واژه محارب از ریشه «حرب» به معنای جنگ است. از نظر آموزههای قرآن، جنگ تنها در حوزه نظامی محدود نمیشود، بلکه کوچکترین و ضعیفترین نوع جنگ را باید جنگ نظامی دانست؛ زیرا جنگهای مهمتری است که نه تنها انسان را به شکلی وحشتناک میکشد، بلکه موجب تباهی دنیا و آخرت بشر میشود. در این جنگها که شامل جنگ نرم، جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی و مانند آنها است؛ حقیقت و هویت اجتماع، تهدید به نابودی میشود؛ زیرا مایه قوام بخش و حقیقت آفرین برای اجتماع، اقتصاد و فرهنگ است، به طوری که نابودی هر یک به معنای نابودی اجتماع است؛ زیرا فلسفه وجودی و حکمت و هدف تشکیل اجتماع، تامین سعادتی است که در سایه فرهنگ و اقتصاد به دست میآید؛ نابودی هر یک از این مقومات اجتماع به معنای نابودی اجتماعات بشری است. از همین رو جنگ در حوزههای اقتصادی و فرهنگی مهمتر از جنگ در حوزههای دیگر ارزیابی میشود؛ بهویژه آنکه آنچه مایه بقای حیات ابدی بشر است، همان مباحث مربوط به فرهنگ است که سامان دهنده حرکتهای اقتصادی است و انسان در آخرت بر اساس همین فرهنگ، به حیات ابدی خویش ادامه میدهد. نویسنده در این مطلب درباره دیدگاه قرآن در خصوص محاربان از جمله محاربان اقتصادی سخن گفته است.
کیفرهای سخت نسبت به محاربان اقتصادی
پیش از آنکه به چرایی کیفرها و مجازاتهای سنگین و سخت نسبت به محاربان اقتصادی پرداخته شود، نخست باید انواع مجازاتهایی که خدا در قرآن برای آنان در نظر گرفته معرفی شود؛ زیرا شناخت این احکام به ما کمک میکند تا در اندیشه چرایی این مجازاتهای سنگین و سخت، به درستی قوانین وحیانی و الهی اسلام و قرآن پی ببریم. در آموزههای قرآن، برای محارب و محاربه احکام خاصی مطرح شده است که میتوان آن را از مجازاتهای بسیار سنگین و سخت برشمرد که شاید برای بسیاری غیر قابل باور باشد. جالب اینکه این احکام محاربه خاص کسانی نیست که به جنگ نظامی اقدام میکنند؛ بلکه نسبت به کسانی است که به جنگ اقتصادی پرداختهاند.
از نظر قرآن، جنگ در انواع و اقسام گوناگون آن، امری نادرست و باطل و مذموم تلقی میشود؛ البته اگر سخن از جهاد است، هرگز جهاد به معنا و مفهومی نیست که از درون آن امر باطلی بیرون آید؛ زیرا جهاد را میتوان در ذات خود امری دفاعی دانست؛ چرا که همواره جهاد در جهت دفاع از بشریت و دفع ظالم و مستکبر بوده است؛ از این رو هرگز به شکل ابتدایی تجویز نمیشود؛ زیرا آن کس که آغازگر است محاربانی هستند که بهاشکال گوناگون به ظلم و ستم اقدام میکنند. هنگامی که محاربان به ظلم و ستم میپردازند، حکم جهاد برای دفاع از مظلوم و مستضعف صادر میشود. بنابراین، قتال در قالب جهاد مقدس، چیزی جز دفاع نیست. به عنوان نمونه خدا در قرآن میفرماید: و چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف نمىجنگید همانان که مىگویند پروردگارا ما را از این شهرى که مردمش ستمپیشهاند بیرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما؛ کسانى که ایمان آوردهاند در راه خدا کارزار مى کنند و کسانى که کافر شدهاند در راه طاغوت مى جنگند. پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان در نهایت ضعیف است.(نساء، آیات 75 و76)
بنابراین، جهاد در ذات خویش دفاعی است؛ زیرا اگر اقدامات ایذایی مستکبران و ظالمان نباشد، هرگز اقدامات قتالی و جهادی علیه آنان شکل نمیگیرد؛ حرکت جهادی علیه آنان در جهت دفاع از مظلوم و مستضعف است. بر اساس آموزههای قرآن، از اقسام جنگهای باطل و ظالمانه باید به جنگ اقتصادی اشاره کرد که میتواند از درون مرزهای جغرافیایی نظام اسلامی علیه مردم انجام شود یا از بیرون مرزهای آن. البته جنگ اقتصادی، در درون مرزهای سرزمینی میتواند در راستای اهداف دشمنان بیرونی هدایت و مدیریت شود. از این رو، میبایست این گروه را به یک معنا ستون پنجم و منافقانی دانست که در مسیر دشمنان و اهداف آنان حرکت میکنند. از نگاه قرآن، کسانی که به جنگ اقتصادی در میان مسلمانان میپردازند حتی اگر عنوان اسلام و مسلمانی را یدک بکشند، جزو کسانی هستند که علیه اهداف اصیل آموزههای اسلام که همه شرایع برآن تاکید دارند، حرکت کردهاند؛ زیرا بر اساس آیه 25 سوره حدید همه پیامبران برای این آمدهاند که مردمان از هر دین و آیین و مذهب و جنس و قوم ، قیام به عدالت کرده و مطالبهگر سهم خویش از نعمتهای الهی باشند. کسی که به جنگ اقتصادی میرود، در حقیقت علیه بنیادینترین آموزههای اسلام اعلان جنگ کرده است.
به هر حال از نظر آموزههای قرآن، محاربان از جمله محاربان اقتصادی به عنوان مفسدان فیالارض شناخته میشوند که نه تنها به خود یا اجتماع زیان وارد کرده و فساد میکنند، بلکه محیط زیست را نابود میکنند و با این کار به همه موجودات و آفریدههای الهی زیان و ضرر میرسانند و دامنه فساد آنان محدود به خود و بشر نیست. خدا میفرماید: سزاى کسانى که با خدا و پیامبر او مى جنگند و در زمین به فساد مىکوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت؛ مگر کسانى که پیش از آنکه بر ایشان دست یابید توبه کرده باشند ،پس بدانید که خدا آمرزنده مهربان است. (مائده، آیات 33 و34)
در این آیات چند حکم به عنوان مجازات و کیفر محاربان از جمله محاربان اقتصادی بیان شده که شامل : 1. قتل با شمشیر؛ 2. آویختن به دار؛ 3. قطع یک دست و یک پا به صورت مخالف؛ 4. تبعید، میشود. امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) فرمودند: کیفر محارب، به اندازه استحقاق او است. اگر تنها قتل کرده باشد، کیفرش قتل است؛ و اگر مرتکب قتل شود و مالى را بگیرد کشته مىشود و به دار آویخته مىشود؛ و اگر مالى را بگیرد ولى مرتکب قتل نشود، دست و پاى او قطع مىگردد؛ و در صورتى که در راهها ترس و وحشت ایجاد کند، فقط تبعید مىشود. (مجمعالبیان، ج 3 - 4، ص 291 ) گفتنى است که احکام محاربه، شامل همه محاربان و مفسدانی است که با انواع روشهای گوناگون به فساد در زمین میپردازند و امنیت اجتماع را به خطر میاندازند؛ از همین رو خدا درباره کسانی که با انواع شایعات لرزه افکن اجتماع را دچار وحشت میکنند، همین احکام را برای آنان صادر میکند؛ چنانکه میفرماید: اگر منافقان و کسانى که در دل هایشان مرضى هست و شایعه افکنان در مدینه از کارشان باز نایستند تو را سخت بر آنان مسلط مى کنیم تا جز مدتى اندک در همسایگى تو نپایند، از رحمت خدا دور گردیده و هر کجا یافته شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد، درباره کسانى که پیشتر بودهاند همین سنت خدا جارى بوده است و در سنت خدا هرگز تغییرى نخواهى یافت. (احزاب، آیات 60 تا 62)
از این آیات به دست میآید که سنت و قانون الهی که تبدیلی در آن راه نمییابد، این حکم است که هر کسی امنیت اجتماع را به هر شکلی به خطر اندازد میبایست مجازات شود. میزان مجازات بستگی به میزان تاثیر فعالیت خطر افکنی دارد که شخص انجام میدهد. همچنین تکرار عمل خطرآفرین و شایعات لرزهافکن میتواند مجازات را تشدید کند. از همین رو، بر اساس همین آیات قرآن، رسانههایی که به انتشار شایعات میپردازند، باید خود را برای مجازات سخت و سنگین دنیوی و اخروی آماده سازند. همچنین از آیات قرآن این معنا به دست میآید که هر گونه همکاری با محاربان و حضور در میان آنها حرام است. در آیه 2 همین سوره به شکل حکم کلی بیان شده که هر گونه همکاری با دیگران در گناه و تعدی حرام است. همچنین خدا با اشاره به منافقانی که در مسجد ضرار گرد آمده و محفل توطئه علیه اسلام و نظام ولایی ایجاد کرده بودند، حضور در این محافل را به عنوان حضور حربی دانسته و آن را حرام اعلان میکند.(توبه، آیات 107 تا 109)
از نظر قرآن، بر دولت اسلامی و امت اسلام است تا علیه چنین محافل و مراکزی که به توطئه میپردازند، اقدام عملی داشته باشند و حتی اگر این مراکز به عنوان مسجد ایجاد شده است، آن را تخریب و از میان بردارند تا مرکزی برای توطئه حتی با عناوین مقدسی چون مسجد وجود نداشته باشد؛ زیرا مسجد برای عبادت است نه توطئه. از نظر قرآن، از بین بردن زمینه توطئه و نفوذ محاربان در جامعه اسلامى امری ضروری و لازم است و دولت و نظام اسلامی و امت اسلام مجاز نیستند تا در این امر کوتاهی کنند، بلکه قاطعانه باید با چنین مراکز و افراد نفوذی و توطئهگر برخورد کرده و مجازات مناسب علیه آنان اعمال شود.(همان)
البته درهای توبه همیشه باز است و این افراد پیش از آنکه دولت و نظام اسلامی به آنان دسترسی یابد و دستگیر شوند، میتوانند با توبه از هر گونه مجازات حتی قتل و اعدام در امان بمانند، اما پس از دستگیری، ممکن است توبه آنان در پیشگاه خدا قبول شود و آنان در قیامت مجازات نشوند، اما باید مجازات دنیوی که شامل قتل و اعدام است را تحمل کنند؛ زیرا توبه پس از دستگیری موجب تغییر و تبدیل حکم الهی نمیشود و حتی مجازات را تخفیف نمیدهد، ولی برای آخرت و قیامت شخص سودمند خواهد بود. اما توبه پیش از دستگیری که همراه با خروج از چنین محافل و یا عملکردهای حربی است، مجازات را از شخص برمیدارد و شخص توبه کار در چنین حالتی، کاملا مورد عفو خدا و نظام و دولت اسلامی قرار میگیرد.
بنابراین، کیفرهاى چهارگانه (قتل، به دار آویختن، قطع دست و پا و تبعید) از محاربان و فساد انگیزان، در صورت توبه، قبل از دستگیرى و خروج از مراکز و فعالیتهای حربی موجب سقوط احکام فوق میشود (مائده، آیات 33 و 34)؛ اما توبه و اظهار پشیمانى محاربان تبهکار پس از دستگیرى، فاقد تأثیر و اعتبار، در سقوط کیفر و رهایى از عذاب دوزخ است.(همان) البته خدا با فراخوان محاربان به توبه و پرهیز از فسادگرى و ستیزهجویى با خدا و رسول(ص) پس از دستگیری بر آن است تا جلوههایی از رحمت و غفران خویش را به آنها نشان دهد تا دست از اقدامات فسادانگیز و ستیزه جویانه خویش بردارند.(همان)
چرایی مجازات مفسدان فرهنگی و اقتصادی
از آنچه گذشت دانسته شد که خدا نسبت به محاربان و مفسدان از جمله مفسدان فرهنگی و اقتصادی، بسیار غضبناک است به طوری که احکام سنگین و کیفرهای بسیار سختی را برای آنان در نظر گرفته که شامل قتل و اعدام است. درباره چرایی این احکام سخت و سنگین نسبت به فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی مفسدانه ممکن است اما و اگرهایی مطرح شود؛ ولی وقتی دانسته شود که از نظر قرآن، اقتصاد و فرهنگ از مهمترین و بلکه دو مقوم اصیل و اساسی برای اجتماع هستند، میتوان درک کرد چرا چنین کیفرهای سنگینی برای این گروههای مفسد و محارب وضع شده است. از نظر قرآن، اقتصاد و فرهنگ از مهمترین و اصلیترین مقومات و پایههای اجتماع هستند از همین روست که از آنها به عنوان «قوام و قیام» تعبیر شده است.(نساء، آیه 5؛ مائده، آیه 97)
برخی از مصادیق محاربه
برای درک بیشتر چرایی احکام سنگین قرآن و خدا نسبت به مفسدان فرهنگی و اقتصادی باید گفت که از نظر قرآن، مهمترین محاربان کسانی هستند که به جنگ دین و ایمان مردم رفته و پایهها و مقومات اجتماع را نابود میکنند در حالی که انسان در دنیا، بیاجتماع نمیتواند در مسیر رشد و کمال قرار گیرد و خلافت خدایی خویش را بروز و ظهور دهد. از نظر قرآن، مهمترین وجوه محاربه علیه اجتماع در این امور بروز و ظهور میکند که عبارتند از:
1.رباخواری:
از نظر قرآن، کسانی که رباخواری میکنند، کسانی هستند که به طور رسمی با خدا اعلان جنگ دادهاند. خدا میفرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقى مانده است واگذارید و اگر چنین نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وى برخاسته اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایه هاى شما از خودتان است. نه ستم مى کنید و نه ستم مىبینید. (بقره، آیات 278 و 279) پس از نظر قرآن، رباخواری یکی از مهمترین مصادیق محاربه با خدا و پیامبر(ص) و نظام ولایی اسلامی است. برهمین اساس هر حکمی که برای محارب نظامی بیان شده است، نسبت به این نوع از محاربان نیز جاری و ساری است.
2.غارتگری و راهزنی:
بر اساس آموزههای قرآن، یکی از مصادیق محاربه، غارتگری و راهزنی به ویژه با سلاح است. (مائده، آیه 33) از امام صادق(ع) درباره کسانى که در کشور اسلامى با زدن مردم به غارت اموالشان بپردازند، روایت شده: ایشان از اهل این آیهاند: «انّما جزاء الّذین یحاربون اللّه و رسوله...». (الکافى، ج 7، ص 245، ح 2؛ البرهان، ج 1، ص 285، ح 2)
3.فسادگری و افساد در زمین:
چنانکه گفته شد هر گونه افساد در زمین از مصادیق محاربه با خدا و پیامبر(ص) و نظام ولایی است. از همین رو، احکام محاربه بر آنجاری میشود.(مائده، آیه 33) بنابراین، تلاش براى فساد و تباهى جامعه ایمانى به هر شکلی از جمله فساد فرهنگی و اقتصادی، محاربه و ستیزهجویى با خدا و رسول(ص) است.
4.نا امنی:
جامعه با امنیت باقی و برقرار است و از رشد و کمال و شکوفایی سود میبرد. اختلال و اخلال در امر امنیتی اجتماع به معنای نابودی عنصر سعادت اجتماعی و فردی است. از همین رو مجازات اخلالگران در حوزه امنیت اجتماع همان مجازات و کیفر محاربه است. از نظر قرآن، سلاح برگرفتن و ایجاد ناامنى در راهها با قتل نفس، از مصادیق محاربه و ستیزهجویى با خدا و رسول(ص) است(مائده، آیه 33). امام جواد(ع) در پاسخ سؤال از حکم فسادگرانى که راه را بر مردم بستهاند، فرمود: اگر راه را ناامن کرده و کسى را کشتهاند، اعدام مىشوند. (تفسیرعیّاشى، ج 1، ص 315، ح 91؛ البرهان، ج 1، ص 289، ح 14) البته از نظر قرآن، اخلال در امنیت اقتصادی و فرهنگی نیز همین حکم را دارد ، چنانکه در آیات احزاب، آیات 60 تا 62 به آناشاره شده است.