ساختارسازی اصولگرایان بار دیگر تکرار همان روشهای قبلی
و آزموده شده بر مبنای جبههسازیهای مقطعی جدید است که در عمل فرقی با
ستادهای انتخاباتی چند ماهه ندارند. با این تفاوت که در دورههای قبل این
ستادها عموماً عمری بین 6 تا 9 ماه را تجربه میکردند اما اکنون در فاصله
کمتر از سه ماه تا انتخابات هنوز این تشکل در مرحله پیش از زایش قرار دارد.
برنامه اصولگرایان برای عمل در این ساختار در مسیر وحدت هم مشخص نیست. اگر
نامزدهای بیرونی جریان اصولگرا را کنار بگذاریم، آنها فعلاً روی 10 نامزد
به توافق رسیدهاند اما سؤال این است که چه چیزی روند رسیدن به یک نامزد از
میان این 10 نفر را تضمین میکند؟ گفته های آقاتهرانی و مؤتلفهایها
تأکید میکند که تقریباً هیچ چیز.
تجربه اصولگرایان هم همین موضوع را نشان میدهد. آنها 4 سال پیش امکان این
را نیافتند که از میان سه نامزد تشکیلاتی و دو نامزد بیرون از آن ساختار
به یک کاندیدای نهایی برسند. آیا در فاصله کمتر از سه ماه میتوانند از صف
10 نفری نامزدها یک نفر را برگزینند و البته در ادامه بقیه نامزدهای حذف
شده بر طبل خودسری و نامزدی مستقل نکوبد؟ جواب این سؤال کاملاً مبهم است.
چنانکه این ابهام وجود دارد که اصولگرایان «چگونه» این راه را چه با موفقیت
و چه بدون موفقیت خواهند پیمود. بدین ترتیب در کمترین فاصله تا انتخابات
در جریان اصولگرا هنوز خبری از دو برنامه اساسی ایجاد ساختار واحد و حل
مناقشات درونی نیست و به همین ترتیب احتمالاً خبری از برنامه آنها برای
رقابت با رقیب هم در کار نیست. طبیعی است وقتی که انرژی و وقت اصولگرایان
همچنان صرف یافتن راهی به وحدت از میان اختلافات متعدد آنها میشود، دیگر
امکان چندانی برای اندیشیدن به گام نهایی رقابت یعنی رویارویی با رقیب
نخواهد ماند.
302