به گزارش فردا سایت فارن پالیسی در تحلیلی به رابطه اروپا و کشورهای عربی پرداخته است که بخش هایی از آن در ادامه خواهد آمد:
علاوه بر یک تاریخ طولانی، چیزهای دیگری نیز وجود دارد که در رابطه کنونی میان اروپا و همسایه های عرب و متصرفات استعماری سابقش در خطر هستند. در کنفرانس غیرمنتظره اتحادیه عرب و اروپا در روزهای 24 و 25 فوریه در شرم الشیخ در واقع شاهد درگیری رژیم های سیاسی با هم بودیم.
اروپا خود را دارای سیاست خارجی بر مبنای ارزش هایی مانند تایید دموکراسی، حکومت قانون و حقوق بشر می داند اما از میان سی کشور عربی که در مصر دور هم جمع شدند تنها تونس اندکی به این مسائل نزدیک است.
درست است که در نهایت 20 رئیس دولت اروپایی از جمله مرکل در این اجلاس شرکت کردند اما این تنها زمانی بود که دو شخصیت منفور یعنی عمرالبشیر از سودان و بن سلمان از عربستان تصمیم به عدم شرکت گرفتند. اگر چه این مساله ممکن است از آبروی اروپا را تاحدی حفظ کند اما در عین حال پذیرش دعوت رئیس جمهور مصر عبدالفتاح سیسی توسط اروپا را برجسته تر می کند!
سیسی ژنرالی است که در تابستان 2013 حکومت قانونی انتخاب شده اخوان المسلمین را سرنگون کرد.، آن هم به قیمت جان صدها نفر!از آن زمان او با مشت آهنین حکومت کرده و ده ها روزنامه نگار و 60 هزار مخالف سیاسی را زندانی و بازداشت کرده است. فقط در ماه گذشته نه نفر از اعضای اخوان المسلمین اعدام شدند. ساقط کردن دولت قانونی اخوان المسلمین که پس از انقلاب 2011 روی کار آمده بود، ابتدا به عنوان دوران موقت و دولت گذار اعلام شد اما حامیان سیسی حالا می خواهند او تا سال 2034 در مسند قدرت باشد.
سیاسی حداقل خود را در ظاهر به عنوان یک دولتمرد مدرن جا می زند اما سعودی ها زحمت همین را نیز به خود نمی دهند. ملک سلمان در میانه سخنرانی خود به صورت خجالت آوری تلوتلو می خورد.
اروپا به این خوگرفته است که خود را قدرتی نشان دهد که حقوق بشر در رابطه باکشورها و دیپلماسی اش نقشی مهم دارد. این البته یک خودفریبی و نیز تعریف از خود هم است! سوال این است که چرا اروپا خود را ملزم می داند با تک تک این کشورهای استبدادی رابطه داشته باشد؟!
عمده دلیل لزوم رابطه اروپا با این کشورها این است که آن ها همسایه اروپا هستند. این چیزی نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت. البته در شرم الشیخ هم توافقی به جز حرف زدن پدید نیامد با این حال بدون تاثیر هم نبوده است. سیسی مشتاق کسب مشروعیت است و اروپا با پذیرش دعوت این کشور آن را به سیسی هدیه داد. اگر اروپا می خواست روی اصولش بیاستد نباید از کسی مانند سیسی با آن وضع مشروعیت مورد چالش، امتناع از پذیرش ارزش های حقوق بشری را می پذیرفت!
با این حال به نظر می رسد همان طور که یکی از دیپلمات های سابق صریحا تایید می کند، چشم پوشی اروپا از این مساله به خاطر این است که اروپا نوع جدیدی از رئالیسم را تجریه می کند. همان طور که نخست وزیر هلند پیش از این اجلاس در یک سخنرانی گفته بود: گاهی مجبوری با هر کسی روی صحنه است برقصی!
اما آیا این منطقی و قابل توجیه است؟ اروپا با چه کسانی در حال رقصیدن است؟! آیا اصلا این کار لازم است؟درست است که سیسی اکنون سفت و محکم به قدرت چسبیده است اما آیا این رژیم چشم انداز مثبتی را پیش روی شهروان خود قرار داده است؟ به وضح می توان گفت خیر و اروپا نیز به عنوان شریکی اصلی در این مساله تاثیرگذار است.