اغلب افرادی که دچار افسردگی میشوند اولین قدمی که برمیدارند این است که از برقراری رابطه اجتماعی با دیگران دوری میکنند. خیلیها از فعالیتهایشان دست میکشند و دیگر کارهایی که معمولا انجام میدادند انجام نمیدهند. حتی بعضی دیگر به سراغ مصرف دخانیات میروند و احساس میکنند که از این طریق به غم و ناراحتی خود غلبه میکنند و میتوانند آن را از دیگران مخفی کنند. افسردگی در هر فرد با فرد دیگر متفاوت است اما این نکته که روز به روز حال فرد بدتر میشود و بیشتر در آن فرو میرود در همگی یکسان است.
برای مقابله با افسردگی و درمان آن اولین و بهترین راه مراجعه به روانشناسان و مشاوران است تا با آگاهی کامل بتوانند به افراد کمک کنند که از این مشکل رها شوند. اما یک سری مسائل کلی نیز وجود دارد که با رعایت آنها افراد میتوانند تا حدی از پیشرفت آن جلوگیری کنند.
1. افسردگی و انتخاب تنهایی و گوشهگیر شدن
گوشهگیر شدن از مهمترین علائم افسردگی است. یکی از هنرمندان آمریکایی هروقت دچار افسردگی میشود گوشهنشین میشود، از خانه بیرون نمیرود و ارتباطش را با اطرافیانش قطع میکند. او به پزشکش میگفت هر چقدر که تنهاتر میشوم میزان افسردگیام بیشتر میشود و حتی دیگر به حیوان خانگیام نیز توجه نمیکنم.
یکی از روانشناسان میگوید وقتی از نظر بالینی افسرده هستیم، هر لحظه دوست داریم که از دیگران دور شویم و سکوت کنیم و قدرت بسیاری برای انجام این کار به دست میآوریم و این دقیقا اتفاقی است که نباید اجازه دهیم که در این برهه از زمان برایمان رخ دهد.
گوشهگیری و تنهایی معمولا میزان افسردگی و حس بد ما را شدت میبخشد و واکنش عصبی مغز را تقویت میکند. در حالی که بر قراری ارتباط با دیگران مانند ترمزی برای این موضوع عمل میکند.
برای جلوگیری از این اتفاق با دیگران به خصوص دوستان و خانواده ارتباط برقرار کنید و یک لیست از افرادی که تمایل دارید کنارتان باشند تهیه کنید و شروع به برقراری مجدد ارتباط کنید.
2. بازبینی شکستهای گذشته
این مورد نیز جز دامهای افسردگی است. فکر کردن و بازبینی شکستهای گذشته باعث ایجاد حس بد در افراد میشود. این مسئله باعث میشود که هر چیز منفی در مورد خود فرد بیشتر به چشمش آید و در همه مسائل خود را مقصر بداند و از خود سوالهای منفی مانند چرا کسی باید با من دوست شود را بپرسد.
نویسنده کتاب «از مسیر خود بیرون بیا» میگوید: یک مثلی وجود دارد که میگوید وقتی در ذهن خود هستی، در قلمرو دشمن قدم میزنی. در واقع این مثل به شما میگوید که شما خودتان را پذیرای آن افکار میکنید و خطر اصلی هنگامی رخ میدهد که شما آنها را باور کنید.
این اتفاق باعث میشود که شخص هر اتفاق معمولیای را به صورت منفی برداشت و تفسیر کند. یکی از روانشناسان میگوید وقتی افراد از نظر بالینی افسرده هستند بیشتر زمان و انرژی خود را صرف بال و پر دادن به این افکار منفی میکنند و گاهی این زمان بیش از حد میشود.
برای اینکه دچار این اتفاق نشوید میتوانید به فعالیتهای جمعی بپردازید یا حواس خود را به خواندن کتاب گرم کنید.
3. پناه بردن به دخانیات
خیلی از افراد در هنگام افسردگی به دخانیات پناه میبرند و این کار را راهی برای فرار از غم و ناراحتی میدانند. اما این مسئله معمولا باعث شدیدتر شدن افسردگی میشود. محققان معتقدند که این مسئله روی سیستم عصبی مرکزی فرد تاثیر میگذارد و ممکن است باعث ایجاد اختلالات خواب در او شود.
آنها معتقدند مانند خیلی از کارهای دیگری که برای مقابله با احساسات منفی انجام میدهیم در کوتاه مدت باعث شود که حال بهتری داشته باشیم اما این احساس زودگذر است و در طولانی مدت آسیبهای بدی به روح و روانمان وارد میکند.
بهترین کاری که این زمان میتوانید انجام دهید این است که با پزشک خود مشورت کنید و با توجه به شرایطتان او بهترین راهکار موجود را ارائه خواهد داد.
4. حذف ورزش
اگر جز آن دسته از افرادی هستید که همیشه باشگاه رفتن را دوست داشتید و مرتب ورزش میکردید رها کردن تمریناتتان و حذف ورزش برای شما هشدار محسوب میشود. اگر فعالیتهای دیگری دارید که آنها را انجام میدادید و یکدفعه آن را رها کردهاید نیز شامل این قضیه میشوند.
هرکسی وقتی افسرده میشود بعید است که تمرینات را به صورت متناوب انجام دهد.
یکی از روانشناسان میگوید ورزش تاثیر مثبت زیادی روی افسردگی دارد و یکی از راههای درمانی فوقالعاده به حساب میآید زیرا سطح سروتونین و دوپامین را افزایش میدهد. ورزش کردن در این شرایط به این دلیل سخت است که بدن قادر به انجام فعالیت فیزیکی است اما برای مغز سخت است که قدم اول را بردارد و فرد را وادار به انجام کند.
روانشناسان توصیه میکنند از کسی بخواهید تا کمکتان کند مثلا مربی خصوصی یا حتی کسی که دوستش دارید. توجه کنید که این فرد باید شما را بفهمد و با غر زدن کار را پیش نبرد و دل گرمی و مسئولیتپذیری را به شما منتقل کند.
5. خوردن قند و کربوهیدرات
فردی که افسرده است مدام به دنبال خوراکیهای شیرین و مواد غذایی پر کربوهیدرات است. قند حال آنها را خوب میکند، اما این قضیه به صورت موقت اتفاق میافتد. بعد از گذشت دو ساغت سطح گلوگز کاهش پیدا میکند و نشانههای افسردگی بیش از پیش خود را نشان میدهند.
مصرف کردن مواد غذایی سالم همیشه مهم است اما در شرایط افسردگی این مسئله مهمتر میشود و باید بیشتر به آن توجه کرد.
6. افکار منفی
وقتی فردی حالت افسردگی پیدا میکند، دچار افکار منفی میشود و از انجام کارهای جدید پرهیز میکنند. هر لحظه به خودتان میگویید هر کاری کنم احساس بهتری به من دست نمیدهد پس چرا باید فلان کار را انجام دهم.
بزرگترین چاهی که میتوانید برای خود بکنید همین است که نتیجه هر چیزی را منفی پیشبینی کنید و هیچ قدمی بر ندارید و در این حالت افسردگیتان بیشتر و عمیقتر میشود.
منتظر عواقب بد نباشید. بیشتر از اینکه روی نتیجه کارها تمرکز کنید انجام دادن یا انجام ندادن آن را تحت کنترل قرار دهید. وقتی که کاری را انجام دهید ممکن است نتیجه خوبی به دست بیاورید و در حالتان نیز تاثیر خوبی بگذارد.