امام سجاد (ع) در گسترش فرهنگ دینی و ژرفا بخشیدن به باورهای شیعی، نقش بنیادی و اساسی ای داشتند و گام های بلندی در تعمیق ارزش های دینی و پاسداری از میراث گران سنگ عاشورایی برداشته اند این امام همام، در قالب دعا و نیایش، آموزه های دینی را مانند یک باغبان چیره دست، در کنار هم چیده با ترسیم بوستان اسلام ناب محمدی (ص) علف های هرز و بدعت ها و خرافات را از دامن دین زدوده است.
میراث گران بهای «صحیفه سجادیه»، سرشار از هدایت ها وهشدارهاست. هم راه را می نماید و هم رهزنان را معرفی می کند تا رهروان، به سلامت، صراط مستقیم را بپیمایند و به «دارالسلام» همراه با «قلب سلیم» راه یابند.
در این بخش از نوشتار، به هشدارهایی اشاره می کنیم که از زبان امام علی بن الحسین (ع)
در ذیل دو عنوان «استعاذه» و «اعتذار» آمده است. «استعاذه»، جنبه پیشگیری دارد و «اعتذار» جنبه درمان. در گام نخست باید خود را در پناه خدا قرار دهیم که زندگی فردی و اجتماعی ما آلوده و آسیب پذیر نگردد، واگر خدای ناخواسته، گرفتار کوتاهی و لغزش ها شدیم، از آن پوزش بخواهیم.
الف. استعاذه
اولاً امام سجاد (ع) از عوامل سستی آفرین و تنبل سازی که سبب می شود انسان ها از هرگونه خدمتی شانه خالی کنند و تن به کار و خدمت ندهند، به عنوان یک هشدار و آسیب بزرگ یاد می کند و می فرماید:
«اللهم انی اعوذ بک من الکسل و الهرم و الجبن و البخل و الغفله والقسوه و الفتره و المسکنه و اعوذ بک یا رب من نفس لاتشبع و من قلب لا تخشع و من دعاء لا یسمع و من صلاه لا تنفع و اعیذ بک نفسی و اهلی و ذریتی من الشیطان الرجیم».(1).
بارالها! از تنبلی، سستی، ترس، بخل، غفلت، سنگ دلی و نادانی و هر آنچه مرا به آن می آزمایی، به تو پناه می برم. و نیز پناه می برم به تو از گناهان آشکار و پنهان و از شر نفسی که سیر ناشدنی است و شکمی که پر نشدنی است و قلبی که خاشع نباشد و دعایی که بالا نرود و نمازی که سودمند نباشد و از شر شیطان در خصوص خودم و خانواده ام به تو پناه می برم.
آن حضرت در دعای هشتم از «صحیفه سجادیه» بیش از چهل نکته را با واژه «اعوذ» به عنوان رفتارهای اجتماعی نادرست که مانع رشد روحی و اجتماعی و عامل بروز آسیب های اخلاقی و اجتماعی است، بر شمرده است. توجه به این آفت ها و هشدارها خدمت خدمت گزاران را ماندگارتر و خالصانه تر خواهد ساخت و به سالم سازی آن کمک خواهد نمود.
1. حرص و آز(2)
«اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص».
پروردگارا به تو پناه می برم از این که گرفتار حرص گردم.
حرص و آز، درون آدمی را شیفته دنیا می سازد و در بیرون نیز دست و پای او را از خدمت و سود رسانی به دیگران می بندد. انسان حریص، خودبین و خود خواه است. گرسنه ای سیری ناپذیر است. مانند کرم ابریشم است که پیرامون خود را می تند و در نتیجه، از ارائه خدمت به دیگران محروم می شود. اگر کسی نتواند چاره این درد کند و درون خود را از هیجان حرص پاک سازی ننماید، به یقین، توفیق خدمت گزاری و خدمت رسانی به جامعه را نخواهد یافت.
2. خشم و غضب
«و سوره الغضب».(3)
خشم و غضب، از لشکرهای شیطان به شمار می رود، آن که به هنگام خشم کاری انجام می دهد، کارش ابتر و ناتمام خواهد بود و چه بسا به هنگام غضب، به جای خدمت، خیانت از او سر زند و نه تنها عمل سازنده ای انجام ندهد، بلکه رفتار ناهنجاری از او صادر شود که سوزنده جان او و جامعه گردد.
امام سجاد (ع)، از این حالت منفی روحی و اخلاقی، به خدا پناه می برد و این بدان معناست که انسان خشمناک و عصبانی، نمی تواند منشأ خدمات اجتماعی گردد. شایسته است پیش از ورود به میدان خدمات، این رفتار هنجار سوز را درمان و علاج کند.
3. حسد ورزی
«و غلبه الحسد».(4)
پروردگارا به تو پناه می برم از این که حسادت بر من غلبه نماید.
حسد، یعنی آرزوی زوال نعمت از دیگری. روشن است کسی با این ویژگی، توان و آمادگی خدمت به دیگران را ندارد. دارای این خصلت، از پیشرفت و ترقی دیگران، در رنج و عذاب است. خود را به زمین و آسمان می زند که کسی به جایی نرسد و اگر رسیده است، او را به کنار نهد و نعمت را از او بستاند، آیا با چنین روحیه ای می توان در مسیر خدمت به خلق گام برداشت؟ هرگز!
4. کم حوصلگی
«و ضعف الصبر».(5)
صبر، کلید گشایش کارها و نیز ساخت خدمات سودمند اجتماعی است. آدمی اگر شکیبا باشد، آثار وجودی اش فراگیر می شود. بی صبری و کم طاقتی، کارها را نا تمام و بی نتیجه می گذارد. کسی که می خواهد در مسیر تکامل خود و جامعه گام بردارد، باید در همان آغاز، خود را به سلاح صبر و پایداری مجهز نماید.
صبر اگر تلخ است، لکن عاقبت
میوه شیرین دهد پر منفعت
برخی پروژه های خدمت رسانی، سال ها باید بگذرد تا در دراز مدت، جایگاه خود را پیدا کند و درد اجتماع را درمان نماید. بنابراین، عجله و شتاب زدگی و کم حوصلگی، یکی از آسیب های مهم خدمات اجتماعی است.
5. نداشتن قناعت
«و قله القناعه».(6)
در فرهنگ دینی، از قناعت، به «حیات طیبه»(7) و زندگی شایسته، تعبیر شده است. قناعت، گنج بی پایان و عزت مدام و زندگی آرامش بخش است. آدم قانع، به آن چه دارد بسنده می کند و چشم به دارایی دیگران نمی دوزد. انسان قانع، از آنچه خدا به او داده و در اختیار اوست، بهترین استفاده را می کند و حرص و آز را از خود دور می سازد و به این شعار مولا علی (ع) پایبند است که فرمود:
«المنیه و لا الدنیه و التجلد لا التبلد».(8)
مرگ آری، پستی نه! به اندک بسنده کردن آری، وابستگی نه!
بی گمان چنین انسانی می تواند منشأ خدمات فراوانی گردد. او خود و جامعه اش را از ذلت ها و وابستگی های خانمان سوز و استقلال برباد ده می رهاند و خود کفایی و خود اتکایی را جایگزین وابستگی و باج دهی به بیگانگان می سازد.
اگر قناعت در یک جامعه، کم رنگ شود ویا از آن رخت بر بندد، ذلت و خواری و وابستگی و چشم به دست دیگران داشتن رخ می نماید و در چنین فضایی، خود باوری و استقلال و عزت مندی به فراموشی سپرده خواهد شد.
6. بد خلقی
«وشکاسة الخلق».(9)
خوش خلقی و گشاده رویی، از مهمترین مصادیق خدمت رسانی است. در روایات اسلامی آمده است که شما نمی توانید با مال و ثروت خویش، همه مردم را خرسند سازید؛ و لکن با خوش رویی می توانید حوزه خدمت رسانی را گسترش دهید.
خوش خلقی دام محبت و دوستی است. معاشرت نیک و روحیه بخشیدن به دیگران و غم زدایی و کمک به آرامش روحی مردم، از بهترین خدمت ها به شمار می رود از این رو، قرآن کریم، اخلاق نیک پیامبر اسلام را رمز پیشرفت و جاذبه او بر می شمرد و می فرماید:
«انک لعلی خلق عظیم».
«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک.» (10)
بدخلقی، کار سودمند انسان را تباه می کند و آتشی بر خرمن خدمات او می زند که باید از این صفت رذیله، به خدا پناه برد.
اخلاق، ظرف دین است؛ اگر ظرف آلوده باشد، بهترین مظروف را هم اگر در آن قرار دهیم، چندش آور می شود. از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الخلق وعاء الدین»؛ اخلاق، [به منزل] ظرف دین است، اگر تمیز و نکو باشد، دین، زیبا و سودمند می گردد و اگر آلوده و زشت باشد، چهره دین نازیبا خواهد شد.
پی نوشت ها :
1. اصول کافی، ج، ص 586.
2. صحیفه سجادیه، کامله، دعای 8.
3.صحیفه سجادیه، کامله، دعای 8.
4.صحیفه سجادیه، کامله، دعای 8.
5.صحیفه سجادیه، کامله، دعای 8.
6.صحیفه سجادیه، کامله، دعای 8.
7. سوره نحل، آیه 97.
8. تحف العقول، ص 207.
9. صحیفه سجادیه کامله، دعای 8
10. سوره آل عمران، آیه 159.
منبع: نشریه پاسدار اسلام، شماره 341.