خواندنی ها برچسب :

علم-اخلاق

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین اعوذبالله من الشیطان الرجیم.
بخش اول: این که انسانها از نظر اخلاقی چه تکالیفی دارند و چه وظائفی خواه مادی یا معنوی، اجتماعی یا فردی و خا نوادگی و غیر آن در رابطه با سایر انسانها عهده دار است و باید انجام دهند و چه چیزهائی را نباید انجام دهند؟
نزد فلاسفه و علمای علم اخلاق ومعتقدین به مذاهب آسمانی (از قبیل اسلام و دین مسیح و دین یهود...) و پیروان آنها و حتی نزد عقلای جهان این اصل مسلم است که آدمی قبل از هرچیز طالب خوشی وسعادت و کمال جسمی و روحی و مادی و معنوی میباشد.
فلسفه، به هر معنی که باشد، در قرن حاضر به دو بخش اساسی تقسیم شده است: 1.فلسفه مطلق، که به واقع فلسفه مطلق است; 2. فلسفه مضاف، که حاصل اضافه شدن فلسفه به یک رشته علمی است. فلسفه مضاف اقسام متعددی دارد; مانند فلسفه تاریخ، فلسفه هنر، فلسفه ادبیات، فلسفه علم، فلسفه حقوق، فلسفه دین، فلسفه اخلاق و امثال آن.
علم اخلاق مجموعه اصولی معیاری و سنجشی است که شایسته است رفتار انسانها مطابق آن ها صورت گیرد و به عبارت دیگر: اصول اخلاقی راه رفتار پسندیده و هدفها و انگیزه ها را توضیح و ترسیم می نماید. (1)
واژه دیر آشنای اخلاق آنگاه که با کلماتی چون فلسفه ترکیب می شود، گاه با کج فهمی هایی همراه می گردد; چنان که بسیاری را گمان بر این است که «فلسفه اخلاق » چیزی جز فایده و ضرورت رعایت آداب اخلاقی نیست . نویسنده در این مقاله وجوه تمایز علم اخلاق و فلسفه اخلاق را بر می شمارد و بر آن است تا به صورتی گذرا، تفاوت آنها را تبیین نماید .
در بررسی های گذشته روشن شد که علم اخلاق مبتنی بر اصول معیارهای ثابتی است حال این مساله مطرح می گردد که روشهای تدوین این اصول و معیارها کدام بوده،محورهای اصلی مسائل اخلاقی را چه چیزهائی تشکیل می دهد و نظرات گوناگون دانشمندان و صاحب نظران در این باره چیست ؟
چکیده: در این گفت وگو، علاوه بر اشاره به عوامل متروک شدن ارزش های اخلاقی در جامعه، اسلامی، دو عامل عمده آن را بها دادن بیش از اندازه به مقوله فقه و احکام و نحوه زمام داری در جوامع اسلامی که به خاطر استبدادی بودن خود، منشایی برای افول ارزش های اخلاقی است، می داند .
هدف این نوشتار بررسی رابطه فقه و اخلاق است و از آنجا که مباحث گوناگونی در این راستا مطرحند تلاش شده است تا مقایسه ای بین فقه و اخلاق داشته و مبادی تصوری و تصدیقی هر یک از آن دو را برشمرده و از این طریق چگونگی رابطه بین دو علم فقه و اخلاق را به نحو اجمال تبیین کند.
تربیت از ریشه ربو گرفته شده است، و از باب تفعیل است. در این ریشه، معنای زیادت و فزونی لحاظ شده است; بنابراین، واژه تربیت با توجه به ریشه آن، به معنای فراهم کردن زمینه فزونی پرورش است
پیشخوان