روز ششم جشنواره فیلم فجر، کاخ جشنواره شاهد نمایش اولین فیلم پیمان قاسمخانی و حاشیههای آن بود و شب تحت تأثیر نمایش «ماجرای نیمروز» و استقبال از این فیلم قرار گرفت. همچنین خبر درگذشت حسن جوهرچی هم اهالی سینما را تحت تأثیر قرار داد.
شرح زندگی ورزشی خواهران منصوریان
روز جمعه کار سینمای رسانهها با نمایش مستند «صفر تا سکو» آغاز شد که برنده جایزه اول جشنواره سینما حقیقت هم شده بود. فیلمی که زندگی سه خواهر ووشوکار اهل شهر سمیرم در استان اصفهان را دنبال میکند. شهربانو، الهه و سهیلا منصوریان این سه خواهر هستند که شهرتی در ورزش ووشو در جهان پیداکردهاند. فیلم زندگی شخصی آنها در سمیرم، در بین خانواده و در اردوهای ورزشی را نشان میدهد و زندگی ورزشی آنها بازندگی خصوصی تلاقی پیدا میکند. مهتاب کرامتی به عنوان یکی از دو تهیهکننده این فیلم جلوی در سالن به تماشاگران خوشامد میگفت. «صفر تا سکو» در سالنی که بیش از نیمی از آن پر بود موردتوجه مخاطبین هم قرار گرفت و جمعیت بارها برای پیروزیهای شهربانو دست زد.
اولین حضور پیمان قاسمخانی پشت دوربین
«خوب، بد، جلف» اولین فیلم پیمان قاسمخانی در بخش غیررقابتی چشمانداز سینمای ایران شرکت داشت. فیلمی که درواقع دنبالهای بر سریال محبوب «پژمان» است. این بار هم پژمان و سام درخشانی دو سلبریتی کممغز و مادیگرا و سطحی هستند که دیگران را به ستوه میآورند. این بار آنها قرار است در فیلم مانی حقیقی نقش دو پلیس ایرانی را بازی کنند و اینقدر از فضا پرت هستند که یک پلیس کارکشته را مامور میکنند به عنوان مشاور انتظامی چموخم کار را به آنها یاد بدهد.
جای فیلمهایی مثل «خوب، بد، جلف» در اکران عمومی است که همین روزها فیلمی جلفتر از کار پیمان قاسمخانی در آستانه رسیدن به عدد خیرهکننده سیزده میلیارد تومان فروش است. حالا «خوب، بد، جلف» در جشنواره چرا شرکت کرده؟ پیمان قاسمخانی در جواب این سوال از چندین و چندبار عقب افتادن اکران فیلم گفت و اینکه دستآخر اکران عید را انتخاب کردهاند و در این بین بد ندیدهاند حالا فیلم را به جشنواره فجر هم بفرستند! حالا جشنواره چرا یک فیلم کمدی تجاری را پذیرفته؟ کسی جوابی به این سوال نداد!
قاسمخانی نه درباره کارگردانی ادعایی کرد و نه درباره بامحتوا بودن کمدیاش. او در نشست مطبوعاتی گفت:
«کمدیهایی که رگههای اجتماعی دارند مثل اجارهنشینها و… و خیلی از آثاری که خودم کار کردهام، خود به خود با اقبال بیشتری روبرو میشوند و به اصطلاح پرمحتوا هستند و کمدی ما از بیمحتواهاست، در سینمای جهان هم برادران کوئن هستند و هم جاد اپتو که من هردوشان را دوست دارم، برادران کوئن اسکار میگیرند اما قرار نیست که اپتو اسکار بگیرد. من به عنوان طرفدار سینمای تجاری پاپکورنی تمیز این فیلم را ساختهام.»
یا در پاسخ به سوالی درباره تلویزیونی بودن این کار بیان کرد:
«در مورد فیلمنامه چنین حسی را ندارم، البته نسخه اول فیلمنامه بهتر بود اما در مورد کارگردانی میتوانم اینرا بپذیرم و کارگردانی جا دارد که بهتر از این بهتر باشد. به کارگردانی مسلط هم نبودم.»
قاسمخانی همچنین به کمکهای فرخنژاد در کارگردانی این کار اشاره کرد و از این خبرداد که فیلمنامه جدیدش کمدی رمانتیکی است که حمید فرخنژاد آن را میسازد.
دست خیر نیکی کریمی برای حمایت از یک فیلم اولی
«آذر» ساخته محمد حمزهای با بازی و تهیهکنندگی نیکی کریمی فیلم دوم روز جمعه بود. یک فیلم آشفته باشخصیتهایی درک ناشدنی و یک قتل غیرعمد کاملا تحمیلی و باورناپذیر. نیکی کریمی در نشست مطبوعاتی این فیلم گفت بعد از «شیفت شب» تصمیم گرفته از یک فیلمساز فیلم اولی حمایت کند چون خیلی از فیلمسازان هستند که استعداد زیادی دارند اما فرصت شکوفایی استعدادشان را نمییابند و حرفهایی از این دست. البته در همه جای دنیا بازیگران سوپراستار بعد از مدتی وارد تهیهکنندگی میشوند و بازی دیگر ارایشان نمیکند. از براد پیت گرفته تا جرج کلونی و رابرت ردفورد همه فیلمهایی تهیهکردهاند و البته برای بعضی از بازیگران این راهی برای به دست آوردن نقشهای مطلوب در زمانه از چشم افتادگی هم بوده است.
فیلمنامه «آذر» ظاهرا از دستی به دست دیگر منتقل میشده. در این باره نیکی کریمی هم گفت: «فیلم را قرار بود با پوریا آذربایجانی کار کنیم، به این صورت که یک ماه فرصت بازنویسی فیلمنامه را دادم چون مشکلاتی داشت، در نهایت این اتفاق نیفتاد. ما یک سال برای این فیلم به دنبال سرمایهگذار بودیم. من اگر بخواهم فیلمی را تهیه کنم اینکه فیلمنامه حرفی برای گفتن داشته باشد برایم بسیار مهم است. میتوانم بگویم ما به توافق نرسیدیم و بعد من با احسان بیگلری و همسرش همکاری کردم.»
پیش از شروع این فیلم بهروز غریبپور رو صحنه آمد و از حاضران خواست به احترام حسن جوهرچی و برای شادی روح او فاتحهای بخوانند.
«ماجرای نیمروز» و استقبالی که بوی سیمرغ میدهد
سومین فیلم جمعهشب «ماجرای نیمروز» بود که از همان ابتدا ازدحام برای ورود به سالن نشان میداد خیلیها به آن امید بستهاند. فیلم با حضور چهرههای زیادی به نمایش درآمد. از صادق زیباکلام تا وزیر بهداشت و قالیباف شهردار تهران و ابراهیم حاتمیکیا و پورمحمدی وزیر دادگستری در جلسه نمایش این فیلم حضور داشتند.
واکنشهای تماشاگر به صحنههای حساس فیلم و چندین دیالوگ از فیلم نشان میداد که «ماجرای نیمروز» نمایش موفقی داشته؛ اما از سوالات خبرنگاران حاضر در نشس مطبوعاتی بود که عمق موفقیت فیلم مشخص شد. وقتی آنها صحبتهای اغراقآمیزی مثل تقسیم سینمای ایران به قبل و بعد از این فیلم، شانس فیلم برای نمایندگی ایران در اسکار سال بعد، جهانی بودن فیلم و مقایسه آن با «آرگو» و غیره کردند.
جلسه مطبوعاتی «ماجرای نیمروز» با دعوای لفظی محمود گبرلو و عکاسها آغاز شد. وقتی گبرلو از عکاسان خواست جلوی دید خبرنگاران را نگیرند و نظم جلسه را رعایت کنند و «اذیت» نکنند و در مقابل چند نفر از عکاسان با صدای بلند به او تذکر دادند کاری که میکنند وظیفهشان است. این دعوای لفظی دست آخر با شوخی هادی حجازیفر خاتمه پیدا کرد که گفت اگر لازم است او مثل نقشش در فیلم «وارد عمل شود». البته این شوخی ادامهای بود بر شوخی گبرلو که گفت میترسد هادی حجازیفر کلک او را هم بکند!
گروه سازنده «ماجرای نیمروز» سعی میکرد تا حد امکان جوابهایی کوتاه و اغلب طنزآمیز به سوالات بدهد. از جمله وقتی یکی از حاضران از مهدویان خواست به فکر راه پیدا کردن به سینمای جهان و نمایش جهانی باشد این کارگردان جواب داد البته سینمای جهان هم باید بخواهد با ما همکاری کند و میل ما فقط یک بخش از قضیه است!
مهدویان شباهت کاراکتر کمال را به حاج احمد متوسلیان (هردو با بازی هادی حجازیفر) رد نکرد و گفت اساسا در صحنه هلیکوپتر قصد داشته حاج احمد را از فیلم ایستاده در غبار با این هلیکوپتر به فیلم ماجرای نیمروز بیاورد و این شباهت روحیهای اصلا اتفاقی نیست.
هادی حجازیفر هم که بازی او در فیلم ظاهرا بیشتر از بقیه مورد توجه و سوال قرارگرفته بود در پاسخ به یکی از سوالات که چرا همیشه نقشهای بیرونی و عملگرا به او داده میشود گفت اینکه در چهلسالگی نقش اکشن بازی کرده از خوششانسی اوست ولی چون سیگاری است این نقش برای او بسیار سخت بود و با اشاره به اشاره سؤالکننده به عملگرا بودن نقشاش گفت حالا قرار شده در فیلم بعدی مهدویان به او نقش یک آدم معتاد بدهد!
در پایان سوالی امنیتی هم شد که مهدویان با خنده گفت سوالهای امنیتی را از محمود رضوی تهیهکننده بپرسید! رضوی اما در پاسخ به آخرین سؤالکننده که از شباهت نقش صادق (با بازی جواد عزتی) به سعید امامی پرسیده بود گفت سعید امامی اساسا آن زمان در شیراز بوده و این تیم پنجنفره در اطلاعات سپاه تشکیلشده بوده و این تیم هیچ ارتباطی با سعید امامی ندارد.
رضوی درباره واقعیت داشتن وجود فرزند رجوی گفت:
«بله واقعیت دارد و این بچه تحویل لاجوردی شد و بعد از ده پانزده روز به پدر مسعود رجوی در مشهد تحویل داده شد و تا زمان نوجوانی در مشهد بود و بعد از مرز خارجش کردند و تا وقتی پادگان اشرف وجود داشت در اشرف زندگی میکرد.»
Post Views:
153