی بن موسی‌الرضا علیه السلام می‌باشد.
و اینک نمونه‌هایی از مواعظ و نصایح ان حضرت:
1- امام امین، رفیق، پدر مهربان و چون مادری دلسوز به فرزند خردسال و پناه بندگان خدا می‌باشد.(14)
2- نماز، زکات، روزه، حج، و جهاد با عقیدة به امامت صحیح می‌باشد.(15)
3- شیعیان ما خرما را دوست دارند زیرا از طینت ما آفریده شده‌اند.(16)

پاک طینتان و خرما
 

روزی سلیمان بن جعفر، امام رضا علیه السلام را دید که با اشتها مشغول خوردن خرماست و او را نیز دعوت به تناول فرمود، سلیمان ضمن اجابت دعوت گفت: جانم فدایتان، خرما را با اشتها تناول می‌کنید؟
حضرت فرمود: «بلی، من خرما را دوست دارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علی امیرالمؤمنین علیه السلام ، حسن و حسین علیهما السلام ، سید العابدین علیه السلام ، محمد باقر علیه السلام ، ابوعبدالله (امام جعفر صادق علیه السلام ) و پدر بزرگوارم خرما زیاد می‌خوردند، و همان‌طور من و از آنجا که شیعیان ما از طینت ما آفریده شده‌اند، خرما را دوست دارند و لیکن دشمنان ما که آفریده از آتش¬اند، دوستدار شراب و دیگر مست کننده‌ها هستند.»(17)
4- صله ارحام کنید گر چه به یک جرعه آب، بهترین مورد صلة رحم باز داشتن آزار و اذیت از ارحام است.(18)
5- دوست هر شخصی عقل اوست، و دشمن او نادانی اوست.(19)
6- هر که راضی شد از حق‌تعالی به روزی کم، حق‌تعالی راضی می‌شود از او به عمل کم.(20)

امام در کلام امام
 

این حدیث خلاصه‌ای است از حدیث مشهور و معروف امام رضا علیه السلام پیرامون امام شناسی که ثقه‌الاسلام کلینی در کتاب شریفش اصول کافی آورده است.
عبدالعزیز بن مسلم گوید: ما در ایام علی بن موسی‌الرضا علیه السلام در مرو بودیم در آغاز ورود خود، روز جمعه در مسجد جامع گرد آمدیم و در موضوع امر امامت که مورد اختلاف فراوان مردم بود گفتگو کردیم و من شرفیاب حضور سید خود امام رضا علیه السلام شدم و بررسی‌های مردم را در امر امامت به عرض رسانیدم، تبسمی کرد و فرمود: ای عبدالعزیز، این مردم نادانند و از راعی و دین خود فریب خورده‌اند به راستی خدای عزوجل جان پیغمبر خود را نگرفت تا دین را برای او کامل کرد و قرآنی به او فرستاد که شرع هر چیز در آن است، حلال و حرام و حدود و احکام و آن چه مردم بدان نیاز دارند همه را در آن بیان کرده و فرموده:
«ما در این کتاب چیزی را فرو گذار نکردیم».(21)
... به راستی امامت زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین است، امامت بنیاد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است، به وسیله امامت نماز و روزه و زکات و حج و جهاد درست می‌شوند، غنیمت و صدقات بسیار می‌گردند، حدود و احکام اجرا می‌شوند، مرزها و نواحی کشور مصون می‌شوند.
امام حلال و حرام خدا را بیان می‌کند و حدود خدا را بر پا می‌دارد و از دین خدا دفاع می‌کند و با حکمت و پند نیک و دلیل رسا به راه خدا دعوت می‌نماید.
امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور بر افروخته و ستاره رهنما در تاریکی شب‌ها و بیابان‌های تنها و گرداب دریاها است.
امام آب گوارایی است برای تشنگی و رهبر به حق و نجات بخش از نابودی است.
امام کسی است که از گناهان پاک است و از عیوب بر کنار است، به دانش مخصوص است و به حلم و بردباری موسوم، نظام دین است و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کفار.
چگونه می‌توانند امام اختیار کنند با آن که امام باید شخصیتی باشد که:
1- دانا باشد و نادانی نداشته باشد.
2- راعی و سرپرستی باشد که شانه خالی نکند و نکول ننماید.
3- معدن قدس و طهارت و نور و زهد و علم و عبادت باشد.
4- مخصوص باشد به دعوت از طرف رسول خدا و از جانب او معین شود.
5- از نژاد فاطمه زهراء مطهره بتول باشد.
6- در نسب او تیرگی و گفتگو نباشد و از بالاترین خاندان در قبیله قریش و کنگره رفیع بنی هاشم و عترت رسول اکرم و پسند خدای عزوجل باشد.
7- شرف اشراف و زاده عبد مناف باشد.
8- شکافنده حقایق علم و دارای مقام کامل بردباری و حلم باشد.
9- مملو از معنویات امامت و دانای به تدبیر و سیاست باشد.
10- واجب الاطاعه باشد و به امر خدا قیام کند.
11- ناسخ بندگان خدا و حافظ دین خدای عزوجل باشد.
به راستی چون خداوند بنده‌ای را برای اصلاح کار بندگان خود انتخاب کند به او شرح صدر عطا کند و در دلش چشمه‌های حکمت و فرزانگی بجوشاند و دانش خود را از راه الهام به او آموزد که در پاسخ هیچ سئوال و پرسشی در نماند و از حق و حقیقت سرگردان نشود، زیرا از طرف خداوند معصوم است و مشمول کمک و تائید او است از خطا و لغزش و برخورد از ناصواب در امان است، خدا او را بدین صفات اختصاص داده تا حجت بالغه بر هر کدام از خلقش باشد که او را درک کند، این فضل الهی است که به هر که بخواهد عطا کند، و خدا صاحب فضل بزرگی است، آیا بشر قادر است که چنین امامی انتخاب کند یا منتخب آن‌ها دارای چنین صفاتی بوده که آن را پیش انداخته‌اند به حق خانه خدا که تعدی کردند و قرآن را پشت سر انداختند، مثل اینکه مطلب را نمی‌دانند، هدایت و شفا در کتاب خداست که پشت بدان دادند و پیرو هوای خود شدند و خدا آن‌ها را نکوهید و دشمن دانست و بدبخت ساخت و فرمود: «کیست گمراه‌تر از آن که پیرو هوس خویش است، بدون رهبری از جانب خدا، به راستی خدا مردم ستمکار را هدایت نمی‌کند».(22)
فرمود: «بزرگ است در دشمنی نزد خدا و آن‌ها که گرویدند، همچنان خدا بر دل هر متکبر جباری مهر زند»(23) و (24)
فضیلت گریستن بر حضرت سید الشهداء علیه السلام
حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: «ای پسر شبیب، محرم ماهی است که مردم جاهلیت در گذشته همواره حرمت آن‌را نگاه می‌داشتند و به خاطر احترامش ستم و جنگ را در آن حرام می‌دانستند، اما این امّت نه حرمت ماه و نه حرمت پیامبر خود را نگاه داشتند، و در این ماه ذریه او را کشتند، زنانش را اسیر کردند، و اثاث او را به غارت بردند، خداوند هرگز آن‌ها را نیامرزد.
ای پسر شبیب، اگر می‌خواهی برای چیزی گریه کنی برای حسین بن علی علیهما السلام گریه کن، زیرا او را مانند گوسفند ذبح کردند و هجده مرد از خاندانش با او کشته شدند که در روی زمین مانند آن‌ها نبود. برای کشته شدن او هفت آسمان و زمین گریستند، و چهار هزار فرشته برای یاری او به زمین آمدند، چون او را کشته یافتند پیوسته نزد قبر آن حضرت تا هنگام ظهور حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف آشفته موی و گرد آلود بمانند، پس از یاران او خواهند بود، و شعار آن‌ها یا لثارات الحسین است، یعنی ای انتقام گیرندگان خون حسین علیه السلام بپا خیزید.
ای پسر شبیب، پدرم از پدرش از جدش حدیث کرد که: چون جدم حسین علیه السلام کشته شد از آسمان خاک و خون سرخ بارید.
ای پسر شبیب، اگر بر حسین علیه السلام گریه کنی چندان که اشک تو بر گونه‌هایت روان گردد، خداوند هر گناهی که کرده باشی، کوچک یا بزرگ، اندک یا بسیار بیامرزد.
ای پسر شبیب، اگر دوست داری که خداوند متعال را ملاقات کنی در حالی که گناهی بر تو نباشد، حضرت حسین علیه السلام را زیارت کن.
ای پسر شبیب، اگر دوست داری در غرفه‌های بهشتی هم‌نشین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و خاندانش باشی، کشندگان حضرت امام حسین علیه السلام را لعنت کن.
