ماهان شبکه ایرانیان

چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه

چینوآ آچه‌به در کنار نویسندگانی، چون نادین گوردیمر (آفریقای جنوبی) و بن اکری (نیجریه) از مهم‌ترین سردمداران ادبیات جدید آفریقا به شمار می‌رفت. آچه‌به، نویسنده‌ای است که بسیاری به او لقب پدر ادبیات آفریقا را داده‌اند و در کتب تاریخ‌ادبیات از او به عنوان یکی از چهره‌های اصلی ادبیات سیاه یاد می‌کنند.

برترین ها: چینوآ آچه‌به در کنار نویسندگانی چون نادین گوردیمر (آفریقای جنوبی) و بن اکری (نیجریه) از مهم‌ترین سردمداران ادبیات جدید آفریقا به شمار می‌رفت. آچه‌به، نویسنده‌ای است که بسیاری به او لقب پدر ادبیات آفریقا را داده‌اند و در کتب تاریخ‌ادبیات از او به عنوان یکی از چهره‌های اصلی ادبیات سیاه یاد می‌کنند.
 
چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه
 
از آچه‌به پنج رمان، تعداد زیادی مقاله، داستان کوتاه، شعر و کتاب‌های کودکان به جا مانده است. مهم‌ترین اثر او، «چیزها از هم می‌پاشند» تاکنون به 50 زبان دنیا ترجمه شده و بیش از 10 میلیون نسخه ازآن به فروش رفته است. رمان «چیزها از هم می‌پاشند» در سال 1958، یعنی دو سال پیش از استقلال کشور نیجریه از امپراطوری بریتانیا منتشر شد.

با وجود موفقیت‌های بی‌شمار جهانی، آچه‌به نتوانست جایزه نوبل ادبی را از آن خود کند، اما جوایز مهم دیگری از جمله جایزه بوکر (در سال 2007 ) را به دست آورد.

گذشته از داستان‌نویسی و تدریس در دانشگاه، آچه‌به بخشی را با عنوان «ادبیات آفریقا» در انتشارات هین‌مان راه‌اندازی کرد که سبب شد بیش از ده‌ها متن و کتاب از آفریقا به دست خوانندگان در سرتاسر جهان برسد.

آخرین اثری که از آچه‌به منتشر شد «روزی کشوری وجود داشت: یک داستان شخصی از بیافرا » نام داشت و انتشارات پنگوئن این کتاب را در سال 2012 منتشر کرد.
 
این کتاب شرح خاطرات آچه‌به از منطقه بیافرا در جنوب نیجریه است که برای سه سال متوالی بین سال‌های 1967 تا 1970 برای استقلال جنگی بی‌نتیجه را تجربه کرد، استقلالی که آچه‌به خود شخصا از آن حمایت می‌کرد. نادین گوردیمر درباره آن سال‌های سختی که آچه‌به در گیرودار جنگ‌های داخلی نیجریه تجربه کرده چنین می‌نویسد:
 
چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه

«آچه‌به این سال‌ها را ـ سال‌های تراژیک جنگ داخلی را ـ همچون فعالی که به شدت در معرض خطر بود زیست، تبعید را نیز تجربه کرد و در نهایت به این جمله آلبر کامو جامه عمل پوشاند که «روزی که من فقط یک نویسنده باشم باید دست از نویسنده بودن بردارم.» او به مسئولیت سیاسی اجتماعی خود وفادار ماند و همچنان در آن سال‌ها رمان، داستان و مقاله شعر نوشت، آثاری که به مردان و زنان کشورش و باقی جهان نشان می‌داد سرکوب واقعا چیست و چه معنایی دارد.»

آچه‌به در سال 1990 در جریان یک سانحه رانندگی از کمر به پایان معلول شد و برای دسترسی به خدمات درمانی بهتر، مجبور به ترک خاک کشورش و مهاجرت به آمریکا شد. او در سال 2007 درباره این دوری گفت: «دلم برای نیجریه بسیار تنگ می‌شود. جراحاتی که دارم من را مجبور کرده نزدیک به یک بیمارستان مجهز و پزشک معالجم باشم. می‌خواهم وقتی به یک داروخانه می‌روم، دارویی که می‌گیرم همانی باشد که روی شیشه‌اش گفته‌اند.»

آچه‌به دوبار در سال‌های 2004 و 2011 به درخواست دولت نیجریه را مبنی بر این که به او نشان «فرمانده خلق فدرال» بدهند رد کرد و همواره نسبت به کوچک‌ترین نابرابری‌های اجتماعی در کشورش واکنش نشان می‌داد. آچه‌به داستان‌نویس مردی بود که نلسون ماندلا، رهبری که 27 سال پشت میله‌های زندان بود در وصف رمان‌هایش نوشت: «نویسنده‌ای بود که اسمش چینوآ آچه‌به بود، در معیت او و آثارش دیوارهای زندان فرو می‌ریخت.»
 
من از من می‌گویم
 
آنچه از ادبیات آفریقا در خارج از مرزهای این قاره شناخته می‌شود (گذشته از سنت داستان‌گویی شفاهی) به دوران استعمار آفریقا باز می‌گردد. زمانی که داستان‌های آفریقا، رنج‌ها، شادی‌ها، عشق، مرگ و در یک کلام تمامی مفاهمی که می‌توانند در یک رمان یا داستان جایی برای خود داشته باشند توسط مستعمران و (به ویژه) اروپاییان روایت می شد. کسانی که پا بر خاک این قاره می‌گذاشتند و مدتی در آن زندگی می‌کردند و بعد بر اساس زندگی «خود» در سرزمین «دیگری» روایت می‌کردند.

نخستین رمان شناخته شده از آفریقا که به زبان انگلیسی نوشته شده به سال 1911 باز می‌گردد و از آن زمان تا دهه‌های 50 و 60 میلادی که بسیاری از کشورهای آفریقا توانستند استقلال خود را بازیابند، داستان‌های آفریقا توسط غیرآفریقایی‌هایی که در آن‌جا زندگی می‌کردند، به زبان فرانسه یا انگلیسی (که مخاطبان جهانی داشته باشد) نوشته می‌شد.
 
چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه

در دوران پایانی استعمار ( از پایان جنگ جهانی اول به بعد) است که کم‌کم نویسندگان آفریقایی خود قلم به دست می‌گیرند و به زبانی بین‌المللی همه «ما» را مخاطب قرار می‌دهند. جنبش نگریتود در فرانسه آغاز می‌شود، شاعران از اعماق سیاه آفریقای خود می‌نویسند و مفاهیمی چون آزادی، استقلال و برابری در ادبیات آفریقا زاده می‌شوند. در چنین سال‌های حیاتی است که آچه‌به نخستین رمان خود، «چیزها از هم می‌پاشند» را به زبان انگلیسی منتشر می‌کند و «خود» از سرزمین «خود» و داستان‌هایش می‌نویسد.

بیش از هر چیز دیگری، تاثیرگذاری آچه‌به از همین‌جا می‌آید که در سال‌های منتهی به استقلال نیجریه توانست داستانی بنویسد که از یک سو برای سالیان الگوی داستان‌نویسی برای نویسندگان آفریقایی شود، و از سوی دیگر خوانندگانی از سرتاسر جهان را مخاطب قرار دهد و از رنج‌های کشور و نژادش بگوید.
 
چیزها از هم می‌پاشند: داستان یک ملت

نخستین رمان آچه‌به، «چیزها از هم می‌پاشند»، در دوران پیش از استعمار نیجریه در سال‌های 1890 اتفاق می‌افتد و شخصیت اصلی آن، اکونکوو، مردی قوی بنیه و خودساخته است.
 
آچه به در ایران

مهم‌ترین اثر آچه‌به در ایران با چند ترجمه مختلف منتشر شده است. انتشارات سروش در سال 1388 این کتاب را با نام «همه چیز فرو می‌ریزد» با ترجمه گلریز صفویان منتشر کرد. علاوه بر این، بارها مقالاتی از آچه‌به به فارسی ترجمه و در صفحات ادبی مطبوعات ایران منتشر شده‌است.
 
چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه 
 
هاشم‌بناپور نیز در سال 1390 کتابی منتشر کرد (انتشارات نقش جهان) که دربرگیرنده مجموعه مقالاتی بود با عنوان «نویسندگان نباید سیاسی باشند» که یک مقاله نیز از آچه‌به در این مجموعه گنجانده شده بود. «صلح داخلی»، داستانی درباره ناآرامی‌های نیجریه نیز در مجموعه زن و شوهر واقعی به ترجمه اسدالله امرایی به چاپ رسیده است.
 
«دیگر آرامشی در کار نیست» رمانی دیگر از آچه‌به است که گلریز صفویان ترجمه کرده است.
 
داستان در لایه‌های مختلفی پیش می‌رود و تلاش اکونکوو برای ساختن یک زندگی متفاوت از زندگی پدرش را نشان می‌دهد. پدر اکونکوو مردی ترسو و بزدل بود که در نهایت با قرض‌ و بدهی بسیار از دنیا می‌رود، اما پسر سعی می‌کند بین مردم دهکده برای خود اسم و رسمی به هم بزند و جایگاهی پیدا کند که چنین نیز می‌شود.
 
چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه 
 
جایگاه و مقام اکونکوو در نهایت منجر می‌شود تا ریش‌سفیدان دهکده تصمیم بگیرند تربیت پسری را به او بسپارند که در نتیجه نزاع بین دو دهکده به اسارات گرفته شده. رابطه بین پسر و اکونکوو عمق می‌گیرد و احساسی می‌شود، اما بعدتر داستان پیچ می‌خورد و مشابه داستان ابراهیم و اسماعیل، اکونکوو پسر را به دستور دادگاه دهکده می‌کشد. پس از آن اتفاقات بدی برای اکونکوو می‌افتد و در نهایت او برای 7 سال از دهکده‌اش تبعید می‌شود. وقتی باز می‌گردد می‌بیند که سفیدپوستان دهکده او را گرفته‌اند و کلیسای خود را بنا کرده‌اند و مردم دهکده نیز عوض شده‌اند.

داستان در این بخش‌ها به شدت بر تضاد بین رسوم و سنت‌های کهن دهکده و فرهنگ و مذهب جدید وارداتی سفیدپوستان تکیه می‌کند. داستان آچه‌به بارها و بارها در دانشگاه‌ها از نقطه‌نظرهای مختلف تجزیه و تحلیل شده: از نقطه نظر مطالعات زنان و جنسیت، اسطوره‌شناسی، فرهنگ عامه، مذهب، تاریخ و زبان‌شناسی.
 
چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه

نادین گوردیمر، از نویسندگان مطرح آفریقایی و برنده نوبل ادبی، در متنی که پس از مرگ آچه‌به در روزنامه گاردین منتشر کرده، درباره نخستین رمان آچه‌به چنین نوشته است:

«رمان نخست آچه‌به بازنمایی آن چیزیست که داشت در نیجریه در سال‌های پایانی استعمار و سال‌های پس از آن اتفاق می‌افتاد. این کتاب از پایه‌های ادبیات تخیلی مدرن آفریقاست. پرده نخستین جست‌وجو در وجدان آفریقاست، این جستجو از طریق استفاده از زبان وصفی سنتی همراه با زبانی که مختص فرهنگ استعماری، به ویژه زبان انگلیسی، است، انجام می‌شود.
 
نخستین اثر آچه‌به نه تنها از توان خلاقانه آچه‌به داستان‌نویس در بسط و گسترش داستان‌های بعدیش خبر می‌دهد، بلکه تغییرات ناگهانی و آشفتگی و پایان خشونت‌بار دوران استعمار در نیجریه را نیز پیش‌بینی می‌کند؛ جنگی برای آزادی، همان چیزی که حیات مردم افریقا با آن شکل گرفته است.»
 
چینوآ آچه‌به، داستان‌گو، رمان‌نویس اهل نیجریه و مبارز روشنفکر در 82 سالگی دور از خانه و در بیمارستانی در شهر بوستن آمریکا چشم ازجهان فروبست.
 
جمله های ماندنی چینوا

اگر از داستان کسی خوشت نمی‌آید، دست به کار شو و داستان خودت را بنویس

خیریه... افیون از ما بهتران است.
 
وقتی رنج در خانه‌ات را می‌زند و به او می‌گویی که در خانه‌ات برای او صندلی نداری، به تو می‌گوید که نگران نباش، من صندلی‌ام را با خود آورده‌ام.
 
چینوآ آچه‌به، پدر ادبیات سیاه 
 
وقتی که ماه می‌درخشد، دل معلول غنج می‌زند برای پیاده‌روی

 این قصه‌گوست که ما را بدل به آن چیزی می‌کند که هستیم، که تاریخ می‌سازد. قصه‌گو آن خاطره‌ای را می‌سازد که بازماندگان باید داشته باشند، چرا که جز این، عمل بازماندن و بقا هیچ معنایی نخواهد داشت.
 
نوشتن همواره کسب‌وکاری جدی برای من بوده است. حس کرده‌ام که وظیفه اخلاقی من است. مهم‌ترین دغدغه غیاب صدایی از آفریقا بوده است. جزئی از این دیالوگ بودن به معنای آن نبود که سر میزی بنشینیم، بلکه این بود که به شکلی موثر داستان آفریقا را از زاویه دید یک آفریقایی بگوییم ـ آن هم درست دم گوش جهانیان. 
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان