توسعه ابعاد مادی زندگی در جوامع مدرن نتوانسته است از میزان احساس نیاز ریشه دار و همیشگی انسان زمانه ما به معنویت خواهی بکاهد اما آنچه در این شرایط، نگران کننده و هشدار دهنده است سر برآوردن کیش ها، سبک ها و فرقه های عرفانی گوناگون است که در قالب، مدل های رنگارنگ و جذابی عرضه می شوند. به نظر می رسد واژه ی جنبش های نو پدید دینی اولین بار در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته است. بعضی فرقه های شبه عرفانی را به هفت دسته کلی شامل: عرفان های هندی، عرفان های امریکایی، عرفان مسیحیت، عرفان یهود، عرفان چینی، پدیده فرا علم یا فرا روانشناسی و سینمای ماوراء دسته بندی می نمایند. در این مقاله حجت الاسلام و المسلمین محمد علی چورکوبه درباره فرقه ها و خطراتشان به گفتگو می نشینیم.
علت جذابیت فرقه های مختلف در چیست؟
علت جذابیت این نوع فرقه ها را می توان وعده وعیدها، فرار از موقعیت فعلی مثلاً فرار از مشکلات خانوادگی، بمباران محبت از سوی این گروه ها، تصور ایجاد رابطه ای نزدیک با خدا، احساس بهبود وضع زندگی، تحول فردی و توجه به علاقه فردی نوعاً جذاب و ... برشمرد.
مهمترین خطری که این فرقه ها دارد در چیست؟
مهمترین خطر، متوجه مفهوم دین است. ادیان جدید با فرو کاستن مفهوم دین، زدودن اتوریته الهی آن، جایگزینی خود محوری به جای خدا محوری وفرعی سازی دین نسبت به غایات اومانیستی بزرگترین ضربه را بر کیفیت تدین وارد می آورند. عرفان های وارداتی که زادگاه آن در کشورهای غربی است به سوی کشور ما در حال نفوذ است. در آغاز دهه 70 میلادی تعداد این فرقه ها در غرب 78 فرقه بود و در آغاز دهه نود میلادی 350 فرقه، ولی امروز تعداد آنها در غرب بالغ بر 2500 فرقه نوپدید دینی است. این گروه ها برای جامعه ایرانی دارای خطراتی همچون: اخذ پول زیاد از افراد، کسب پول های باد آورده کلان، تخریب قدرت کار و شغل در اعضاء، ترویج بی بند و باری، احساس ترس یا گناه، از میان بردن احساس مسئولیت، هدایت کردن افراد به زندگی پرحیله، بی رحمانه و جنایتکارانه فاصله گرفتن از ادیان الهی با توجیه تفسیر آزاد متون دینی، اشاعه ی مناسک و شعایر خالی از معنا و مفهوم، تهی نمودن افراد از بینش های معنوی، ایجاد تفرقه، شاخه شاخه نمودن و برهم زدن وحدت، شبهه افکنی در مبانی اعتقادی، القای آرا و طرح های خود( مستقیم یا غیر مستقیم) ایجاد بلوا و جنجال تبلیغاتی و رسانه ای و دور شدن از عمق و ژرفای دین می باشند.
برای مقابله با پیشرفت این فرقه ها چه باید کرد؟
در اکثر کشورهایی که با مشکل تعدد چنین فرقی روبه رو هستند، تدابیری را برای مقابله با آنها، اتخاذ نموده اند. عمده ترین دلایل رویارویی با چنین گروه هایی، قدرت گرفتن آنها در مقابل دولت ها است.
پیشنهادهایی مانند انجام مطالعات میدانی برای مشخص کردن وضعیت شکل گیری و فعالیت این جنبش ها و سپس اتخاذ راهبردهای اساسی و تدوین و تصویب قوانین و مقررات لازم و ایجاد هسته های بازبینی و کنکاش وضعیت فرق نوپدید و پردازش اطلاعات به دست آمده در خصوص آنها ارائه می شوند. تأثیر تمدن و تکنولوژی جدید و دگرگونی و بهتر شدن وضع زندگی مادی بشر را هرگز نمی توان دور از نظرات داشت اما این واقعیت تلخ که تمدن مدرن یکی از عوامل مهم غفلت آدمیان از اصلی ترین ساحت وجودی خود یعنی روح ملکوتی و در نتیجه فروپاشی بنیادهای اخلاق و معنویت در جهان معاصر بوده است را نیز نباید نادیده انگاشت« بازگشت به اصالت ها و بارورساختن بیشتر معنویت که ما در عصر حاضر شاهد رشد سریع آن هستیم، معلول واقعیت فوق است. اما آنچه در این شرایط، نگران کننده و هشدار است سربرآوردن کیش ها، سبک ها و فرقه های عرفانی گوناگون است که در غالب مدل های رنگارنگ و جذابی عرضه می شوند. در حالی که به نظر می رسد آنچنان که از جانب طرفداران آن انتظار می رود در دراز مدت پاسخگوی نیازهای معنوی اصیل شان نیستند» «تردیدی نیست که این گونه آیین ها، کیش ها و مسلک ها، از آن جهت که بر اصول و پایه های واقعی بنیاد نشده اند نه تنها درمان کننده برهان های اخلاقی، روحی و معنوی انسان های این عصر نمی باشند بلکه خود به تشدید این بحران ها کمک می کنند و جسم و جان آدمیان را در معرض دردها و مصیبت های جدیدی قرار می دهند. مسئله ی معنویت گرایی نوپدید در عصری که شاید بتوان آن را «عصر معنویت» نامید از مهمترین مسائل فطری روز به شمار می آید.»
شیعه نیز مانند تسنن، دارای فرقه های متعدد است. اما به راستی شیعه را باید دارای چند فرقه و انشعاب دانست؟
در کتب ملل و نحل، برای شیعه فرقه های بسیاری ذکر شده و حتی گفته شده است که حدیث معروف افتراق امت (73 فرقه) بر فرقه های معروف افتراق امت شیعه منطبق می شود، ولی باید توجه داشت که اولاً: برخی از این فرقه ها مانند غلات و شعب آن و ...، حقیقتاً از انشعابات شیعه نبوده و دانشمندان شیعه آنها را تکفیر کرده اند، و ثانیاً: حقیقت انشعاب در مذهب شیعه این است که در مسئله امامت، که معرف مکتب تشیع است، اختلافاتی وجود داشته باشد، ولی اختلاف در مسائل اعتقادی دیگر معیار شناخت فرقه های شیعه نیست. بر این اساس ذکر بسیاری از این فرقه ها از قبیل هشامیه، یونسیه، نعمانیه، و ... به عنوان فرقه شیعه واقع بینانه نیست، ثالثاً : تعداد بسیاری از فرقه هایی که در مسأله امامت از آنها یاد شده است بر فرض واقعیت داشتن آنها زمان کوتاهی بیش دوام نیاورده و به کلی محو گردیده اند، مثلاً پس از شهادت امام عسگری (ع) فرقه های چهارگانه ای برای شیعه نقل گردیده که هیچ اثری از آن یافت نمی شود و حتی واقعیت داشتن آنها نامعلوم است، چنان که شیخ مفید پس از ذکر فرقه های چهارده گانه گفته است: «در این زمان (373 هجری) جز امامیه( اثنا عشر) که به امامت حضرت مهدی (عج) معتقدند، فرقه ای وجود ندارد، و فرقه های دیگر منقرض شده و جز حکایاتی غیر قابل اعتماد از آن در دست نیست.
محقق طوسی نیز پس از اشاره به فرقه هایی که در کتاب ملل و نحل برای شیعه ذکر گردیده گفته است:
«اینها اختلافاتی است که درباره شیعه نقل شده است، ولی از اکثر آنها جز در کتابهای غیر قابل اعتماد اثری یافت نمی شود، و برخی از این فرقه ها مانند غلات و گروهی از باطنیه گروهی از اسلامند». علامه ی طباطبایی نیز پس از اشاره به فرقه های کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه، فتحیه و واقفیه گفته است:
«دیگر پس از امام هشتم تا امام دوازدهم که نزد اکثریت شیعه، مهدی موعود است، انشعاب قابل توجهی به وجود نیامد، و اگر وقایعی نیز در شکل انشعاب پیش آمده چند روز نپاییده و خود به خود منحل شده است، مانند این که جعفر فرزند امام دهم پس از رحلت برادر خود( امام یازدهم) دعوی امامت کرد و گروهی به وی گرویدند، ولی پس از چند روزی متفرق شدند و جعفر نیز دعوی خود را تعقیب نکرد، وهمچنین اختلافات دیگری در میان رجال شیعه در مسائل علمی کلامی و فقهی وجود دارد که آنها را انشعاب مذهبی نباید شمرد».
فرقه های اساسی شیعه
درمورد تعداد فرقه های اساسی شیعه (اصول فرقه شیعه )چند قول است: بغدادی آنها را سه فرقه دانسته است: زیدیه، کیسانیه و امامیه». وی در آغاز غلات را نیز از انشعابات شیعه دانسته ولی بعداً یادآور شده است که چون آنان از اسلام خارج شده اند از فرقه های اسلامی به شمار نمی آیند. رازی غلات را نیز بر تعداد آنان افزوده است و شهرستان اسماعیلیه را نیز برشمرده و فرقه های اصلی شیعه را پنج فرقه دانسته است.
محقق طوسی نیز در قواعد العقائد با نظریه ی بغدادی موافقت نموده و اصول فرقه های شیعه را زیدیه، کیسانیه و اثنا عشریه دانسته است. این سه فرقه در وجوب نصب امام بر خدا اتفاق نظر دارند، ولی دو فرقه غلات و اسماعیلیه امامت را واجب «من الله » می دانند نه واجب« علی الله».
قاضی عضدالدین ایجی نیز اصول فرقه های شیعه را سه فرقه غلات زیدیه، و امامیه دانسته است. و بالاخره علامه طباطبایی انشعاب اصلی شیعه را در زیدیه، اسماعیلیه و اثناعشریه خلاصه کرده است. لازم به یادآوری است اگر ملاک در بیان فرقه های امامیه یا شیعه کلام شیخ مفید باشد که هر کس قائل به نص در مسئله امامت بوده و علی (ع) را امام و جانشین بلافصل پیامبر بداند امام و شیعه نامیده می شود، سخن شهرستانی جز در مورد غلات صحیح است و امامیه مشتمل بر فرقه هایی چون فتحیه و ناووسیه نیز می گردد، و اگر ملاک فرقه های موجود شیعه است نه آنها که منقرض شده اند در این صورت کلام علامه طباطبایی استوار است. ما در این بحث، عمده ی فرقه های شیعه را که در مسئله امامت پدید آمده اند به اجمال یادآور شدید، ولی از فرقه هایی چون هشامیه، یونسیه، ذراریه و مانند آن که ربطی به مسئله امامت ندارند بحث نخواهیم کرد و در مورد غلات نیز با نظریه بغدادی موافقیم که آنها در حقیقت جزو هیچ یک از فرقه های اسلامی نیستند، و درباره پیروان فرقه هایی که منقرض شده یا در مسائل کلامی آراء و عقاید زیدیه، اسماعیلیه و امامیه را پذیرفته اند.
منبع: نشریه شاهد جوان، شماره 61.