مقدمه
راهبرد امر به معروف و نهی از منکر بر خالف جایگاه رفیع و بیمثالش در آموزه های دینی، در طول تاریخ کمتر مورد توجه و اهتمام حقیقی جوامع اسلامی قرار گرفته است. از این رو، چون امام حسین(ع) با أنکر منکرات؛ یعنی بدترین منکرات (حکومت بنیامیه و به خصوص یزید) مواجه می شود، به دلیل اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر هزینه های سنگین عاشورایی را متحمل میشود. البته این مهم در طول زندگی پر برکت آن حضرت، دارای جایگاهی راهبردی است که ذیل آن بسیاری از آموزه های سیره اش قابل تبیین است. بدون تردید بسیج مستضعفین اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمند احیای این راهبرد حیاتبخش است. از این جهت، به جای بسیج، در این موضوع بر سازمان بسیج مستضعفین تصریح شده که تعیین راهبرد کاری مدیریتی و سازمانی است. تبیین درست این فریضۀ محوری بر مبنای سیرۀ امام حسین(ع)، میتواند کمک مؤثّری برای تعریف وظایف فرهنگی و سیاسی سازمان بسیج باشد. قطعاً اگر این رویکرد مورد توجه قرار بگیرد، به انجام پژوهشهای وسیعی برای فراهم کردن امکان عملی شدن آن نیاز است. در این مقاله کوشش شده است تا امر به معروف و نهی از منکر به عنوان موضوعی فراتر از سنخ فرایض، بلکه به عنوان راهبردی محوری مطرح شود که با تعریف درست آن میتوان امکان اجرای همۀ فرایض و تحقق ارزشهای دینی را انتظار داشت. اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در عاشورا و عاشورایی بودن بسیج میتواند بیانگر محوریت این راهبرد در بسیج باشد؛ چنانکه امام خامنه ای فرمودند: «بسیج 20 میلیونی انقلاب اسلامی ثابت کرده است که در صراط حسین بن علی(ع) و در صراط عاشورا قدم برمی دارد». (نیروی مقاومت...، 1382، ص 65)
ماهیت عاشورایی بسیج، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در قیام امام حسین(ع) و ضرورت امروز جامعه، دلایل سه گانه ای هستند که ضرورت پرداختن به این بحث را اثبات میکنند. از این رو، در این مقام، ضمن تعیین اهمیت و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر، به ابعاد مختلف این موضوع در سیرة عملی و نظری امام حسین (ع) پرداخته، با استناد به بیانات مقام معظم رهبری، ضرورت اهتمام سازمان بسیج به آن را نشان میدهیم.
اهمیت و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در اسلام
فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر تنها فریضۀ مشترک بین خدای متعال(به تصریح قرآن کریم، خدای متعال نخست خود به آن اقدام کرده، بر خلاف بقیۀ فرایض که بر بندگانش تکلیف فرموده است)، پیامبران الهی، اولیا و آحاد مردم است. از سوی دیگر، امر به منکر و نهی از معروف، خصلت پلید مشترک بین شیطان و منافقان است.
خدای متعال بندگانش را امر به عدل و احسان و واگذاری امانات به اهلش میفرماید: «ان الله یأمرکم بالعدل و الاحسان»(نحل، آیه 09). همچنین: «ان الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها»(نساء، آیه 58)؛ همانا خدای متعال به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش رد کنید.
خدای متعال، برترین بندگانش را امر به معروف فرموده است؛ خطاب به پیامبر(ص) امر میفرماید: «قل انما امرت ان اعبدالله و لا اشرک به»(رعد، آیه 36)؛ بگو جز این نیست که من مأمورم خدا را پرستش کنم و برای او شریکی قرار ندهم.
همچنین آن حضرت را موظف به امر به معروف میکند: «خذ العفو وأمر بالعرف و أعرض عن الجاهلین»(اعراف، آیه 199)؛ عفو و گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان بده و از نادانان روی برتاب. «وأمر اهلک بالصلوة و اصطبر علیها»(طه، آیه 132)؛ خانواده ات را به نماز امر کن و خود با تمام نیرو بر آن شکیبایی کن.
همچنین در خصوص مؤمنان میفرماید: «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون»(آل عمران، آیه 104 )؛ باید از شما گروهی باشند که به کار خیر دعوت کنند و به کار نیک امر کنند و از کار بد بازدارند و آنهایند که رستگارند. «کنتم خیر امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر»(آل عمران، آیه 110)؛ شما مسلمانان بهترین گروهی هستید که برای مردم جهان پدیدار شدید به کار پسندیده امر میکنید و از کار زشت باز میدارید. «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»(توبه، آیه 71)؛ و مردان و زنان مسلمان، دوست و یاور و سرپرست یکدیگرند، به کار نیک فرمان دهند و از کار زشت باز میدارند.
در خصوص شیطان میفرماید: «الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء»(بقره، آیه 268)؛ شیطان شما را وعدۀ فقر میدهد و شما را به کار زشت (بخل و غیره) امر میکند.
در خصوص منافقان نیز میفرماید: «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف»(توبه، آیه 67)؛ مردان و زنان منافق برخی از برخی دیگرند (با هم پیوند اعتقادی و عملی دارند). به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار پسندیده باز میدارند.
از آنجا که امر به معروف و نهی از منکر، فریضۀ مشترک بین خدای متعال، پیامبران، ائمه و مؤمنان بوده و مرز بین آنان با شیطان و منافقان است، برتری آن نسبت به دیگر فرایض، شکل راهبردی پیدا میکند؛ یعنی بر دیگر فرایض، مقدم و مسلّط است. خدای متعال حیات و برتری امت اسلامی را بر دیگر امم، در گرو همین فریضه میداند(آل عمران، آیه 110). امام محمدباقر(ع) میفرمایند: «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء فریضة عظیمة بها تقام الفرایض و تأمن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و تنصف من اعداء و یستقیم الامر»(کلینی، 1365، ج 5، ص 65)؛ به درستی که امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و روش صالحان و فریضۀ بزرگی است که به وسیله آن، فرایض برپا، راهها امن، درآمدها حلال، مظالم برطرف، زمین آباد، دشمنان ساکت و امر دین استوار میشود.
