ماهان شبکه ایرانیان

راهبردهای عاشورایی بسیج

‫راهبرد امر به معروف و نهی از منکر بر خالف جایگاه رفیع و بیمثالش در آموزه های ‫دینی، در طول تاریخ کمتر مورد توجه و اهتمام حقیقی جوامع اسلامی قرار گرفته ‫است

راهبردهای عاشورایی بسیج

مقدمه

‫راهبرد امر به معروف و نهی از منکر بر خالف جایگاه رفیع و بیمثالش در آموزه های ‫دینی، در طول تاریخ کمتر مورد توجه و اهتمام حقیقی جوامع اسلامی قرار گرفته ‫است. از این رو، چون امام حسین(ع) با أنکر منکرات؛ یعنی بدترین منکرات ‫(حکومت بنیامیه و به خصوص یزید) مواجه می شود، به دلیل اهتمام به امر به ‫معروف و نهی از منکر هزینه های سنگین عاشورایی را متحمل میشود. البته این ‫مهم در طول زندگی پر برکت آن حضرت، دارای جایگاهی راهبردی است که ذیل ‫آن بسیاری از آموزه های سیره اش قابل تبیین است. بدون تردید بسیج مستضعفین ‫اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمند احیای این راهبرد حیاتبخش است. از این ‫جهت، به جای بسیج، در این موضوع بر سازمان بسیج مستضعفین تصریح شده که ‫تعیین راهبرد کاری مدیریتی و سازمانی است. تبیین درست این فریضۀ محوری بر ‫مبنای سیرۀ امام حسین(ع)، میتواند کمک مؤثّری برای تعریف وظایف فرهنگی و ‫سیاسی سازمان بسیج باشد. قطعاً اگر این رویکرد مورد توجه قرار بگیرد، به انجام ‫پژوهشهای وسیعی برای فراهم کردن امکان عملی شدن آن نیاز است. در این مقاله ‫کوشش شده است تا امر به معروف و نهی از منکر به عنوان موضوعی فراتر از سنخ ‫فرایض، بلکه به عنوان راهبردی محوری مطرح شود که با تعریف درست آن میتوان ‫امکان اجرای همۀ فرایض و تحقق ارزشهای دینی را انتظار داشت. اهمیت امر به ‫معروف و نهی از منکر در عاشورا و عاشورایی بودن بسیج میتواند بیانگر محوریت ‫این راهبرد در بسیج باشد؛ چنانکه امام خامنه ای فرمودند: «بسیج 20 میلیونی ‫انقلاب اسلامی ثابت کرده است که در صراط حسین بن علی(ع) و در صراط عاشورا ‫قدم برمی دارد». (نیروی مقاومت...، 1382، ص 65)

‫ماهیت عاشورایی بسیج، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در قیام امام ‫حسین(ع) و ضرورت امروز جامعه، دلایل سه گانه ای هستند که ضرورت پرداختن ‫به این بحث را اثبات میکنند. از این رو، در این مقام، ضمن تعیین اهمیت و جایگاه ‫امر به معروف و نهی از منکر، به ابعاد مختلف این موضوع در سیرة عملی و نظری ‫امام حسین (ع) پرداخته، با استناد به بیانات مقام معظم رهبری، ضرورت اهتمام ‫سازمان بسیج به آن را نشان میدهیم.

‫اهمیت و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در اسلام

‫فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر تنها فریضۀ مشترک بین خدای متعال(به ‫تصریح قرآن کریم، خدای متعال نخست خود به آن اقدام کرده، بر خلاف بقیۀ ‫‫فرایض که بر بندگانش تکلیف فرموده است)، پیامبران الهی، اولیا و آحاد مردم ‫است. از سوی دیگر، امر به منکر و نهی از معروف، خصلت پلید مشترک بین شیطان ‫و منافقان است.

‫خدای متعال بندگانش را امر به عدل و احسان و واگذاری امانات به اهلش ‫میفرماید: «ان الله یأمرکم بالعدل و الاحسان»(نحل، آیه 09). همچنین: «ان الله ‫یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها»(نساء، آیه 58)؛ همانا خدای متعال به شما فرمان ‫میدهد که امانتها را به صاحبانش رد کنید.

‫خدای متعال، برترین بندگانش را امر به معروف فرموده است؛ خطاب به ‫پیامبر(ص) امر میفرماید: «قل انما امرت ان اعبدالله و لا اشرک به»(رعد، آیه 36)؛  ‫بگو جز این نیست که من مأمورم خدا را پرستش کنم و برای او شریکی قرار ندهم.

‫همچنین آن حضرت را موظف به امر به معروف میکند: «خذ العفو وأمر بالعرف ‫و أعرض عن الجاهلین»(اعراف، آیه 199)؛ عفو و گذشت پیشه کن و به کار پسندیده ‫فرمان بده و از نادانان روی برتاب. «وأمر اهلک بالصلوة و اصطبر علیها»(طه، آیه 132)؛  ‫خانواده ات را به نماز امر کن و خود با تمام نیرو بر آن شکیبایی کن.  

‫همچنین در خصوص مؤمنان میفرماید: «ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و ‫یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون»(آل عمران، آیه 104 )؛ باید ‫از شما گروهی باشند که به کار خیر دعوت کنند و به کار نیک امر کنند و از کار بد ‫بازدارند و آنهایند که رستگارند. «کنتم خیر امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف ‫وتنهون عن المنکر»(آل عمران، آیه 110)؛ شما مسلمانان بهترین گروهی هستید که ‫برای مردم جهان پدیدار شدید به کار پسندیده امر میکنید و از کار زشت باز ‫میدارید. «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن ‫المنکر»(توبه، آیه 71)؛ و مردان و زنان مسلمان، دوست و یاور و سرپرست یکدیگرند، ‫ ‫به کار نیک فرمان دهند و از کار زشت باز میدارند.

‫در خصوص شیطان میفرماید: «الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء»(بقره، آیه 268)؛  ‫شیطان شما را وعدۀ فقر میدهد و شما را به کار زشت (بخل و غیره) امر میکند.

‫در خصوص منافقان نیز میفرماید: «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض ‫یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف»(توبه، آیه 67)؛ مردان و زنان منافق برخی از ‫برخی دیگرند (با هم پیوند اعتقادی و عملی دارند). به کار ناپسند فرمان میدهند ‫و از کار پسندیده باز میدارند.

‫از آنجا که امر به معروف و نهی از منکر، فریضۀ مشترک بین خدای متعال،  ‫پیامبران، ائمه و مؤمنان بوده و مرز بین آنان با شیطان و منافقان است، برتری آن نسبت به دیگر فرایض، شکل راهبردی پیدا میکند؛ یعنی بر دیگر فرایض، مقدم ‫و مسلّط است. خدای متعال حیات و برتری امت اسلامی را بر دیگر امم، در گرو ‫همین فریضه میداند(آل عمران، آیه 110). امام محمدباقر(ع) میفرمایند: «ان الامر با‫لمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء فریضة عظیمة بها تقام ‫الفرایض و تأمن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و تنصف ‫من اعداء و یستقیم الامر»(کلینی، 1365، ج 5، ص 65)؛ به درستی که امر به معروف و ‫نهی از منکر راه پیامبران و روش صالحان و فریضۀ بزرگی است که به وسیله آن،  ‫فرایض برپا، راهها امن، درآمدها حلال، مظالم برطرف، زمین آباد، دشمنان ساکت ‫و امر دین استوار میشود.

‫پیامبر(ص) میفرمایند: «من اَمر بالمعروف و نَهی عن المنکر فهو خلیفة الله فی ‫الارض و خلیفة رسوله»(نوری، 1407، ج 12، ص 179)؛ کسی که امر به معروف و نهی از ‫منکر کند، پس خلیفۀ خدا در زمین و خلیفۀ پیامبرش است. همچنین فرمودند:

‫«لایزال الناس بخیر ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا علی البر و التقوی ‫فاذا لم یفعلوا ذالک نزعت منهم البرکات و سلّط بعضهم علی بعض و لم یکن لهم ‫ناصر فی الارض و لا فی السماء»(طوسی، 1365، ج 16، ص 181)؛ تا وقتی که مردم امر به ‫معروف و نهی از منکر کرده، همکاری در نیکی و تقوا داشته باشند، در راه خیر و ‫خوبی هستند. پس هنگامی که از امر به معروف و نهی از منکر دست بردارند، همۀ ‫برکات از آنان گرفته شده و برخی بر برخی دیگر مسلّط شده و هیچ کس از زمین ‫و آسمان به داد آنان نمی رسد.

‫امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «ما اعمال البر کلُهّها و الجهاد فی سبیل الله عند ‫الامر بالمعروف و النهی عن المنکر کنفثه فی بحر لجی»(نهج البلاغه، حکمت 374)؛ تمامی ‫اعمال نیک و جهاد در راه خدا نسبت به امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره ای ‫است در دریای مواج و بیکران. ‫ّ

‫از دقت در آیات و احادیث پیشگفته، امتیاز جایگاه فریضۀ امر به معروف و ‫نهی از منکر نسبت به فرایض دیگر روشن شده، میتوان گفت که نسبت به دیگر ‫فرایض، دارای سطح راهبردی است؛ یعنی دیگر فرایض ذیل این فریضه قرار ‫گرفته و با انجام این فریضه، بقیۀ فرایض نیز انجام خواهد شد. از این جهت امام ‫خامنه ای فرمودند: «[بسیج] یک نیروی رزمی محض نیست. یک نیروی مردمی،  ‫انسانی، الهی، اخلاقی، عملی، تربیتی و یک مجموعۀ آماده برای انجام کارهای ‫بزرگ است»(نیروی مقاومت...، 1382، ص 385) و فرمودند: «امروز وظیفۀ بسیج، حفظ ‫فضای سالم در کشور و منزوی کردن زشتی و آلودگی و غفلت و ریا و نفاق و ‫شرک است»(همان). چنین بیانی از مقام معظم رهبری خطاب به سازمانی که اساساً ‫در میدان جهاد شکل گرفته، نشان دهندۀ تغییر اولویتها در دورۀ کنونی نسبت به ‫دوران دفاع مقدس و لزوم توجه جدی به امر به معروف و نهی از منکر است.

‫ّ ‫ّ‫ویژگی امر به معروف و نهی از منکر در سیرۀ نظری امام حسین(ع)

‫در این مقاله برای سازماندهی بهتر، بحث سیرۀ امام حسین(ع) به دو بخش نظری ‫(آنچه در کلام امام آمده) و عملی (آنچه از رفتار امام مشاهده شده) تقسیم شده ‫است.

‫در زیارت روز دوشنبه که متعلّق به زیارت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) ‫است، خطاب به سیدالشهداء(ع) میخوانیم: «اشهد انّک قد اقمت الصلوة و اتیت ‫الزکات و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و عبدت الله مخلصاً و جاهدت فی الله ‫حق جهاده حتی أتیک الیقین»؛ گواهی میدهم به درستی که تو نماز را به خوبی ‫به پا داشتی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر فرمودی و خدا را ‫با اخلاص بندگی کردی و حق جهاد او را آنچنان که شایسته بود به جا آوردی تا ‫اینکه به درجۀ یقین رسیدی. این اختصاص امام حسین(ع) بین همۀ معصومین(ع) ‫به امر به معروف و نهی از منکر نشان دهندة این حقیقت بزرگ است که بزرگترین ‫و مهمترین اولویتی که به لحاظ زمانی در دوران امامت آن حضرت مطرح بوده،  ‫مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر است.  

‫در بیان پیامبر(ص) گذشت که چون امر به معروف و نهی از منکر ترک شود،  ‫همۀ برکات از مردم گرفته شده، گروهی بر آن سلطه پیدا کرده و دادرسی نخواهند ‫داشت. همچنین فرمودند: «اذ لم یأمروا بالمعروف و لم ینهوا عن منکر و لم تتبعوا ‫اخیار من اهل بیتی سلّط الله علیهم شرارهم فیدعوا عند ذلک خیارهم و لا یستجاب ‫لهم»(شیخ صدوق، 1362، ص 254)؛ چون امر به معروف و نهی از منکر نکرده و برگزیدگان ‫اهل بیت را پیروی نکنند، اشرار آنان بر آنان مسلّط شده، در آن هنگام چون ‫درستکاران آنان دعا کنند، مستجاب نخواهد شد.  

‫بارها امیرالمؤمنین(ع) فرموده بودند: به زودی بعد از من زمانی فرا خواهد رسید ‫که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسمی باقی نخواهد ماند (نهج البلاغه، حکمت 369).

‫به اعتراف همۀ مورخان و تحلیلگران، در زمان معاویه، اسلام ناب از جامعه رخت ‫بربست و آنچه ماند، همانی است که به اسلام اموی (دینی که وسیله ای شده بود برای تسلّط بر مردم، حاکم ساختن فاسقان، به بردگی گرفتن صالحان و به کمترین ‫اتهامی قتل عام کردن آنان ) معروف است. مگر نه این است که قرآن کریم فرمود:  

‫شیطان امر به فحشا و منافقان امر به منکر و نهی از معروف میکنند؟ هنگامی که ‫چنین قومی بر جامعه حاکم شوند، طبیعی است که همۀ امکانات و قدرت سیاسی ‫جامعه، در خدمت گسترش منکرات و پیشگیری از خوبیها قرار خواهد گرفت.

‫پس در زمان امام حسین(ع) نیز اسلام، قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیرۀ ‫امیرالمؤمنین(ع) از جامعه رخت بربسته بود؛ زیرا منافقان حاکم شده و امر به ‫معروف و نهی از منکر واژگونه شده بود.

‫امام حسین(ع) فرمودند: «و قد سمعت رسول الله یقول الخلافة محرمة علی آل ‫ابی سفیان و علی الطلقاء ماذا رأیتم معاویة علی منبری فأبقروا بطنه فوالله لقد راه ‫ُ‫اهل المدینه علی منبر جدی فلم یفعلوا ما أمروا فابتلاهم الله بابنه یزید زاده الله فی ‫النار عذاباً»(ابن طاووس، 1384، ص 20 )؛ از پیامبر خدا(ص) شنیدم که میفرمود خلافت ‫بر آل ابوسفیان و بر آزادشدگان حرام است. هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید،  ‫شکمش را پاره کنید. به خدا مردم مدینه او را بر منبر جدم دیدند و به آنچه امر ‫شده بودند عمل نکردند. پس خدا آنان را به فرزندش یزید که خدا بر عذابش در ‫جهنم بیفزاید، مبتلا کرد.  

‫آن حضرت هنگام خروج از مدینه فرمودند: «اللهم اِن هذا قبر نبیک محمد(ص) ‫و انا ابن بنت محمد فقد حضرنی من الامر ما قد علمت اللهم انی احب المعروف ‫وأکره المنکر انا أسألک یا ذاالجلال والاکرام بحق هذا القبر و من فیه اخترت من ‫امری هذا ما هو لک رضی»(مجلسی، 1404، ج؟، ص 328)؛ پروردگارا به درستی که این ‫قبر پیامبرت محمد(ص) است و من فرزند دخترش هستم. اکنون شرایطی برای ‫من پیش آمده که خود میدانی. پروردگارا! من معروف را دوست دارم و از منکر ‫بیزارم. ای پروردگار کریم، به حق این قبر و آن که در آن آرمیده، از تو میخواهم ‫آنچه خیر در آن است برایم پیش بیاید.

‫از این رو، امام حسین(ع) همت خویش را به عنوان یک نقطۀ عطف، بر گسترش ‫امر به معروف و نهی از منکر گذاشتند. به دلیل وضعیت خاص زمانی که با ترویج ‫عقاید مرجئه[1] و جبرگرایی، کاملا مردم را از مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر ‫‫رها ساخته بودند، لذا از راهبردهای اصلی امام حسین(ع)، نه تنها در قیام عاشورا، ‫بلکه در طول حیات پربرکتشان، اهتمام به این امر عظیم قرار میگیرد. چون در ‫دوران معاویه و یزید همۀ خطوط قرمز زیر پا گذاشته شد، اهتمام آن حضرت به ‫امر به معروف و نهی از منکر بیشتر و جدی ترشد و در نهایت، مصیبتهای عاشورا ‫هزینه ای بود که برای تعهد به همین امر پذیرا شدند.

‫راهنمایی عمومی حضرت در خصوص امر به معروف و نهی از منکر

‫عالوه بر اقدامات فردی امام حسین(ع) در طول حیاتشان که با راهبرد فریضۀ امر ‫به معروف و نهی از منکر قابل تعریف است، آن حضرت برای گسترش فرهنگ امر ‫به معروف و نهی از منکر نیز تعالیم و دستورهای بسیار کاربردی و مؤثّری داشته اند.

‫ایشان خطاب به عموم مردم میفرمودند: «صاحب الامر بالمعروف یحتاج الی ان ‫یکون عالماً بالحلال والحرام فارغاً من خاصة نفسه ناصحاً للخلق رحیماً رفیقاً بهم و ‫داعیاَ لهم باللطف حسن البیان عارفاً بتفاوت اخلاقهم بصیراً ‫بمکر النفس لا یکافیهم ولا یشکوا منهم و لا یستعمل الحمیة و لا یغتاظ لنفسه»(مجلسی، 1404، ج 97، ص 83)؛ امر ‫کننده به معروف باید به حلال و حرام عالم باشد. از قید نفس خود رها شده باشد.  ‫خیرخواه مردم باشد. با آنان مهربان و اهل مدارا باشد. با لطف آنها را به معروف ‫دعوت کند. بیانش زیبا باشد. به تفاوت اخلاق مردم آگاه باشد. به کیدهای نفس ‫آشنا باشد. به آنان سخت نگیرد. از آنان شکایت نکند. با تعصب با آنان برخورد نکند.  ‫بر آنان خشم نگیرد.

‫از آنجا که امام خامنه ای فرمودند: «مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز ‫یاد گرفتنی است»(نیروی مقاومت...، 1382، ص 63)، بجاست که بر تک تک کلیدواژه های ‫موجود در فرمایش امام حسین(ع) برای آموزش و فرهنگ سازی در بسیج، کارهای ‫علمی، تفسیری، اخلاقی و روانشناختی انجام شود.

‫همچنین فرمودند: «انگیزه هایتان را که همان انگیزۀ الهی است، حفظ کنید و ‫افکارتان را عمق بدهید. ارتباطات محبت آمیز و برادرانه و صمیمانه را میان آحاد ‫ملت تا آنجا که در توان شماست، مستحکم کنید. هوشیاری را زیاد کنید. استواری ‫و ثبات جامعه را حفظ کنید. در راه هدفها و سیاستهای اعلام شدۀ کشور در هر جا ‫که هستید، تلاش کنید. انضباط و نظم اجتماعی را پاسداری کنید. نیروی مؤمن و ‫حزب اللهی کشور! باید پرچم انضباط اجتماعی، پرچم رعایت حدود و موازین، پرچم ‫همۀ ارزشها را در دست داشته باشید. با فقر هم شما باید مبارزه کنید. با بی عدالتی ‫هم شما باید مبارزه کنید. با فساد و فحشا هم شما باید مبارزه کنید. با بی قانونی‫ و بی نظمی هم شما باید مبارزه کنید»(همان ص 722 ). قطعاً عمل به همۀ آنچه امام ‫خامنه ای در عرصه های مختلف اجتماعی از بسیج انتظار دارند، نیازمند شناخت،  ‫علم و ظرفیتهای اخلاقی است که باید طبق برنامه های آموزشی و تربیتی در سطوح ‫مختلف بسیج ایجاد شود.

‫راهنمایی امام حسین (ع) به یاران خاص

‫امام حسین(ع)در خصوص یاران خاص خود و کسانی که از آن حضرت میخواستند ‫بر ضد بنی امیه دست به قیام بزند، رهنمودهایی دقیق داشتند؛ زیرا بزرگان از ‫زاهدان و دانشمندان، همچون: حجر بن عدی و عمرو بن حمق خزاعی و افراد ‫دیگر را به اتهام و جرم علوی بودن به شهادت میرساندند. از این رو، وقتی برخی ‫از مردم کوفه نامه نوشتند و از آن حضرت خواهان اقدامی مؤثّر شدند، امام چنین ‫پاسخ دادند: «انی لَأرجو أَن یکون رأی اخی رحمه الله فی الموادعه. و رأیی فی ‫الجهاد الظلمه و رشداً و سداداً فالصقوا بالارض و اخفوا الشخص واکتموا الهوی ‫واحترسوا من الأظاء مادام ابن هند حیاً فان یحدث به حدثاً و أنا حی یأتکم رأییَ ‫انشاءالله»(مجلسی، 1404، ج 27، ص 303)؛ من امیدوارم که نظر برادرم که رحمت خدا ‫بر او باد رعایت شود. رأی من، در جهاد با ستمگران و پیشرفت و استواری است.  ‫پس فعلا تا هنگامی که پسر هند زنده است، به زمین بچسبید و خود را پنهان کنید ‫و گرایشهای سیاسی خویش را آشکار نکرده و از آفتابی شدن بپرهیزید. اگر او مرد ‫و من زنده بودم، به خواست خدا نظرم را خواهم گفت.

‫این نکته بیانگر آن است که امر به معروف و نهی از منکر در شرایط مختلف ‫قابل بحث است. اما چون یزید حاکم میشود، دیگر امام حسین(ع) سکوت را ‫جایز نمیدانند. اکنون شرایط جامعه به برکت رهبری امام خمینی(ره) و پیروزی ‫انقلاب اسلامی متحول شده است و امکان عمل به این فریضه را فراهم کرده اند.

‫از این رو، خواص بسیجی مانند روحانیون، استادان و دانشجویان، باید با شرایط ‫جدید بازخوانی شود. امام خامنه ای فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر یک ‫واجب عمومی است؛ اما در این میدان هم شما (بسیجیان) باید پیشقدم باشید ‫و وظیفۀ بزرگ را بر دوش بگیرید؛ "ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یأمرون ‫بالمعروف و ینهون عن المنکر"؛ آن امت در میان جامعۀ اسلامی، شما هستید.

‫بسیج یک ذخیرة تمام نشدنی برای انقلاب اسلامی است؛ باید این ذخیره را ‫روزبه روز بیشتر کنید». (نیروی مقاومت، 1382، ص 96)

‫خوشبختانه تفاوت امروز ما با عهد امام حسین(ع) در این است که اکنون ولی ‫فقیه بر جامعه حاکم است و در نظام اسلامی نیاز به صبر و انتظار نیست، بلکه با ‫تبیین درست مسائل و وظایف میتوان به تعالی جامعۀ اسلامی کمک کرد.

‫حمایت از فعالان امر به معروف و نهی از منکر

‫حضرت نسبت به کسانی که به دلیل امر به معروف و نهی از منکر مورد اذیت و ‫آزار حکومت قرار می گرفتند، موضع حمایتی داشتند. زمانی که قهرمان امر به ‫معروف و نهی از منکر، حضرت ابوذر(س) در حال اعزام به محل تبعید خود بود،  ‫با وجود بخشنامۀ حکومتی که همگان را از بدرقۀ ابوذر منع و مروان را در رأس ‫عده ای مأمور اجرای این بخشنامه کرده بود، امیرالمؤمنین(ع) همراه امام حسن(ع) ‫و امام حسین(ع) و عمار یاسر، با بی اعتنایی به بخشنامه و درگیری با مروان، ابوذر ‫را بدرقه فرمودند. امام حسین(ع) علاوه بر بدرقه، در سخنانی بلیغ به تأیید ابوذر و ‫نقد عثمان و آل امیه پرداختند و چنین فرمودند: «یا عماه ان الله تعالی قادر ان یغیرّ‫ ‫ما قد تری والله کل یوم فی شأن و قد منعتهم القوم دنیاهم و منعتهم دینک فما ‫اغناک عما منعوک و احوجهم الی ما منعتهم و اسأل الله الصبر و النصر و استعذ به ‫من الجشع و الجزع فان الصبر من الدین والکرم و ان الجشع لا یقدم رزقاً و الجزع ‫‫لا یؤخر أجلا»(مجلسی، 1404، ج 22، ص 411)؛ ای عمو! خدای متعال به تغییر آنچه ‫می بینی، تواناست و خدا همواره در کار است. این مردم شما را از دنیاشان منع ‫کردند و شما آنان را از بیدینی بر حذر داشتی، تو از آنچه از تو بازداشتند بی نیازی ‫و آنها به آنچه آنان را بازداشتی، بسیار نیازمندند. از خدا صبر و پیروزی بخواه و از ‫حرص و ناشکیبایی به او پناه ببر. صبر در دین، بزرگواری است و حرص، باعث زودتر ‫به دست آوردن رزق نمیشود و بیتابی، مرگ را عقب نمی اندازد.

‫در زمان معاویه نیز همواره در مجالس رسمی که با شرکت معاویه تشکیل ‫میشد، با صراحت به رفتار او نسبت به شهادت حجر و یارانش و عمرو بن حمق ‫و دیگر کسانی که به دلیل امر به معروف و نهی از منکر به شهادت رسیده بودند،  ‫اعتراض می فرمودند.  

‫امام خامنه ای فرمودند: «باید همۀ دستگاه حکومت ما از امر به معروف و نهی از ‫منکر دفاع کند. این وظیفه است»(نیروی مقاومت...، 1382، ص 71). «مأمورین و مسئولین،  ‫مگر میتوانند امر به معروف و نهی از منکر را با دیگران مساوی قرار دهند؟ چه ‫برسد به اینکه نقطۀ مقابل او را تأیید کنند». (همان، ص 72)‫

علمای دینی؛ مخاطبان اصلی امام حسین (ع) در امر به معروف و نهی از منکر ‫دستگاه تبلیغاتی بنی امیه- به خصوص در سالهای آخر عمر معاویه- دست به ‫تبلیغات وسیعی برای توجیه افکار عمومی و منزوی کردن اهل بیت(ع) زدند. آنان ‫کانون تبلیغات خود را در مدینه و مکه قرار دادند. از این رو، امام حسین (ع) در ‫این روزگار (سال 58 ق)، بزرگان و دانشمندان جهان اسلام را در منی گرد آوردند ‫و مسئولیت خطیر امر به معروف و نهی از منکر را یادآوری فرمودند. آن حضرت به ‫نقش علما در این مهم و جایگاهی که در جامعه داشتند تأکید و مسئولیت عواقب ‫همۀ آنچه در جامعه در حال وقوع است و آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد را متوجه ‫آنان ساختند.

