جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی ابن ابی طالب، ششمین امام شیعیان، بنا بر قول مشهور، در 17 ربیع الاول سال 83 ه. ق در خاندان امامت و ولایت در مدینه چشم به جهان گشود. ولادت ایشان تحولی بود که در خانه امام باقر (علیه السلام) اتفاق افتاد. پس امام باقر (علیه السلام) با شوق تمام به تربیت این نوزاد پاک و مبارک پرداخت. کسی که در آینده زمام امامت را در دست می گیرد. آن حضرت مورد عنایت جد بزرگوارش حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز بود و از خرمن ایشان نیز خوشه ها برگرفت. امام صادق (علیه السلام) 12 سال آغازین حیات خود را با جدش سپری کرد و از آن پس، 19 سال را در معیت پدر معصومش گذراند. در این فاصله و فرصتی که با جد و پدرش زندگی می کرد، راه و روشی را که سزاوار بود، در آن لحظات سرنوشت ساز تجربه کرد و آموخت و در مسیر تکاملی که پدرانش برای او ترسیم کرده بودند، قرار گرفت.
در دوران امامت صادق (علیه السلام) دستگاه اموی به دلیل قیام امام حسین (علیه السلام) و قیام های بعدی که از سوی علویان و بنی عباس انجام می شد، رو به ضعف و فروپاشی پیش رفت. در این شرایط، فضا و زمینه ای آماده برای نشر معارف اسلامی و احیای علوم دینی فراهم شده بود و امام توانست با تربیت بیش از چهار هزار نفر در زمینه های مختلف علمی، اعتقادی، فقهی، اخلاقی، تفسیری و... ، اسلام ناب را از هرگونه تحریف حفظ کند و به نسل آینده انتقال دهد و تمدن بزرگ اسلامی را بنیان گذارد. از آن زمان، شیعیان خود را به آن حضرت منسوب کردند و شیعه جعفری یا فقه جعفری در سرزمین های اسلامی شهرت یافت. میزان اعتبار و نفوذ معنوی امام صادق (علیه السلام) همیشه برخلاف جور گران می آمد و هر کدام درصدد بودند به نحوی این نور الهی را با دم شیطانی خود خاموش سازند. در نهایت به دستور منصور دوانقی، دومین خلیفه عباسی، حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در 25 شوال سال 148 ه. ق پس از حدود 34 سال امامت و رهبری جامعه اسلامی به شهادت رسید و در کنار پدر و جد بزرگوارش در بقیع به خاک سپرده شد.
مقدمه
تأثیرات علمی، فقهی، اخلاقی، سیاسی و مبارزاتی حضرت امام صادق (علیه السلام) در میان مآخذ گوناگون، بارها بحث شده و هر کدام به اندازه وسع خود، گوشه ای از ذات مقدس آن امام همام را بازگو کرده اند. در این میان به ابعاد عرفانی اخلاقی و تفسیری حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) کمتر پرداخته شده که در این مقاله، به جایگاه آن بزرگوار در شکل دهی مکتب عرفانی اسلامی، اشاره خواهیم کرد. بدیهی است ابعاد وجودی صادق آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در همین زمینه نیز چنان گسترده بود که ما تنها توانستیم به اندازه وسع اندک خود، از شعله ای از آن آفتاب عالم تاب بهره ببریم.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
امام صادق (علیه السلام) پایه گذار عرفان اسلامی
از قرن اول هجری، برخی اندیشه های عرفانی شکل گرفت و برخی متفکران اسلامی نیز آن را به زبان می آورده اند، اما در این قرن، هیچ مکتب عرفانی وجود نداشته است که در آن، یک نوع به خصوص از عرفان بحث شود و پیر یا مرادی، عده ای از مریدان را دور خود داشته و عرفان را به آنها بیاموزند. دیگر اینکه عرفان، نوعی از تجلی افکار بوده که با دروس کلاسیک رابطه ای نداشته و مراد به مریدان خود درس نمی داده و تنها از آنها عمل می خواسته است و می گفت درس عشق را به وسیله قلم و کاغذ و دفتر نمی توان آموخت.
عرفان از قرن دوم هجری به وجود آمد با اینکه در آن قرن دارای مکتب شد. در این میان، امام جعفر صادق (علیه السلام) در مقام اولین دانشمند واقعی فیزیکی و شیمیایی در دنیای اسلامی، به طور معمول نباید ارتباط و علاقه ای به عرفان داشته باشد. ولی در واقع چنان به عرفان گرایش داشت که برخی نویسندگان و محققان، علاوه بر تجلیل فوق العاده از پایه علمی آن امام بزرگوار، ایشان را پیش قدم عرفان می دانند.
در هر حال، عده ای از مورخان و عرفای اسلامی عقیده دارند که امام جعفر صادق (علیه السلام) اولین عارف دنیای اسلامی یا جزو اولین عرفای جهان اسلام بوده است که حتی دانشجویان غیر مسلمان نیز اجازه داشتند از محضر ایشان استفاده کنند. هر چند قبل از عرفان اسلامی، عرفان زردشتی و عرفان مکتب اسکندریه نیز وجود داشت و عرفانی که امام جعفر صادق (علیه السلام) پایه گذاری کرد، عرفان توحیدی است و اثری از دوگانگی و سه گانگی در آن وجود ندارد. این عرفان، عالی ترین اندیشه بشری برای تزکیه و تکامل روح است و آن قدرعالی و لطیف است که نه در دوره آن امام همام مردم عادی بدان دست یافتند و نه در دوره های بعد که عرفان دارای مکتب های متعدد شد و پیوسته عرفان امام جعفر صادق، عرفان بود و هست که مافوق منطقه دسترسی افراد عادی است. عرفان جعفر صادق (علیه السلام)، نه دارای تثلیت و سه گانه پرستی هندی و مسیحی است و نه دارای ثنویت و دوگانگی زردشتی، و نه دارای مبالغه بعضی از عرفان های دوره های بعد.
وقتی مکاتب عرفانی در دوره های بعد به وجود آمد. برخی بانیان آن مکاتب، در اندیشه عرفانی طوری دچار مبالغه شدند که متهم به کفر شدند یا در به کارگیری برخی الفاظ در زندگی عرفانی خود، خویشتن را با خداوند برابر می دانستند، اما عرفان امام صادق (علیه السلام) چون دور از مبالغه بود، نه فقط از طرف عرفای شیعه مذهب پیروی شد، بلکه عده ای از عارفان که اهل سنت و جماعت بودند. درس عرفان را از امام جعفر صادق (علیه السلام) آموختند و حتی دو قرن پس از حضرت، در بغداد مرکز خلفای عباسی عارفان سنی از عرفان ایشان پیروی می کردند.
در مجموع می توان گفت، عرفان امام صادق (علیه السلام) عبارت است از توکل به خداوند و احکام وی را به موقع اجرا گذاشتن بدون اینکه از امور دنیوی غفلت کنند. در نتیجه، نظم و زندگی خود را از بین ببرند. عرفان امام صادق (علیه السلام) با ترک دنیا موافق نیست و می گوید هر کس باید امور دینی و اخروی خود را به موازات امور دنیوی خود منظم کند.
در عرفان امام صادق (علیه السلام) برخلاف آنچه بعد از ایشان، بانیان مکتب های متعدد عرفان گفتند، مسئله رسیدن به خداوند وجود ندارد. امام نمی گوید که آدمی به خداوند خواهد رسید، مگر در حدود آنچه قرآن گفته است. در قرآن گفته شده که انسان از خداوند است و به سوی او رجعت خواهد کرد، اما این گفته به آن معنا نیست که انسان خدا خواهد شد. انسان که مخلوق است، پیوسته مخلوق خواهد ماند و هرگز خالق نخواهد گردید، ولی بعد از مرگ چون به سوی خدا رجعت می کند، به او نزدیک تر خواهد شد.
هدف نهایی در مکاتب متعدد عرفانی این بوده که انسان در زندگی همین دنیا، خود را به ملکوت برساند و وقتی مفهوم عرفان را بشکافیم. به این نتیجه می رسیم که هدف عرفان این است که انسان در همین دنیا و قبل از مرگ، خود را به مرتبه خدایی برساند، ولی در عرفان امام صادق (علیه السلام) این موضوع وجود ندارد و ایشان نگفته که انسان باید در همین زندگی دنیوی به مرحله خدایی برسد و این عقیده مولود مکاتب عرفانی پس از امام صادق (علیه السلام) است. (1)
جنبه های سیر و سلوک و عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)
نگاهی به کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه
بی تردید هر شاخه عرفانی و مکتب توحیدی که خداشناسی را وجهه همت خود ساخته، چنانچه به سرچشمه اصل آن وصل نباشد، قابلیت تطهیر پیروان خود را ندارد. در این میان، اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) به منزله الگویی بی بدیل در راه شناخت مراتب الوهی، جایگاهی منحصر به فرد دارند. در میان بیانات گهربار ائمه هدی (علیه السلام) مجموعه روایاتی از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شده که در کتابی به نام مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه جمع آوری شده است. این کتاب این کتاب دارای صد فصل است که تمام آن فصول، شامل مسائل بلند عرفانی است که اجرای آن در حد توان هر انسانی است. پی بردن به واقعیات آن کتاب و آگاهی بر حقایق آن، عرفان نظری و آراسته شدن به آنچه در آن کتاب است، عرفان عملی است.
این کتاب در میان تمام کتب های عرفانی از امتیازهای خاصی برخوردار است. در درجه اول، متن شامل روایاتی است که نقل شده از سرچشمه اصلی، یعنی حوزه وحی است. دوم اینکه درباره مسائلی است که یادگیری و اجرای آن در حد توان انسان است و سوم اینکه، به صورت ابواب و فصولی منظم است و از پراکندگی در مطالب دوری شده است.
این کتاب، همواره مورد توجه بسیاری از بزرگان قرار گرفته به خصوص کسانی که عاشق سیر و سلوک بوده اند. بعضی از دانشمندان نیز بر آن شرح زده اند.
در این کتاب، دقایق معارف و اسرار حقایق و لطایف اخلاقیات و مراحل سیر و سلوک و خصوصیات مراتب ایمان، به اندازه ای دقیق و تحقیقی و عمیق، ذکر شده است که کمترین نقطه ضعف و انحراف و سستی در مطالب آن دیده نمی شود.
در مجموع می توان گفت مطالب کتاب پر ارج مصباح الشریعه، از سرچشمه ولایت کبرا و دریای علوم اولین و آخرین، امام به حق ناطق حضرت جعفر صادق (علیه السلام) گرفته شده و سلسله مسائل آن، اسلامی است و از بهترین کتاب هایی است که در عرفان و اخلاق و تزکیه جان و تربیت روح و نفس و تنظیم روابط انسانی بر اساس مکتب الهی نوشته شده است. (2)
انواری از این کتاب
1- اصول نجوای عارفان
اصول عارفان و اهل سلوک بر سه اصل است: خوف، رجا و حب.
خوف الهی، رع علم است و هر که را علم نیست، خوف نیست و هر که به عظمت خدا اندیشه کند، خود را در برابرش حقیر و سهل می شمارد و این باعث خوف او می شود و امیدواری به رحمت الهی، فرع یقین است و دوستی الهی ذبح معرفت است.
