مصطفی جمشیدی در گفتگو با خبرنگار مهر با انتقاد از وضعیت ترجمه کتاب و رویارویی آن با تالیف در بازار کتاب عنوان داشت: بنظرم میرسد اگر سیستم فرهنگی کشور نتواند جلوی ترجمه های ضعیف را بگیرد و با توجه به بازار آشفته کتاب رفته رفته تالیف سرشکسته و حرفه داستان نویسی و خلاقیت به حاشیه میرود.
وی افزود: امروز به دلیل تعدد ناشران و غیر فعال بودن برخی از آنها کافی است تا ناشری چند کتاب چاپی داشته باشند تا بتوانند استمرار حرفهای داشته باشند و احیانا به همان صورت کتاب چاپ کنند و این وضع یعنی تداوم نابسمانی در بازار کتاب افول داستان نویسی در دراز مدت. به بعارت دیگر با تداوم این روال از اتفاق حرفهای که حوزه کتاب در دهه چهل و پنجاه در ایران در حال رخدادن بود دیگر تنها نامی باقی خواهد ماند.
جمشیدی ادامه داد: این روزها همه میگویند داستان ایرانی در محاق و پسرفت قرار دارد و تیراژ ضعیف است. واقعیت این است که وقتی داستان هزاران فرهنگ با تنوع آن با یک ترجمه فوری در دسترس مخاطبان است چه نیاز به داستان ایرانی برای آنها باقی میمانند؟ این را هم اضافه کنیم که با وضع کپی رایت کنونی بسیاری از داستانهای خارجی موفق به تبدیل شدن خود به فیلم های اقتباسی در فرهنگ های خودشان شدهاند و چون دنیای دیجیتال امکان دسترسی به مخاطبان را افزون کرده بنابراین خواندن همان رمانها که صاحبان اصلی چنین فیلم هایی بودهاند جذابیتشان فزونتر میشود.
جمشیدی ادامه اد: اگر در ورود و گمرک (حقوق گمرکی) اجناس دقت های زیادی میشود لاجرم میبایست در ورود فرهنگهای رقیب نیز مطالعات و دقت ها صورت بگیرد. همانگونه که در اکران فیلم های هالیوودی و خارجی چنین سخت گیریهایی وجود دارد. این مساله نه فقط در ایران که حتی در اروپا هم مسبوق به سابقه است.
این نویسنده ادامه داد: اکنون کفه موازنه به سمت ترجمههای نازل و کتاب سازی پایین رفته و حتی سقوط کرده. کسی سوال نمیکند پس تولید ملی و داستان ایرانی و بالطبع رشد و بالیدن نویسنده های نوظهور کجای این جریان جای دارد. در حقیقت بازار نشر ما به جای قوی تر کردن بازوهای اندیشه و خلاقیت در نویسندهها، هزینه و انرژی را در جای داغ دیگری مصروف کرده و صرفا بازار مصرف خارجی را پر رونق کرده است. در حالی که هیچ رجحان عقلی و تمدنی و اقلیمی وجود ندارد که حمایت ها در اقتصاد نشر آن طرفی باشد به جای سویه داخلی آن