به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، جنگ علیه یمن همچنان وارد مراحل جدیدی می شود که برای متجاوزان به مردم بی گناه این کشور و حامیان آنها قابل تصور و برنامه ریزی نبود. یکی از اتفاقات مهم پس از گذشت بیش از 3 سال از این اتفاق، نمایش لایه های بسیار عمیق از ضعف سازماندهی و توانایی ارتش عربستان سعودی برای مقابله با تجهیزات بعضا ساده و متعلق به دهه های قبل مدافعان یمنی است که ماجرای شلیک مداوم موشک های بالستیک تنها یکی از ابعاد آن است؛ موشک هایی که حامی نزدیک عربستان در دوران حکومت خود در یمن، خرید و تبدیل به ابزاری کارامد برای پاسخگویی به تجاوزات مکرر و حملات وحشیانه ارتش سعودی شد.
بر اساس اخباری که در رسانه های آمریکایی (اولین بار در روزنامه نیویورک تایمز) منتشر شده، حالا پای کلاه سبزهای آمریکایی نیز برای مقابله با موشک های بالستیک یمنی به عربستان باز شده است. فراموش نکنیم بیش از سه سال از آغاز این جنگ گذشته و ائتلاف سعودی برتری مطلقی در آسمان در اختیار دارد و حالا بعد از تمام حملات و کمک های همه جانبه غیر مستقیم و حتی حمله موشکی آمریکا به یمن، صدای عجز ارتش پر ادعای سعودی درآمد و کار به حضور مستقیم نیروهای ویژه آمریکایی رسیده است.
کلاه سبزهای آمریکایی چه کسانی هستند؟
ارتش آمریکا در ابتدای جنگ سرد با موجی از گروه های چریکی که عمدتا دارای گرایشات کمونیستی بودند در کشورهای جهان سوم، خصوصا در منطقه شرق آسیا رو به رو شد. تجارب اولیه در جنگ ویتنام نشان داد که نیروهای منظم ارتش آمریکا به تنهایی برای مقابله با این نیروها پاسخگو نیستند و به تدریج نیاز به داشتن یک نیروی ویژه در نیروی زمینی ارتش آمریکا احساس شد. این نیروها به دلیل استفاده از کلاه های "بره" سبز رنگ به کلاه سبزها معروف شدند.
کلاه سبزهای آمریکایی بیشتر متخصص در اموری مثل جنگ های نامنظم، نفوذ به پشت خطوط دشمن و خرابکاری، آموزش نیروهای چریک خودی و نشانه گذاری اهداف با ارزش برای حملات هوایی با مهمات هدایت شونده هستند. اطلاعات منتشر شده در رسانه های غربی حکایت از اعزام 12 کلاه سبز آمریکایی به عربستان سعودی دارد و بر این نکته تاکید شده است که این افراد وارد خاک یمن نمی شوند و صرفا در نقش کمک به نیروهای سعودی برای یافتن مراکز تولید و انبار و همچنین پرتاب گرهای موشک های بالستیک یمنی به کار خواهند رفت.
چرا نیروهای ویژه آمریکا به دنبال پرتابگرها هستند؟
سابقه عملیات طوفان صحرا و حمله بر علیه عراق در سال 1991 میلادی نشان داد که پرتابگرهای موشک های بالستیک اسکاد که متحرک هم بودند، از بقاء پذیری بسیار بالایی در برابر حملات هوایی برخوردار بوده و قبل از سر رسیدن هواپیماهای مهاجم، لانچر مورد نظر محل شلیک یا استقرار را ترک کرده بود. ائتلاف غربی در آن زمان تلاش های بسیار زیادی را برای نابودی پرتابگرهای متحرک موشک های اسکاد صدام انجام داد اما در نهایت حجم زیادی از این پرتابگرها از جنگ جان سالم به در بردند.
با کمی انحراف از بحث باید به این نکته اشاره کرد که سامانه های پدافند هوایی متحرک نیز به همین شکل هستند و برای نمونه در جریان عملیات غربی ها بر ضد صربها در سال 1999 میلادی، نزدیک به 60 درصد ناوگان موشک های سطح به هوای سام 6 صرب ها که پرتابگری متحرک دارد از جنگ جان سالم به در بردند.
یمنی ها نیز با استفاده از پرتابگرهای متحرک، درصد بقاء پذیری لانچرهای موشکی خود را کاملا بالا برده و ارتش عربستان را دچار سرگیجه و فشار روانی بالا کرده اند. آنها نمی دانند موشک ها از کجا ممکن است شلیک شود و وقتی هم که موشک کشف بشود برای هدف قرار دادن پرتاب گر آن بسیار دیر شده است.
آیا آمریکایی ها وارد یمن شده اند؟
در اینجا چند حالت و فرضیه مطرح می شود که به ترتیب به هر کدام از آنها پرداخته می شود. در صورتی که بعد از سه سال جنگ، واقعا ارتش سعودی با وجود تمام دارایی های نظامی و حضور دائمی در آسمان یمن آنهم با انواع آواکس ها و سامانه های شناسایی و جنگنده های مدرن، دست به دامان 12 آمریکایی شده است تا تازه به آنها آموزش بدهند و کمک کنند که چطور پرتابگرها و انبارهای موشکی یمنی ها را آن هم نه در عمق یمن بلکه در نزدیکی مرز دو کشور پیدا کنند که نشانی آشکار از ضعف و تسلیم ارتش سعودی است.
احتمال دیگر حضور مستقیم کلاه سبزهای آمریکایی در خاک یمن است که با توجه به سوابق این نیروها در طول چند دهه گذشته، به هیچ عنوان غیر ممکن نیست و باید به عنوان یک احتمال بالا به آن نگاه کرد. در این صورت، شاهد حضور مستقیم نیروی نظامی آمریکا روی زمین در یمن هستیم که با شعارهای انتخاباتی ترامپ دارای تفاوت های فاحشی بوده و باز هم نشان دهنده اوضاع بهم ریخته ارتش سعودی است.
مسئله بعدی اینجاست که آیا این نیروها موفق بوده اند یا خیر؟ بر اساس آنچه روزنامه نیویورک تایمز ادعا کرده این نیروهای آمریکایی مدتی بعد از حمله آبان ماه سال گذشته نیروهای یمنی به فرودگاه ریاض به این کشور اعزام شده اند. جالب است که اشاره شود از آن تاریخ به بعد نیز، همه دنیا همچنان شاهد شلیک موشک های بالستیک یمنی به عمق عربستان سعودی و همچنین اضافه شده موشک های کوتاه برد به یگانهای دفاعی یمنی ها و شلیک مداوم به سمت برخی از تاسیسات نفتی عربستان بوده اند.
به غیر از یک یا دو مورد هدف قرار دادن پرتابگرهای موشک های کوتاه برد، تنها موفقیت قابل ذکر طرف سعودی به شهادت رساندن صالح الصماد رئیس شورای عالی سیاسی یمن بود که در استان الحدیده در نزدیکی مرز عربستان سعودی و مناطق ساحلی مورد حمله جنگنده های سعودی قرار گرفته و به شهادت رسید. فراموش نکنیم یکی از تخصص های نیروهای کلاه سبز آمریکایی مشخص کردن اهداف برای حملات هوایی است و با توجه به سوابق درخشان (!) ارتش سعودی در این بخش (همچون حمله به مجلس ختم و بازار در صنعا) هیچ بعید نیست که شناسایی و کمک به هدف قرار دادن خودروی شهید الصماد توسط کلاه سبزهای آمریکایی انجام شده باشد.
در نهایت به هر دلیلی که آمریکایی با درخواست و پیگیری حاکمان سعودی، وارد این کارزار شده اند نشان می دهد بعد از سه سال نبرد نابرابر و استفاده از انواع سلاح های به روز و میلیاردها دلار هزینه، ارتش سعودی برای انجام ساده ترین امور در یک جنگ یکطرفه نیز درمانده شده و نشان داده که در بسیاری از امور همچنان محتاج است و توهمات و لفاظی هایی چون قدرت برتر این کشور در منطقه خاورمیانه، صرفا به درد تشویق های طرف آمریکایی و تیتر رسانه های خریداری شده می خورد.