گزارشی از دیدار علامه بلخی با مراجع تقلید حوزه علمیه نجف اشرف
درآمد
شکی نیست که علامه شهید سید اسماعیل بلخی در رفت و آمد به حوزه های علمیه قم و نجف اشرف و دیدار با مراجع بزرگ تقلید اهدافی را دنبال می کرد، که تشریح ابعاد قیام خود و مشروعیت بخشیدن به آن و تجدید عهد و پیمان با رهبران دینی در صدر آن اهداف بزرگ قرار داشت. او به روشنی می دانست که در مسیر سخت و خطرناکی گام نهاده و لازم است کج فهمی ها و برداشت های نادرست از این حرکت برطرف شود.
دیدار با آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی
علامه بلخی در ادامه دیدار با مراجع تقلید و علمای حوزه علمیه نجف اشرف با آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی ملاقات و درباره مسایل جهان اسلام و اوضاع حوزه های علمیه افغانستان بحث و تبادل نظر به عمل آورد. نظر به اینکه آیت الله خویی به تازگی مرجعیت خود را اعلام کرده بود، علامه بلخی سخن را آغاز کرد، و خطاب به او گفت: «خضرت آیت الله خویی، ما آینده شما را بسیار روشن می بینیم و انشاء الله بزودی یک مرجع جهانی خواهید شد. امروز شما بعد از آیت الله العظمی سید محسن حکیم به عنوان یک مجتهد مسلم و مرجع تقلید بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف مطرح شده اید. در آینده نزدیک به عنوان اولین مرجع تقلید جهان تشیع جای باز خواهید کرد. هر مجتهدی که طلاب افغانی پیرامون او جمع شوند، و از او حمایت کنند، بی تردید جهانی می شود.
آقای حکیم که سال هاست زمان امور جهان تشیع را در دست دارد در واقع این افغانی ها بودند که او را در سطح جهان معرفی کردند. و شما را هم افغانی ها جهانی خواهند کرد. اما به این شرط که شما هم زیر پر و بال طلبه های افغانی را بگیرید، و نگذارید که درمانده و سرگردان باشند.
شما شهریه این طلاب را پرداخت کنید. به وضعیت زندگی آن ها رسیدگی کنید. طلبه های افغانی در مقایسه با سایر طلاب حوزه های علمیه در محرومیت بسر می برند. آن ها مدارک اقامت، شهریه و حجره کافی ندارند. از آن ها به درستی حمایت نمی شود. آن ها با زحمات و مشکلات فراوان توانستند خودشان را از یک مملکت بی صاحب با حکومت استبدادی و مخالف رشد و ترقی به نجف برسانند. شما باید دست محبت و پدرانه روی سر آن ها بکشید. انشاء الله جهان اسلام به زودی متوجه عظمت شما خواهد شد. طلبه های افغانی را فراموش نکنید که محروم تر و مستحق تر از دیگران هستند.
نکته دیگر این است که یک مرجع تقلید جهانی نباید فقط به نوشتن و پخش رساله عملیه اکتفا کند. وقتی شما در اغلب کشورهای دنیا نمایندگی دارید و برای شما وجوهات می فرستند، می توانید فعالیت های فرهنگی در زمینه های مختلف داشته باشید. امکاناتی که امروز در اختیار ماست باید از آن به خوبی استفاده کنیم. امروز یهودی ها علیه ما در سطح جهان فعالیت می کنند. مسیحیت در تمام نقاط دنیا فعال است. وهابیت در همه کشورهای اسلامی علیه ما تبلیغ می کند. از همه مهم تر دشمنان اسلام با عناوین مختلف از گوشه و کنار جهان سر بیرون آورده اند و به تخریب اسلام ناب می پردازند. کمونیست ها در اکثر کشورهای اسلامی نفوذ کرده اند و جوانان مسلمان را منحرف می سازند. رژیم صهیونیستی با پشتوانه غرب سرزمین فلسطین را اشغال کرده و مسلمانان را قتل عام می کند و در صدد نفوذ به سایر کشورهای اسلامی و عربی برآمده است. در مجموع همه اینها عوامل تهدید اسلام به شمار می رود. اما شیعه که یک مذهب اصیل و منطق دارد و جوابگوی همه نیازمندی های امروز و فردای بشریت است چرا باید ساکت بماند و مذاهب دیگر بیایند و افکار عمومی را فریب دهند.
جناب آقای خویی، امروز مذاهب سراسر دنیا فعال هستند. رادیو و تلویزیون و مجلات و روزنامه ها دارند. رسانه های مختلف دارند و از طریق این رسانه ها دیدگاه شان را در دنیا پخش می کنند. ما باید دست بکار شویم و فرهنگ اسلام را در جهان گسترش دهیم. امروز یک میلیارد مسلمان در جهان زندگی می کنند. همه آن ها زیر پرچم استعمار بسر می برند. آیا ما وظیفه نداریم که در کشورهای اسلامی پخش شویم و اسلام حقیقی را برای آنها تبلیغ کنیم. مکتب تشیع مکتب واقعی و اصیل است. اگر با منطق و با شیوه صحیح معرفی شود بر جامعه جهانی و ملل اسلامی تأثیر گذار خواهد بود.
امروز همه انسان ها تشنه عدالت هستند. حقیقت گم شده شان را جستجو می کنند. باید سعی کنیم مسلمانان دنیا را بیدار کنیم و متوجه حقیقت نمائیم. با امکاناتی که امروز در اختیار داریم می توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم و دنیای اسلام را متوجه خود سازیم. پیروزی به همت بستگی دارد. من بیش از 30 سال برای احقاق حق و از بین بردن ظلم و ظالم مبارزه کردم. و به موفقیت های بزرگی دست یافتم اگر بین شیعیان و اهل تسنن در افغانستان وحدت و همبستگی به وجود نیاید ضربات سختی بر جامعه تشیع وارد خواهد شد. یکی از فعالیت های مهم و اساسی که من بیش از همه روی آن تلاش کردم وحدت و تقریب بین شیعه و سنی است. تا همه مذاهب و اقوام را یکپارچه کنم.
علامه بلخی بیش از نیم ساعت صحبت کرد و آیت الله خوئی به سخنان او گوش داد. آنگاه به علامه بلخی گفت: «شما واقعاً برای پیشرفت اسلام و مسلمین خوب می اندیشید. پیشنهادات خوب و ضروری ارائه می دهید. من از شما تشکر می کنم که برای احیاء مذهب شیعه و وحدت مسلمین بسیار زحمت کشیدید. سختی های زیادی در این راه تحمل کردید. از اینکه با شما هم کلام شدم و از نزدیک زیارت تان کردم خیلی خوشوقتم. از نظر بلند و آینده نگری شما استفاده کردم. برای موفقیت روزافزون شما در زمینه نزدیکی ادیان و تقریب مذاهب اسلامی به خصوص شیعه و سنی در این کشور دعا می کنم. شما باعث افتخار ما و حوزه های علمیه شیعه هستید. جامعه اسلامی به افرادی مثل شما نیازمند است. خداوند فداکاری های شما را بی پاسخ نخواهد گذاشت و پاداش بزرگی به شما خواهد داد. نظر شما را تأیید می کنم و در حد توان در خدمت همه برادران افغانی خواهم بود. از هیچ تلاش در این باره دریغ نمی کنم».
آنگاه آقای خویی از جا برخاست و یک جلد کتاب ارزشمندی را تقدیم علامه بلخی کرد و گفت: «این هدیه ناچیز را از جانب من قبول بفرمائید. ببخشید که هدیه بهتر از این در اختیار نداشتم. آن طور که شایسته مقام شما است نتوانستم پذیرایی کنم». آیت الله خویی صورت علامه بلخی را بوسیده و برای او دعا کرد. علامه بلخی هم با احترام دست مبارک آقای خویی را بوسید و خداحافظی کرد.
نقل کرده اند که آقای خوی بعداً خطاب به علمای افغانی گفته بود: «ما فکر می کردیم که افغانی ها حرف زدن بلد نیستند. چون در این همه سال که با آنها ارتباط داشتیم حتی برای یکبار هم که شده یک عالم و یا طلبه از آن ها ندیده بودیم که به نام این کشور در یک مجمع اسلامی سخن بگوید. هرگز چنین چیزی دیده نشده بود. وقتی که آقای بلخی، به نجف آمد چنان در حضور ما و دیگر مراجع حوزه صحبت کرد که به آدم فرصت حرف زدن نمی داد.
دیدار با آیت الله العظمی سید محمود حسینی شاهرودی
یکی از بزرگان که علامه شهید بلخی برای او احترام خاصی قایل بود مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمود حسینی شاهرودی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان جهان در حوزه علمیه نجف اشرف بود. وقتی که علامه بلخی در سال 1346 شمسی وارد نجف اشرف شد، آیت الله شاهرودی به ملاقات او آمد و به گرمی از او استقبال کرد و در آن دیدار در مورد اوضاع مسلمانان افغانستان صحبت های مفصلی به عمل آمد. آیت الله شاهرودی خطاب به علامه بلخی گفت: «جناب آقای بلخی شما علمای افغانستان واقعاً دوست داشتنی و با محبت هستید. مخصوصاً به علما و مراجع شیعه خیلی ابراز علاقه و محبت دارید. ارادت و دوستی شما زبان زد همه است. من هیچ قومی را به اندازه ملت افغانستان ندیدم که به علما و مراجع تقلید احترام بگذارد. ملت شما اعتقاد و ایمان محکمی نسبت به ما دارد. این عشق و محبت شما نشأت گرفته از ایمان قوی شماست. من به شما و ملت افغانستان احترام قایل هستم. نمی دانم جواب این همه محبت شما را چگونه بدهم مردم شما زحمت کش و در عین حال بسیار فقیر و با ایمان هستند. شیعیان افغانستان بسیار غیور و عاشق اهل بیت (ع) هستند. من همیشه شما را دوست می دارم و از این ملاقات بسیار خرسندم».
مسئله مهمی که علامه بلخی با آیت الله شاهرودی در میان گذاشت، طرح بالا بردن رشد دینی جامعه تشیع در افغانستان بود که با تأسیس حوزه های علمیه و فعالیت های فرهنگی امکان پذیر است.
با معرفی چهره حقیقی مذهب اهل بیت (ع) مسلمانان افغانستان را با حقایق این مکتب آشنا ساخت. از این راه می توان بر مشکلات و تنگناها چیره شد و پایه های وحدت و اخوت اسلامی را در آن کشور استوار نگه داشت.
علامه بلخی گفت: «مراجع و علمای حوزه های علمیه ایران و عراق باید در این باره توجه کامل نسبت به این طرح و پیشنهاد داشته باشند. من در نظر دارم با همکاری و همفکری شما علمای اعلام در افغانستان حوزه علمیه جامع مثل قم و نجف تشکیل دهم. نباید حوزه های علمیه تنها در عراق و ایران محدود باشد. باید افغانستان بعد از ایران و عراق سومین کشور اسلامی باشد که در آن حوزه های درسی و مجتهدان بزرگ وجود داشته باشد تا به حفظ ارزش های مکتب اهل بیت (ع) و جایگاه مهم آن در دنیای امروز کمک کند. ما نباید خودمان را در یک حوزه محدود کنیم. باید فعالیت های ما جهانی باشد. امروز روزی است که شیعه باید پرچم خود را بر فراز قله های دنیا به اهتزاز درآورد».
علامه بلخی در این دیدار افزود: «به نظر من فرزند ارشدتان آیت الله سید محمد شاهرودی را که تازه به اجتهاد رسیده همراه ما به افغانستان اعزام کنید تا نمایندگی عام شما را در آنجا پایه گذاری کنیم. از مرجعیت شما در افغانستان حمایت خواهیم کرد. شما به عنوان اولین مرجع تقلید شیعه در آنجا دفتر و نمایندگی داشته باشید. می خواهیم میان حوزه های علمیه عراق و ایران و افغانستان یک نوع ارتباط به وجود آید. چون علما و مراجع ما تا بحال ارتباط نزدیک با هم نداشته و این باعث فاصله بین شیعیان سایر کشورهای اسلامی شده است. اگر چنین ارتباط مشترکی بین ما و شما وجود داشته باشد، به فزونی قدرت و عظمت اسلام در سطح جهان کمک می کند و آنگاه دشمنان اسلام هرگز قدرت ضربه زدن به ما را نخواهند یافت. من با کمال میل عرض می کنم تا جایی که توان دارم سعی خواهم کرد مرجعیت و نفوذ شما را در افغانستان گسترش دهم و شما نمایندگی قدرت مندی را در آنجا داشته باشید».
آیت الله العظمی شاهرودی به سخنان دلسوزانه علامه بلخی با علاقه شدید گوش داد و گفت: «جناب آقای بلخی پیشنهاد شما بسیار عالی و به جاست. به شما قول می دهم که از پیشنهادتان پشتیبانی کنم. بر حسب امکاناتی که در اختیار دارم و شما لازم می دانید، با کمال میل انجام می دهم. من از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. به شجاعت و اندیشه شما ارج می نهم. خدمات شما به مردم مرحوم افغانستان و مبارزات حق طلبانه و سال های رنج و محنت شما را تحسین برانگیز می دانم. ما به همکاری شما به منظور گسترش حوزه های علمیه و فعالیت های فرهنگی نیازمندیم».
آیت الله شاهرودی قلباً راضی نبودند که یگانه فرزندشان را که تازه به درجه اجتهاد رسیده به عنوان نماینده به افغانستان اعزام نماید. چون فاصه بین نجف و کابل زیاد بود و مسیر هواپیما و امکانات رفت و آمد مثل امروز وجود نداشت. مشکل دیگر این است که حکومت های استبدادی در عراق، ایران و افغانستان نسبت به وجود ارتباطات بین علمای شیعه حساسیت داشتند. فعالیت های فرهنگی آن ها را تحت تعقیب قرار می داند. اما علامه بلخی برنامه هایی را تدارک دیده بود و به هر شکل ممکن می کوشید آن ها را به مورد اجرا بگذارد. به ویژه اینکه فاصله میان افغانستان و کشورهای آسیای میانه خیلی نزدیک است، و اینگونه هماهنگی به گسترش فرهنگی اهل بیت کمک می کند. اما متأسفانه با شهادت زود هنگام علامه بلخی این برنامه های کلان مسکوت ماند.
دیدار با علامه محمد محسن آقا بزرگ تهرانی
علامه بلخی به استاد خود علامه محمد محسن آقا بزرگ تهرانی بسیار علاقمند بود، و مانند پدر او را دوست داشت. زیرا چند سال در مشهد مقدس در محضر او درس خوانده بود، و موفقیت های خود را مدیون او می دانست. هنگامی که به دیدار او در نجف اشرف شتافت او را در آغوش گرفت و دست و صورت او را بوسه باران کرد. از اینکه پس از گذشت 30 سال دوباره استادش را زیارت کرده بسیار شادمان به نظر می رسید. علامه بلخی در این دیدار دو زانو در کنار استاد نشست و از خدمات علمی و فرهنگی او تجلیل به عمل آورد. به قدری او را ستایش کرد که حاضرین را به شگفتی واداشت. سپس علامه آقا بزرگ تهرانی ضمن خوش آمدگویی به علامه بلخی کتابخانه شخصی خود را به او نشان داد و گفت: «مجموع آثاری که تاکنون تألیف کرده ام حدود صد جلد است. در میان آن همه آثار کتاب 29 جلدی «الذریعه الی تصانیف الشیعه» می باشد که از همه پربارتر هستند. کتاب دوم «طبقات اعلام الشیعه» است که در 20 جلد می باشد. این کتاب مهمترین دائره المعارف بزرگ اسلامی است که زندگی نامه و جایگاه دانشمندان شیعه در 11 قرن گذشته در آن بیان شده است». سپس علامه آقا بزرگ از میان کتاب های خود کتاب ارزشمند انساب را به علامه بلخی پیشکش کرد. در آن محفل معنوی علامه بلخی چند دقیقه درباره خدمات علمای بزرگ اسلام در گذشته و عصر حاضر سخن گفت و آنان را حافظ ارزش ها و فرهنگ اسلامی در جهان خواند. آنگاه علامه آقا بزرگ تهرانی رشته سخن را به دست گرفت، و چگونگی فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی علامه بلخی در افغانستان با وجودی که یک سوم جمعیت را تشکیل می دهند قبل از آغاز فعالیت شما در شرایط نابسامانی بسر می بردند و با مشکلات زیادی مواجه بودند. سالیان درازی از حقوق طبیعی محروم بودند، اما بر اثر تلاش های جنابعالی به موفقیت های بزرگی نایل آمدند. ما نباید به این اندازه بسنده کنیم. باید کارهای بزرگتری صورت گیرد. شما هستید که می توانید برای آینده افغانستان و اصلاح و بهبود اوضاع این کشور گام بردارید. علامه بلخی و علامه آقا بزرگ در این دیدار یک ساعته قرار گذاشتند به مشورت و تبادل نظر در آینده ادامه دهند.
منبع:شاهد یاران شماره 64