پیامبر(ص) میفرمایند: «من اَمر بالمعروف و نَهی عن المنکر فهو خلیفة الله فی الارض و خلیفة رسوله»(نوری، 1407، ج 12، ص 179)؛ کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند، پس خلیفۀ خدا در زمین و خلیفۀ پیامبرش است. همچنین فرمودند:
«لایزال الناس بخیر ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا علی البر و التقوی فاذا لم یفعلوا ذالک نزعت منهم البرکات و سلّط بعضهم علی بعض و لم یکن لهم ناصر فی الارض و لا فی السماء»(طوسی، 1365، ج 16، ص 181)؛ تا وقتی که مردم امر به معروف و نهی از منکر کرده، همکاری در نیکی و تقوا داشته باشند، در راه خیر و خوبی هستند. پس هنگامی که از امر به معروف و نهی از منکر دست بردارند، همۀ برکات از آنان گرفته شده و برخی بر برخی دیگر مسلّط شده و هیچ کس از زمین و آسمان به داد آنان نمی رسد.
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «ما اعمال البر کلُهّها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر کنفثه فی بحر لجی»(نهج البلاغه، حکمت 374)؛ تمامی اعمال نیک و جهاد در راه خدا نسبت به امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره ای است در دریای مواج و بیکران. ّ
از دقت در آیات و احادیث پیشگفته، امتیاز جایگاه فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر نسبت به فرایض دیگر روشن شده، میتوان گفت که نسبت به دیگر فرایض، دارای سطح راهبردی است؛ یعنی دیگر فرایض ذیل این فریضه قرار گرفته و با انجام این فریضه، بقیۀ فرایض نیز انجام خواهد شد. از این جهت امام خامنه ای فرمودند: «[بسیج] یک نیروی رزمی محض نیست. یک نیروی مردمی، انسانی، الهی، اخلاقی، عملی، تربیتی و یک مجموعۀ آماده برای انجام کارهای بزرگ است»(نیروی مقاومت...، 1382، ص 385) و فرمودند: «امروز وظیفۀ بسیج، حفظ فضای سالم در کشور و منزوی کردن زشتی و آلودگی و غفلت و ریا و نفاق و شرک است»(همان). چنین بیانی از مقام معظم رهبری خطاب به سازمانی که اساساً در میدان جهاد شکل گرفته، نشان دهندۀ تغییر اولویتها در دورۀ کنونی نسبت به دوران دفاع مقدس و لزوم توجه جدی به امر به معروف و نهی از منکر است.
ّ ّویژگی امر به معروف و نهی از منکر در سیرۀ نظری امام حسین(ع)
در این مقاله برای سازماندهی بهتر، بحث سیرۀ امام حسین(ع) به دو بخش نظری (آنچه در کلام امام آمده) و عملی (آنچه از رفتار امام مشاهده شده) تقسیم شده است.
در زیارت روز دوشنبه که متعلّق به زیارت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) است، خطاب به سیدالشهداء(ع) میخوانیم: «اشهد انّک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکات و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و عبدت الله مخلصاً و جاهدت فی الله حق جهاده حتی أتیک الیقین»؛ گواهی میدهم به درستی که تو نماز را به خوبی به پا داشتی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر فرمودی و خدا را با اخلاص بندگی کردی و حق جهاد او را آنچنان که شایسته بود به جا آوردی تا اینکه به درجۀ یقین رسیدی. این اختصاص امام حسین(ع) بین همۀ معصومین(ع) به امر به معروف و نهی از منکر نشان دهندة این حقیقت بزرگ است که بزرگترین و مهمترین اولویتی که به لحاظ زمانی در دوران امامت آن حضرت مطرح بوده، مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر است.
در بیان پیامبر(ص) گذشت که چون امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، همۀ برکات از مردم گرفته شده، گروهی بر آن سلطه پیدا کرده و دادرسی نخواهند داشت. همچنین فرمودند: «اذ لم یأمروا بالمعروف و لم ینهوا عن منکر و لم تتبعوا اخیار من اهل بیتی سلّط الله علیهم شرارهم فیدعوا عند ذلک خیارهم و لا یستجاب لهم»(شیخ صدوق، 1362، ص 254)؛ چون امر به معروف و نهی از منکر نکرده و برگزیدگان اهل بیت را پیروی نکنند، اشرار آنان بر آنان مسلّط شده، در آن هنگام چون درستکاران آنان دعا کنند، مستجاب نخواهد شد.
بارها امیرالمؤمنین(ع) فرموده بودند: به زودی بعد از من زمانی فرا خواهد رسید که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسمی باقی نخواهد ماند (نهج البلاغه، حکمت 369).
به اعتراف همۀ مورخان و تحلیلگران، در زمان معاویه، اسلام ناب از جامعه رخت بربست و آنچه ماند، همانی است که به اسلام اموی (دینی که وسیله ای شده بود برای تسلّط بر مردم، حاکم ساختن فاسقان، به بردگی گرفتن صالحان و به کمترین اتهامی قتل عام کردن آنان ) معروف است. مگر نه این است که قرآن کریم فرمود:
شیطان امر به فحشا و منافقان امر به منکر و نهی از معروف میکنند؟ هنگامی که چنین قومی بر جامعه حاکم شوند، طبیعی است که همۀ امکانات و قدرت سیاسی جامعه، در خدمت گسترش منکرات و پیشگیری از خوبیها قرار خواهد گرفت.
پس در زمان امام حسین(ع) نیز اسلام، قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیرۀ امیرالمؤمنین(ع) از جامعه رخت بربسته بود؛ زیرا منافقان حاکم شده و امر به معروف و نهی از منکر واژگونه شده بود.
امام حسین(ع) فرمودند: «و قد سمعت رسول الله یقول الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان و علی الطلقاء ماذا رأیتم معاویة علی منبری فأبقروا بطنه فوالله لقد راه ُاهل المدینه علی منبر جدی فلم یفعلوا ما أمروا فابتلاهم الله بابنه یزید زاده الله فی النار عذاباً»(ابن طاووس، 1384، ص 20 )؛ از پیامبر خدا(ص) شنیدم که میفرمود خلافت بر آل ابوسفیان و بر آزادشدگان حرام است. هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید، شکمش را پاره کنید. به خدا مردم مدینه او را بر منبر جدم دیدند و به آنچه امر شده بودند عمل نکردند. پس خدا آنان را به فرزندش یزید که خدا بر عذابش در جهنم بیفزاید، مبتلا کرد.
