بر اساس مثلث مازلو پایینترین سطح نیاز انسان شامل نیازهای فیزیولوژیکی میشود. در آن مرحله نیازهایی همچون خوراک، پوشاک و دیگر احتیاجات انسان برای زیست مادی مطرح شده است.
به گزارش به نقل از آرمان ،در طبقات بعدی مثلث مازلو نیاز آموزش هم مطرح شده است. نیازهای مادی با توجه به شرایط اقتصادی موجود در جامعه بر وضعیت آموزشی خانوادهها به ویژه کودکان و نوجوانان تاثیرگذار هستند. در سالجاری با توجه به نوسانات در بازار ارز و بحرانهای اقتصادی پیشرو و افزایش قیمت برخی لوازم به ویژه هزینه رفت و آمد در کیفیت آموزش دانش آموزان تاثیرگذار هستند. همچنین افزایش قیمت پوشاک نیز از دیگر مشکلات اقتصادی برای دانش آموزان است. برای مثال آموزش و پرورش دانش آموزان را مجبور به خریداری روپوش یا لباس مدرسه کرده است که همین قضیه هزینه مضاعف را بر اقتصاد خانوادهها تحمیل کرده است. همچنین نوشت افزار در سالجاری با افزایش قیمت مواجه شده است.
در برخی مواقع نیز با کمبود این وسایل مواجه هستیم. با توجه بهوجود شوک روانی در جامعه لوازم مورد نیاز دانش آموزان برای مدرسه با میزان مختلف افزایش قیمت مواجه بوده است تا وقتی خانواده نیازهای فیزیولوژیکی خود را برآورده نکند، در طبقات بالاتر مثلث مازلو نمیتواند ورود پیدا کند و نیازهایش را برآورده سازد. برای مثال بنده شاهد هستم که برخی از خانوادهها چگونه از نیازهای دیگر زندگی چشم پوشی میکنند تا سبد کالاهای اساسی خانوار کاهش نیابد، طبیعتا این مساله روی آموزش دانش آموزان نیز تاثیرگذار است. باید دانست که این وضعیت اقتصادی معلمها را نیز درگیر کرده است؛ در سالجاری حقوق معلمان 10 درصد افزایش یافت، در دو – سه ماه گذشته افزایش قیمت ارز بر دیگر اجناس تاثیرگذاشت و افزایش حقوقها را خنثی کرد. برای مثال حقوق معلم 10 درصد افزایش یافت، اما قیمت میوه با افزایش 70 درصدی همراه است. این وضعیت شامل دیگر اجناس نیز میشود. در سالجاری معلمان بیش از سالهای قبل دغدغه اقتصادی دارند و حتی برخی از آنها که تاکنون در برابر شغل دوم – سوم مقاومت میکردند، جذب شغل دوم و سوم شدند، این قضیه میتواند پیامدهای اسفبار آموزشی برای دانش آموزان بهدنبال داشته باشد. با این وجود، بودجه آموزش و پرورش نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مدیران مدارس داروغههای جمعآوری پول شدهاند
در یکی – دو دهه اخیر چرخ اقتصادی مدارس به مدیران سپرده شده است. در این وضعیت اگر مدیر یک حسابدار قابلی باشد و اهرمهای فشار بهدست آورد، به یک داروغه برای جمع آوری پول تبدیل میشود. این امر مسالهای نیست که فقط امسال اتفاق بیفتد، بلکه در دو دهه اخیر تغییرات در این روند وجود داشته است. اغلب مدیران مدارس باید هزینهها را تامین کنند. مدیران نیز بنابر توانشان هزینه را از جیب مردم تامین میکنند. با این تفاسیر در مدارس بالای شهر پولهای بیشتری از خانوادهها اخذ میشود و کیفیت آموزشی برتری پیدا میکند. از سوی دیگر در مدارس استانهایی همچون سیستان و بلوچستان و بوشهر که جزو مناطق محروم هستند، نمیتوان هزینههای مورد نظر را از خانوادهها دریافت کرد و کیفیت آموزشی نیز تحت تاثیر تمامی این عوامل قرار میگیرد. در سالجاری این قضیه تشدید میشود، چون خانوادهها از توان مالی مناسب برخوردار نیستند، دولت نیز دچار کسری بودجه حادتری شده است. با این تفاسیر وقتی خانوادهها از شرایط مالی مناسب برخوردار نیستند، چگونه میتوان از آنها هزینه دریافت کرد. این روند آسیبهای جبران ناپذیر فراوان به روند آموزش وارد میکند.
بحران اقتصادی به آموزش لطمه میزند
در وضعیت اقتصادی موجود قشر متوسط و زیرمتوسط جامعه آسیب میبینند. همچنین در مناطق محروم خطرات دیگری نیز وجود دارد. برای مثال دانش آموزان به دلیل نبود و کمبود امکانات آموزشی پسران تا دورههای متوسطه اول درس میخواندند. دختران نیز تا پایان دوره دبستان درس تحصیل میکنند. هم اکنون شرایط اقتصادی موجود باعث میشود تا دیدگاه سنتی در مناطق محروم که بر این باور هستند، دختر هر چقدر هم که درس بخواند باید شوهر کند، تقویت شود. با این دیدگاه دختران چندین برابر در مقایسه با پسران در زمینه آموزش آسیب میبینند.
این روند به تحصیل دانش آموز آسیب میزند. بر اساس گزارشهای رسمی 200 تا 300 هزار نفر بازمانده از آموزش در کشور وجود دارد. اگرچه بر اساس آمارهای غیر رسمی تا سه میلیون نفر بازماند از تحصیل در کشور وجود دارد. امسال به دلیل نوسانات بازار بر میزان افراد بازمانده از تحصیل افزوده میشود. با این وجود، امروز بحرانهای اقتصادی یکی از بخشهای آسیب زننده به آموزش است، حال نمیدانم که این مساله راه چارهای دارد یا خیر. آموزش پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... متفاوتی دارد، اما به شکل ملموس خودش را نمایش نمیدهد و این مساله هیچ دورهای در اولویت نبوده است. باید دانست که این قضیه با پیامدهای منفی متعدد همراه است.