به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب های «لندن 1939» و «خانواده کایداش» در هفته فرهنگی ایران و اوکراین عصر دیروز سهشنبه 6 شهریور، با حضور جمعی از علاقهمندان و فعالان فرهنگی هنری اوکراینی و ایرانی در مجموعه شهر کتاب فرشته برگزار شد.
محسن حکیممعانی، سیدمحمد طباطبایی، کوروش انصاری، محسن خانجهانی، بهاره جهاندوست، امیر بختیاری، امین خرمی، سعید زارعمحمدی، عباس کریمی عباسی، میرمهرداد میرسنجری، مرتضی بریری، مهدی خسروی، زینب مرتضاییفرد، و شیما غفاری از جمله حاضران در این مراسم بودند. کاترین کریکونیک؛ مترجمِ ایرانی ـ اوکراینی مقیم ولز نیز در این مراسم حضور داشت.
«لندن 1939» که شامل مجموعه اشعار علیرضا بهرامی است، به صورت دوزبانه و با ترجمه کریکونیک منتشر شده و کتاب «خانواده کایداش» نیز اثری از ایون نچویی لوه تسکی است که با ترجمهای از همین مترجم به چاپ رسیده است.
در ابتدای این نشست، سعید اسلامزاده شاعر و مجری رادیو و تلویزیون - که مجری برنامه بود، رونمایی از این دو اثر را بهانه خوبی برای آغاز هفته گفتگوی فرهنگی میان دو کشور ایران و اوکراین دانست و گفت: وجود ارتباطات فرهنگی میان کشورها موضوع تازهای نیست و همواره شاهد گفت گوهایی این چنینی با بهانه های گوناگون بوده ایم. امروز در این مراسم قصد داریم بیشتر درباره کتاب شعرِ «لندن 1939» و ترجمه آن صحبت کنیم. تعدادی از اشعار حاضر در این اثر محصول سفرهای شاعر و نگاه او به زندگی و جهان است.
شاعر یا نویسنده باید فرزند زمانه خود باشد
اولین سخنران این مراسم محمود معتقدی؛ شاعر و منتقد صحبت های خود را با بیان نکاتی در حوزه شعر و ادبیات فارسی آغاز کرد: به گمان من شاعر امروز بدون شک باید شاخصه هایی را رعایت کند تا ذهن و زبان خود را به درستی به مخاطب عرضه کند. نکته نخست در این میان آرمان خواهی است؛ به هر حال هر نویسندهای میبایست به جهان پیرامون خود به نوعی حسِ آرمان خواهی داشته باشد. نکته دیگر، توجه شاعر یا نویسنده به پدیده های پیرامون خود است؛ اینکه تا چه حد می تواند از اطراف خود تاثیر بگیرد. شاخصه دیگر مسئولیت اجتماعی است که یک هنرمند در برابر مردم و جامعه داراست که می بایست به نوعی در کارهایش آن را نشان دهد. نکته دیگر بحث شناخت زبان و پشتوانه های فرهنگی است؛ که برای بیان اندیشه ها و حرف های خود باید دستی در گذشته داشته باشند. نکته دیگر مقوله تاثیرپذیری از ادبیات سایر کشورهای جهان است؛ به خصوص توجه به ترجمهها و نقدهای ادبی. خوشبختانه در این سال ها شاهد آثار بسیاری هستیم که از ادبیات خارجی ترجمه شده اند. در واقع شاعر امروز باید خود را به باورهای تازه مسلح کنند. نکته دیگر بحث آرایه های زبانی و نگرشهای فلسفی است که شاعر امروز می بایست در چشم انداز زبانی از آن بهره بگیرد. ظرفیت های زبانی، فرم و محتوا نیز در هدایت شعر نقش بسیار مهمی دارند. نکته دیگر نیز معاصر بودن شاعر است، به اعتقاد من هر شاعر یا نویسنده می بایست فرزند زمانه خود باشد و خود را از کلیشه ها دور کند. این نکات در واقع زیرساخت هایی است که نویسنده یا شاعر برای بیان حرف خود باید از آنها بهره گیرد.
معتقدی در ادامه به مجموعه شعر «لندن 1939» پرداخت و اظهار کرد: همه میدانیم که سال 1939 آغاز جنگ جهانی دوم بود و نام این کتاب در واقع استعاره ای است از این اتفاق. انتخاب این تاریخ به گمان من بر می گردد به آنچه که در این اثر وجود دارد؛ رنج های انسان و اسارت او. به گمان من علیرضا بهرامی آگاهانه از سفر های خود در بیان حرف های خود در این اثر سود برده. آنچه در این اثر وجود دارد، نگاه شاعر به گذرگاههای زندگی و تاریخ معاصر است. درست چشم انداز روزگاری است که شعله های جنگ جهانی به زودی دامن دنیا را میگیرد. «لندن 1939» و شاعر بر بستر نوعی از دانستهگی از شرق به غرب سفر می کند. با این همه میتوان گفت، همه سرودها با آهنگی خاص و ریتمی ملایم از پی هم پیش میروند و از منظر زیباییشناسی، بوی روایت و گاه تک گویی شعر را در موقعیت بهنگامی به نمایش می گذارد. «لندن 1939» یک نقطه تاریخی هست و نیست؛ از شرق تا غرب انسان و زندگی همواره رنگ و بوی خود را دارد. «زندگی یک ارکستر بزرگ است اما هیچ چیز سر جایش نیست» و اینجاست که باید گفت واقعیت و واقعیتپذیری در این متن، نگاه پرسشگرانهای را به همراه دارد.
گذشت دورانی که حقیقت از لوله تفنگ بیرون میآمد
دومین چهرهای که صحبتهایی درباره این کتاب بیان کرد، اسدالله امرایی مترجم و منتقد بود. او با ابراز خرسندی از اینکه ادبیات بهانه ای برای نزدیکی دو کشور برای گفت و گوی فرهنگی شده است، گفت: زمانی که این دو اثر به دستم رسید و خواندم با خود فکر کردم که چقدر خوب است که مترجم از زبان خود؛ زبانی که با آن آشناست، ترجمه کند.
وی افزود: وقتی هنرمندی از میان زندگی خود حرکت میکند، نشان میدهد که نگاه متفاوتی دارد و این نگاه متفاوت را در «لندن 1939» به خوبی می توان دید. هیچ شاعری را در هیچ جای دنیا نمی توان یافت که طرفدار جنگ باشد. شعر مفهومی است برای اینکه بشر به جایی برسد تا حرف هایش را با زبان فرهنگ بیان کند. گذشت دورانی که حقیقت از لوله تفنگ بیرون می آمد؛ امروز تنها چیزی که از لوله تفنگ بیرون می آید، مرگ است؛ نه حقیقت. این نوع نگاه را در تمامی اشعار علیرضا بهرامی در این کتاب می توان یافت. نگاه انسان محوری که از زاویه دید یک ژورنالیست است و همه چیز را به مثابه سوژه گزارش می نگرد. از این بابت این کتاب شایان تبریک است.
مهرداد ذوالنور هنرمند حوزه هنرهای تجسمی و سینما نیز از چهره های حاضر در این مراسم بود و گفت: در میان دوستان حاضر در این مراسم من شاید کمترین ارتباط را با ادبیات داشته باشم اما در خانواده ای بزرگ شدم که هم پدر و هم مادرم به شدت اهلِ کتاب و ادبیات بودند. نکتهای که میتوانم بگویم این است که مجموعه قبلی علیرضا بهرامی، «یاد تو» که با صدای مهرداد اسکویی خوانده شد، من را هم با خودم و هم با بخشی از رؤیاهای شخصی ام آشتی داد و مرهم خوبی بود برای زخم های عمیق ذهن و روح من. خوشحالم که هنوز علی رغم تمام خدشه هایی که به حوزههای هنری همچون هنرهای تجسمی وارد شده، فضای ادبیات کشور زنده و پویاست و کسانی مانند علیرضا بهرامی در آن فعالیت میکنند.
مردم اوکراین بهترین زندگی را با داشتهها و نداشتههایشان رقم میزنند
در ادامه برنامه علیرضا بهرامی شاعر مجموعه «لندن 1939»، گفت: «تجربه سالیان زندگی، سفر به نقاط مختلف داخلی و خارجی و سالها در معرض خبرهای متنوع و اعجابآور قرار گرفتن، به من آموخته که در هیچ چیز تعصب افراطی جایز نیست و آنچه که اهمیت دارد، کرامت انسان و حرمت انسانی است.
وی افزود: چیزی که در این سال ها خیلی من را آزار میدهد، سرنوشت کودکان در جنگها و مصائب مختلفی است که بر آنها میرود. هر بار که تصویری جدید میرسد، من به همراه این کودکان در خودم فرو میریزم.
بهرامی در بخش هایی از صحبت هایش از ویژگیهای مردم اوکراین گفت: مردم اوکراین بهترین زندگی را با داشتهها و نداشتههایشان رقم می زنند؛ همان چیزی که در اندیشه های مدرن بسیار روی آن تاکید می شود؛ اینکه حال را دریاب و از داشته هایت لذت ببر را در تک تک مردم اقشار مختلف اوکراین می توان دید. این که امروز کنار هم جمع شدیم بسیار زیباست اما مقدر نمی شد اگر همراهی و همت دوستان شهر کتاب فرشته و هنرمندانی چون حمیدرضا بیدقی (طراح گرافیست) نبود، که خاضعانه و خالصانه در این راه قدم برداشتند.»
در جهان ایران را با فرهنگ و ادبیاتش میشناسند
نیکنام حسین پور مدیر عامل مؤسسه خانه کتاب نیز درباره رونمایی این دو کتاب گفت: در دنیای سیاست سه نوع دیپلماسی وجود دارد؛ دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسمی و دیپلماسی فرهنگی. در این میان به نظر می رسد علیرضا بهرامی با این آثار، در حیطه دیپلماسی فرهنگی کار کرده است. در جهان ایران را با فرهگ و هنر و ادبیاتش می شناسند. در دنیای امروز نیز این فرهنگ ایران است که می تواند ما را با جهان مرتبط کند. من به شخصه برای علیرضا بهرامی و تمام کسانی که در حوزه ادبیات و فرهنگ اینگونه فعالیت می کنند، آرزوی توفیق دارم.
صحبت های کاترین کاترین کریکونیک مترجم این اثر نیز پایان بخش این مراسم بود. وی گفت: من معتقدم میان فرهنگ ایران و اوکراین شباهت های زیادی وجود دارد و تحقیقات زبان شناختی و ژنتیکی بر این موضوع دلالت می کند. این تحقیقات از اشتراکات تاریخی بسیار زیادی میان اقوام ایرانی تبار و اسلاو پرده برداشته است. ملت اوکراین یا دست کم بخشی از آنها ارتباط نسلی تنگاتنگی با ملت ایران دارند. به همین خاطر من بر این باورم که درک بهتر گذشته مشترک در ساختن روابط حال و آینده کمک شایانی خواهد کرد. ترجمه رمان «خانواده کایداش» به زبان فارسی و ترجمه «لندن 1939» به زبان اوکراینی نیز گامی است در راستای یافتن همین اشتراکات فرهنگی. رمان «خانواده کایداش» رمانی فکاهی است که همانند آثار فکاهی دیگر، حقایق تلخی را نیز در بر دارد و شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خانوادهای را در قرن نوزدهم روایت میکند. به علاوه، این رمان جذابیت فولکلوریک نیز دارد و احساس کردم که برای ایرانیان می تواند جذاب باشد؛ چرا که مشابه همین سنن را ایرانی ها نیز در فرهنگ خود دارند. از سوی دیگر، در این رمان نکات روانشناختی نیز وجود دارد که در نوع روابط میان اعضای این خانواده وجود دارد و خواننده ایرانی شاید در برخی از صحنه های این رمان شرایط کنونی زندگی در ایران را ببیند.
او افزود: ولتر معتقد بود که ترجمه شعر از یک زبان به زبان دیگر غیر ممکن است. راستش زمانی که موضوع ترجمه شعرهای علیرضا بهرامی پیش آمد، ابتدا ترس داشتم. با این ذهنیت که این کار بسیار چالش برانگیز است. اما در طول کار به نکته جالبی رسیدم؛ اینکه هر چه فضای شعر به ذهن مترجم نزدیک تر باشد، ترجمه آسان تر می شود. باید اذعان کنم که در اشعار علیرضا بهرامی طیفی از کلِ اشعار تاریخ ادبیات اوکراین را یافتم. اگر به محتوای اشعار این کتاب نگاهی بیاندازید متوجه خواهید شد که شاعر موفق شده با ظرافت، حالت های روانی انسان مدرن را به تصویر بکشد که در مقابل هجوم سیلآسای تمدن و فرهنگ مدرن دائما در تلاش است تا هویت گمشده خود را پیدا کند.
پایانبخش این مراسم، پیش از اجرای گروه موسیقی، سخنرانی یورگن کراوچنکو – کاردار سفارت اوکراین – بود که با اظهار تاسف بابت غیبت سفیر اوکراین در برنامه نخست هفته گفتوگوهای فرهنگی، بهدلیل حضور در مراسم رسمی جشنهای بیستوهفتمین سالگرد استقلال اوکراین، در سخنانی گفت: کاری که علیرضا بهرامی و کاترینا کریکونیوک به انجام رساندهاند، فقط انتشار کتاب و آغاز روزهای گفتوگوی فرهنگی ایران و اوکراین نبوده، بلکه آنها با این کارشان الان پلی بین دو ملت و دو فرهنگ برای آشنایی و ارتباطات بیشتر ساختهاند. حالا ما منتظر اتفاقاهای بیشتر در آینده هستیم.
او با سپاس از حاضران اوکراینی و ایرانی و همچنین مدیرعامل خانه کتاب که با حضورشان به این مهم علاقهمندی نشان دادهاند، گفت: هر دو کشور ایران و اوکراین در روزهای سختی بهسر میبرند اما فکر میکنم که با حضور و همت شما میتوانیم این مشکلات را پشت سر بگذاریم.
کراوچنکو با تبریک سالگرد استقلال اوکراین به هموطنان خود، همچنین خرسندیاش را از اینکه ارتباط دو ملت اوکراین و ایران با ادبیات اوکراینی و شعر فارسی شکل گرفته و استحکام یافته است، ابراز کرد.
برنامه دوم از هفته فرهنگی ایران ـ اوکراین نیز به افتتاح گالری عکس های علیرضا بهرامی با عنوان «کییف؛ شهر انقلاب و زندگی» اختصاص دارد که با حضور چهه های فرهنگی و هنری، روز جمعه 9 شهریور از ساعت 18 در گالری فرشته برگزار خواهد شد.