ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

دکارت

مقاله به بررسی و نقد آرای دکارت در باب خدا می پردازد و با تاکید بر این نکته آغاز می شود که دغدغه دکارت در باب خدا، دغدغه ای معرفت شناختی است; نه وجودشناختی
مسأله معاد و حیات پس از مرگ و به تعبیر دیگر، جاودانگی و بقای نفس و روح آدمی پس از حیات دنیوی، از جمله مهم ترین پرسش های انسان در طول تاریخ بوده و درباره آن آرای مختلفی ارائه شده است
منظور از «خودبنیادی» subjectivismاست که از واژه لاتینی «subjectum» و آن هم از کلمه یونانی «hypokeimenon» اخذ شده است
یکی از مشکلاتی که در مورد اقتصاد و به طور کلی، علوم اجتماعی طرح می شود، عدم استفاده از تخمین های کمّی دقیق است
مکتب پلورالیسم، هر چند در میان برخی از فلاسفه یونان باستان و فلاسفه قبل و بعد از سقراط ریشه دارد، اما باتوجه به تفکر دوران قرون وسطی که در آن مکتب «مونیسم» یا «وحدت گرایی» ملهم از فلسفه دینی مسیحی در قرون وسطی بوده است
عوامل و جنبه های مختلفی موجب پیدایش فلسفه جدید در دوره پس از عصر نوزایی و جدایی آن از فلسفه قدیم (فلسفه از دوره پیدایش تا انتهای قرون وسطی) گردیده که در این مقاله به مبانی عمده اختلاف بین این دو فلسفه پرداخته، و به نقش دکارت به عنوان مؤسس علم و فلسفه جدید در این تغییر مبانی اشاره می شود
فلسفه اومانیستی که در قرن شانزدهم با اصل دکارتی می اندیشم پس هستم که به صورت تفکر خاصّی درآمد و انسان را تنها مبنای شناخت تلقی می کرد در مسیر خود: در دو وجهه «من عقلانی و دین تجربی» در هیوم به تناقض منجر شد چنانچه او نه تنها جهان مادی بلکه نفس انسانی را که محور شناخت بود، منکر شد
امروزه علاوه بر این که پژوهش و تحقیق در باب آرای متفکران و اندیشمندان از اهمیّت برخوردار است، تحقیق و تأمّل در باب مقایسه آراء متفکران نیز موضوعیت و اهمیت یافته است. مقایسه و تطبیق آراء و نظرات اندیشمندان از جهات گوناگون و با رویکردهای متنوّعی صورت می گیرد.
به گمان نورث وایتهد، قرن هفدهم را باید قرن نوابغ نامید. در این قرن، اهمیت ریاضیات و فیزیک بیش از بیش قوّت گرفت و اهتمام به عقل به بالاترین حدّ خود رسید
اسپینوزا از فیلسوفان قرن 17 اروپاست
پیشخوان