ای پسر شبیب، اگر می‌خواهی که ثوابت مانند ثواب کسانی باشد که با حضرت حسین علیه السلام شهید شدند هر گاه یاد او کنی، بگو: «یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأفُوزُ فُوزاً عَظیما». کاش با آن‌ها بودم و به رستگاری بزرگ نائل می‌شدم.ای پسر شبیب، اگر دوست داری که در درجات بالای بهشت با ما باشی، برای اندوه ما اندوهناک و از شادی ما شادمان باش، و بر تو باد ولایت و دوستی ما، که اگر مردی سنگی را دوست بدارد خدا او را در روز قیامت با آن سنگ محشور گرداند».(25)
«مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، کانَ کَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ».(26)
هر مؤمنى که قبر امام حسین علیه السلام را کنار شطّ فرات در کربلاء زیارت کند همانند کسى است که خداوند متعال را بر فراز عرش زیارت کرده باشد.
«یُؤْخَذُالْغُلامُ بِالصَّلاةِ وَهُوَابْنُ سَبْعِ سِنینَ.»(27)
پسران باید در سنین هفت سالگى به نماز وادار شوند.
«رَحِمَ اللّهُ عَبْدا احْیى امْرَنا، قیلَ: کَیْفَ یُحْیى امْرَکُمْ؟ قالَ علیه السلام : یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَ یُعَلِّمُها النّاسَ.»(28)
رحمت خدا بر کسى باد که امر ما را زنده نماید، سؤال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد.
«مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلى مایُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ، فَلْیَکْثُرْ مِنْ الصَّلوةِ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، فَإنَّها تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما.»(29)
کسى که توان جبران گناهانش را ندارد، زیاد بر حضرت محمّد و اهل بیتش علیهم السلام صلوات و درود فرستد، که همانا گناهانش اگر حق‌الناس نباشد محو و نابود گردد.
«المَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهیرٌ وَ رَحْمَةٌ وَلِلْکافِرِ تَعْذیبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ إنَّ الْمَرَضَ لایَزالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتّى لایَکُونَ عَلَیْهِ ذَنْبٌ.»(30)
مریضى، براى مؤمن سبب رحمت و آمرزش گناهانش می‌باشد و براى کافر عذاب و لعنت خواهد بود. مریضى، همیشه همراه مؤمن است تا آن که از گناهانش چیزى باقى نماند و پس از مرگ آسوده و راحت باشد.
«إذَا اکْتَهَلَ الرَّجُلُ فَلا یَدَعْ انْ یَأکُلَ بِاللَّیْلِ شَیْئا، فَإنَّهُ اهْدَءُ لِنَوْمِهِ، وَ اطْیَبُ لِلنَّکْهَةِ.»(31)
وقتى که مرد به مرحله پیرى و کهولت سنّ برسد، حتماً هنگام شب قبل از خوابیدن مقدارى غذا تناول کند که براى آسودگى خواب مفید است، همچنین براى هم خوابى و زناشوئى سودمند خواهد بود.
«السَّخیُّ یَاکُلُ طَعامَ النّاسِ لِیَاکُلُوا مِنْ طَعامِهِ، وَالْبَخیلُ لایَاکُلُ طَعامَ النّاسِ لِکَیْلایَاکُلُوا مِنْ طَعامِهِ.» (32)
افراد سخاوتمند از خوراک دیگران استفاده مى¬کنند تا دیگران هم از امکانات ایشان بهره گیرند و استفاده کنند؛ ولیکن افراد بخیل از غذاى دیگران نمى¬خورند تا آن‌ها هم از غذاى ایشان نخورند.
«شیعَتُنا المُسَّلِمُونَ لاِمْرِنا، الْآخِذُونَ بِقَوْلِنا، الْمُخالِفُونَ لاِ عْدائِنا، فَمَنْ لَمْ یَکُنْ کَذلِکَ فَلَیْسَ مِنّا.» (33)
شیعیان ما کسانى هستند که تسلیم امر و نهى ما باشند، گفتار ما را سرلوحه زندگى در عمل و گفتار خود قرار دهند، مخالف دشمنان ما باشند و هر که چنین نباشد از ما نیست.
«مَنْ تَذَکَّرَ مُصابَنا، فَبَکى وَ ابْکى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِى الْعُیُونُ، وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِسا یُحْیى فیهِ امْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.»(34)
هر که مصائب ما اهل بیت عصمت و طهارت را یادآور شود و گریه کند یا دیگرى را بگریاند، روزى که همه گریان باشند او نخواهد گریست، و هر که در مجلسى بنشیند که علوم و فضائل ما گفته شود همیشه زنده دل خواهد بود.
«إذا کَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إذا جارَالسُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةِ، وَ إذا حُبِسَتِ الزَّکاةُ ماتَتِ الْمَواشى.»(35)
هرگاه والیان و مسئولان حکومت دروغ گویند باران نمی‌بارد، و اگر رئیس حکومت، ظلم و ستم نماید پایه‌های حکومتش سست و ضعیف می‌گردد؛ و چنانچه مردم زکات و خمس مالشان را نپردازند چهارپایان می‌میرند.
«الْمَلائِکَةُ تُقَسِّمُ ارْزاقَ بَنى آدَمِ ما بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَمَنْ نامَ فیما بَیْنَهُما نامَ عَنْ رِزْقِهِ.» (36)
ما بین طلوع سپیده صبح تا طلوع خورشید ملائکه الهى ارزاق انسان‌ها را سهمیه بندى می‌نمایند، هرکس در این زمان بخوابد غافل و محروم خواهد شد.
«مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.» (37)
هرکس مشکلى از مؤمنی را بر طرف نماید و او را خوشحال سازد، خداوند او را در روز قیامت خوشحال و راضى می‌گرداند.
«ما مِنْ عَبْدٍ زارَ قَبْرَ مُؤْمِنٍ، فَقَرَأ عَلَیْهِ (إنّا أنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ) سَبْعَ مَرّاتٍ، إلاّ غَفَرَاللّهُ لَهُ وَلِصاحِبِ الْقَبْر.»(38)
هر بنده‌ای از بندگان خداوند بر قبر مؤمنی جهت زیارت حضور یابد و هفت مرتبه سوره مبارکه إنّا أنزلناه را بخواند، خداوند متعال گناهان او و صاحب قبر را مورد بخشش و آمرزش قرار می‌دهد.
«خَیْرُ الاَعْمالِ الْحَرْثُ، تَزْرَعُهُ فَیَأکُلُ مِنْهُ الْبِرُّ وَ الْفاجِرُ، أمَّا الْبِرُّ فَما أکَلَ مِنْ شَیْىءٍ إسْتَغْفَرَ لَکَ، وَ امَّاالْفاجِرُ فَما أکَلَ مِنْهُ مِنْ شَیْىءٍ لَعَنَهُ، وَ یَأکُلُ مِنهُ الْبَهائِمُ وَالطَّیْرُ.» (39)
بهترین کارها، شغل کشاورزى است، چون که در نتیجه کشت و تلاش، همه انسان‌های خوب و بد از آن استفاده می‌کنند.
امّا استفاده خوبان سبب آمرزش گناهان می‌باشد، ولى استفاده افراد فاسد و فاسق موجب لعن ایشان خواهد شد، همچنین تمام پرنده‌ها و چرندگان از تلاش و نتیجه کشت بهره مند خواهند شد.
«مَنْ تَرَکَ السَّعْیَ فى حَوائِجِهِ یَوْمَ عاشُوراء، قَضَى اللّهُ لَهُ حَوائجَ الدُّنْیا وَ الاَّْخِرَةِ، وَ قَرَّتْ بِنا فِى الْجِنانِ عَیْنُهُ.» (40)
هرکس روز عاشوراى امام حسین علیه السلام دنبال کسب و کار نرود (و مشغول عزادارى و حزن و اندوه گردد)، خداوند متعال خواسته‌ها و حوائج دنیا و آخرت او را برآورده می‌نماید؛ و در بهشت چشمش به دیدار ما - اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - روشن می‌گردد.

فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
 

پیام حضرت به شیعیان
احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی گفت: در کتاب حضرت ابی الحسن الرضا علیه السلام خواندم که آن حضرت مرقوم فرموده بودند: «برسان به شیعیانم که زیارت من نزد خداوند تبارک تعالی معادل با هزار حج است، می‌گوید: به حضرت ابی جعفر علیه السلام عرض کردم: معادل با هزار حج است؟ حضرت فرمودند: بلی، به خدا قسم کسی که ایشان را زیارت کند در حالی که عارف به حقش باشد ثواب یک میلیون حج به او داده می‌شود.» (41)
شاهدان اعمال
موسی بن سیار می‌گوید: با امام رضا علیه السلام در مکانی مشرف بر باغ‌های طوس بودیم، صدائی را شنیدیم و به دنبال صدا رفتیم، جنازه‌ای را دیدیم که تشیع می‌شد به همراه آن‌ها حرکت کردیم، سپس امام رو به من کردند فرمودند: ای موسی بن سیار! کسی که جنازه دوستی از دوستان ما را تشیع کند، او از گناهانش رهائی می‌یابد و مانند روزی که از مادر متولد شده هیچ گناهی برایش نخواهد بود، هنگامی که جنازه به کنار قبر رسید، رو به مردم کرد و آنان را به کناری دعوت کرد، دست بر سینۀ آن جنازه گذاشت و سپس فرمود: ای فلانی، پسر فلانی، بهشت بر تو بشارت باد که بعد از این ساعت بر تو ترسی نیست.
به امام عرض کردم: فدایت شوم آیا این مرد را می‌شناسی؟ به خدا قسم این سرزمینی است که قبل از امروز بر آن قدم ننهاده‌اید.
امام علیه السلام فرمود: ای موسی! آیا نمی‌دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می‌شود اگر در اعمال آن‌ها تقصیر و کوتاهی باشد از خدای متعال برای صاحبش طلب بخشش می‌کنیم و اگر در اعمال آن‌ها علو و ارتقاء باشد از خداوند برای صاحبانش طلب شکر (و پاداش) می نماییم. (42)
امید است اعمالی انحام دهیم که وقتی بر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرضه می‌گردد سبب خوشحالی آن حضرت شود و نامۀ اعمالمان به رضایت ایشان ممهور گردد.

رهنمودهای طبی و بهداشتی حضرت امام رضا علیه السلام
 

یکی از آثار برجسته‌ی حضرت امام رضا علیه السلام رسالة ذهبیه طبیّه است که حضرت املاء فرموده‌اند. اکنون ما شمه‌ای از مواد دستورات طبی امام را برای حفظ بهداشت و سلامتی برای خوانندگان می‌آوریم تا که سرمشق زندگی قرار دهند و به سلامت زیست کنند.
1- هنگام غذا خوردن باید ابتدا غذای سبک و رقیق بخورید و آنگاه غذاهای سنگین و بطیء الهضم. (دیر هضم).
2- در فصل بهار با گوشت‌های لطیف و تخم مرغ نیم پخته بخورید و از خوردن پیاز و ترشی پرهیز کنید. موقع خوردن مسهل در فصل بهار است- در آخر بهار چیزهای شور و گوشت گاو و شیر نخورید.
3- در اول ماه تابستان سبزی‌های سرد مثل کاسنی و خُرْفه و شیر خشت و میوه‌های تر و گوشت گوسفند دو ساله و گوشت مرغ تیهو و دُراج و ماهی تازه بی نمک و شیر بخورید و از بوئیدن و استعمال مشک و عبیر خودداری کنید که سبب درد چشم و زکام می‌شود. میوه‌های تر رفع یبوست و ترشی‌ها رفع صفرا می‌کند، ماهی تازه بی نمک نسبت به سایر گوشت‌ها سرد و دفع گرمی هواست و شیر و ماست هم حرارت را تبدیل می‌کند.
4- در ماه دوم تابستان هر بامداد ناشتا آب سرد بنوشید و از دویدن و ورزش و ارتکاب عملیات دشوار خود داری کنید.
5- در اول ماه پائیز خیار و خربزه بخورید و در ماه آخر پائیز کرفس و نعناع و تره و ترتیزک بخورید.
6- در ماه دوم زمستان بامدادان ناشتا آب گرم بنوشید و کرفس و تزتیزک و تره بخورید و هر بامداد استحمام کنید و بر خود عطر بمالید و سر نتراشید و ماهی تازه و شیر بخورید و ورزش بسیار کنید.
7- قدرت و استقامت بدن مربوط به خواب است ابتدای خواب پهلوی راست و سپس به پهلوی چپ بخوابید. (امروزه ثابت شده که به پهلوی چپ خوابیدن باعث هضم زودتر غذا می‌شود).
8- شب‌ها زود بخوابید بلکه دو ساعت پس از صرف شام بیدار باشید.
9- دندان‌ها را زیاد مسواک نمایید تا لثه‌ها چرک نگیرد و سست نگردد و برای سفیدی دندان کف دریا و نمک ترکی را متساوی الوزن بگیرید و بکوبید و هر روز بر دندان بمالید.
10- انار ترش و شیرین سبب تقویت خون و بدن است.
11- خوردن تخم مرغ زیاد سبب مرض سپرز و تولید باد در معده می‌گردد.
12- با معده پر به حمام نروید زیرا مرض قلبی تولید می‌کند.
13-گوشت را نیم پخته نخورید زیرا کرم در معده تولید می‌شود.
14- آب سرد پس از غذای گرم نخورید زیرا سبب ضعف دندان می‌شود.
15- روی غذا آب ننوشید تا معده فاسد نگردد و اگر بنوشید علاوه بر فساد معده رگ‌ها مواد غذایی را نمی‌توانند از معده بگیرند و غذا و معده هر دو خام می‌شوند.
16- هفت عدد مویز ناشتا بخورید که برای تقویت عقل خوب است.
17- ریشه هلیله با نبات بخورید که بری تقویت عقل خوب است.
18- مداومت در خوردن عسل هر بامداد در تابستان ممانعت از ابتلاء به زکام می‌کند.
19- مبتلایان به سر درد و ذات الجنب در تابستان ماهی تازه بخورند نافع است.
20- مداومت بر خوردن سیر در هر هفته یک مرتبه مانع از این است که بادها به بدن گزند رسانند.
21- شخص مسافر لازم است در حین مسافرت آب غوره و آب سرکه و زیتون خام بخورد. (43)

اکمال دین در لحظه وفات رسول صلی الله علیه و آله
 

عبدالعزیز مسلم می‌گوید: در یکى از روزهایى که در مرو خدمت حضرت رضا علیه السلام بودیم، جمعه‌ای در مسجد جامع اجتماع کردیم. در این بین از امامت و کثرت اختلاف مردم در این موضوع سخن به میان آمد.
خدمت امام علیه السلام رسیدم و از مباحثات مردم، با وى گفتگو کردم. امام رضا علیه السلام تبسمى کرد و فرمود: اى عبدالعزیز! این قوم، نادانند و در آراء و نظریه‌ها، مکر و فریب و خدعه خورده و غافل گشته‌اند.
خداوند متعال، پیامبر خود را هنگامى قبض روح کرد که دینش را کامل گردانیده و قرآن را که در آن بیان هر چیزى و حلال و حرام و حدود و احکام و آنچه مردم بدان نیاز دارند، به طور کامل هست نازل فرمود.
و آن خداوند متعال می‌فرماید: ما فرطنا فى الکتاب من شىء. در حجه الوداع، که روزهاى آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله است، پروردگار متعال آیه شریفه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً». (44) را نازل فرمود و نعمت خود را تمام کرد.
امر امامت، اتمام دین است که دین به وسیله آن کامل گردد و حضرت رسول صلی الله علیه و آله قبل از این که از جهان خاکى رخت بر بندد، معالم دینش را براى مردم بیان فرمود و راهش را نشان داد و خود به قصد خداوند، آنان را ترک کرد.
آن حضرت صلی الله علیه و آله ، على بن ابیطالب علیه السلام را براى مسلمانان پیشوا و راهنما قرار داد و هر چه را که بدان نیاز داشتند بر ایشان بیان فرمود. هر کس گمان کند که خداوند، دین خود را کامل نکرده است، کتاب خداوند را انکار نموده و هر کس کتاب خدا را انکار کند، کافر است. آیا این مردم، قدر امام را و موقعیت او را در میان امت دانند تا در مورد انتخابش ‍ اختیار داشته باشند؟
امامت به اندازه‌ای مقامش بلند و جایگاهش رفیع و باطنش عمیق است که عقول مردم، کنه و حقیقت آن را درک نکند و با راى نظر خود نتوانند آن را ادراک آورند، و یا با اختیار و انتخاب خود امامى را برگزینند.
امامت، مقامى است که ابراهیم خلیل علیه السلام از طرف خداوند بدان رسید، و این مقامى بود که پس از نوبت و خلت به آن حضرت تفویض ‍ شد.
مقام امامت، سومین مقام ابراهیم علیه السلام بود، از طرف پروردگار به وى تفویض شد و این خود، فضیلتى بود که ابراهیم علیه السلام بدان مشرف گردید.
خداوند متعال فرمود: «انى جاعلک للناس اماما»(45) و ابراهیم علیه السلام از روى خوشحالى پرسید: و من ذریتى؟
و خداوند در پاسخ فرمود: «لا ینال عهدى للظالمین».
این آیه شریفه، امامت ستمکاران را تا روز قیامت باطل و آن ‌را در برگزیدگان منحصر فرموده است. پس از آن، خداوند متعال امامت را گرامى داشت و آن‌را در ذریه ابراهیم علیه السلام که پاک و برگزیده بود، قرار داد.
پس، فرمود: «و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین» (46) و «جعلنا ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقم الصلوه و ایناء الزکوه و کانوا لنا عابدین.» (47)
مقام امامت در ذریه آن حضرت باقى ماند و این مقام را از یکدیگر به ارث بردند تا نوبت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید. خداوند متعال در این باره فرماید: «ان اولى الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبى و الذین آمنوا والله ولى المؤمنین.» (48)
مقام امامت، مخصوص رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز این مقام را به على علیه السلام تفویض فرمود: این عمل به امر پروردگار و ادامه سنت مفروض ‍و الهى بود. پس از على علیه السلام ، مقام امامت در ذریه آن حضرت که از برگزیدگان بودند، قرار یافت، برگزیدگانى که علم و ایمان از طرف خداوندى بدان‌ها عطا شده که قرآن فرماید: «و قال الذین اوتو العلم والایمان لقد لبثتم فى کتاب الله الى یوم البعث» (49) امامت تا روز قیامت در فرزندان على علیه السلام خواهد بود؛ زیرا پس از محمد صلی الله علیه و آله ، پیامبرى نیست؛ حال، این مردمان نادان، چگونه می‌توانند امام خود را برگزینند؟
امامت، مقام انبیا و میراث اوصیاست.
امامت، خلافت خدا و رسول و مقام امیرالمؤمنین و میراث حسن و حسین علیهما السلام است.
امامت، زمام دین و نظم جامعه مسلمین و اصلاح امور دنیا و عزت مؤمنان است.
امامت، ریشه و شاخه بالنده دین اسلام است.
تمام و کمال نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و برکت اموال فى و صدقات، و امضاى حدود و احکام، و حفظ ثغور و مرزها، به امام است.
امام، حلال خداوند را حلال، و حرامش را حرام کند و حدود خداوند را اقامه نماید، و از دین پروردگار دفاع و مردم را با حکمت و موعظه حسنه و حجت بالغه به سوى پروردگار دعوت کند. امام، مانند آفتاب درخشان است که روشنایى آن همه عالم را فرا گرفته و خود در جایى بلند است که دست احدى به آن نرسد و دیدگان را توان یافتنش نیست.
امام، چون کاه تابان و نور فروزان و چراغ درخشان و ستاره راهنما در شب‌های تاریک و رهگذر شهرها و بیابان‌ها و گرداب دریاهاست.
امام، آب گواراى تشنگان و دلیل هدایت و نجات از هلاکت است. امام، مانند آتشى در بلندى است که مردم از آن هدایت گیرند و گرمایى است که به آن خود را گرم کنند.
امام، راهنمایى است که آدمى را از مهلکه‌ها نجات بخشد که هر کس او را ترک کند، در هلاکت گرفتار افتد.
امام، ابر بارنده و باران شتابنده و آفتاب فروزان و زمین هموار و چشمه جوشان و آب گاه و گلستان است.
امام، امین رفیق و پدر مهربان و برادر شفیق و پناه بندگان در مصیبت‌های بزرگ باشد.
امام، امین خدا در زمین و حجت پروردگار در بندگان و جانشین او در شهرهاست و داعى به سوى اوست و مدافع حرمتش.
امام، از گناه پاک و از هر عیب و نقصى منزه است. او مخصوص به علم، و موسوم به حلم، و حافظ نظام دین و عزت مسلمین، و خشم بر منافقان و هلاک کافران است.
امام، یگانه روزگار است که کس با او قرین نباشد و عالمى با وى برابرى نکند. چون او کسى نیست و نه بدلى دارد و نه مثلى و نه نظیرى .
امام، فضل و دانش را بدون کسب و تعلیم فراگیرد و خداوند وهاب علم را به او عطا کند.
پس چه کسى تواند امام را بشناسد و یا او را انتخاب کند؟ هیهات! هیهات! عقول مردم در این وادى سرگردان، و اندیشه آنان از درک حقایق ناکام است. (50)
ادامه دارد
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان