مقدمه
همه مسلمانان (شیعه وسنی) برای خاندان پیامبر (ص)و اهل بیت (ع) احترام و جایگاه خاصی قائل اند که نظیرآن را برای دیگران قائل نیستند. این علاقه و دلبستگی به خاندان پیامبر (ص) نقطه اشتراک تمامی مسلمانان است و می تواند عاملی برای پیوند و نزدیکی آحاد جامعه اسلامی به یکدیگر باشد. امام صادق (ع)به عنوان یکی از مصادیق و افراد این خاندان، علاوه بر جایگاه مذهبی ویژه اش در میان شیعیان، مورد توجه اهل سنت بوده و می باشد.
این نوشتار، تلاشی است برای بازشناسی شخصیت امام صادق (ع)براساس منابع اهل سنت. البته پیش ازاین، برای معرفی امام صادق (ع) کتاب های متعددی توسط نویسندگان معاصر مسلمان نگاشته شده است که مهم ترین آنها عبارت اند از:
1-الامام الصادق(ع)، استاد عبدالحلیم جندی. (1)
2-الامام الصادق(ع)؛ محمد حسین مظفر.
3-الامام الصادق(ع)حیاته و آرائه و فقهه، استاد محمد ابوزهره. (2)
4-الامام الصادق (ع)و المذاهب الاربعه، استاد اسد حیدر (6ج). (3)
5-الامام جعفر بن محمد الصادق (ع)، گروهی از نویسندگان مجمع جهانی اهل بیت (ع)(4).
6-موسوعه الامام الصادق (ع)، آیت الله سید محمد کاظم قزوینی. (5)
اما هیچ یک ازاین کتاب ها با رویکردی که مد نظر این نوشتاراست، نوشته نشده است. با این حال، در سال های اخیر کتاب دیگری تحت عنوان «امام صادق(ع)از دیدگاه اهل سنت (6)، به قلم مهدی لطفی، نگاشته شده است. ولی این کتاب نیز در نیل به مقصود، آنچنان که شایسته است، کامیاب نبوده است؛ چون در واقع، یک بررسی تطبیقی میان دیدگاه اهل سنت و شیعه انجام داده و بیشتر جنبه کلامی یافته است تا جنبه گزارشی. به همین دلیل و برای احتراز از ابتلای به این نقصان، در ساماندهی نگاشته حاضر تلاش شده است در انتقال دیدگاه اهل سنت رعایت امانت صورت گیرد و از توضیح و تطبیق سازی اجتناب شود، تا مخاطب به خوبی دریابد که امام صادق (ع)از نظر اهل سنت چگونه شخصیتی است و دارای چه جایگاهی می باشد.
قلمرو این تحقیق، کتاب هایی است که از سده های نخست هجری تا دوران معاصر نگارش یافته است، اما به نگاشته های معاصر نمی پردازد، به جز یک مورد که نوشته عمررضا کحاله است. محدوده مکانی این تحقیق نیز پهنای گسترده سرزمین های اسلامی است. بنابراین، آنچه در ادامه این نوشتار می آید، انعکاس نظرات و دیدگاه های بزرگان اهل سنت درباره امام صادق(ع)می باشد.
اهمیت این پژوهش دراین است که امام صادق (ع)به عنوان یکی از مصادیق اهل بیت: و مشترکات مسلمانان می تواند مورد تأکید نخبگان و عالمان دینی جامعه اسلامی قرار گرفته و برای یکپارچگی و همدلی مسلمانان مثمرثمر قرار گیرد. ان شاءالله.
1-جایگاه نسبی- خانوادگی
امام صادق (ع)بنابرقولی در سال 83 و بنابر مشهور منابع اهل سنت، در سال 80 هجری که به سال «سیل الجحاف» مشهور است، متولد شد. (7)او 68 سال عمر کرد و سرانجام در شوال سال 148 هجری در شهر مدینه چشم از جهان فروبست. پیکر او را در قبرستان بقیع و در کنار پدرش محمد بن علی بن حسین (ع) و جدش حسن بن علی بن ابی طالب (ع)به خاک سپردند. (8)
امام صادق (ع)از جهت پدری، هاشمی نسب و از جهت مادری، تیمی تبار بود و یازده فرزند داشت.
نسب پدری؛ امام صادق (ع)از نسل ریحانه نبی، سبط و محبوب پیامبر (ص) -حسین بن علی بن ابی طالب-می باشد. (9)پدر او، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع)، ملقب به «باقر»(10)(م 114ق)و مکنی به «ابوجعفر» است که از نظر محدثین سنی، تابعی جلیل القدر و بلند مرتبه ای می باشد و از لحاظ علم، عمل، سیادت وشرافت، «یکی از اعلام امت اسلامی»، «مدنی»، «ثقه»و «کثیرالحدیث» است. (11)
به باور علمای عامه، ابوجعفر، سرور بنی هاشم در زمان خویش بود. وی کسی است که علم، فقه، شرف، دیانت، رهبری، سیادت، صلاحیت و همچنین لیاقت«خلافت» را داشت و شیعیان معتقد به عصمت اویند. «نسائی» و دیگران، او را از فقهای تابعی مدینه شمرده اند. (12)وی از افاضل اهل بیت، قراء آنها و (13)یکی از ائمه دوازده گانه شیعیان امامیه است. (14)او بدین دلیل ملقب به «باقر» شد که علم را شکافت. برخی گفته اند: وجه تسمیه او این است که جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا (ص) نقل می کند که آن حضرت به وی فرمود: «تو زنده می مانی تا فرزندی از فرزندان حسین (ع) را که همنام من است، ملاقات کنی. او علم را می شکافد. وقتی که ملاقاتش نمودی، سلام مرا به او برسان». (15)
نسب مادری؛ امام صادق (ع)از نظر نسب مادری، از نسل محمد بن ابی بکر بن ابی قحافه است. مادر او «ام فروه» بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. (16)که در خانواده ای عالم پرور و پرهیزگار ترتبیت یافت. مادر «ام فروه». اسماء بنت عبدالرحمن بن ابی بکر بود. (17)ابومحمد عبدالرحمن بن قاسم بن محمد بن ابی بکر-برادر ام فروه- یکی از فقها، اعلام و فضلای مدینه در عصر خویش بود که به پرهیزگاری شهرت داشت. (18)قاسم بن محمد- پدرام فروه- نیز ازفقها و فضلای حجاز بود. (19)
فرزندان؛ امام صادق(ع)در مجموع، هفت پسر (اسحاق، اسماعیل، عباس، عبدالله، علی، محمد و موسی) و چهار دختر(اسماء، ام فروه، فاطمه و فاطمه صغری) داشت. (20)
بزرگ ترین فرزند امام صادق (ع)«اسماعیل» بود که در سال 138 و بنا بر قولی در سال 143ق. از دنیا رفت وخلفای فاطمی مصر، نسب خویش را به او می رسانند. (21)
علی-دیگر پسرامام صادق(ع) که در سال 210ق. از دنیا رفت، از بزرگان و اشراف عصر خویش بود وجزو محدثین است. ترمذی، حدیثی ازاو در دوستی اهل بیت نقل می کند که وی از نصر جهضمی روایت کرده است (22).
محمد بن جعفر، ملقب به «دیباج» و مکنی به «ابوجعفر» یکی از علمای طالبیین و چهره های سرشناس و زاهد بود. (23)او محبوب و مورد توجه همه مردم بود. (24)وی پهلوانی شجاع و عاقل بود و یک روز در میان، ایام هفته را روزه می گرفت. هنگامی که در سال 203ق. در جرجان از دنیا رفت، مأمون -خلیفه عباسی- شخصاً بر جنازه او نماز خواند و بدنش را در قبر گذاشت. (25)
موسی به جعفر(ع)، هفتمین امام شیعیان اثنی عشری است. وی یکی از عابدترین افراد، بزرگ ترین علما و بخشنده ترین انسان های عصر خویش بود و در سال 183 ق. در زندان هارون دیده از جهان فروبست [و شهید شد](26)او انسانی صالح و حلیم بود. (27)
2-جایگاه علمی- مذهبی
امام صادق (ع)به اعتراف علمای اهل سنت، در جامعه اسلامی از جایگاه علمی برجسته و ممتازی برخوردار است. (28)او از اجله تابعین (29)و طبقه پنجم تابعین مدینه می باشد. (30)وی ازعلمای اهل مدینه (31)و «فقهای اهل بیت» می باشد و در مرتبه ای است که امام اعظم اهل سنت -ابوحنیفه-می گوید: «فقیه ترازجعفر بن محمدندیدم. »(32) صالح بن ابی اسود نیز می گوید: «شنیدم که جعفر بن محمد می گوید: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ زیرا پس از من کسی نیست که نظیر حدیث مرا برای شما بازگو کند. »(33)امام صادق(ع)«انس بن مالک»، «سهل بن سعد»و برخی دیگر از صحابه و جد خویش، «زین العابدین» را رؤیت کرده است. (34)
«ابوحاتم»در مورد امام صادق (ع) گفته است: «ثقه ای است که در ثقه بودنش تردید نیست و «مسلم» به او احتجاج کرده است ». (35)«یحیی بن معین»، «شافعی»و برخی دیگر از بزرگان اهل سنت نیز او را توثیق کرده اند، اما علی بن مدینی از «یحیی بن سعید» نقل می کند که «مجالد» در نزد من محبوب تر از «جعفر بن محمد» است. (36)«ذهبی» در تقریض این گفته ی یحیی بن سعید می نویسد: «این سخن از لغزش ها و خطاهای یحیی قطان است، بلکه ائمه حدیث و رجال براین مطلب اجماع دارند که «جعفر بن محمد» اوثق از مجالد است وهیچ کس به سخن یحیی توجه نکرده است »؛ (37)«هیچ کس با قطان دراین مسئله همفکر نیست. پس مسلم است که «جعفر»، صدوق است و «مسلم» نیز بدو احتجاج کرده است. »(38)عباس دوری از «ابن معین» نقل می کند که گفت: «جعفر بن محمد، ثقه و مورد اطمینان است». (39)
در «المغنی» نیز آمده است : جعفر بن محمد بن علی، «ثقه» است و ابن معین و ابن عدی او را توثیق کرده اند. بخاری در «الصحیح» از او حدیثی نقل نکرده است؛ (40) اما «ترمذی» از او روایت نقل می کند. (41)
علمای اهل سنت می پذیرند که به باور شیعیان امامیه، امام صادق (ع)یکی ازائمه دوازده گانه و «ششمین امام» آنان است. (42)
مشایخ حدیثی؛ محدثین عامه معتقدند که امام صادق(ع)از برخی ازاعلام محدثین نقل حدیث نموده است؛ که عبارت اند از : زید بن علی بن حسین (ع)(عموی خویش)، (43)عبیدالله بن ابی رافع (44)؛ عروه بن زبیر(45) عطاء بن ابی رباح(46)؛ قاسم بن محمد (جد مادری خویش)، (47)ابوجعفر محمد بن علی بن حسین (ع)(پدر خویش)، (48)محمد بن مسلم بن شهاب زهری، (49)محمد بن منکدر(50)مسلم ابن ابی مریم (51)و نافع عمری (52).
راویان حدیث: کسانی که از امام صادق (ع)روایت نقل کرده و در کتاب های حدیثی اهل سنت نام و حدیث آنان ذکر شده است، عبارتند از:
1-ابایریم طلاب بن حوشب شیبانی؛ (53)2-ابان بن ارقم عنزی کوفی؛ (54)3-ابن جریج(55)؛ 4-ابوالبختری اسدی مدنی؛ (56)5-ابوبسطام شعبه بن حجاج عتکی؛ (57)6-ابوالحجاج خارجه بن مصعب بن خارجه ضیعی بالوجی؛ (58)7-ابوجعفر محمد بن جعفر صادق (فرزند امام صادق (ع)-؛ (59)8-ابوسهل نصر بن ابی عبدالملک مزنی بلخی؛ معروف به صیقل؛ (60)9-ابو طیبه عیسی بن سلیمان دارمی؛ (61)10-ابوعاصم شیبانی ضحاک بن مخلد؛ (62)11-بجیله معاویه بن عماربن ابی معاویه
دهنی بجلی؛ (63)12-جریر بن عثمان؛ (64)13-حاتم بن اسماعیل کوفی؛ (65) 14-حارث بن عمران جعفری مدنی؛ (66)15-حسن بن عیاش بن سالم؛ (67)16-حسین بن زید بن علی مدنی(پسرعموی امام صادق (ع))؛ (68)17-حفص بن غیاث بن طلق بن معاویه نخعی؛ (69)18-حماد بن عیسی بن عبیده جهنی واسطی؛ (70)19-خیثمه بن سلیمان؛ (71)20-راشد حمانی؛ (72)21-ربیع بن یونس بن محمد بن کیسان عباسی؛ (73)22-زهیر بن محمد تمیمی عنبری خراسانی مروذی خرقی؛ (74)23-سعید بن مسلمه بن هشام بن عبدالملک بن مروان؛ (75)24-سفیان بن سعید بن مسروق ثوری؛ (76)25-سفیان بن عیینه هلالی؛ (77)26-سلام بن مسلم تمیمی سعدی طویل؛ (78)27-سلیمان بن بلال تیمی مدنی؛ (79)28-عبدالله بن رجاء بصری؛ (80)29-عبدالوهاب بن عبدالمجید بن صلت ثقفی بصری؛ (81)30-عبدالعزیز بن محمد دراوردی؛ (82) 31-علی بن جعفرصادق(فرزند امام صادق(ع))؛ (83)32-علی بن حمزه بن عبدالله اسدیی کوی کسائی؛ (84)33-عمر بن هارون بلخی؛ (85) 34-عنبسه بن نجاد عابد؛ (86)35-غورک بن حصرم سغدی حصرمی؛ (87)36-فضیل بن عیاض بن مسعود تمیمی یربوعی (88)37-کثیر بن هشام کلابی رقی؛ (89) 38-محمد بن اسحاق بن یسار (صاحب المغازی)؛ (90) 39-محمد بن عمران؛ (91)40-معاذ بن مسلم هراء کوفی؛ (92) 41-مکی بن ابراهیم حنظلی برجمی بلخی؛ (93) 42-موسی بن جعفرصادق(فرزند امام صادق (ع))(94) 43-وفاه ابوعاصم نبیل؛ (95) 44-وهیب؛ (96) 45-یحیی بن سعید قطان تمیمی بصری؛ (97) 46-یحیی بن سعید انصاری؛ (98) 47-یزید بن هاد؛ (99) 48-یعقوب بن ولید ازدی مدنی؛ (100) 49-ابوحنیفه (پیشوای فقه حنفی)؛ 50-ابوعبدالله مالک بن انس(پیشوای فقه مالکی). اینها از جمله کسانی اند که از امام صادق (ع) نقل حدیث می کنند. (101)
شاگردان؛ برخی از شاگردان امام صادق (ع) عبارت اند:
1-حمزه بن حبیب بن عماره بن اسماعیل کوفی
-یکی از قراء سبعه، که قرائت خویش را برامام صادق (ع) عرضه کرده است، می توان در زمره شاگردان آن حضرت برشمرد. (102)او در کنار حمزه و کسائی، مرجع «علم القرائات» در شهر کوفه بود. (103) 2-سفیان ثوری، که جزو یاران حضرت بود و برخی از سخنان و حالات وی را نقل می کند(104) 3-ابوحمزه ثمالی، که یار و همنشین او بود و از او سخن نقل می کند. (105) 4-اسماعیل بن فضل بن یعقوب بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب. (106) 5-ابوموسی جابر بن حیان صوفی طرسوسی، که کتابی در حجم هزار ورق تألیف کرد. این کتاب در برگیرنده رسائل امام صادق (ع) می باشد که پانصد رساله است. (107) 6 و 7. ابوحنیفه و مالک بن انس نیز برای مدتی شاگرد امام صادق (ع) بودند و از او علم آموختند. (108)
آثار: علاوه بر مجموعه رسائلی که جابر بن حیان گردآوری نموده، علمای اهل سنت کتاب های دیگری نیز به امام صادق(ع) نسبت داده اند که عبارت اند از :
«جفر»؛ کتابی است که دانش تمامی امور از طریق احادیث یا ستاره شناسی در آن مندرج است. هارون بن سعید عجلی که یکی از سران فرقه زیدیه است؛ کتابی داشت که آن را از امام جعفر صادق (ع)روایت می کرد و درآن، معرفت وقایعی که به طور کلی برای خاندان پیامبر (ص) و به ویژه برخی از شخصیت های آن خاندان روی خواهد داد، مندرج بود. این کتاب نزد امام صادق (ع) بود و آن را روی پوست گوساله ای نوشته بودند. هارون عجلی مطالب آن را از امام صادق (ع) روایت می کرد و در نسخه ای می نوشت. آن کتاب را به نام پوستی که برآن نوشته شده بود؛ «جفر» می خواندند و رفته، رفته این نام برآن کتاب اطلاق شد. بنابرباور ابن خلدون: درآن کتاب، تفسیر قرآن معانی غریبی که از باطن آن مستفاد می شود نیز مندرج بود. برخی از این مطالب از امام صادق(ع)روایت شده است ولی روایت آن کتاب پیوسته و متصل نیست وعین کتاب نیز دیده نشده است. اگر استناد کتاب به امام صادق (ع) درست باشد، بی شک بهترین مستند خواهد بود، خواه به خود او یا به مردان بزرگ خویشاوندش نسبت داده شود؛ چرا که آنان از خداوندان کرامات اند و به صحت پیوسته است که امام صادق (ع) برخی از خویشاوندان خویش را پیشاپیش از وقایعی که درآینده برای آنان روی خواهد داد، برحذر می داشت و پیشگویی های وی به صحت می پیوست. (109)
«الجامعه»، کتابی دیگری است در جفر، منسوب به امام جعفر صادق (ع). (110)
«اختلاج الاعضاء» بنابرنظرابن کثیر گرچه منسوب به امام صادق (ع) است، نسبت کذبی است که به او داده شده است. (111)
پی نوشت ها :
1-قاهره، 1997 ق. .
2-چاپخانه احمدعلی.
3-بیروت، دارالکتاب العربی، ج2، 1390ق.
4-قم، مجمع جهانی اهل بیت، چ1، 1422ق.
5-قم، بصیرتی، چ1، 1414ق.
6-قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما، چ1، 1385ش.
7-وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج1، ص327، رقم 131، تحقیق: احسان عباس؛ بیروت: دارالتقافه، 1968م.
8-ابن حبان؛ مشاهیر علماءالامصار، تحقیق: م. فلایشهمر؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1959م. ج1، ص 127، رقم 997/؛ وفیات الاعیان؛ ج1، ص 327/عبدالقادر بن ابی الوفاء طبقات الحنفیه، کراچی: میرمحمد کتابخانه، ج1، ص 545/جمال الدین ابی المحاسن، النجوم الزهراه؛ مصر: الموسسه المصریه العامه للتالیف و الترجمه و الطباعه و النشر، ج2، ص 8/سخاوی؛ التحفه اللطیفه فی تاریخ المدینه الشریفه؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، چ1، 1993م. ج1، ص 241/سیوطی، طبقات الحفاظ؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، چ1، 1403 ه. ق، ج1، ص 79/ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، تحقیق عمرعبدالسلام تدمری؛ بیروت: دارالکتاب العربی، چ2، 1413 ه. ق ج9، ص88/عکری دمشقی، شذرات الذهب، بیروت: دارالکتب العلمیه، ج2، ص 216.
9-ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صار- دار بیروت، 1385 ه. ق، ج 5، ص 589/ذهبی، شمس الدین؛ العبر فی خبر من غبر؛ تحقیق: صلاح الدین المنجد؛ کویت : مطبعه حکومت الکویت، چ2، 1948م، ج1، ص 208/ ذهبی، شمس الدین (م 748ه. ق)سیر اعلام النبلاء؛ تحقیق : شعیب الارناووط، و محمد نعیم العرقسوسی، بیروت: مؤسسه الرساله، چ9، 1413ه. ق، ج6، ص 269/ابن کثیر دمشقی؛ البدایه و النهایه؛ بیروت : دارالفکر، 1407ه. ق، ج10 ص 105/قلقشندی؛ مآثرالانافه؛ تحقیق: عبدالستار احمد فراج، کویت: مطبعه حکومه الکویت، چ2، 1985م، ج1، ص 179/؛ النجوم الزاهراه؛ ج2، ص 8/؛
التحفه اللطیفه، ج1، ص 43قسطنطینی رومی، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون؛ بیروت : دارالکتب العلمیه، 1413 ه. ق، ج1، ص 699/؛ تاریخ الاسلام، ج9، ص 51/؛ شذرات الذهب؛ ج2 ص 216.
10-سیر اعلام النبلاء، ج6، ص 255.
11-البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج9، ص 309.
12-سیراعلام النبلاء، ج13، ص 120؛ التحفه اللطیفه، ج2، ص 543؛ طبقات الحفاظ، ج1، ص 56، رقم107؛ تاریخ الاسلام، ج7؛ ص 462-464، رقم 549.
13-مشاهیرعلماء الامصار، ج1، ص 62.
14-وفیات الاعیان؛ ج4، ص 174، رقم 560.
15-اخبارالدول، ابی العباس قرمانی، ص 111؛ بیروت، عالم الکتب، بی تا.
16-المعارف ابو محمد عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق: ثروت عکاشه، ص 175؛ قاهره الهیئه المصریه العامه للکتاب، چ2، 1992م. ابن جوزی، المنتظم، تحقیق : محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، ج8، ص110، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ1، 1412ه. ق، سیر اعلام النبلاء؛ ج4، ص 496.
17-النجوم الزاهره، ج2، ص 8.
18-سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص 5؛ تاریخ الاسلام؛ ج8، ص 163؛ التحفه اللطیفه؛ ج2، ص 146.
19-المعارف، ص 175.
20-تاریخ الاسلام، ج14، ص 263، رقم278، شذرات الذهب، ج3، ص 49، رقم 278.
21-ملل و نحل، شهرستانی؛ تصحیح: احمد فهیمی؛ بیروت: دارالکتب، چ1، 1410ه. ق، ج1، ص 170سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص269/زرکلی؛ الاعلام؛ بیروت : دارالعلم للملایین، چ 1989، 8م، ج1، ص311.
22-تاریخ الاسلام، ج14، ص 263، رقم 278؛ شذرات الذهب؛ ج3، ص 49.
23-ابن خلدون، عبدالرحمن، دیوان المبتدا والخبر؛ تحقیق: خلیل شحاده، بیروت: دارالفکر، چ2، 1408ق، ج3، ص503/زرکلی، الاعلام، ج6، ص 69.
24-مسکویه، تجارب الامم؛ تحقیق: ابوالقاسم امامی، تهران: سروش. چ2، 1379ه. ش، ج4، ص 120.
25-ابن اثیر، الکامل، ج6، ص 356؛ التحفه اللطیفه؛ ج2، ص 466؛ تاریخ الاسلام؛ ج14، ص 347؛ رقم؛ شذرات الذهب، ج3، ص15.
26-الاعلام، ج7، ص 321.
27-شذرات الذهب، ج1، ص 304.
28-سیر اعلام النبلاء؛ ج13، ص120/؛ الاعلام؛ ج2، ص126.
29-الاعلام؛ ج2، ص126.
30-النجوم الزاهره؛ ج2، ص8.
31-مشاهیرعلماءالامصار؛ ج1، ص127.
32-النجوم الزاهره؛ ج2، ص9؛ التحفه اللطیفه، ج1، ص242؛ تاریخ الاسلام، ج9، ص89.
33-سلونی قبل أن تفقدونی، فانه لایحدثکم بعدی یمثل حدیثی؛ تاریخ الاسلام، ج9، ص90.
34-سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ التحفه اللطیفه؛ ج1، ص241.
35-التحفه اللطیفه؛ ج1، ص242.
36-تاریخ الاسلام، ج9، ص89.
37-سیراعلام النبلا؛ ج6، ص256.
38-تاریخ الاسلام، ج9، ص89.
39-همان.
40-سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص269؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216.
41-مقریزی؛ امتاع الاسماع؛ تحقیق: محمدعبدالحمید النمیسی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه؛ چ1420، ه. ق. ج7، ص117.
42-سمعانی؛ الانساب؛ تحقیق: عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی؛ حیدرآباد؛ مجلس دائره المعارف العثمانیه، چ 1382، 1ه. ق، ج1، ص115.
رقم 52؛ الاعلام؛ ج2، ص126/عمر رضا کحاله؛ معجم قبائل العرب؛ بیروت : مؤسسه الرساله، چ7، 1414ه. ق، ج5، ص313.
43-کمال الدین عمر؛ بغیه الطلب فی تاریخ حلب؛ تحقیق: سهیل ذکار؛ بیروت: دارالفکر، چ1، 1988م، ج9، ص4027.
44-سیراعلام النبلاء، ج6، ص255، تاریخ الاسلام؛ ج6، ص421، ر قم 340.
45-سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88؛ النجوم الزاهره؛ ج2، ص9: التحفه اللطیفه؛ ج1، ص242.
46-همان.
47-الانساب؛ ج8، ص250، رقم 2433؛ النجوم الزاهراه؛ ج2، ص8، التحفه اللطیفه فی تاریخ المدینه الشریفه؛ ج1، ص 241.
48-الانساب؛ ج8، ص250، رقم 2433، البدایه و النهایه، ج9، ص 309؛ سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص255.
49-الانساب؛ ج8، ص250، رقم 2433؛ سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص255، النجوم الزاهراء ج2، ص8؛ التحفه اللطیفه؛ ج1، ص 241، طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
50-الانساب؛ ج8، ص250، رقم 2433؛ سیر اعلام النبلاء؛ ج6، ص 255؛ تاریخ الاسلام، ج9، ص88، طبقات الحفاظ، ج1، ص7.
51-سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص255.
52-الانساب؛ ج8؛ ص 250، رقم 2433؛ سیراعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ النجوم الزاهراء؛ ج2، ص8، التحفه اللطیفه؛ ج1، ص 241؛
طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
53-تاریخ الاسلام؛ ج14، ص205، رقم206.
54-التحفه اللطیفه، ج1، ص59.
55-طبقات الحنفیه؛ ج1، ص454، النجوم الزاهره؛ ج2، ص9.
56-وفیات الاعیان، ج6، ص37، رقم 773.
57-الانساب؛ ج8، ص250، رقم 2433.
58- همان، ج2، ص59، رقم 358.
59-ابن حجر عسقلانی؛ الاصابه ی تمییزالصحابه؛ تحقیق: عادل احمد عبدالموجود وعلی محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه، ج1، 1415ق، ج2، ص267، شذرات الذهب؛ ج1، ص7.
60-الانساب؛ ج8، ص 363، رقم 2520.
61-همان، ج9، ص119، قم 2625.
62-سیراعلام النبلاء؛ ج 9، ص480، رقم 178.
63-الانساب، ج5، ص 427.
64-التحفه اللطیفه، ج1، ص 237، رقم 753.
65-سیراعلام النبلاء؛ ج8، ص 518، رقم 138.
66-التحفه اللطیفه؛ ج1، ص258، رقم855، تاریخ الاسلام؛ ج14، ص 92، رقم 74.
67-تاریخ الاسلام؛ ج11، ص 82، رقم54.
68-همان، ج12، ص 122، رقم 67.
69-طبقات الحفاظ؛ ج1، ص 130، رقم 267.
70-تاریخ الاسلام، ج14، ص 129، رقم 118.
71-الاصابه؛ ج2، ص249، رقم 2275.
72-همان، ج7، ص 201، رقم 10175.
73-بغیه الطلب فی تاریخ حلب، ج8، ص 3606؛ تاریخ الاسلام، ج10، ص 186، رقم 112.
74-معجم البلدان، یاقوت حموی، بیروت: دارصادر، چ2، 1995م، ج2، ص 360.
75-تاریخ الاسلام، ج14، ص 172، رقم 168.
76-سیراعلام النبلاء، ج7، ص 254، طبقات الحفاظ، ج1، ص 95، رقم 188.
77-تاریخ الاسلام، ج1، ص 128.
78-البدایه و النهایه، ج5، ص 254.
79-طبقات الحفاظ، ج1، ص 72، رقم 140، و ص 106، رقم 209.
80-سیراعلام النبلاء، ج10، ص 379، رقم 100.
81-طبقات الحفاظ، ج1، ص 139، رقم 288.
82-سیراعلام النبلاء، ج8، ص 366، رقم 107.
83-شذرات الذهب، ج3، ص 49.
84-معرفه قراء الکبار، تحقیق: بشار عود معروف و شعیب الارناووط و صالح مهدی عباس، بیروت: مؤسسه الرساله، چ1، 1404م. ق، ج1، ص 120، رقم 45،
تاریخ الاسلام، ج12، ص 299، رقم 261.
85-العبر؛ ج1، ص316؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص443.
86-تاریخ الاسلام، ج11، ص 286.
87-الانساب، ج4، ص 171؛ رقم 1161.
88-سیراعلام النبلاء، ج8، ص 422، طبقات الحفاظ، ج1، ص 110، رقم 220.
89-تاریخ الاسلام، ج14، ص 302، رقم 322.
90-طبقات الحفاظ، ج1، ص 82، رقن 160.
91-فاکهی؛ ابوعبدالله، اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه؛ تحقیق: عبدالملک عبدالله دهیش، بیروت: دارخضر، چ2، 1414 ه. ق، ج5، ص 119؛ الاصابه؛ ج2، صص264 و 269 و 278.
92-فیروزآبادی، البلغه فی تراجم ائمه النحو و اللغه؛ تحقیق: محمد المصری؛ کویت: جمعیه احیاء التراث الاسلامی، چ1، 1407 ه. ق، ج1، ص 222، رقم 369.
93-طبقات الحفاظ، ج1، ص 164، رقم 354.
94-شذرات الذهب، ج3، ص 14.
95-تاریخ الاسلام، ج9، ص88، التحفه اللطیفه؛ ج1، ص 242.
96-همان.
97-همان، طبقات الحفاظ؛ ج1، ص 79 و 131 رقم 268.
98-الانساب، ج8، ص 250، رقم 2433، تاریخ الاسلام، ج9، ص 88، التحفه اللطیفه؛ ج1، ص242.
99-تاریخ الاسلام، ج9، ص88، التحفه اللطیفه، ج1، ص 242.
100-تاریخ الاسلام، ج12، ص 472، رقم 426.
101-الانساب؛ ج8، ص 250، رقم 2433، طبقات اللحنفیه، ج1، ص 545، النجوم الزاهره، ج2، ص9، تاریخ الاسلام؛ ج9 و ص 96، رقم 189.
102-معرفه القراء الکبار، ج1، ص 112، رقم 43، امتاع الاسماع، ج4، ص 311.
103-امتاع الاسماع؛ ج4، ص309.
104-المنتظم؛ ج8، ص111.
105-معجم البلدان، ج3، ص290.
106-التحفه اللطیفه، ج1، ص 183، رقم 472.
107-وفیات الاعیان؛ ج1، ص327؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216؛ الاعلام، ج2، ص 126.
108-الاعلام؛ ج2، ص 126.
109-دیوان المبتداء و الخیر؛ ج1، ص 415و 416.
110-قسطنطنی رومی، کشف الظنون، ج1، ص 577.
111-البدایه والنهایه، ج10، ص105.
منبع : فرهنگ کوثر (ویژه اندیشه و سیره اهل بیت شماره 82 ) / انتشارات آستانه مقدسه حضرت معصومه (س )سال 1389