بر چسب زدن به بیماران سابقه ای تاریخی دارد ؛ در گذشته علت بیماری های روانی را مسائل متافیزیکی تصور می کردند .
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و عضو کمیته رسانه انجمن روانپزشکان ایران
« بیماران روانی خطرناکند . » « اگر به خودت تلقین کنی ،جادویش کردند ،افسرده و گوشه گیر شده است . » « بیماری روانی دارد و در خانه افتاده است و کاری نمی تواند بکند » « هر چه بیماری روانی بگوید غیر واقعی و جزئ هزیان ها ( یا با غلط رایج توهمات ) وی است . « اگر قوی تر بودی ،الان افسرده نمی شدی » « نمی شود رویش حساب کرد ،بیماری روانی دارد . » چنین باورهای کلیشه ای علیرغم رایج بودن غلط هستند ،ولی با این وجود بسیاری از افراد در جامعه به آنها معتقدند . تاثیر چنین باورهای غلطی بر روی بیماران چه می تواند باشد ؟ منشاء این باورهای غلط از کجاست ؟ به نظر می رسد که بیماران روانی علاوه بر علائم خود ،از انگ بیماری هم رنج می برند . انگ بیماری روانی چیست ؟
برچسب می چسبد
انگ به برچسبی اطلاق می شود که به گروهی خارج از جریان اصلی اجتماع زده شده ،منجر به نگرش منفی افراد خارج از گروه به آن گروه و همین طور طرد ،تحقیر و اعمال تبعیض علیه آنها می شود . در مطالعات مختلفی ثابت شده است که بیماری های روانی از جمله مواردی است که متاسفانه همراه با انگ است . بیماران روانی در ذهن اکثر افراد اجتماع با تعداد زیادی از صفات منفی همراه هستند که نمونه هایی از آنها در باورهای قالبی که در ابتدا به آنها اشاره کردیم، دیده می شود . صفاتی مانند خطرناک، ضعیف، نادان، بی کفایت ،لاعلاج و بد کردار از سوی بسیاری از افراد جامعه برای توصیف بیماران روانی به کار می رود . مسلماًچنین صفاتی به هر کس که اطلاق شود ،منجر به احساس عمیق شرم در وی خواهد شد ،ضمن این که این باورهای قالبی و صفات منفی منجر به واکنش منفی سایر افراد اجتماع و اعمال تبعیض در قبال آنان می شود .
چرا برچسب می زنیم ؟
انگ بیماری روانی سابقه ای تاریخی دارد . در گذشته علت بیماری روانی ،مسائل متافیزیکی تصور می شده و سرنوشت بیماران روانی در دست دعانویس ها جادوگران و رمال ها بوده است، برخلاف بیماری های جسمی که از قرن ها قبل نگرش علمی و یافتن علل طبیعی برای آن آغاز شده بود نگرش به بیماری روانی به عنوان یک بیماری و نه به عنوان انحراف شخصیت ،جن زدگی، ارتباط با ارواح و بد ذاتی تا قرن 18 به تاخیر افتاده بود . به نظر می رسد علت این امر در رفتارها و عقاید عجیب در بعضی از بیماران روانی ( به ویژه بیمارانی که به آنها سایکوتیک گفته می شود ،یعنی بیمارانی که تماس آنها به طور واضح با واقعیت قطع شده است ) باشد . این رفتارها و عقاید با روال معمول جامعه در تضاد بوده، چرا که در مواردی می توانسته نظم عادی جامعه را مختل کند . چنین رفتارهایی نه به عنوان علائم یک بیماری قابل درمان ،بلکه به عنوان جن زدگی با وجود خصائص شخصیتی خبیثانه تعبیر می شده است . عجیب بودن این رفتارها باعث ایجاد حس اسرار آمیز و ناشناخته بودن این افراد و احساس فاصله از آنها بوده است . به همین دلیل این افراد از طرف جامعه طرد و برای تنبیه، به مراکز خاصی که به دارالمجانین معروف بوده است ،سپرده می شدند و در آنجا نیز آنها را در غل و زنجیر می کردند . علیرغم اینکه در قرن اخیر پیشرفت زیادی در شناخت و درمان این اختلالات به وجود آمده است ولی هنوز این نگرش که بیماران روانی افرادی « غیر » محسوب می شوند بیماری روانی لاعلاج است و تنها راه برخورد با این افراد طرد و منزوی کردن آنها از اجتماع است ،از بین نرفته است . البته انگ و بویژه علت دوام آن تا کنون ،متاثر از عوامل تاریخی ،فرهنگی و سیاسی است که در هر جامعه متفاوت است .
رسانه و برچسب ها
رسانه ها هم می توانند بازتابی از عقاید عمومی جامعه باشند و هم در شکل گیری و جهت دهی به افکار و عقاید جامعه نقش مهمی را ایفا می کنند . نقش رسانه های عمومی شامل سینما ، تلویزیون ،رمان ها ،روزنامه و مجلات و اینترنت بر دوام برداشت های جامعه از بیماری روانی همچنان پررنگ است .از جمله تصاویر کلیشه ای که سینما و تلویزیون از بیماران روانی ارائه می دهد می توان به کلیشه قاتلین خشن یا افراد بی کفایت و نادان که کارهای آنان تنها اسباب خنده است ،اشاره کرد . نحوه به تصویر کشیدن درمان ها و بخش های روانپزشکی بیمارستان ها در رسانه ها اغلب به گونه ای است که تلقی علاج ناپذیر بودن اختلالات روانی را تقویت می کند و به گونهای القاء می شود که گویی تنها راه نگهداری این بیماران ،در مراکز خاص و جدا از جامعه است . عناوینی مانند دیوانه ،سفیه ،جانی روانی و مجنون که عناوینی با بار منفی و گاهی توهین آمیز است هنوز در بسیاری از مقالات و روزنامه ها یا برای توصیف افرادی که رفتارهای منفی و مجرمانه دارند و یا برای توصیف بیماران دچار اختلالات روانی بکار می رود این مسئله شاید به این باور غلط بر می گردد که گویی هر گونه خشونتی تنها از بیماران روانی ممکن است سر بزند و بیماران روانی کاملاًمستعد خشونت هستند و به همین دلیل برای جامعه خطرناکند .این توصیف های عامیانه و منفی ،در بیماران منجر به ایجاد شرم، بیشتر از ابتلا به بیماری روانی خواهد شد .
نکته دیگری که گاهی می تواند به تقویت انگ ،دامن بزند اظهار نظر شخیت های مشهور و ستارگان در خصوص اختلالات روانی است . مثال اخیر آن که جنجالی را به پا کرد ،اظهارات منفی تام کروز هنر پیشه مشهور هالیوود در خصوص بیماری های روانی و درمان های آن بود . این اظهار نظرهای غیر کار شناسانه و غیر مسوولانه با توجه به تاثیرگذاری ستارگان ، می تواند منجر به تقویت انگ زنی در جامعه شود .
عواقب برچسب زنی
1 ـ تاخیر در درمان : بیماران دچار اختلال روانی بدلیل اینکه از بازتاب منفی اختلال در جامعه آگاهند ،سعی در مخفی کردن آن دارند تا از عواقب ابتلا به اختلال ( مانند طرد و محروم ماندن از حقوق و فرصت ها ) در امان باشند . این مخفی کاری به گونه ای است که آنها ترجیح می دهند به مطب روانپزشک برای درمان مراجه نکنند مسلم است که تاخیر در درمان اختلال می تواند منجر به شدت گرفتن اختلال شود .این سعی در مخفی کردن اختلال ،درباره خانواده بیماران هم صدق می کند .
2 ـ کاهش اعتماد به نفس : بسیاری از بیماران نمی توانند از تاثیر عقاید منفی اجتماع در امان باشند و بسیاری به دلیل اینکه فکر می کنند وجود یک اختلال روانی می تواند یک نقص عمده در آنان باشد ،عزت نفس پایینی پیدا می کنند . خود این عزت نفس پایین می تواند اولا به استرس بیشتر بیماران و بروز افسردگی و ثانیا به اختلال روانی منجر شود و مشکل را پیچیده تر کند و بر سیر بهبود فرد تاثیر منفی بگذارد .
3 ـ گوشه گیری و کناره گیری از اجتماع : بیماران روانی به دلیل آگاهی از دیدگاه منفی در خصوص بیماران روانی برای اجتناب از برچسب خوردن ،از اجتماع دوری می کنند . این انزوا می تواند تاثیر سوئی بر رشد روانی اجتماعی آنها بگذارد ،قدرت تطابق با محیط را کم بکند و بهبودی را به تاخیر بیندازد و آنها را از فرصت های شغلی اجتماعی محروم کند .
4 ـ محرومیت از فرصت ها و تبعیض اجتماعی : نگرش منفی دیگران به بیماران می تواند آنها را از حقوق و مزایای اجتماعی از جمله به دست آوردن شغل ،مسکن وهمسر مناسب ،محروم کند و منجر به اعمال تبعیض در قبال آنان از جانب اجتماع شود .
5 ـ تاثیر بر سیاستگذاری ها بهداشتی : انگ اختلال روانی می تواند در نحوه سیاستگذاری و تعیین اولویت های بهداشتی و درمانی تاثیر بگذارد ،به طوری که اختلالات روانی به عنوان مسائلی غیر ضروری و در اولویت های چندم سیاستگذاری قرار بگیرد و بودجه کمتری را به خود اختصاص دهد . نمونه دیگر آن مقاومت بیمارستان ها به ادغام یک بخش روانی در آنهاست . به نظر می رسد در سال های اخیر این روند تا حدودی در دنیا در حال تغییر است .
به طور خلاصه به نظر می رسد انگ بیماری روانی می تواند مانع عمده ای در خصوص بهبود بیماران روانی باشد و پرداختن به آن برای رسیدگی بهتر به این بیماران ضرورت دارد . هدف این مقاله بیشتر آشنایی خوانندگان با ابعاد مشکل بود در قسمت بعدی به راه حل هایی که برای اصلاح باورهای منفی جامعه و زدودن انگ بیماری روانی مفید است ،پرداخته می شود .
منبع:نشریه همشهری مثبت شماره 6