آن حضرت هنگام خروج از مدینه فرمودند: «اللهم اِن هذا قبر نبیک محمد(ص) و انا ابن بنت محمد فقد حضرنی من الامر ما قد علمت اللهم انی احب المعروف وأکره المنکر انا أسألک یا ذاالجلال والاکرام بحق هذا القبر و من فیه اخترت من امری هذا ما هو لک رضی»(مجلسی، 1404، ج؟، ص 328)؛ پروردگارا به درستی که این قبر پیامبرت محمد(ص) است و من فرزند دخترش هستم. اکنون شرایطی برای من پیش آمده که خود میدانی. پروردگارا! من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم. ای پروردگار کریم، به حق این قبر و آن که در آن آرمیده، از تو میخواهم آنچه خیر در آن است برایم پیش بیاید.
از این رو، امام حسین(ع) همت خویش را به عنوان یک نقطۀ عطف، بر گسترش امر به معروف و نهی از منکر گذاشتند. به دلیل وضعیت خاص زمانی که با ترویج عقاید مرجئه[1] و جبرگرایی، کاملا مردم را از مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر رها ساخته بودند، لذا از راهبردهای اصلی امام حسین(ع)، نه تنها در قیام عاشورا، بلکه در طول حیات پربرکتشان، اهتمام به این امر عظیم قرار میگیرد. چون در دوران معاویه و یزید همۀ خطوط قرمز زیر پا گذاشته شد، اهتمام آن حضرت به امر به معروف و نهی از منکر بیشتر و جدی ترشد و در نهایت، مصیبتهای عاشورا هزینه ای بود که برای تعهد به همین امر پذیرا شدند.
راهنمایی عمومی حضرت در خصوص امر به معروف و نهی از منکر
عالوه بر اقدامات فردی امام حسین(ع) در طول حیاتشان که با راهبرد فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر قابل تعریف است، آن حضرت برای گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر نیز تعالیم و دستورهای بسیار کاربردی و مؤثّری داشته اند.
ایشان خطاب به عموم مردم میفرمودند: «صاحب الامر بالمعروف یحتاج الی ان یکون عالماً بالحلال والحرام فارغاً من خاصة نفسه ناصحاً للخلق رحیماً رفیقاً بهم و داعیاَ لهم باللطف حسن البیان عارفاً بتفاوت اخلاقهم بصیراً بمکر النفس لا یکافیهم ولا یشکوا منهم و لا یستعمل الحمیة و لا یغتاظ لنفسه»(مجلسی، 1404، ج 97، ص 83)؛ امر کننده به معروف باید به حلال و حرام عالم باشد. از قید نفس خود رها شده باشد. خیرخواه مردم باشد. با آنان مهربان و اهل مدارا باشد. با لطف آنها را به معروف دعوت کند. بیانش زیبا باشد. به تفاوت اخلاق مردم آگاه باشد. به کیدهای نفس آشنا باشد. به آنان سخت نگیرد. از آنان شکایت نکند. با تعصب با آنان برخورد نکند. بر آنان خشم نگیرد.
از آنجا که امام خامنه ای فرمودند: «مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز یاد گرفتنی است»(نیروی مقاومت...، 1382، ص 63)، بجاست که بر تک تک کلیدواژه های موجود در فرمایش امام حسین(ع) برای آموزش و فرهنگ سازی در بسیج، کارهای علمی، تفسیری، اخلاقی و روانشناختی انجام شود.
همچنین فرمودند: «انگیزه هایتان را که همان انگیزۀ الهی است، حفظ کنید و افکارتان را عمق بدهید. ارتباطات محبت آمیز و برادرانه و صمیمانه را میان آحاد ملت تا آنجا که در توان شماست، مستحکم کنید. هوشیاری را زیاد کنید. استواری و ثبات جامعه را حفظ کنید. در راه هدفها و سیاستهای اعلام شدۀ کشور در هر جا که هستید، تلاش کنید. انضباط و نظم اجتماعی را پاسداری کنید. نیروی مؤمن و حزب اللهی کشور! باید پرچم انضباط اجتماعی، پرچم رعایت حدود و موازین، پرچم همۀ ارزشها را در دست داشته باشید. با فقر هم شما باید مبارزه کنید. با بی عدالتی هم شما باید مبارزه کنید. با فساد و فحشا هم شما باید مبارزه کنید. با بی قانونی و بی نظمی هم شما باید مبارزه کنید»(همان ص 722 ). قطعاً عمل به همۀ آنچه امام خامنه ای در عرصه های مختلف اجتماعی از بسیج انتظار دارند، نیازمند شناخت، علم و ظرفیتهای اخلاقی است که باید طبق برنامه های آموزشی و تربیتی در سطوح مختلف بسیج ایجاد شود.
راهنمایی امام حسین (ع) به یاران خاص
امام حسین(ع)در خصوص یاران خاص خود و کسانی که از آن حضرت میخواستند بر ضد بنی امیه دست به قیام بزند، رهنمودهایی دقیق داشتند؛ زیرا بزرگان از زاهدان و دانشمندان، همچون: حجر بن عدی و عمرو بن حمق خزاعی و افراد دیگر را به اتهام و جرم علوی بودن به شهادت میرساندند. از این رو، وقتی برخی از مردم کوفه نامه نوشتند و از آن حضرت خواهان اقدامی مؤثّر شدند، امام چنین پاسخ دادند: «انی لَأرجو أَن یکون رأی اخی رحمه الله فی الموادعه. و رأیی فی الجهاد الظلمه و رشداً و سداداً فالصقوا بالارض و اخفوا الشخص واکتموا الهوی واحترسوا من الأظاء مادام ابن هند حیاً فان یحدث به حدثاً و أنا حی یأتکم رأییَ انشاءالله»(مجلسی، 1404، ج 27، ص 303)؛ من امیدوارم که نظر برادرم که رحمت خدا بر او باد رعایت شود. رأی من، در جهاد با ستمگران و پیشرفت و استواری است. پس فعلا تا هنگامی که پسر هند زنده است، به زمین بچسبید و خود را پنهان کنید و گرایشهای سیاسی خویش را آشکار نکرده و از آفتابی شدن بپرهیزید. اگر او مرد و من زنده بودم، به خواست خدا نظرم را خواهم گفت.
این نکته بیانگر آن است که امر به معروف و نهی از منکر در شرایط مختلف قابل بحث است. اما چون یزید حاکم میشود، دیگر امام حسین(ع) سکوت را جایز نمیدانند. اکنون شرایط جامعه به برکت رهبری امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی متحول شده است و امکان عمل به این فریضه را فراهم کرده اند.
از این رو، خواص بسیجی مانند روحانیون، استادان و دانشجویان، باید با شرایط جدید بازخوانی شود. امام خامنه ای فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر یک واجب عمومی است؛ اما در این میدان هم شما (بسیجیان) باید پیشقدم باشید و وظیفۀ بزرگ را بر دوش بگیرید؛ "ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر"؛ آن امت در میان جامعۀ اسلامی، شما هستید.
بسیج یک ذخیرة تمام نشدنی برای انقلاب اسلامی است؛ باید این ذخیره را روزبه روز بیشتر کنید». (نیروی مقاومت، 1382، ص 96)
خوشبختانه تفاوت امروز ما با عهد امام حسین(ع) در این است که اکنون ولی فقیه بر جامعه حاکم است و در نظام اسلامی نیاز به صبر و انتظار نیست، بلکه با تبیین درست مسائل و وظایف میتوان به تعالی جامعۀ اسلامی کمک کرد.
حمایت از فعالان امر به معروف و نهی از منکر
حضرت نسبت به کسانی که به دلیل امر به معروف و نهی از منکر مورد اذیت و آزار حکومت قرار می گرفتند، موضع حمایتی داشتند. زمانی که قهرمان امر به معروف و نهی از منکر، حضرت ابوذر(س) در حال اعزام به محل تبعید خود بود، با وجود بخشنامۀ حکومتی که همگان را از بدرقۀ ابوذر منع و مروان را در رأس عده ای مأمور اجرای این بخشنامه کرده بود، امیرالمؤمنین(ع) همراه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و عمار یاسر، با بی اعتنایی به بخشنامه و درگیری با مروان، ابوذر را بدرقه فرمودند. امام حسین(ع) علاوه بر بدرقه، در سخنانی بلیغ به تأیید ابوذر و نقد عثمان و آل امیه پرداختند و چنین فرمودند: «یا عماه ان الله تعالی قادر ان یغیرّ ما قد تری والله کل یوم فی شأن و قد منعتهم القوم دنیاهم و منعتهم دینک فما اغناک عما منعوک و احوجهم الی ما منعتهم و اسأل الله الصبر و النصر و استعذ به من الجشع و الجزع فان الصبر من الدین والکرم و ان الجشع لا یقدم رزقاً و الجزع لا یؤخر أجلا»(مجلسی، 1404، ج 22، ص 411)؛ ای عمو! خدای متعال به تغییر آنچه می بینی، تواناست و خدا همواره در کار است. این مردم شما را از دنیاشان منع کردند و شما آنان را از بیدینی بر حذر داشتی، تو از آنچه از تو بازداشتند بی نیازی و آنها به آنچه آنان را بازداشتی، بسیار نیازمندند. از خدا صبر و پیروزی بخواه و از حرص و ناشکیبایی به او پناه ببر. صبر در دین، بزرگواری است و حرص، باعث زودتر به دست آوردن رزق نمیشود و بیتابی، مرگ را عقب نمی اندازد.
در زمان معاویه نیز همواره در مجالس رسمی که با شرکت معاویه تشکیل میشد، با صراحت به رفتار او نسبت به شهادت حجر و یارانش و عمرو بن حمق و دیگر کسانی که به دلیل امر به معروف و نهی از منکر به شهادت رسیده بودند، اعتراض می فرمودند.
امام خامنه ای فرمودند: «باید همۀ دستگاه حکومت ما از امر به معروف و نهی از منکر دفاع کند. این وظیفه است»(نیروی مقاومت...، 1382، ص 71). «مأمورین و مسئولین، مگر میتوانند امر به معروف و نهی از منکر را با دیگران مساوی قرار دهند؟ چه برسد به اینکه نقطۀ مقابل او را تأیید کنند». (همان، ص 72)
علمای دینی؛ مخاطبان اصلی امام حسین (ع) در امر به معروف و نهی از منکر دستگاه تبلیغاتی بنی امیه- به خصوص در سالهای آخر عمر معاویه- دست به تبلیغات وسیعی برای توجیه افکار عمومی و منزوی کردن اهل بیت(ع) زدند. آنان کانون تبلیغات خود را در مدینه و مکه قرار دادند. از این رو، امام حسین (ع) در این روزگار (سال 58 ق)، بزرگان و دانشمندان جهان اسلام را در منی گرد آوردند و مسئولیت خطیر امر به معروف و نهی از منکر را یادآوری فرمودند. آن حضرت به نقش علما در این مهم و جایگاهی که در جامعه داشتند تأکید و مسئولیت عواقب همۀ آنچه در جامعه در حال وقوع است و آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد را متوجه آنان ساختند.
نخست، ویژگیهای منحصر به فرد اهل بیت (ع) و امیرالمؤمنین (ع) را از دیدگاه قرآن و سنت به تفصیل به آنان یادآوری فرمودند و آنگاه هشدار دادند که: ای ّمردم! عبرت بگیرید و پند بیاموزید از آنچه خدا دوستان خود را با سرزنش کردن علمای یهود پند داده است؛ آنجا که میفرماید: «لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم»(مائده، آیه 63)؛ چرا خداشناسان و بزرگان، آنها را از ناسزا گفتن و حرام خوردنشان منع نمیکنند و فرمود: «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل لبئس ما کانوا یفعلون»(مائده، آیه 87)؛ از بنی اسرائیل آنان که به کفر گراییدند، لعنت شده اند. تا آنجا که فرمود: و چه بد بود اعمالی که انجام میدادند. چرا خداوند آنان را سرزنش میکند؟ برای اینکه آنان ستمگران را میدیدند که ستم روا میدارند و فساد برمی انگیزند، ولی آنان را نهی نمیکردند تا توسط ستمگران به نوایی برسند و از گزند آنان در امان باشند؛ در حالی که خداوند میفرماید: «فلا تخشوا الناس و اخشون»(مائده، آیه 44)؛ از مردم نهراسید، فقط از من بیمناک باشید. و میفرماید: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»(توبه، آیه 77)؛ مردان و زنان مؤمن، دوستداران یکدیگرند و به معروف امر می کنند و از منکر بازمی دارند.
خداوند در آیۀ اخیر، امر به معروف و نهی از منکر را اولین فریضه قرار داده؛ زیرا اگر به انجام آن اقدام شود، تمام فرایض، چه آسان و چه دشوار، عمل میشود. علاوه بر این، امر به معروف و نهی از منکر، دعوت کردن به اسلام است، همگامی در طرد ستمگریها و مخالفت با ستمگران و دعوت کردن به تقسیم عادلانۀ بیت المال و غنایم و گرفتن مالیات از چیزهایی که در اسلام مشخص شده و مصرف آن در جایگاه اصلی خویش است.
الف) جایگاه عالمان در جامعه و کوتاهی آنان در امر و نهی: امام حسین(ع) در ادامۀ خطبه در سال 58 ق میفرمایند: شما ای بزرگان که در علم و دانش پرآوازه اید و در خیر و نیکی زبانزد دیگرانید و در نصیحت و پند دادن شهرت دارید و به خاطر خدا در دل مردم شکوه و عظمت دارید که افراد نیرومند شما را به حساب می آورند و ناتوانان شما را گرامی می دارند و کسانی خود را بر شما ایثار می کنند که هیچ برتری بر آنان ندارید و آنگاه که خواسته هایشان برآورده نمیشود، از شما شفاعت می جویند و شما با شکوه پادشاهان و عظمت بزرگان در میان آنان راه میروید! این همه احترام و کرنش برای این است که مردم امید دارند تا شما به احیای حقوق خداوند قیام کنید. اما شما در بیشترین موارد از ادای حق الهی کوتاهی کردید و حقوق ائمه را سبک شمردید. حق ضعیفان و بینوایان را پایمال نمودید. شما آنچه حق خود تصور میکردید، به ناروا گرفتید؛ ولی در راه خدا نه مالی بخشش کردید و نه جانتان را به مخاطره انداختید و نه از اقوام و خویشانتان برای رضای خدا بریدید. آیا با این اعمال زشت، بهشت خدا و همجواری پیامبران را آرزو دارید و میخواهید از عذاب خدا در امان باشید؟
ای کسانی که چنین آرزوهایی را از خدا دارید! میترسم بر شما عذابی از عذابهای خدا نازل شود؛ زیرا شما در پرتو عنایات خدا به مقامی رسیدید که بر دیگران برتری پیدا کردید. چه بسیارند کسانی که مورد احترام مردم نیستند، ولی شما در میان بندگانش احترام دارید.
شما می بینید که پیمانهای الهی در هم شکسته میشود، ولی هیچ دم نمیزنید و بر هراس نمی افتید؛ در حالی که برای در هم شکستن بعضی از پیمانهای پدرانتان ناله سر میدهید. شکسته شدن پیمانهای رسول خدا را نادیده میگیرید. کورها، لالها و فلجها در شهرها بی سرپرست مانده اند و شما نه رحمی بر آنان میکنید و نه عملی که در خور شأنتان باشد انجام میدهید و نه قصد انجام آن را دارید. فقط با چاپلوسی و تملّق پیش ستمگران، رفاه و آسایش خویش را میجویید. خدا دستور فرموده است از این اعمال پلید جلوگیری شود؛ ولی شما از آن غافلید. (ابن شعبه حرانی، 1404)
ب) سلطة ستمگران، نتیجة کوتاهی عالمان: در ادامۀ خطبه میفرمایند:
شما مصیبتبارترین مردم هستید؛ زیرا از آن مسئولیتها، عالمانه و آگاهانه دست کشیدید و علت همۀ گرفتاریها آن است که زمام امور و اجرای احکام باید به دست دانشمندان الهی باشد که در رعایت حلال و حرام خدا امین هستید. ولی این مقام و منزلت از شما سلب شده است؛ چرا که از محور حق پراکنده شدید و با وجود دلایل روشن در سنت پیامبر(ص) اختالف کردید. اگر به رنجها و آزارها شکیبایی داشتید و سختیهای راه خدا را تحمل میکردید، اجرای امور دین خدا به دستّ شما می افتاد ولیکن شما ستمگران را در مقام و منزلت خود جایگزین کردید و امور دین را به دست آنان سپردید. و آنان به اشتباه عمل میکنند و در شهوات خود گام برمیدارند و بر شما مسلّط شدند. (همان)
ج) دنیاطلبی عالمان و آثار زیانبار آن: چون شما از مرگ فرار کردید و عاشقانه به زندگی گذرا دل سپردید و ضعیفان و ناتوانان را در دست ستمگران رها ساختید تا برخی را برده و مقهور خود ساختند و برخی را برای لقمه نانی بیچاره و ناتوان کردند. ستمگران در ملک خدا طبق میل و خواستۀ خود گام برمیدارند و با تمایالت خود راه پستی و مذمت را هموار میسازند؛ از اشرار پست فطرت پیرویّ میکنند و جسورانه در برابر خدای متعال می ایستند. در هر شهری بر فراز منبر گوینده ای دارند که فریاد میزنند و با صدای بلند سخن میگویند. زمین در تسلّط کامل آنان است و دستشان از این جهت باز و گشوده است. مردم، بردگان آنانند؛ آنگونه که هر دستی بر سر آنان کوبیده شود، قادر به دفاع نیستند. (همان، ص167)
د) حاکمیت جباران و وظیفة امام: گروهی از جباران کینه توز سخت بر ّ بینوایان چیره گشته اند و گروهی فرمانروایانی هستند که نه خدا را میشناسند و نه روز معاد را باور دارند. در شگفتم! چرا در شگفت نباشم؟! که زمین را مردی حیله گر و مکار و فردی تیره روز تصرف کرده و بار مسئولیت مؤمنین را کسی بر ّدوش کشیده که هرگز به آنان رحم نمیکند. خدا در این نزاعی که بین ما و او در گرفته، بهترین حاکم است و در نبرد ما با او، قضاوت خواهد کرد. (همان)
