بهوقت شاماغراق نیست اگر حاتمی کیا را بزرگترین و پرافتخارترین فیلمساز حاضر در این دوره از جشنواره فجر بدانیم. خالق فیلمهای موفقی چون «بوی پیراهن یوسف»، «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشهای»، در آخرین حضورش درسی و چهارمین جشنواره فجر، با فیلم «بادیگارد» بسیار موفق بود. آخرین ساخته حاتمی کیا، «بهوقت شام» درباره جنایات گروهای تکفیری و داعش در سوریه و لبنان هست و گروهی از مطرحترین بازیگران این کشورها در این فیلم به نقشآفرینی میپردازند. حاتمی کیا که ژانر جنگ رو خیلی خوب میشناسد میتواند یکی از مهمترین گزینههای سیمرغ کارگردانی امسال باشد. این اکشن پرهزینه، با هادی حجازی فر و بابک حمیدیان به روی پرده میآید. حجازی فر، ستارهای که در «ایستاده در غبار» کشف شد و سال گذشته هم نامزد دریافت سیمرغ بود میتواند امسال این جایزه رو برای نقش اول تصاحب کنه. از همکاری حاتمی کیا و کارن همایونفر هم نباید گذشت که حتماً مثل همیشه تأثیرگذار و خوب از آب درآمده.
حتی اگر حاتمی کیا، اختتامیه جشنواره فجر را با دادگاه لاهه اشتباه نمیگرفت و چنین بیمهابا به منتقدانش نمیتاخت، «بهوقت شام» مسلماً یکی از فیلمهای بهشدت مورد انتظار سال 97 میبود. اساساً هر اثر حاتمی کیا این خاصیت را دارد که مخاطب را به سینما بکشاند و «بهوقت شام» که از حیث ساختار بسیار قوی است و اکشنی جذاب دارد، با موضوعی چالشبرانگیز و بررسی رابطه یک پدر و پسر در بحبوحه جنگ سوریه با داعش، هم از این قاعده مستثنا نیست.
مصادره
مهران احمدی در اولین تجربه فیلمسازیاش به سراغ یک فیلم کمدی رفته که امسال فقط «خجالت نکش» رو بهعنوان رقیب خودش دارد. از احمدی که بیشتر بهعنوان ستاره فیلمهای کاهانی و بهبود سریال «پایتخت» شناخته میشود، انتظار میرود که کمدی رو خوب بشناسد و قواعد خنداندن مخاطب رو بلد باشه و از آنجایی هم که در چند جشنواره اخیر، فیلم اولیهای خیلی موفق بودن، باید حواسمان به «مصادره» باشه. حضور رضا عطاران در کنار هومن سیدی که هر دو از ستارههای موفق این روزهای سینمای ایران هستند از نکات جالب «مصادره» است. این فیلم که در لوکیشنهای مختلف و خارجی زیادی فیلمبرداری شده، یکی از شانسهای اصلی به دست آوردن آرای مردمی بود.
احمدی در اولین تجربه فیلمسازیاش، بهخوبی توانسته عناصر کمدی را به کار گیرد و با موضوعی جدید و کاراکترهای دوستداشتنی بینندهاش را به خنده وادارد. طنازیهای رضا عطاران، بازی خوب هومن سیدی و کمدی موقعیتی که در فیلم بهخوبی پرداختهشده است، «مصادره» را تبدیل به یک فیلم کمدی کامل و جذاب میکند.
لاتاریوقتی «ایستاده در غبار» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به اکران درآمد، خیلیها نوید ظهور یک فیلمساز جوان و مستعد با جهانبینی متفاوت رو دادن، اما کمتر کسی فکر میکرد دو سال بعد، همان فیلمساز جوان، یکی از مهمترین گزینههای دریافت سیمرغ باشه و بتونه همپای فیلمسازانی چون ابراهیم حاتمی کیا و حمید نعمتالله رقابت کنه. «لاتاری» آخرین ساخته مهدویان متفاوتترین تجربه این فیلمساز تا به امروزه. در «لاتاری» دیگر خبری از رجعت تاریخی و حال و هوای سیاسیکارهای قبلی مهدویان دیده نمیشود و شاهد بررسی یکی از مهمترین و خط قرمزترین سوژههای امروزمان هستیم؛ قاچاق دختران ایرانی. با شناختی که از مهدویان داریم میتوانیم انتظار یک درام پر تعلیق، درگیر کننده و جذاب رو داشته باشیم. همکاری سهباره او با هادی حجازی فر تنها نکته جذاب تیم بازیگری این فیلم نیست. حمید فرخ نژاد و ساعد سهیلی هم از بازیگران این فیلم هستند که هرکدام بهراحتی میتوانستند یکی از گزینههای سیمرغ باشند.
مهدویان هرچقدر در دو جشنواره قبل موردتوجه و محبت هیئتداوران قرار گرفت، در جشنواره سی و ششم قربانی اعمالنظرهای شخصی شد و «لاتاری» به معنای کلمه مظلومترین فیلم جشنواره سی و ششم بود. گرچه «لاتاری» چندان به مذاق داوران خوش نیامد، اما موضوع جذاب آن در کنار بازی بینظیر ساعد سهیلی، هادی حجازی فر و حضور کوتاه و درخشان جواد عزتی که همگی نادیده گرفته شدند، میتواند «لاتاری» را به یکی از مهمترین فیلمهای اکران سال آینده تبدیل کند. «لاتاری» نسبت به دو کار قبلی مهدویان، پیشرفت چشمگیری ندارد اما بهمراتب قصهگوتر است و جذابیت لازم برای برقراری ارتباط با مخاطب رادار است.
بدون تاریخ، بدون امضا«بدون تاریخ بدون امضا» ازجمله فیلمهایی است که در سالهای اخیر تحت تأثیر «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» به شکل خاص و اصغر فرهادی به شکلی کلی ساختهشدهاند. فیلم بسیاری از مؤلفههای تماتیک و ساختاری «جدایی نادر از سیمین» را در درون خود بسط داده است. از رابطه سرد شده زن و مرد اصلی فیلم با بازی امیر آقایی و هدیه تهرانی که تا انتها هم درست نمیفهمیم رابطهشان چیست مثلاً زن و شوهرند یا بودهاند و جداشدهاند و…تا بیماری مادر امیر آقایی که جایگزین پدر نادر در فیلم فرهادی شده است تا خانواده دیگر که از طبقه محروم هستند و در پی تصادف با امیر آقایی به داستان قهرمان فیلم گره میخورند تا بهواسطه آن تماشاگر شاهد زندگی دردآور و رنجآور طبقه محروم باشد، شبیه به اتفاقی که در «جدایی نادر از سیمین» در خلل زندگی حجت (شهاب حسینی) و همسرش میبینیم.
دومین تجربه فیلمسازی وحید جلیلوند، مسلماً چندین پله از کار قبلش حرفهایتر است. فیلمسازی که در «چهارشنبه، 19 اردیبهشت» محو بدبختی و فلاکت جامعهاش شده بود در «بدون تاریخ، بدون امضا» آنقدر رشد کرده که شناساییاش سخت است. گستره دید جلیلوند از ترسیم بدبختی فراتر رفته و به عمق وضعیت اسفناک جامعه و ذات انسانهای مستأصل نفوذ کرده است. در «بدون تاریخ، بدون امضا» خبری از آدمهایی که فکر میکنند پولدارها حقشان را خوردهاند نیست، کسی به فکر تلکه کردن دیگری نیست، انتخاب میان خوب و بد و دوراهی راست و دروغ مطرح نیست. «بدون تاریخ، بدون امضا» فیلمی است از آدمهایی که پشت نقاب بدبینی سینمای ایران گمشده بودند.
اسرافیلدر سینمای ایران، علیرغم پیشرفتهای تکنیکی چشمگیر و حضور چهرههای جوان بااستعداد، سینمای زنان همچنان در محرومیت به سر میبرد. وقتی از سینمای زنان صحبت میکنیم، هم به فیلمهایی باحال و هوای زنانه اشاره داریم و هم حضور زنان در پشت دوربین. نه که فیلم زنانه و فیلمساز زن نداشته باشیم که اتفاقاً در چند سال اخیر هم موضوعات زنان بیشتر به فیلمها راه پیداکرده است و هم فیلمسازان زن توانمندی داریم که در طی سالها حضورشان را در این هنر رقابتی به اثبات رساندهاند. در این میان هم هستند زنانی که با درک نادرست از حقوق زنان، قواعد حاکم بر جامعه و نگاه سنتی نسبت به نقش زن، سعی در تحول یکشبه جامعه مردسالار دارند و بیشتر کارهایشان جنبه تخریبی دارد تا سازنده که متأسفانه کارهایشان بیشتر از گروه قبلی است و با حاشیههایشان بیشتر هم دیده میشوند. در این میان، حضور آیدا پناهنده بهعنوان نسل جدیدی که سینما را خوب میشناسد اتفاق مبارکی است که باید به فال نیک گرفته شود. پناهنده با اولین فیلمش «ناهید» نهتنها در داخل کشور توانست نگاهها را به سمت خود جلب کند که با یک داستانسرایی بومی، قسمتی از دغدغههای زنان را بهخوبی به نمایش گذاشت و توانست در عرصهها جهانی هم به شهرت برسد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
70