نشانه خوف الهی، دوری از معاصی و اجتناب از مناهی است و نشانه رجا و امیدواری به رحمت الهی، طلبیدن مغفرت و آمرزش است، از جانب او و به وسیله عبادت و بندگی، و نشانه دوستی، اختیار کردن رضای محبوب است، بر هرچه غیر اوست. پس هرگاه علم به بزرگواری خداوند در دل جای گرفت، بیم الهی در دل وی جای می گیرد هرگاه صحیح دوری شد ترس الهی در دل او، گریزان می شود از غیر خدا، هرگاه گریخت از هر چه موجب دوری است از خدای تعالی، نجات یافته از مهالک دنیا و آخرت.
هرگاه از مرتبه علم ترقی کرد و به مرتبه یقین رسید و نور یقین در دل او تابید و ثابت شد، در این حالت ما باید در خود فضیلت و نوری که بیشتر نبود، مشمول عواطف الهی خواهد شد.
هرگاه یقین در قلب مؤمن حاصل شود، امید به رسیدن طلب مطلوب حقیقی نیز ایجاد می گردد.
هرگاه حلاوت رسیدن به مطلوب را طلب می کند، به امید رسیدن به آن تلاش بیشتری می کند.
هرگاه توفیق طلب مطلوب او را حاصل شد، به آن دست خواهد یافت.
هرگاه عارف، حجاب ظلمانی را از لوح نفس خود محو کرد و نور معرفت الهی در دل او متجلی شد، نسیم محبت الهی و نفحات الطاف زبانی در دل او وزیدن می گیرد.
هرگاه این نسیم وزیدن گیرد، انس به احدیت حاصل می شود و اختیار خواهد کرد محبوب حقیقی را که محبت الهی باشد.
در این حال اوامرش را اطاعت می کند و از نواهی دوری می گزیند.
در هنگامه انس عارف با محبوب، لذت مناجات او را درک می کند.
2- حالات قلب
بلندی مرتبه قلب، در یاد خدا بودن است؛
فتح قلب در راضی بودن بنده است از حضرت باری تعالی در همه حالات؛ پستی دل در اشتغال عبد است به غیر عبادت و طاعت خدای تعالی؛ و توقف قلب و دل، یعنی غفلت از یاد خدا و به یاد او نبودن.
بنده مؤمن هرگاه خداوند را به عظمت و بزرگواری یاد کند، میان او و نظر رحمت الهی، هر حاجبی که بوده، برداشته می شود.
هرگاه اطاعت کرد بند مؤمن از خداوند عالم، و بر حوادث و قضای الهی گردن نهاد، گشوده می شود بر او سرور و خوش حالی و وسایل راحت.
علامت فتح قلب، سه چیز است: توکل داشتن در همه کارها، راستی پیشه کردن و یقین به آنچه از جانب خدا رسیده است.
علامت غفلت از خدا نیز سه چیز است: حرص، ریا و غرور.
و علامت توقف نیز سه چیز است: از دست رفتن لذت عبادت و طاعت، تلخ نبودن معصیت و گناه و حلال و حرام را با هم مخلوط و استفاده کردن.
3- محافظت از نفس
هر که رعایت کرد و نفس خود را از غفلت نگاه داشت و آن را از تمایل به شهوات دور کرد، پس خود را در جمع بیداران قرار داد و از لشکر جاهلان بیرون رفته است.
پس واجب است که مؤمن در همه حال یا شکر کند یا عذر خواهد و محفوظ ماندن افعال و اعمال از اغوای شیطان میسر نیست. مگر به مدد و یاری خداوند عالم و متوسل شدن به او اعتراف به عجز و توفیق خواستن از او در تمام کارها و کلید خشوع و خضوع به حضرت باری تعالی، سلامت نفس است و اخلاص در اعمال و رسیدن به این مرتبه حاصل نمی شود، مگر به دو چیز: ملازمت خلوت و در فکر عاقبت بودن.
پینوشتها:
1. مرکز مطالعات اسلامی استراسبوریک فرانسه، مغز متفکر جهان شیعه، ترجمه: ذبیح الله منصوری، صص 67-76.
2. حسین انصاریان، عرفان اسلامی، شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، صص 14-22.
منبع: حسینی ایمنی، سید علی؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، تابستان 1391.