انگ لی در زمان ساخت فیلم «مرد ماه جوزا»، که داستان آن در مورد آدمکشی است که با همزاد جوانتر خود روبهرو میشود، از ویل اسمیت 51 ساله خواست که “کمتر بازی کند.” لی از اسمیت میخواست که به روزهای اولیه بازیگری خود در دهه 90 برگردد، تا بتواند این شخصیت جوان را باورپذیرتر به تصویر بکشد. اما برای تبدیل کردن اسمیت به نسخه 23 ساله خود، تکنیکهای مختلف کامپیوتری زیادی لازم بود.
و نتیجه آن فیلمی است که از روز 11 اکتبر در سینماها اکران شده است و در آن اسمیت جوان در مقابل اسمیت میانسال قرار میگیرد.
همچنین بخوانید:
چطور مارتین اسکورسیزی راه را برای ساخته شدن فیلم Joker هموار کرد
چند هفته پس از اکران این فیلم، «مرد ایرلندی» ساخته مارتین اسکورسیزی با بازی دو اسطوره سینما، رابرت دنیرو و آل پاچینو در نقش نسخه جوانتر خود، نیز بر روی پرده سینما به نمایش گذاشته شد. با پیشرفت تکنیکهای کامپیوتری فیلمسازان بیشتری به فکر استفاده از آن برای کم کردن سن بازیگران سرشناس برای فیلمهای خود میافتند.
با اینکه خلق انسانی باورپذیر به وسیله کامپیوتر کار سختی است، اما هالیوود یک دهه گذشته و با ساخته شدن فیلم «مورد عجیب بنجامین باتن» ساخته دیوید فینچر، این امکان را محقق دید. این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین جلوههای بصری سال 2009 شد. با اینحال چالش زیاد و یا کم کردن سن یک بازیگر در گذشته به حدی مشکل بود که فقط در مواردی که در داستان واقعا لازم بود از آن استفاده میشد.
با اینوجود در سال 2019، ستارههای مهم زیادی را میبینیم که با کمک تکتیکهای جدید جلوههای بصری، در نقش خود جوانترشان در فیلمها حضور دارند. از جمله ساموئل ال. جکسون در فیلم «کاپیتان مارول»، رابرت داونی جونیور در «اونجرز: پایان بازی» و لیندا همیلتون در فیلم جدید «ترمیناتور: سرنوشت تاریک».
با اینحال کم کردن سن بازیگران با تکنیکهای کامپیوتری هنوز هم قلمرو ناشناختهای است و متخصصان این حوزه از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند که چالشها و فرصتهای خوبی برای خود، کارگردانان و حتی بازیگران ایجاد میکند. به گفته پابلو هلمن، مسئول جلوههای بصری فیلم «مرد ایرلندی»، وقتی او برای اولینبار تصویری از رابرت دنیروی جوانتر را به او نشان داد، دنیرو گفت: “با اینکار سی سال دیگر به آینده حرفه من اضافه کردی.”
اسکورسیزی میدانست برای اینکه بتواند فیلمش را همانطوری که در ذهن دارد بسازد، باید از جادوی کم کردن سن بازیگرانش به خوبی استفاده کند. باید سه بازیگر اصلی داستانش، دنیرو 75 ساله، جو پشی 76 ساله و ال پاچینو 79 ساله، خود در نقش این سه شخصیت در دهههای مختلف بازی کنند. اما امکان استفاده تکنیکهای ساخت یک شخصیت به کمک کامپیوتر بر روی هر سه این بازیگران وجود نداشت.
هلمن در ادامه صحبتش گفت: “مارتی به من گفت “چیزی که از مطمئنم این است که هر سه این بازیگرها باید خودشان بازی کنند و کار کامپیوتری نمیتواند به درستی حق مطلب را در مورد آنها بیان کند. آنها به هیچعنوان قبول نخواهند کرد که با کلاهی به سر و دوربینی متصل به آن، بازی کنند.”
همین موضوع باعث به وجود آمدن یک نوآوری شد. استودیوی ILM که مسئول جلوههای ویژه این فیلم بود، موقعیتی ایجاد کرد که در آن بازیگران مجبور به سر کردن کلاه مخصوص نباشند. نتفلیکس با اختصاص دادن بودجه 159 میلیون دلاری به این فیلم، با استفاده از سه مسیر حرکت برای دوربین اصلی و دو دوربین جانبی، دید خوبی برای نرمافزارهای مورد استفاده ILM فراهم کرد.
هلمن توضیح داد: “با دور کردن تکنولوژی از بازیگر، این امکان برای کارگردان و بازیگران فراهم شد که همانطور که همیشه عادت دارند کار خود را انجام دهند.” مخصوصا برای بازیگرانی چون دنیرو و پاچینو که وقتی در صحنهای مقابل هم قرار میگیرند بداهه نیز بازی میکنند. هلمن ادامه داد “این دیالوگ طبیعی که از روبهروی هم قرار گرفتن دو بازیگر شکل میگیرد، هرگز با قرار دادن بازیگر به تنهایی در مقابل یک شی، شکل نخواهد گرفت. ما سعی کردیم هیچ دخالتی در بازی بازیگران نداشته باشیم، تنها ظاهر آنها را تغییر دادیم، نه حرکات بدن و حالتهای صورتشان را. هر صحنه با نظارت اسکورسیزی فیلمبرداری میشد و او به ما میگفت که آیا مانند آن چیزی که در ذهن داشته، شده است یا نه.”
