0
کارگردان : James Ponsoldt
نویسندگان : James Ponsoldt, Dave Eggers
بازیگران : Emma Watson, Tom Hanks, John Boyega
خلاصه داستان : ﯾﮏ دختـر ﺟﻮﺍﻥ (ﺍﻣﺎ ﻭﺍﺗﺴﻮﻥ) به ﺷﻐﻠﯽ رویایی ﺩﺭ ﯾﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ تکنولوژی به نام دایره دست ﻣﯽیابد ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺩﺭ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺧﺼﻮﺻﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻭ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ. ﺍﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺕ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺼﺐ ﭼﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮﯼ ﺑﺮ دوستانش، خانواده و ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺑﺸﺮﯾﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
|
|
توضیح مترجم : به دلیل این که نام فیلم اشاره به نام کمپانی موجود در فیلم دارد و یک اسم خاص است، بهتر است به جای استفاده از لغت "دایره" ، همان سیرکل استفاده شود.
مسئلهی حریم خصوصی اینترنت مسئلهای همگانی و مهم برای همهی ماست. اکنون یک فیلم کاملا بیهدف حول این موضوع ساخته شده. شرکتی به نام سیرکل به جمعآوری انبوه اطلاعات شخصی افراد و تحلیل و پردازش آنها میپردازد. فرآیندی که مدیران کمپانی آن را به نفع بشریت خطاب میکنند!
اگر در طول گذشته، مثلا 15 سال اخیر، به روزنامهها، مجلات یا وبسایتها نگاهی انداخته باشید متوجه میشوید که مسئلهی حریم خصوصی اینترنت مسئلهای همگانی و مهم برای همهی ماست. اکنون یک فیلم کاملا بیهدف حول این موضوع ساخته شده (منظورم اسنودن اثر «الیور استون» نیست). در فیلم سیرکل، کاراکتر «می» با بازی «اما واتسون» جوان فعال و زرنگیست که مشتاقانه در یک شرکت حرفهای فناوری رسانههای اجتماعی مشغول به کار میشود. این شرکت که سیرکل نام دارد به جمعآوری انبوه اطلاعات شخصی افراد و تحلیل و پردازش آنها میپردازد. همانگونه که مسئول شرکت «بِیلی (تام هنکس)» این جمعآوری اطلاعات شخصی را برای خدمت بهتر به بشریت عنوان میکند! آن هم در کنفرانسی که برای صدها کارمند مشتاق خود برگزار کرده.
این کمپانی در حال دستیابی به فناوری دوربینی مینیاتوری و کوچک است که میتواند در هرجایی جاسازی شود تا هرچیزی را با شفافیت تمام ضبط کند. دوربینی که همچون مردمک چشم با قابلیت چسبندگی در پشت خود، توانایی دیدن هرچیزی را دارد و برای هدف نظارت دائم ساخته شده. طبق ادعای بِیلی ساخت این وسیله باعث میشود تا انسانها صادقتر و مسؤولیتپذیرتر از گذشته شوند. بنابراین، قرار است این شیئ بیمصرف انسانها را به اشخاصی بهتر و دنیا را به جای قشنگتری تبدیل کند. در این میان، می کاسه داغتر از آش شده و طبق ارادتی که به کمپانی دارد، داوطلب میشود یکی از این همهچیزفاشکُنهای تصویری کوچک را استفاده کرده تا به جهانیان ثابت کند که این تکنولوژی جدید، بهترین نمودِ دموکراسی در دوران معاصر است چون روستاییان توسط آن میتوانند تالار باستانی شهر را ببینند!
فیلم در صدد رسیدن به اوج تاثیرگذاری بر مخاطب، ناکام میماند. علاوه بر «اما واتسون» که خیلی خوب بازی کرده، «گلن هدلی» و «بیل پکستون» هم فوقالعاده هستند. سیرکل در ظاهر اثری زیباست اما در باطن اینگونه نیست، مثل ذات این کمپانیِ در ظاهر به فکر مردم! فیلم حداقل اگر میدانست میخواهد چه بگوید، میتوانست اثری درخور باشد.
کارگردان فیلم، جیمز پانسولت (که آثاری چون پایان تور و اکنون شگفتانگیز را در کارنامه دارد) با اقتباس از رمانی نوشتهی سال 2013 به همین نام، ایدههای بسیاری را مطرح کرده که شاید مخاطبی که به آنها زیاد اهمیت ندهد، با فیلم ارتباط برقرار نکند. حتی با وجود مطرح کردن چنین ایدههایی در پرورش آنها ناتوان است. فیلم در صدد رسیدن به اوج تاثیرگذاری بر مخاطب، ناکام میماند. نمای پایانی کاملا مبهم است، به نحوی که تماشاگر نمیداند باید از ذات این اشیای ریز ناظر بر همه چیز در وحشت باشد یا وقت را تلف نکند و یکی برای خود تهیه کند؟ فیلم، معدود سکانسهای بامزه هم دارد مثل صحنهای که دو تن از کارمندان مخلص کمپانی سیرکل، سیاستهای رسانه اجتماعی شرکت را برای می توضیح میدهند (به گونهای که حضور در یک کنفرانس رسانه اجتماعی هم اجباریست هم اختیاری). نکتهی جالب فیلم، حضور شگفتانگیز «گلن هدلی» در نقشی کوچک به عنوان مادر می است. «بیل پکستون» در یکی از آخرین نقشآفرینیهای سینمایی خود، در نقش پدر می که مبتلا به بیماری اماس میباشد بازی کرده. نمیتوان کسی را سرزنش کرد، اما تماشای بازی پکستون دردناک و به شکلی زیبا ترحمبرانگیز است همانند دیگر نقشآفرینیهای دیدنی او؛ چرا که این کاراکتر از لحاظ فیزیکی از خانوادهی خود دور شده همانگونه که پکستون دارد از سینما دور میشود.
واتسون بسیار خوب بازی کرده اما در این فیلم حرص بیننده را درمیآورد، چرا که در مخیلهی تماشاگر نمیگنجد چنین زن باهوشی همانگونه که در آخر فیلم نشان داده میشود، اینقدر آسان فریب بخورد. داستان طرف می را میگیرد؛ به عنوان یک نمایندهی نسل جوان امروزی باهوش جاهطلب. «متیو لیباتیک» فیلمبرداری فیلم را به عهده داشته. سیرکل در ظاهر اثری زیباست اما در باطن اینگونه نیست، مثل ذات این کمپانیِ در ظاهر به فکر مردم! فیلم حداقل اگر میدانست میخواهد چه بگوید، میتوانست اثری درخور باشد.
مترجم: بابک مؤیدزاده