در پایان خطبۀ آن حضرت به عالمان جهان اسلام چنین اتمام حجت فرمودند:
پروردگارا به درستی که تو میدانی آنچه ما انجام میدهیم، رقابت برای سلطنت یا به دست آوردن دنیایی ناچیز نیست، بلکه برای آن است که نشانه های دین آشکار شود و در شهرهای تو اصلاح صورت پذیرد و بندگان مظلومت احساس امنیت کنند. به واجبات و احکام و سنتها عمل شود. پس اگر دربارۀ ما به انصاف رفتار نکرده و ما را یاری نکنید، ستمگران بر شما قدرت یافته، در خاموش ساختن نور پیامبرتان میکوشند. خدا ما را کافی است؛ بر او توکل میکنیم، به سوی او انابه میکنیم و به سوی او خواهیم رفت. (همان، ص 168)
از آنجا که سازمان بسیج مستضعفین نخبگان فرهنگی و علمی جامعه از جمله: استادان، طالب، دانشجویان، مهندسان، پزشکان، معلمان و... را نیز شامل میشود، همچنین از آنجا که این گروهها به عنوان گروههای مرجع اجتماعی مورد توجه آحاد جامعه اند و میتوانند در مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر پیشقدم و تأثیرگذار باشند، به این موضوع با تفصیل بیشتری به فرموده های امام حسین (ع) استناد شد. قطعاً تبیین راهبرد امر به معروف و نهی از منکر و تعیین شیوة تحقق آن، از این بخشهای بسیج انتظار میرود.
امر به معروف و نهی از منکر در سیرۀ عملی امام حسین(ع)
آنچه در قسمت قبل گذشت، فرمایشهای امام حسین(ع) و احادیثی بود که از آن حضرت در بحث امر به معروف و نهی از منکر آمده بود؛ اکنون برخی از موارد اقدام عملی حضرت امام حسین(ع) را در انجام فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تأییدات عملی قسمتهای قبل بررسی خواهیم کرد.
تماس امام(ع) با نخبگان امامت
مسلماً در عصر امام حسین(ع) به دلیل شدت خفقان و سرکوب شدید، با اقداماتّ فردی و گروهی، کاری از پیش نمیرفت. میبایست امر به معروف و نهی از منکر به صورت عمومی انجام و نهضتی برای اقامۀ این فریضه در جامعه ایجاد میشد و البته کسانی که میتوانستند چنین مهمی را عملی کنند، عالمان و بزرگان جامعۀ اسلامی بودند. امام(ع) علاوه بر تماسهای جمعی با افراد شاخص و برجستۀ جامعه، طی سخنانی چهره به چهره، سعی در ایجاد تعهد نسبت به انجام امر به معروف و نهی از منکر میفرمود. آن حضرت در طول مسیر مدینه تا کربال در دیدار با افرادی چون: جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس، عبیدالله بن عباس، محمد بن حنیفه، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن جعفر، فرزدق، عبیدالله بن حر جعفی، زهیر بن قین، حر بن یزید ریاحی، عمر بن سعد و...، به تلاشهای جدی ّدست زدند و عالوه بر این، طی نامه هایی به بزرگان شهرهای کوفه و بصره و برخی از بزرگان جامعۀ اسلامی، توجیه و تبیین آنان که نمی توانستند با ایشان ملاقات حضوری داشته باشد، پرداختند.
همچنین طی نامه ای کوتاه و شفاف نسبت به بنی هاشم که قطعاً مسئولترین طوایف نسبت به اسلام و احیای فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر بودند، چنین نوشتند: «من در حال آماده شدن به حرکت هستم. هر کس با من همراهی کند، شهید خواهد شد و هر کس حرکت نکند، پیروزی نخواهد یافت». (نجمی، 1370، ص 49)
ستیزه جویی با حکومت طاغوتی
امام حسین(ع) گفتار خویش را در تشویق به امر به معروف و نهی از منکر، صادقانه در عمل تحقق بخشید و از هیچ خطری نهراسید. بین شخصیتهای آن زمان، امام حسین(ع) از موقعیتی ممتاز برخوردار بود و هیچ شخصیتی قابل مقایسه با ایشان نبود. آن حضرت به دلیل فرزند رسول الله (ص) بودن، حرمت خاصی نسبت به دیگران داشت و راحتتر از دیگران، حتی به صورت فردی میتوانست به امر به معروف و نهی از منکر بپردازد. همانگونه که پیشتر اشاره شد، آن حضرت راهبرد اصلی خویش در مسائل سیاسی - اجتماعی را امر به معروف و نهی از منکر قرار داده بود. در بین منکرات، هیچ منکری را خطرناکتر از بنیامیه نمیدانست و وقتی یزید به خلافت رسید، این خطر به اوج رسیده بود. قرآن کریم به صراحت، مسلمانان را امر فرموده که به عبادت خدا پرداخته، از طاغوت اجتناب ورزند: «یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد أمروا ان یکفروا به»(نساء، آیه 60)؛ اراده کرده اند که طاغوت را حاکم بر خویش سازند؛ حال آنکه به آنان امر شده که به او کفر بورزند.
حضرت فرمود: «نحن و بنوامیه اختصمنا فی الله عزوجل، قلنا صدق الله و قالوا کذب الله. فنحن و ایاهم الخصمان یوم القیامة»(شیخ صدوق، بیتا، ج 1، ص 42)؛ ما و بنی امیه در موضوع خدای متعال در ستیزیم. ما گوییم خدا راست گفت و آنها گویند خدا دروغ گفت. پس ما و آنان در روز قیامت هم دشمن یکدیگریم.
امر به معروف و نهی از منکر توسط امام(ع) در دوران قبل از یزید، خود تفصیلی مناسب دارد؛ به خصوص در دوران خالفت معاویه این موضوع از صراحت و تداوم چشمگیری برخوردار است. روزی که معاویه امام را خواست که با ولایتعهدی یزید بیعت کند، حضرت در اجتماع باشکوهی که وی ترتیب داده بود حضور یافت و با خطبه ای فصیح به افشای جنایات معاویه و خباثتهای یزید و ستمکاریهای بنی امیه پرداخت. در بخشی از این خطبه چنین فرمود: «ای معاویه! آنچه دربارۀ کمالات یزید و لیاقت وی برای امت محمد(ص) برشمردی، شنیدیم. قصد داری طوری به مردم وانمود کنی که گویا فرد ناشناخته ای را توصیف میکنی یا فرد غایبی را معرفی میکنی یا از کسی سخن میگویی که گویا تو دربارۀ او علم و اطلاع مخصوصی داری؛ در حالی که یزید، ماهیت خود را آشکار ساخته و موقعیت سیاسی- اجتماعی و اخلاقی خویش را شناسانده است. از یزید آنگونه که هست بگو؛ از سگ بازی اش، کبوتربازی اش، عیاشی و خوشگذرانی اش گفته و آنچه در پیش گرفته ای کنار بگذار. آیا گناهانی که تا کنون دربارۀ امت محمد(ص) بر دوش خود بار کرده ای تو را کافی نیست؟». (طبری، 1968، ج 3، ص 248)
وقتی یزید پس از رسیدن به حکومت، به حاکم مدینه نامه نوشت و خواست از امام(ع) بیعت گرفته شود، حضرت فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون. و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید»(ابن طاووس، 1384، ص20)؛ ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم. هنگامی که امت به حاکمی چون یزید مبتلا شد، باید با اسلام خداحافظی کرد.
حضرت چون با نصیحتها و خیرخواهی های برادرش محمد بن حنیفه مواجه شد، ضمن مکتوبی که به وصیتنامۀ امام مشهور است، خطاب به وی چنین نوشت:
«انّی لم اخرج أشراً و لا بطرا و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصالح فیً امة جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بنّ ّابیطالب...»(ابن اعثم، 1406، ج 5، ص 23)؛ من برای ایجاد شر یا سرکشی، فساد یا ظلم قیام نکردم، بلکه فقط برای ایجاد اصالح در امت جدم قیام کردم و میخواهم امرّ به معروف و نهی از منکر کنم و به سیرۀ جدم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم.
همچنین امام (ع) ضمن نامهای خطاب به بزرگان کوفه نوشتند: «فقد علمتم ان رسول الله (ص) قد قال فی حیاته من رأی سلطاناً جائرا مستحل ا لحرام او تارکاً لعهد الله و مخالفاً لسنة رسول الله فعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان ثم لم یغیروا علیه بقول و لا فعل کان حقاً علی الله ان یدخله مدخله»(دشتی، 1379، ص 667)؛ شما ٍ نیک میدانید که پیامبر(ص) فرمودند: هر کس در زمان خود، سلطان ستمگری را دید که حلال خدا را حرام کرد، عهد خدا را رها ساخته و با سنت پیامبر(ص)ّ مخالفت کند و در بین بندگان خدا با گناه و دشمنی رفتار کند و با حرف و عمل با او مخالفت نکند، بر خدا واجب است به همان جایی که سلطان ستمگر را وارد میکند، او را نیز وارد کند.
«و قد علمتم ان هؤلاء لزموا طاعة الشیطان و تولّوا عن طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا حدود و استأثروا بالفیء و احلّوا حرام الله و حرموا حلال الله و أنَا اَحقّ من غیری بهذا الامر لقرابتی من رسول الله»(همان)؛ نیک میدانید که اینان پیرو شیطان شده و از اطاعت خدا سر باز زده اند؛ فساد را حاکم و حدود خدا را رها ساخته، بیت المال را مال خود میدانند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام میدانند. و من به حکومت از همه محق ترم؛ به دلیل اینکه فرزند رسول خدایم.
امام حسین (ع) به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیف و زحمت نگاه نمیکردند، بلکه به آن عشق می ورزیدند و هزینه های آن را به راحتی به جان می خریدند؛ آنچنان که در اوج نصیحتهای روز عاشورا فرمودند: «الهی و سیدی وددت ان اُقتل و اُحیی سبعین الف مرة فی طاعتک و محبتک سیما اذا کان فی ََقتلی نصرة دینک و احیاء امرک و حفظ ناموس شرعک ثم انی قد سئمت الحیاة بعد قتل الاحبة و قتل هؤلاء الفتیة من آل محمد(ص)»(همان، ص 545)؛ پروردگار و آقای من! دوست دارم هفتاد مرتبه در راه پیروی و محبت تو کشته شوم و دوباره زنده شوم؛ به خصوص وقتی با کشته شدنم دین تو یاری میشود و شریعت زنده میگردد؛ به خصوص الان که دوستان من و جوانان آل محمد(ص)کشته شده اند، زنده ماندن را خوش ندارم.
نتیجه گیری
مهمترین راهبرد عاشورایی سازمان بسیج مستضعفین[2]، به اعتبار جایگاه این و آن در قیام امام حسین(ع) و ضرورت امروز امر به معروف و نهی از منکر است.
امر به معروف و نهی از منکر در مقایسه با همۀ نیکی های قابل تصور، همچون اقیانوسی بیکران در برابر قطره ای است و به حق، وظیفهای الهی است؛ زیرا اولین آمر به معروف و ناهی از منکر، وجود باری تعالی است. پیامبران و ائمه(ع) و به تبع آنان، مؤمنان، باید به عنوان خلیفۀ خدا و خلفای رسول خدا(ص) به این وظیفه توجه ویژه داشته باشند. امر به معروف و نهی از منکر یکی از مرزهای ایمان و نفاق است. حقیقت ایمان مؤمنان از میزان اهتمام به این وظیفه شناخته میشود.
امام حسین(ع) پرداختن به این وظیفه را موجب تحقق همۀ ابعاد دین در جامعه دانسته اند. امام خامنه ای آن را واجب (مانند نماز) دانسته و نقش و وظیفۀ بسیج را در تحقق آن، به صورت ویژه مورد تأکید قرار داده اند. در زمانی که بنی امیه با تبلیغ جبرگرایی و مرجئه گری، جامعه را از تعهدات دینی (امر به معروف و نهی از منکر) خالی کرده بودند، امام حسین(ع) در حالی که خود دائماً به این امر عظیم مشغول بودند، رهنمودهای بسیار کاربردی و دقیق به گروههای مختلف اجتماعی برای احیای این وظیفه داشته اند. نخست، شرایط لازم برای تحقق این وظیفۀ عمومی را برای آحاد جامعه تدوین فرمودند. سپس به یاران خود که وجهۀ همت آنان أنکر منکرات(حکومت بنی امیه) بود، نکات دقیق امنیتی و حفاظتی را گوشزد می فرمودند؛ زیرا کمترین بی توجهی، سبب تحمل بزرگترین هزینه ها میشد. آن حضرت ضمن راهنمایی یاران خاص خویش در این عرصه، وظیفۀ اصلی را متوجه عالمان جهان اسلام دانسته، در خطبه ای مفصل ضمن آسیب شناسی رفتار آنان با ّحکومت اموی، مسئولیت خطیر آنان را خاطرنشان فرمودند.
اکنون نیز به نظر میرسد، فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر آنگونه که شایسته جامعه اسلامی است، مورد توجه نمی باشد و باتوجه به اینکه بسیج که به فرمایش امام خامنه ای، امة یدعون الی الخیر است، باید به عنوان یک سیاست راهبردی به آن نگاه کرده، ضمن تبیین این راهبرد و تعیین شیوه های تحقق آن، سعی در مرسوم کردن آن در جامعه داشته باشد.
امام حسین (ع)در رأس همۀ مسلمانان متعهد شخصاً اقدام به مؤثّرترین عمل در جهت احیای امر به معروف و نهی از منکر فرمودند. البته صحنۀ عاشورا آخرین و مؤثّرترین بخش سیرة آن حضرت است. مهمترین وظیفۀ سازمان بسیج مستضعفان به عنوان بخشی از جامعۀ اسلامی که هویتی حسینی و عاشورایی دارد، بازخوانی سیرۀ آن حضرت متناسب با نیازهای زمان و عمل به آن است. همان طور که از سیرۀ امام حسین(ع) فهمیده میشود، در طول زندگی ایشان، عمل به امر به معروف و نهی از منکر، امری مسلّم و انکارناپذیر بوده است؛ تا حدی که میتوان آن را راهبردی محوری در فعالیتهای فرهنگی و سیاسی اجتماعی آن حضرت نامید؛ راهبردی که با در دستور کار قرار گرفتن آن، همۀ ابعاد این سنت پیامبر احیا خواهد شد و در صورت فراموشی، بقیۀ اعمال مانند حج و نماز، به وسیله ای در دست جباران و حاکمان طاغوت تبدیل میشود.
همان گونه که در سیرۀ نظری و عملی امام حسین(ع) مشهود است، گروههای نخبۀ جامعه همچون: استادان و طالب بسیجی، در تبیین راهبرد امر به معروف و نهی از منکر و تعیین شیوههای تحقق آن و همچنین پیشقدم شدن در عمل به آن، از جایگاه ممتازی برخوردارند.
منابع
1- قرآن کریم.
2- نهج البلاغه؛ ترجمه محمد دشتی (بیتا)، قم، مشرقین.
3- ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله (1404 ق)؛ شرح نهج البلاغه، قم، منشورات المکتب، چ دوم.
4- ابن اعثم کوفی (1406 ق)؛ الفتوح، بیروت، دارالکتب العلمیه.
5- ابن شعبه حرانی (1404 ق)؛ تحف العقول عن آل الرسول، قم، دهر اسلامی.
6- ابن طاووس(1384)؛ اللهوف، ترجمه علیرضا رجالی تهرانی، قم، نبوغ.
7- ابومحنف، لوط بن یحیی (بیتا )؛ وقعه الطف، قم، دارالکتب.
8- حر عاملی، محمد بن حسن(1413 ق)؛ وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع).
9- دشتی، محمد(1379)؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین.
10- شریف قریشی، باقر (1413 ق)؛ حیاة الامام حسین بن علی، بیروت، دارالبلاغه.
11- شیخ صدوق، محمدبن علی بن حسین(1362)؛ امالی، تهران، کتابخانه اسلامی، چ چهارم.
12- شیخ صدوق، محمدبن علی بن حسین(بیتا)؛ خصال، قم، جامعۀ مدرسین.
13- طبری محمد بن جریر(1968 م)؛ تاریخ الامم و الملوک، مصر، دارالمعارف.
14- طوسی، ابوجعفر(1365)؛ تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
15- قمی، شیخ عباس(1370)؛ مفاتیح الجنان، تهران، دفتر نشر فرهنگ انقلاب اسلامی، چ ششم.
16- کلینی، محمد بن یعقوب(1365)؛ الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
17- مجلسی، محمدباقر(1404 ق)؛ بحار الانوار، بیروت، الوفا.
18- محمد بن سعد (1405 ق)؛ الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
19- نجمی، محمدصادق(1370)؛ سخنان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا، قم، دفتر نشر اسلامی.
20- نوری، میرزا حسین(1407 ق)؛ مستدرک الوسایل، قم، آل البیت(ع).
21- نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: طالیه داران ظهور(1382)؛ تهران، مؤسسه فرهنگی هنری رزمندگان اسلام.
22-. www. hawza. com
پی نوشت ها
[1] مرجئه گروهی بودند که میگفتند ایمان به اقرار است نه به عمل. همین که انسان بگوید مسلمانم، کافی است. آنچه باعث رفتن به بهشت یا جهنم میشود، لطـف یـا عدم لطف خداست و ربطی به عمل انسان ندارد. از این جهت، اعمال ظالمانه و فاسقانۀ بنی امیه توجیه میشد و انگیزۀ امر به معروف و نهی از منکر از بین رفته بود.
[2] علت اینکه به جای بسیج، سازمان بسیج مستصعفین به کار رفته، این است که امر به معروف و نهی از مـنکر را در سـطح راهـبردی مورد بحث قرار داده ایم و تعیین راهبرد بر عهدۀ سازمان اسـت.