برای فیلم «مرد ماه جوزا»، محصول کمپانی پارامونت با بودجه 138 میلیون دلاری، لی این تکنولوژی را وارد مرحله جدیدی کرد. بیل وستنهوفر، مسئول جلوههای بصیری این فیلم، توضیح داد که تکنیکهای معمول جلوههای بصری برای نمایش اسمیت جوان و اسمیت میانسال در یک صحنه در کنار هم، کافی نبود.
لی نظر خود را در مورد این چالش گفت: “به نظر من وقت آن رسیده بود که یک انسان دیجیتالی خلق کنیم. باید با مطالعه دقیق حرکات و جزییات بازی بازیگر، یک شخصیت جدید خلق میکردیم. و این کاری بود که برای داشتن یکی از شخصیتهای اصلی داستان، باید انجام میدادیم.”
استودیوی جلوههای بصری وتا، به مطالعه دقیق تصاویر و ویدیوهای از اسمیت در زمان جوانیش پرداخت. گای ویلیامز، مدیر این استودیو گفت: “حتی اگر یکی از جزییات را از قلم میانداختیم، تمام پروژه بهم میریخت. ما حتی تاثیر نور بر روی پوست اسمیت و رنگ لایههای پوست او را نیز بررسی کردیم.”
برای فیلمبرداری صحنههایی که اسمیت در کنار کلون جوان خود، جونیور، حضور داشت، این بازیگر ابتدا نقش هنری را در کنار بازیگری که از نظر فیزیکی به او شباهت داشت بازی میکرد و سپس بار دیگر همین صحنه را در نقش جونیور و با حضور بازیگر دیگر در نقش هنری، بازی میکرد.
در صحنههایی که فقط یکی از این دو شخصیت حضور داشتند، اسمیت با روی سر گذاشتن سیستم تصویربرداری صورت، نقش خود را بازی میکرد و سپس تیم جلوههای بصری، صورت شخصیت جوان و یا میانسال او را بر روی بدنش میگذاشتند. صحنههای اکشن نیز توسط بدلکاران انجام میشد و سپس صورت آنها با صورت اسمیت جایگزین میشد.
وستنهوفر گفت با اینکه قرار دادن درست چشمها یکی از مهمترین قسمتها است، اما تمام حرکات صورت و بدن باید کاملا شبیه هم باشد تا شخصیتها واقعی و باورپذیر به نظر برسند. او اضافه کرد: “خیلی خوششانس بودیم که اسمیت بازیگری سالم و سرپایی است و میتواند همان حرکات بانشاط جوانیش را انجام دهد. چرا که باید جوان بودن شخصیت در حرکات بدنش نیز مشخص باشد.”
به گفته مدیر بخش جلوههای بصری کمپانی دیجیتال دومین، دارن هندلر، هزینه این پروژهها متفاوت است، اما به صورت کلی، یک مدل دیجیتالی از انسان، با ساخت یک بدل انسانی متحرک آغاز میشود، که این فرآیند براساس برآورد او از 500 هزار دلار تا یک میلیون دلار هزینه خواهد داشت. هزینه هر شات فیلمبرداری از 30 هزار تا صد هزار دلار متغیر است، که میزان آن بستگی به امکانات مورد نیاز برای صحنه فیلمبرداری دارد. با این وجود با پیشرفت تکنیکهای کامپیوتری این هزینهها نیز کمتر خواهد شد.
به دلیل پیچیدگیها و هزینه بالای این تکنولوژی، معمولا فیلمسازان برای جوان کردن بازیگرهای خود ترجیح میدهند از تکنیکی به نام لوازم آرایش دیجیتال استفاده کنند، که در آن با ادیت کردن بخشهایی از صورت بازیگر، برای مثال حذف کردن چین و چروکها، ظاهر او را جوانتر میکند. از این تکنیک در فیلمهای «اونجرز: آخر بازی» و «کاپیتان مارول» بر روی داونی و جکسون استفاده شد.
با پیشرفت این قابلیتها، سوالاتی اخلاقی نیز مطرح میشود: چه زمانی باید از این تکنولوژی استفاده کرد و آیا خود بازیگر حق نظر دادن در مورد این شبیهسازی را دارد یا نه؟ این سوالات پس از اینکه رابین ویلیامز محدودیتهایی در مورد استفاده از شبیهساز دیجیتالی خود تعیین کرد، مطرح شد.
وستنهوفر معتقد است باید جوابی برای این سوالات پیدا شود، چرا که استفاده از حقه دیپ فیک نیز رواج پیدا کرده است: “برای ساخت همچنین پروژهای، به بیش از صد هنرمند و حداقل دو سال زمان لازم است.”
نکته مهم دیگر، بازیگران جوانی هستند که معمولا در فیلمها در نقش نسخه جوانتر بازیگران میانسال بازی میکنند که امروزه با وجود انسانهای دیجیتالی دیگر نیازی به وجود آنها احساس نمیشود، به همین دلیل میتوان گفت استعدادهای جدید تا حد زیادی شانس خود را از دست میدهند. با اینحال وستنهوفر معتقد است که انسانهای دیجیتال امکانی جدید برای فیلمسازان فراهم میکنند، امکانی که باعث به وجود آمدن سبک فیلمسازی جدیدی در هالیوود خواهد شد. او در پایان صحبتهای خود گفت: “نقش ما در اینجا نشان دادن این حقیقت است که تحقق هر چیزی ممکن است. ما وظیفه داریم که این امکان را برای افراد با استعداد فراهم کنیم تا با قوه تخیل فوقالعاده خود داستانهایی خلق کنند که تا به حال به ذهن هیچکس نرسیده است.”
این مطلب از نوشته کارولین گاردینا در سایت هالیوود ریپورتر گرفته شده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
101