ماهان شبکه ایرانیان

جنسیتی که باید از نو شناخت

«نفس»؛ فیلمی که باید همه روان‌شناسان کودک و پدران و مادران ببینند

دکتر «جیووانی برونزینی»، مردم‌شناس بزرگ ایتالیایی، در یکی از مقالاتش با عنوان «زندگی سنتی» نوشته است:

«نفس»؛ فیلمی که باید همه روان‌شناسان کودک و پدران و مادران ببینند

دکتر «جیووانی برونزینی»، مردم‌شناس بزرگ ایتالیایی، در یکی از مقالاتش با عنوان «زندگی سنتی» نوشته است:

«سخت‌ترین دردهای زایمان را به زاده‌شدن دخترها نسبت می‌دهند. دختر در ذات خود از همان آغاز، سرچشمه درد و رنج است. در ماه‌ها و سال‌های اول زندگی نیز این اعتقاد رواج دارد که دختربچه‌ها بیشتر گریه و زاری می‌کنند و بیشتر از پسربچه‌ها مایه عذاب و ناراحتی می‌شوند.»

داستان اصلی فیلم «نفس» همان است که دکتر «برونزینی» گفته است. درد و رنجی که همراه است با دختربچه‌ای به نام «بهار». درد و رنجی که فیلم‌ساز با طنزی تلخ همراه کرده و رویاهای کودکانه را غالب ساخته تا تماشاگر فیلم آن را پس نزند.

زندگی بهار با انقلاب، جنگ و تنهایی همراه است. مادر ندارد و پدر نیز درگیر مشکلات خود است. برخلاف دنیای گسترده پسرها، دنیایش در چهاردیواری خانه می‌گذرد که در آن مجموعه‌ای از امور و مسائل خانگی که پیوسته تکرار می‌گردند و همیشه اموری ملال‌انگیز، ناخوشایند، حزن‌انگیز و پیش‌پاافتاده باقی می‌مانند. به همین دلیل، به کتاب پناه می‌برد و تخیل پناهگاه محکمی برایش می‌شود. در کتاب‌ها ماجراهایی اتفاق می‌افتد که او می‌تواند با بازآفرینی آن‌ها به رنگ‌آمیزی و تزیین زندگی ملال‌آورش بپردازد. همین نقاشی ذهنی، که گاه در واقعیت غوغابرانگیز می‌شود، زندگی را برایش قابل‌تحمل می‌کند. مادربزرگ که نقش مادر را برعهده گرفته می‌کوشد از حجم تخیل دختر بکاهد و او را با نقش زنانه آشنا کند. مدام به حجم مطالعات او ایراد می‌گیرد و به پدر می‌گوید «نگذار این بچه اینقدر کتاب بخواند، خُل می‌شود»، ظرف‌ها را برای شستن به او می‌سپارد، و اصلاحاتی در خنده‌ها، فعالیت‌ها و روابط او ایجاد می‌کند. تخیل دختر، این مرزها را درمی‌نوردد و دنیایی مجازی برای او ایجاد می‌کند. دنیایی که از انقلاب و جنگ خبری نیست و هرجایی که خشونت وارد مرزهای این تخیل شود، مثل داستان آدم‌فروشان قرن بیستم، بلافاصله واکنش نشان می‌دهد و کتاب را به آب می‌سپارد و با حضور شخصیت اصلی و قربانی داستان که زنی موردتجاوز قرارگرفته است، داستانی نو می‌سازد. از همین رو است که توالت و حمام برایش مکان‌هایی رؤیایی می‌شود. علاوه بر امکان تنهایی در این مکان‌ها، او می‌تواند با نقش‌های دیوارهای آن‌ها، که حاصل گچ‌کاری ناهموار پدر است، داستان‌هایی بسازد. داستان‌هایی که تخیلاتش در آن‌ها امکان جولان دارند. اما واقعیت عیان‌تر و بی‌رحم‌تر و قوی‌تر از آن است که تخیل کودک هم بتواند آن را انکار کند. دو پسربچه فیلم مدام قدرت و امتیازهای جنسیتی‌شان را به رخ او می‌کشند. هرجا که بتوانند به دختر می‌گویند «پسرها شیرند، مثل شمشیرند، دخترها موشند، مثل خرگوشند». همین می‌شود که دختر در حضور پدر به آرزوی پسربودن اعتراف می‌کند.

این اتفاق عجیب نیست. چراکه پرفسور «رنه زازو»، روان‌شناس کودک نامدار فرانسوی با تأکید بر سه‌سالگی به‌عنوان سن آگاهی جنسی کودک به نتایج تحقیقی که انجام داده، اشاره می‌کند: «از میان صد پسربچه پاسخگو، تعداد کسانی که ترجیح می‌دادند دختر باشند کمتر از یک‌درصد است؛ درحالیکه از میان صد دختربچه، پانزده‌نفر ترجیح می‌دادند پسر باشند. اگر چند سال بعد، عین همین پرسشنامه درباره جنس برگزیده تهیه شود، بی‌تردید نتایج روشن‌تری به دست خواهد آمد. تعداد دختربچه‌های ناراضی از جنس خود که آرزو دارند پسر باشند، مسلماً افزایش می‌یابد».