‫نخست، ویژگیهای منحصر به فرد اهل بیت (ع) و امیرالمؤمنین (ع) را از دیدگاه ‫قرآن و سنت به تفصیل به آنان یادآوری فرمودند و آنگاه هشدار دادند که: ای ‫ّ‫مردم! عبرت بگیرید و پند بیاموزید از آنچه خدا دوستان خود را با سرزنش کردن ‫علمای یهود پند داده است؛ آنجا که میفرماید: «لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار ‫عن قولهم الاثم»(مائده، آیه 63)؛ چرا خداشناسان و بزرگان، آنها را از ناسزا گفتن ‫و حرام خوردنشان منع نمیکنند و فرمود: «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل ‫لبئس ما کانوا یفعلون»(مائده، آیه 87)؛ از بنی اسرائیل آنان که به کفر گراییدند، لعنت ‫شده اند. تا آنجا که فرمود: و چه بد بود اعمالی که انجام میدادند. چرا خداوند آنان ‫را سرزنش میکند؟ برای اینکه آنان ستمگران را میدیدند که ستم روا میدارند ‫و فساد برمی انگیزند، ولی آنان را نهی نمیکردند تا توسط ستمگران به نوایی ‫برسند و از گزند آنان در امان باشند؛ در حالی که خداوند میفرماید: «فلا تخشوا ‫الناس و اخشون»(مائده، آیه 44)؛ از مردم نهراسید، فقط از من بیمناک باشید. و ‫میفرماید: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون ‫عن المنکر»(توبه، آیه 77)؛ مردان و زنان مؤمن، دوستداران یکدیگرند و به معروف امر ‫می کنند و از منکر بازمی دارند.

‫خداوند در آیۀ اخیر، امر به معروف و نهی از منکر را اولین فریضه قرار داده؛  ‫زیرا اگر به انجام آن اقدام شود، تمام فرایض، چه آسان و چه دشوار، عمل میشود.  ‫علاوه بر این، امر به معروف و نهی از منکر، دعوت کردن به اسلام است، همگامی در ‫طرد ستمگریها و مخالفت با ستمگران و دعوت کردن به تقسیم عادلانۀ بیت المال ‫و غنایم و گرفتن مالیات از چیزهایی که در اسلام مشخص شده و مصرف آن در ‫جایگاه اصلی خویش است.

‫الف) جایگاه عالمان در جامعه و کوتاهی آنان در امر و نهی: امام حسین(ع) ‫در ادامۀ خطبه در سال 58 ق میفرمایند: شما ای بزرگان که در علم و دانش ‫پرآوازه اید و در خیر و نیکی زبانزد دیگرانید و در نصیحت و پند دادن شهرت ‫دارید و به خاطر خدا در دل مردم شکوه و عظمت دارید که افراد نیرومند شما را ‫به حساب می آورند و ناتوانان شما را گرامی می دارند و کسانی خود را بر شما ایثار ‫می کنند که هیچ برتری بر آنان ندارید و آنگاه که خواسته هایشان برآورده نمیشود،  ‫از شما شفاعت می جویند و شما با شکوه پادشاهان و عظمت بزرگان در میان آنان ‫راه میروید! این همه احترام و کرنش برای این است که مردم امید دارند تا شما ‫به احیای حقوق خداوند قیام کنید. اما شما در بیشترین موارد از ادای حق الهی ‫کوتاهی کردید و حقوق ائمه را سبک شمردید. حق ضعیفان و بینوایان را پایمال ‫نمودید. شما آنچه حق خود تصور میکردید، به ناروا گرفتید؛ ولی در راه خدا نه ‫مالی بخشش کردید و نه جانتان را به مخاطره انداختید و نه از اقوام و خویشانتان ‫برای رضای خدا بریدید. آیا با این اعمال زشت، بهشت خدا و همجواری پیامبران را ‫آرزو دارید و میخواهید از عذاب خدا در امان باشید؟

‫ای کسانی که چنین آرزوهایی را از خدا دارید! میترسم بر شما عذابی از ‫عذابهای خدا نازل شود؛ زیرا شما در پرتو عنایات خدا به مقامی رسیدید که بر ‫دیگران برتری پیدا کردید. چه بسیارند کسانی که مورد احترام مردم نیستند، ولی ‫شما در میان بندگانش احترام دارید.

‫شما می بینید که پیمانهای الهی در هم شکسته میشود، ولی هیچ دم نمیزنید ‫و بر هراس نمی افتید؛ در حالی که برای در هم شکستن بعضی از پیمانهای پدرانتان ‫ناله سر میدهید. شکسته شدن پیمانهای رسول خدا را نادیده میگیرید. کورها، لالها ‫و فلجها در شهرها بی سرپرست مانده اند و شما نه رحمی بر آنان میکنید و نه عملی ‫که در خور شأنتان باشد انجام میدهید و نه قصد انجام آن را دارید. فقط با چاپلوسی ‫و تملّق پیش ستمگران، رفاه و آسایش خویش را میجویید. خدا دستور فرموده است ‫از این اعمال پلید جلوگیری شود؛ ولی شما از آن غافلید. (ابن شعبه حرانی، 1404)

‫ب) سلطة ستمگران، نتیجة کوتاهی عالمان: در ادامۀ خطبه میفرمایند:

‫شما مصیبتبارترین مردم هستید؛ زیرا از آن مسئولیتها، عالمانه و آگاهانه دست ‫کشیدید و علت همۀ گرفتاریها آن است که زمام امور و اجرای احکام باید به دست ‫دانشمندان الهی باشد که در رعایت حلال و حرام خدا امین هستید. ولی این مقام ‫و منزلت از شما سلب شده است؛ چرا که از محور حق پراکنده شدید و با وجود دلایل روشن در سنت پیامبر(ص) اختالف کردید. اگر به رنجها و آزارها شکیبایی ‫داشتید و سختیهای راه خدا را تحمل میکردید، اجرای امور دین خدا به دستّ ‫شما می افتاد ولیکن شما ستمگران را در مقام و منزلت خود جایگزین کردید و امور ‫دین را به دست آنان سپردید. و آنان به اشتباه عمل میکنند و در شهوات خود گام ‫برمیدارند و بر شما مسلّط شدند. (همان)

‫ج) دنیاطلبی عالمان و آثار زیانبار آن: چون شما از مرگ فرار کردید و ‫عاشقانه به زندگی گذرا دل سپردید و ضعیفان و ناتوانان را در دست ستمگران رها ‫ساختید تا برخی را برده و مقهور خود ساختند و برخی را برای لقمه نانی بیچاره ‫و ناتوان کردند. ستمگران در ملک خدا طبق میل و خواستۀ خود گام برمیدارند و ‫با تمایالت خود راه پستی و مذمت را هموار میسازند؛ از اشرار پست فطرت پیرویّ ‫میکنند و جسورانه در برابر خدای متعال می ایستند. در هر شهری بر فراز منبر ‫گوینده ای دارند که فریاد میزنند و با صدای بلند سخن میگویند. زمین در تسلّط ‫کامل آنان است و دستشان از این جهت باز و گشوده است. مردم، بردگان آنانند؛  ‫آنگونه که هر دستی بر سر آنان کوبیده شود، قادر به دفاع نیستند. (همان، ص167)

‫د) حاکمیت جباران و وظیفة امام: گروهی از جباران کینه توز سخت بر ‫ّ ‫بینوایان چیره گشته اند و گروهی فرمانروایانی هستند که نه خدا را میشناسند ‫و نه روز معاد را باور دارند. در شگفتم! چرا در شگفت نباشم؟! که زمین را مردی ‫حیله گر و مکار و فردی تیره روز تصرف کرده و بار مسئولیت مؤمنین را کسی بر ‫ّ‫دوش کشیده که هرگز به آنان رحم نمیکند. خدا در این نزاعی که بین ما و او در ‫گرفته، بهترین حاکم است و در نبرد ما با او، قضاوت خواهد کرد. (همان)

‫در پایان خطبۀ آن حضرت به عالمان جهان اسلام چنین اتمام حجت فرمودند:

‫پروردگارا به درستی که تو میدانی آنچه ما انجام میدهیم، رقابت برای سلطنت یا ‫به دست آوردن دنیایی ناچیز نیست، بلکه برای آن است که نشانه های دین آشکار ‫شود و در شهرهای تو اصلاح صورت پذیرد و بندگان مظلومت احساس امنیت کنند.  ‫به واجبات و احکام و سنتها عمل شود. پس اگر دربارۀ ما به انصاف رفتار نکرده و ‫ما را یاری نکنید، ستمگران بر شما قدرت یافته، در خاموش ساختن نور پیامبرتان ‫میکوشند. خدا ما را کافی است؛ بر او توکل میکنیم، به سوی او انابه میکنیم و به ‫سوی او خواهیم رفت. (همان، ص 168)

‫از آنجا که سازمان بسیج مستضعفین نخبگان فرهنگی و علمی جامعه از جمله:  ‫استادان، طالب، دانشجویان، مهندسان، پزشکان، معلمان و... را نیز شامل میشود،  ‫همچنین از آنجا که این گروهها به عنوان گروههای مرجع اجتماعی مورد توجه ‫آحاد جامعه اند و میتوانند در مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر پیشقدم و ‫تأثیرگذار باشند، به این موضوع با تفصیل بیشتری به فرموده های امام حسین (ع) ‫استناد شد. قطعاً تبیین راهبرد امر به معروف و نهی از منکر و تعیین شیوة تحقق ‫آن، از این بخشهای بسیج انتظار میرود.

‫امر به معروف و نهی از منکر در سیرۀ عملی امام حسین(ع)

‫آنچه در قسمت قبل گذشت، فرمایشهای امام حسین(ع) و احادیثی بود که از آن ‫حضرت در بحث امر به معروف و نهی از منکر آمده بود؛ اکنون برخی از موارد اقدام ‫عملی حضرت امام حسین(ع) را در انجام فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر به ‫عنوان تأییدات عملی قسمتهای قبل بررسی خواهیم کرد.

‫تماس امام(ع) با نخبگان امامت

‫مسلماً در عصر امام حسین(ع) به دلیل شدت خفقان و سرکوب شدید، با اقداماتّ ‫فردی و گروهی، کاری از پیش نمیرفت. میبایست امر به معروف و نهی از منکر ‫به صورت عمومی انجام و نهضتی برای اقامۀ این فریضه در جامعه ایجاد میشد و ‫البته کسانی که میتوانستند چنین مهمی را عملی کنند، عالمان و بزرگان جامعۀ ‫اسلامی بودند. امام(ع) علاوه بر تماسهای جمعی با افراد شاخص و برجستۀ جامعه،  ‫طی سخنانی چهره به چهره، سعی در ایجاد تعهد نسبت به انجام امر به معروف ‫و نهی از منکر میفرمود. آن حضرت در طول مسیر مدینه تا کربال در دیدار با ‫افرادی چون: جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس، عبیدالله ‫بن عباس، محمد بن حنیفه، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن جعفر، فرزدق، عبیدالله بن ‫حر جعفی، زهیر بن قین، حر بن یزید ریاحی، عمر بن سعد و...، به تلاشهای جدی ‫ّ‫دست زدند و عالوه بر این، طی نامه هایی به بزرگان شهرهای کوفه و بصره و برخی ‫از بزرگان جامعۀ اسلامی، توجیه و تبیین آنان که نمی توانستند با ایشان ملاقات ‫حضوری داشته باشد، پرداختند.

‫همچنین طی نامه ای کوتاه و شفاف نسبت به بنی هاشم که قطعاً مسئولترین ‫طوایف نسبت به اسلام و احیای فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر بودند، چنین ‫نوشتند: «من در حال آماده شدن به حرکت هستم. هر کس با من همراهی کند،  ‫شهید خواهد شد و هر کس حرکت نکند، پیروزی نخواهد یافت». (نجمی، 1370، ص 49)

‫ستیزه جویی با حکومت طاغوتی

‫امام حسین(ع) گفتار خویش را در تشویق به امر به معروف و نهی از منکر، صادقانه ‫در عمل تحقق بخشید و از هیچ خطری نهراسید. بین شخصیتهای آن زمان، امام ‫حسین(ع) از موقعیتی ممتاز برخوردار بود و هیچ شخصیتی قابل مقایسه با ایشان ‫نبود. آن حضرت به دلیل فرزند رسول الله (ص) بودن، حرمت خاصی نسبت به ‫دیگران داشت و راحتتر از دیگران، حتی به صورت فردی میتوانست به امر به ‫معروف و نهی از منکر بپردازد. همانگونه که پیشتر اشاره شد، آن حضرت راهبرد ‫اصلی خویش در مسائل سیاسی - اجتماعی را امر به معروف و نهی از منکر قرار داده ‫بود. در بین منکرات، هیچ منکری را خطرناکتر از بنیامیه نمیدانست و وقتی یزید ‫به خلافت رسید، این خطر به اوج رسیده بود. قرآن کریم به صراحت، مسلمانان ‫را امر فرموده که به عبادت خدا پرداخته، از طاغوت اجتناب ورزند: «یریدون ان ‫یتحاکموا الی الطاغوت و قد أمروا ان یکفروا به»(نساء، آیه 60)؛ اراده کرده اند که طاغوت ‫را حاکم بر خویش سازند؛ حال آنکه به آنان امر شده که به او کفر بورزند.

‫حضرت فرمود: «نحن و بنوامیه اختصمنا فی الله عزوجل، قلنا صدق الله و قالوا ‫کذب الله. فنحن و ایاهم الخصمان یوم القیامة»(شیخ صدوق، بیتا، ج 1، ص 42)؛ ما و ‫بنی امیه در موضوع خدای متعال در ستیزیم. ما گوییم خدا راست گفت و آنها گویند ‫خدا دروغ گفت. پس ما و آنان در روز قیامت هم دشمن یکدیگریم.

‫امر به معروف و نهی از منکر توسط امام(ع) در دوران قبل از یزید، خود تفصیلی ‫مناسب دارد؛ به خصوص در دوران خالفت معاویه این موضوع از صراحت و تداوم ‫چشمگیری برخوردار است. روزی که معاویه امام را خواست که با ولایتعهدی یزید ‫بیعت کند، حضرت در اجتماع باشکوهی که وی ترتیب داده بود حضور یافت و ‫با خطبه ای فصیح به افشای جنایات معاویه و خباثتهای یزید و ستمکاریهای ‫بنی امیه پرداخت. در بخشی از این خطبه چنین فرمود: «ای معاویه! آنچه دربارۀ ‫کمالات یزید و لیاقت وی برای امت محمد(ص) برشمردی، شنیدیم. قصد داری ‫طوری به مردم وانمود کنی که گویا فرد ناشناخته ای را توصیف میکنی یا فرد ‫غایبی را معرفی میکنی یا از کسی سخن میگویی که گویا تو دربارۀ او علم و ‫اطلاع مخصوصی داری؛ در حالی که یزید، ماهیت خود را آشکار ساخته و موقعیت ‫سیاسی- اجتماعی و اخلاقی خویش را شناسانده است. از یزید آنگونه که هست ‫بگو؛ از سگ بازی اش، کبوتربازی اش، عیاشی و خوشگذرانی اش گفته و آنچه در پیش ‫گرفته ای کنار بگذار. آیا گناهانی که تا کنون دربارۀ امت محمد(ص) بر دوش خود ‫بار کرده ای تو را کافی نیست؟». (طبری، 1968، ج 3، ص 248)

‫وقتی یزید پس از رسیدن به حکومت، به حاکم مدینه نامه نوشت و خواست از ‫امام(ع) بیعت گرفته شود، حضرت فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون. و علی الاسلام ‫السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید»(ابن طاووس، 1384، ص20)؛ ما از خداییم و به ‫سوی او باز میگردیم. هنگامی که امت به حاکمی چون یزید مبتلا شد، باید با ‫اسلام خداحافظی کرد.

‫حضرت چون با نصیحتها و خیرخواهی های برادرش محمد بن حنیفه مواجه ‫شد، ضمن مکتوبی که به وصیتنامۀ امام مشهور است، خطاب به وی چنین نوشت:

‫«انّی لم اخرج أشراً و لا بطرا و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصالح فیً ‫امة جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن‫ّ ‫ّ‫ابیطالب...»(ابن اعثم، 1406، ج 5، ص 23)؛ من برای ایجاد شر یا سرکشی، فساد یا ظلم ‫قیام نکردم، بلکه فقط برای ایجاد اصالح در امت جدم قیام کردم و میخواهم امرّ ‫به معروف و نهی از منکر کنم و به سیرۀ جدم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم.  

‫همچنین امام (ع) ضمن نامهای خطاب به بزرگان کوفه نوشتند: «فقد علمتم ‫ان رسول الله (ص) قد قال فی حیاته من رأی سلطاناً جائرا مستحل ا لحرام او تارکاً ‫لعهد الله و مخالفاً لسنة رسول الله فعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان ثم لم یغیروا ‫علیه بقول و لا فعل کان حقاً علی الله ان یدخله مدخله»(دشتی، 1379، ص 667)؛ شما ‫ٍ ‫نیک میدانید که پیامبر(ص) فرمودند: هر کس در زمان خود، سلطان ستمگری ‫را دید که حلال خدا را حرام کرد، عهد خدا را رها ساخته و با سنت پیامبر(ص)‫ّ ‫مخالفت کند و در بین بندگان خدا با گناه و دشمنی رفتار کند و با حرف و عمل ‫با او مخالفت نکند، بر خدا واجب است به همان جایی که سلطان ستمگر را وارد ‫میکند، او را نیز وارد کند.

‫«و قد علمتم ان هؤلاء لزموا طاعة الشیطان و تولّوا عن طاعة الرحمن و اظهروا ‫الفساد و عطلوا حدود و استأثروا بالفیء و احلّوا حرام الله و حرموا حلال الله و أنَا اَحقّ من غیری بهذا الامر لقرابتی من رسول الله»(همان)؛ نیک میدانید که اینان پیرو شیطان ‫شده و از اطاعت خدا سر باز زده اند؛ فساد را حاکم و حدود خدا را رها ساخته،  ‫بیت المال را مال خود میدانند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام میدانند. و ‫من به حکومت از همه محق ترم؛ به دلیل اینکه فرزند رسول خدایم.

‫امام حسین (ع) به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیف و زحمت نگاه ‫نمیکردند، بلکه به آن عشق می ورزیدند و هزینه های آن را به راحتی به جان ‫می خریدند؛ آنچنان که در اوج نصیحتهای روز عاشورا فرمودند: «الهی و سیدی ‫وددت ان اُقتل و اُحیی سبعین الف مرة فی طاعتک و محبتک سیما اذا کان فی ‫ََقتلی نصرة دینک و احیاء امرک و حفظ ناموس شرعک ثم انی قد سئمت الحیاة ‫بعد قتل الاحبة و قتل هؤلاء الفتیة من آل محمد(ص)»(همان، ص 545)؛ پروردگار ‫و آقای من! دوست دارم هفتاد مرتبه در راه پیروی و محبت تو کشته شوم و دوباره ‫زنده شوم؛ به خصوص وقتی با کشته شدنم دین تو یاری میشود و شریعت زنده ‫میگردد؛ به خصوص الان که دوستان من و جوانان آل محمد(ص)کشته شده اند،  ‫زنده ماندن را خوش ندارم.

‫نتیجه گیری

‫مهمترین راهبرد عاشورایی سازمان بسیج مستضعفین[2]، به اعتبار جایگاه این و آن ‫در قیام امام حسین(ع) و ضرورت امروز امر به معروف و نهی از منکر است.

‫امر به معروف و نهی از منکر در مقایسه با همۀ نیکی های قابل تصور، همچون ‫اقیانوسی بیکران در برابر قطره ای است و به حق، وظیفهای الهی است؛ زیرا اولین ‫آمر به معروف و ناهی از منکر، وجود باری تعالی است. پیامبران و ائمه(ع) و به تبع ‫آنان، مؤمنان، باید به عنوان خلیفۀ خدا و خلفای رسول خدا(ص) به این وظیفه ‫توجه ویژه داشته باشند. امر به معروف و نهی از منکر یکی از مرزهای ایمان و ‫نفاق است. حقیقت ایمان مؤمنان از میزان اهتمام به این وظیفه شناخته میشود.

‫امام حسین(ع) پرداختن به این وظیفه را موجب تحقق همۀ ابعاد دین در جامعه ‫دانسته اند. امام خامنه ای آن را واجب (مانند نماز) دانسته و نقش و وظیفۀ بسیج ‫را در تحقق آن، به صورت ویژه مورد تأکید قرار داده اند. در زمانی که بنی امیه با ‫تبلیغ جبرگرایی و مرجئه گری، جامعه را از تعهدات دینی (امر به معروف و نهی از ‫منکر) خالی کرده بودند، امام حسین(ع) در حالی که خود دائماً به این امر عظیم ‫مشغول بودند، رهنمودهای بسیار کاربردی و دقیق به گروههای مختلف اجتماعی ‫برای احیای این وظیفه داشته اند. نخست، شرایط لازم برای تحقق این وظیفۀ ‫عمومی را برای آحاد جامعه تدوین فرمودند. سپس به یاران خود که وجهۀ همت ‫آنان أنکر منکرات(حکومت بنی امیه) بود، نکات دقیق امنیتی و حفاظتی را گوشزد ‫می فرمودند؛ زیرا کمترین بی توجهی، سبب تحمل بزرگترین هزینه ها میشد. آن ‫حضرت ضمن راهنمایی یاران خاص خویش در این عرصه، وظیفۀ اصلی را متوجه ‫عالمان جهان اسلام دانسته، در خطبه ای مفصل ضمن آسیب شناسی رفتار آنان با ‫ّ‫حکومت اموی، مسئولیت خطیر آنان را خاطرنشان فرمودند.

‫اکنون نیز به نظر میرسد، فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر آنگونه که ‫شایسته جامعه اسلامی است، مورد توجه نمی باشد و باتوجه به اینکه بسیج که ‫به فرمایش امام خامنه ای، امة یدعون الی الخیر است، باید به عنوان یک سیاست ‫راهبردی به آن نگاه کرده، ضمن تبیین این راهبرد و تعیین شیوه های تحقق آن،  ‫سعی در مرسوم کردن آن در جامعه داشته باشد.

‫امام حسین (ع)در رأس همۀ مسلمانان متعهد شخصاً اقدام به مؤثّرترین عمل در ‫جهت احیای امر به معروف و نهی از منکر فرمودند. البته صحنۀ عاشورا آخرین و ‫مؤثّرترین بخش سیرة آن حضرت است. مهمترین وظیفۀ سازمان بسیج مستضعفان ‫به عنوان بخشی از جامعۀ اسلامی که هویتی حسینی و عاشورایی دارد، بازخوانی ‫سیرۀ آن حضرت متناسب با نیازهای زمان و عمل به آن است. همان طور که از ‫سیرۀ امام حسین(ع) فهمیده میشود، در طول زندگی ایشان، عمل به امر به ‫معروف و نهی از منکر، امری مسلّم و انکارناپذیر بوده است؛ تا حدی که میتوان آن ‫را راهبردی محوری در فعالیتهای فرهنگی و سیاسی اجتماعی آن حضرت نامید؛  ‫راهبردی که با در دستور کار قرار گرفتن آن، همۀ ابعاد این سنت پیامبر احیا ‫خواهد شد و در صورت فراموشی، بقیۀ اعمال مانند حج و نماز، به وسیله ای در ‫دست جباران و حاکمان طاغوت تبدیل میشود.

‫همان گونه که در سیرۀ نظری و عملی امام حسین(ع) مشهود است، گروههای ‫نخبۀ جامعه همچون: استادان و طالب بسیجی، در تبیین راهبرد امر به معروف و ‫نهی از منکر و تعیین شیوههای تحقق آن و همچنین پیشقدم شدن در عمل به آن،  ‫از جایگاه ممتازی برخوردارند.  

‫منابع

‫1- قرآن کریم.  ‫

‫2- نهج البلاغه؛ ترجمه محمد دشتی (بیتا)، قم، مشرقین.  ‫

‫3-  ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله (1404 ق)؛ شرح نهج البلاغه، قم، منشورات ‫‫المکتب، چ دوم.

‫4-  ابن اعثم کوفی (1406 ق)؛ الفتوح، بیروت، دارالکتب العلمیه.  ‫

‫5- ابن شعبه حرانی (1404 ق)؛ تحف العقول عن آل الرسول، قم، دهر اسلامی.  ‫

‫6- ابن طاووس(1384)؛ اللهوف، ترجمه علیرضا رجالی تهرانی، قم، نبوغ.  ‫

‫7-  ابومحنف، لوط بن یحیی (بیتا )؛ وقعه الطف، قم، دارالکتب.  ‫

‫8-  حر عاملی، محمد بن حسن(1413 ق)؛ وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع).  ‫

‫9- دشتی، محمد(1379)؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، قم، مؤسسه تحقیقاتی ‫‫امیرالمؤمنین.  

‫10- شریف قریشی، باقر (1413 ق)؛ حیاة الامام حسین بن علی، بیروت، دارالبلاغه.  ‫

‫11-  شیخ صدوق، محمدبن علی بن حسین(1362)؛ امالی، تهران، کتابخانه اسلامی، چ ‫چهارم.

‫12- شیخ صدوق، محمدبن علی بن حسین(بیتا)؛ خصال، قم، جامعۀ مدرسین.  ‫

‫13- طبری محمد بن جریر(1968 م)؛ تاریخ الامم و الملوک، مصر، دارالمعارف.  ‫

‫14- طوسی، ابوجعفر(1365)؛ تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه.  ‫

‫15- قمی، شیخ عباس(1370)؛ مفاتیح الجنان، تهران، دفتر نشر فرهنگ انقلاب اسلامی،  ‫‫چ ششم.

‫16- کلینی، محمد بن یعقوب(1365)؛ الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.  ‫

‫17- مجلسی، محمدباقر(1404 ق)؛ بحار الانوار، بیروت، الوفا.  

‫18- محمد بن سعد (1405 ق)؛ الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.  ‫

‫19- نجمی، محمدصادق(1370)؛ سخنان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا، قم، دفتر ‫‫نشر اسلامی.

‫20- نوری، میرزا حسین(1407 ق)؛ مستدرک الوسایل، قم، آل البیت(ع).  ‫

‫21- نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: طالیه داران ‫‫ظهور(1382)؛ تهران، مؤسسه فرهنگی هنری رزمندگان اسلام.

‫‪22-. www. hawza. com

‫پی نوشت ها

[1] مرجئه گروهی بودند که‌ میگفتند‌ ایمان به اقرار است نه به عمل. همین که انسان بگوید مسلمانم، کافی ‫است. آنچه باعث رفتن به بهشت یا جهنم میشود، لطـف یـا عدم لطف خداست و ربطی به عمل‌ انسان‌ ندارد. از ‫این جهت، اعمال ظالمانه و فاسقانۀ بنی امیه توجیه میشد و انگیزۀ امر به معروف و نهی از منکر از بین رفته بود.

[2] علت اینکه به جای بسیج، سازمان بسیج مستصعفین به کار رفته، این است‌ که‌ امر‌ به معروف و نهی از مـنکر ‫را در سـطح راهـبردی مورد‌ بحث‌ قرار‌ داده ایم و تعیین راهبرد بر عهدۀ سازمان اسـت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان