خواندنی ها برچسب :

متافیزیک

شاید فکر کنیم کسی دارد با ما شوخی می‌کند، اما اگر بفهمیم کلکی در کار نیست، چه؟ غرق وحشت می‌شویم. آن صدا جانمان را تهدید نمی‌کند، اما جهان‌بینی‌مان را به خطر می‌اندازد. هیولا‌ها چنین سازوکاری دارند.
بنام خدا {{(وگویند) آیا آنگاه که مردیم و خاک و استخوان شدیم آیا برانگیخته می شویم؟}} سوره صافات آیه 16
فیلسوفان از دیرباز، رابطه‌ای سرشار از عشق – نفرت با تخیل داشته اند. به عنوان نمونه، رنه دکارت با انتقاد از تخیل، آنرا بیشتر یک مانع جهت پرسش‌های عمیق درباره طبیعت هستی می‌دانست که هیچ گونه کمکی در پاسخ گویی به این گونه پرسش‌ها نمی‌کند
بر چسب زدن به بیماران سابقه ای تاریخی دارد ‌؛ در گذشته علت بیماری های روانی را مسائل متافیزیکی تصور می کردند
ارسطو یکی از بزرگ ترین متفکّران جهان محسوب می شود. او نقطه عطفی است در تاریخ فلسفه غرب و به طور کل، در تاریخ تفکّر و اندیشه که تأثیر بسیاری بر فیلسوفان پس از خود گذاشته است؛ به همین دلیل، اهمیت زیادی در تاریخ فلسفه دارد
(1) بر خلاف رساله های دیگر ارسطو، مجموعه نوشته هایی که تحت عنوان ta meta ta Phusika (مابعدالطبیعه) به دست ما رسیده، به آرامی به هدفش و مسائلی که در صدد طرح آن هاست نایل می شود
یکی از اَشکال جدید انسان مداری (اومانیسم)، انسان مداری مربوط به هیدگر (Heidegger) است. انسان مداری هیدگری دیدگاهی است که در نتیجه نقد دیگر اشکال انسان مداری (به تعبیر هیدگر، متافیزیکی) ظاهر می شود.
هستی شناسی و جهان شناسی از جمله مباحث مهم و دیرینه فلسفی است که همواره ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. در دوره جدید، به ویژه پس از رواج فلسفه انتقادی کانت، تدریجاً مسائل جهان شناسی کنار نهاده شد و توجه عمده متفکران به مسئله معرفت شناسی جلب شد.
فلسفه ویتگنشتاین ludwig wittgenstein (1951-1889) نقش بسزائی درشکل گیری فلسفه های حاکم بر غرب معاصر داشته و نقطه عطفی درتحولات فکری اروپائیان بحساب می آید0 و حاکی ازبحران خاص تفکر فلسفی در قرن حاضرمی باشد،نظریات وی از فلسفه «اتمیسم منطقی » (Logical Atomism) راسل نشات گرفته و جهت معینی رادر حوزه این فلسفه ترسیم می کند، البته علاقه میان راسل و ویتگنش ...
مقاله حاضر با هدف کاوش و بررسی تکوین و پیدایش رویکرد جامعه شناختی به معرفت و علم تنظیم شده است، بر این اساس ابتدا به رویکردهای مختلفی که به مسأله علم و شناخت وجود دارد و از آن جمله به دو رویکرد وجودشناختی و معرفت شناسانه اشاره می شود و سپس به عواملی پرداخته می شود که موجب گردید تا سمت و سوی مباحث فلسفی به ترتیب از وجودشناسی به معرفت شناسی و از آن ...
پیشخوان