آیا این آرزو از همان جنس حسرت مردانگی روان‌کاوانه است که فروید می‌گفت و یا محصول یادگیری و فرهنگ است؟

پروفسور «آیبل‌آیبسفلت»، مردم‌شناس بزرگ اتریشی، در کتاب «مهر و کین: درباره تاریخ طبیعی رفتارهای بنیادین» در این باره نوشته است:

«در عین قبول شایستگی‌های روان‌کاوی در این مورد، باید بعضی از نمایندگانش را به برخوردهای غیرعلمی متهم کرد: فرضیه‌ای پذیرفتنی با سطحی‌نگری بسیار تبیین علی گزافه‌آمیزی ارائه می‌دهد که بر عقده اودیپ، ترس از اختگی و حسرت مردانگی در دخترها استوار است و این موارد را داده‌های ثابت‌شده‌ای می‌پندارد، در حالی که در حقیقت هیچ یک از آن‌ها به اثبات نرسیده است. تردیدی نیست که گاهی دختری آرزو دارد پسر باشد؛ ولی این را می‌توان بیرون از عرصه جنسی و به‌شیوه‌ای پذیرفتنی به‌مثابه نوعی رقابت تشریح کرد».

فهم برتری اجتماعی پسرها و فرودستی خود از مقایسه دختر با دو پسر ناشی می‌شود. او به دقت آنچه را درون خانه و در روابط مادربزرگ و پدر با پسرها می‌گذرد زیرنظر می‌گیرد. یکی از پسرها در رختخوابش خود را خیس می‌کند و از دست مادربزرگ می‌گریزد، اما دختر مورد هدف قرار می‌گیرد.

هیچ کس دوست ندارد به چشم فرد درجه دوم دیده شود. این کشف مایه درد و رنج است، عزت‌نفس را تضعیف می‌کند، بلندپروازی را کاهش می‌دهد، خودشکوفایی را محدود می‌سازد و رشک نسبت به ممتازان و میل به ممتازشدن را برمی‌انگیزد. اما تخیل، راهی است برای تحمل این درد. در آن تخیل، او جنسیتش را تغییر نمی‌دهد، بلکه امکاناتش بیشتر می‌شود. راهی می‌یابد برای درک‌شدن. به باور روان‌شناسان رشد، هیچ دختری، به استثنای آنانی که اختلالی در هویت جنسیشان پدیده آمده است، به‌طور جدی نمی‌خواهد مذکر و پسر باشد. بلکه بیشتر دخترانی که مایل به پسربودن هستند، در حقیقت به‌دنبال دستیابی به امتیازات و امکاناتی هستند که به پسرها تعلق دارد. اما بر خلاف این باور، روان‌کاوی به این نتیجه رسیده است که اگر زن سرسختانه نخواهد فردی درجه دوم به حساب آید و علیه موقعیت اجتماعی فرودست خود طغیان کند، متهم می‌شود که «زنانگی»اش ناقص است. بر اساس روان‌کاوی، در واقع، فقدان «حسرت مردانگی»، زنانِ واقعی را متمایز می‌سازد، یعنی زنانی که با وضعیت خود به تمامی همرنگ شده‌اند و از آن خرسندی کامل دارند. به‌عبارت دیگر، فقط زنانی که موقعیت فرودست خود را از صمیم قلب پذیرفته‌اند، به‌راستی زن خواهند بود. این دیدگاه، بی‌تردید مردانه است.

وضعیت «بهار» تا به آنجا پیش می‌رود که از آشفتگی موهایش به دلیل «روی دست پدرماندن و ازدواج‌نکردن» نگران می‌شود. سعی می‌کند هنجارها را رعایت کند ولی تخیل روی دیگری از سکه زندگی او است که رخصت کامل غلتیدن در دنیای واقعی را نمی‌دهد. در واقعیت و مجاز رفت‌وبرگشت دارد و این تعادل برای کودکی در سن او وظیفه سنگینی است. تخیلاتش وارد دنیای واقعی‌اش می‌شوند و خروش مادربزرگ را برمی‌انگیزد و واقعیت نیز وارد دنیای مجازی‌اش می‌شوند و در بین شخصیت‌های تخیلی روی دیوار توالت، افرادی حضور می‌یابند که وجودی واقعی دارند. اوج درام جایی است که دختر در غیاب پدر و مادربزرگ و برادرها تخیلاتش را پرواز می‌دهد و یادش می‌رود که جنگ است و بمباران هواپیماهای دشمن و صدای آژیر خطر را نمی‌شنود و آن می‌شود که نباید. در حقیقت، تخیل و واقعیت در آخر داستان دختر با هم ترکیب می‌شوند و دخترک همان طور که مجری برنامه کودک با نمایش نقاشی فرستاده‌شده از سوی او حدس می‌زند: دکتر می‌شود. اما نه دکترِ زنده‌ها، دخترک آن نقاشی را با تصویر «دکتر نفسِ مرده‌ها» کشیده بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان