حقیقت امام و ائمه اطهار علیهم السلام

در سوره «انبیاء» خدا فرشته ها را به کِرام معرفی کرد: ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾

در سوره «انبیاء» خدا فرشته ها را به کِرام معرفی کرد: ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾. در زیارت جامعه امام هادی(سلام الله علیه) اهل بیت عصمت و طهارت همانند ملائکه به کرامت موصوف شدند. در زیارت جامعه این ذوات قدسی می خوانیم: «وَ عِبَادِهِ الْمُکرَمِینَ الَّذِینَ ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُون ﴾». مسیر نزول قرآن را فرشتگان کِرام به عهده دارند، ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ﴾ بر عهده دارند، ﴿بِأَیدِی سَفَرَةٍ ٭ کرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ یعنی این قرآن از مسیر کرامت آمده است.

وقتی قرآن کریم نازل شد، باران هم از خدا نازل شد؛ منتها نزول قرآن به نحو تجلّی است و نزول باران به نحو تجافی. فرق این دو امر آن است که در تجافی چیزی که در بالاست در پایین نیست، چیزی که در پایین است در بالا نیست. باران مادامی که در فضاست روی زمین نیست و وقتی به زمین افتاده در فضا نیست، این به نحو تجافی است. اما قرآن وقتی نازل شد به نحو تجلّی است. قرآن را خدا آویخت نه انداخت. باران را به زمین می اندازد می شود تجافی قرآن را خدا به زمین نیانداخت به زمین آویخت؛ یک طرف قرآن به دست ذات اقدس الهی است که در حدیث ثقلین آمده، در سایر احادیث آمده. اینکه به ما گفتند: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً﴾، به این طناب تمسک کنید برای اینکه این طناب به یک جای بلندِ مستحکم بسته است. اگر طناب در کنار یک مغازه ای افتاده باشد مشکل خودش را حل نمی کند، این اعتصامی ندارد. اعتصام به آن حبلی سودآور است که به دست حکیمی بسته باشد. اگر قرآن کریم را خدا نازل کرد یعنی آویخت و اگر باران را نازل کرد یعنی انداخت و اگر لیله قدر، لیله نزول قرآن است یعنی لیله اعتصام به حبل آویخته است و نه انداخته.

مهم ترین بیانی که ذات اقدس الهی درباره قرآن کریم دارد، در سخنان نورانی امام هشتم علی بن موسی الرضا المرتضی (علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثناء) آمده که حضرت این معارف را بهره همه، مخصوصاً ایرانی ها قرار داد. وجود مبارک امام رضا (علیه السلام) وقتی وارد ایران شد، مکتب تشیع را به همراه خود آورد. ایران را غدیر فتح نکرد سقیفه فتح کرد. اجداد ما از غدیر با خبر نبودند از اهل بیت با خبر نبودند. بسیاری از ایرانی های صدر اسلام، اهل سقیفه درآمده بودند، معلقات شان این است. وقتی وجود مبارک امام رضا از یک طرف، سید عبدالکریم حسنی از طرف دیگر، امام احمد بن موسی از طرف دیگر، فاطمه معصومه (صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین) از طرف دیگر آمدند، برکت غدیر آمد اجداد ما شیعه شدند، وگرنه فخر رازی از اهل همین تهران است که سنّی است، سایر علماء از همین منطقه هستند که سنّی هستند، اجداد ما به برکت امام هشتم شیعه شدند لذا ایام کرامت را ایام تشیع می دانیم، ایام فرشته شدن می دانیم. اجداد ما را اینها نجات دادند وگرنه پدران ما و نیاکان ما غیر از تیم و عدی قبیله ای را نمی شناختند، بنی هاشم را نمی شناختند، اهل بیت را نمی شناختند. مگر آن روز ممکن بود کسی با خبر باشد با جریان بسته آن روز. وجود مبارک امام هشتم وقتی وارد سرزمین خراسان شد سؤال شد که مسئله مهم در اینجا چیست؟ عرض کردند مسئله امامت و خلافت است. حضرت فرمود: اینها از خلافت و امامت چه خبری دارند؟! اینها چه می دانند امامت چیست؟! اینها چه می دانند خلافت چیست؟! آن سخنرانی نورانی را که مرحوم کلینی نقل کرد دیگران هم نقل کردند از وجود مبارک امام هشتم به ما رسیده است فرمود: «اَلإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یدَانِیهِ أَحَد»، «وَ هُوَ بِحَیثُ النَّجْمُ مِنْ یدِ الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَینَ الِاخْتِیارُ مِنْ هَذَا وَ أَینَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَینَ یوجَدُ مِثْلُ هَذَا»؛ امام ستاره آسمان است، با دست کسی نمی تواند به آسمان دست درازی کند و ستاره را بگیرد یا مسح کند. مگر امامت را می شود شناخت؟! مگر ولایت را می شود بدون غدیر شناخت؟! مگر حقیقت امامت یک امر انتصابی است؟!

ادعیه چند قسم است: بعضی از این ادعیه فقط طلب مغفرت است طلب گشایش زندگی است حل حاجت است اینهاست، بعضی از این ادعیه مسائل کلامی است مسائل فلسفی است مسائل اعتقادی است مسائل عمیق علمی است. فهمیدن بعضی از این ادعیه قوی تر و غنی تر از مسئله: «لَا تَنْقُضِ الْیقِینَ أَبَداً بِالشَّک» استصحاب است، آن را با هفت یا هشت سال درس خواندن می شود فهمید، اما بعضی از ادعیه را با هفت یا هشت سال درس خواندن یقیناً نمی شود فهمید. آن دعاهای ماه رجب از همین قبیل است. این دعایی که به ما آموختند وقتی بعد از نماز می خواهید دعا کنید یا در غیر حالت نماز دعا کنید بگویید: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَک لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَک، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»، این نظیر روایت های «رُفِعَ. . . مَا لایعْلَمُونَ»و امثال ذلک نیست که با هفت یا هشت سال درس خواندن حل بشود.

آیا مسئله امامت انتصابی است یا انتخابی؟ آیا امام را مردم انتخاب می کنند که آنها می گویند یا امام عهد خداست امامت عهد خداست که خدا می گوید؟ ما می گوییم امامت عهد خداست و خدا باید عطا کند چه اینکه به خلیل حق فرمود: ﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾؛ اینکه می خوانیم ﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾ باید بدانیم که این عهد فاعل «ینال» است یعنی امامت عهد من است میثاق من است حکم من است فرمان من است. این فرمان باید از بالا صادر بشود این سِمَت الهی است، سِمَت مردمی نیست. امامت انتخابی نیست تا مردم به کسی رأی امامت بدهند؛ امامت انتصابی است، چرا؟ چون خود ائمه از طرف ذات اقدس الهی فرمودند اگر کسی بخواهد امام را بشناسد باید پیغمبر را بشناسد، اگر بخواهد پیغمبر را بشناسد باید خدا را بشناسد، چرا؟ چون امامت جانشینی نبوت است خلافت نبی است؛ اگر کسی خواست «خلیفة النبی» را بشناسد باید مستخلف عنه را بشناسد، اگر مستخلف عنه را نشناخت که خلیفه را نمی شناسد و اگر کسی خواست نبی را بشناسد حتماً باید «الله» را بشناسد زیرا نبی خلیفه «الله» است تا کسی مستخلف عنه را نشناسد خلیفه را نمی شناسد. این سه تا جمله چندین برهان عمیق کلامی را به همراه دارد؛ می گوید: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَک»؛ خدایا خودت را به من معرفی کن من تو را بشناسم! چون اگر تو را نشناختم جانشین تو را که پیغمبر است نمی شناسم. نبوت که انتخابی نیست با رأی مردم نیست، مردم جمع بشوند کسی را نبی کنند. برهان مسئله هم این است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَک فَإِنَّک». این «إنّک» شما در دعاها نمی بینید که استدلال بکند برهان اقامه کند، در دعاها این است که خدایا مشکل ما را حل کن! گناهان ما را بیامرز! بیماری ما را شفا بده! مشکلات دیگر را حل کن! برهان و استدلال در دعا نیست. دعا، خواستن است خواندن است طلب کردن است ناله کردن است گریه کردن است، در آنجا استدلال نیست، اما در اینجا استدلال هست: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَک»، چرا؟ «فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک» خدایا! من می خواهم جانشین تو را خلیفه تو را مظهر تو را آیت تو را بشناسم، من اگر مستخلف عنه را نشناختم چگونه خلیفه او را می شناسم. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَک»؛ نبوت را رسالت را نبی را رسول را به من معرفی بکن! برای اینکه اگر من نبی را نشناسم جانشین نبی را نمی شناسم. امام جانشین نبی است امام جانشین رسول است، این انتصابی است نه انتخابی! امام را باید غدیر معین کند نه سقیفه! «فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَک لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَک اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی». ببینید! این دعا با دعاهای دیگر خیلی فرق می کند.

 اینها را وجود مبارک امام رضا (سلام علیه) در ایران تبیین کرد فرمود امام «وَ هُوَ بِحَیثُ النَّجْمُ مِنْ یدِ الْمُتَنَاوِلِینَ» دست مردم که به ستاره آسمان نمی رسد، هیچ کس که نمی تواند علی را بشناسد که او بگوید: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»، هیچ کس زیر این آسمان پیدا نشد که چنین ادعایی را بکند. اگر هم کسی خواست داعیه ای داشته باشد فوراً رسوا شد. مگر کسی چنین ادعایی را می تواند بکند بدون علم الهی، بگوید هر چه بخواهید من بلد هستم از عرش تا فرش! «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْض»، احدی این گونه حرف نزد، علماء زیاد داریم حکماء زیاد داریم مخترعین زیاد داریم مراجع زیاد داریم، هر کس آمد گفت من به اندازه بضاعت خودم حرف می زنم، اما یک کسی قیام کند بگوید از عرش تا فرش هر چه بخواهید من بلد هستم و هیچ کس هم نتوانست اعتراض کند. اینکه در مدرسه نیست، این مکتب نرفته است که «به غمزه مسئله آموز صدها مدرّس است».

اگر کسی نبی را نشناسد جانشین نبی را نمی شناسد، این برهان مسئله است. شما صدها دعا را در همین کتاب دعای مفاتیح و امثال مفاتیح تورّق کنید، ببینید در دعا استدلال هست یا دعا خواندن و خواستن است ناله کردن است؟ این ناله را که در دعای کمیل می خوانید: «وَ سِلَاحُهُ الْبُکاء»؛ یعنی اگر کسی بخواهد با بیگانه مثل استکبار و صهیونیسم بجنگد سلاح او آهن است، بخواهد با هوس و مشکل درونی بجنگد سلاح او آهن نیست آه است. این دعای کمیل به ما می گوید آه اسلحه جنگ با هوس است. آهن اسلحه جنگ با بیگانه است. در جهاد بیرونی آهن لازم است در جهاد درونی آه و ناله و شکستگی، این دعاهاست. اما در این دعای نورانی که استدلال می کند برای فرق بین غدیر و سقیفه است که امامت انتخابی نیست. امام رضا(علیه السلام) در خراسان این را کاملاً تبیین کرد فرمود: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یدَانِیهِ أَحَدٌ»، «وَ هُوَ بِحَیثُ النَّجْمُ مِنْ یدِ الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَینَ الِاخْتِیارُ مِنْ هَذَا وَ أَینَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَینَ یوجَدُ مِثْلُ هَذَا»، مگر با رأی مردم کسی امام می شود؟ مگر با عقل مردم امامت شناخته می شود؟ گفت و گفت و گفت، تا فضای ایران اسلامی را ولایی کرد، بخشی از استان ها را اهل ولایت کرد، دیگران هم آشنا شدند، فرق بین غدیر و سقیفه کاملاً روشن شد، آن گاه سخنان نورانی امام رضا را حضرت عبدالعظیم حسنی و احمد بن موسی و فاطمه معصومه، اینها خواهران و دختران و فرزندان این خاندان تبیین کردند علماء هم فهمیدند وضع ایران اسلامی برگشت. آن گاه وجود مبارک امام هشتم فرمود روز هیجده ذی حجه که شد این را عید بدانید لباس نو بپوشید، به یکدیگر بگویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوَلَایةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ ع»؛ این را بگویید عید داشته باشید لباس نو بپوشید به یکدیگر تبریک بگویید غدیر حساب دیگری دارد سقیفه حساب دیگری دارد. اینکه بزرگ ترین حکمای عصر اخیر می گوید، حسین بن علی در سقیفه کشته شد همین است «قتل حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام یوم السقیفة»، این را صدر المتألهین می گوید اینها را چه کسی به اینها یاد داد؟

وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) این حرف ها را زد، حکماء فهمیدند علماء فهمیدند فقهاء فهمیدند. بعد وجود مبارک امام هشتم (سلام الله علیه) به همه ما دستور داد که عاقلانه زندگی کنید و کشور را عقل اداره می کند نه چیز دیگر. عقل را هم عقل گفتند برای اینکه زانوی وهم و خیال را در بخش اندیشه، زانوی شهوت و غضب را در بخش انگیزه؛ هم در بخش بود و نبود هم در بخش باید و نباید، هم در حقیقت هم در اعتبار، عقل این زانوهای چموش را عقال می کند، عقال آن زانوبند را می گویند. شتر چموش را عقال می کند «اعْقِلْ و تَوَکل». این است. آنکه عقل دارد هوس او وهم او خیال او رام شده است، شهوت او و غضب او رام شده است. آنکه عقل ندارد شهوت او چموش است، غضب او جموح است، وهم او چموش است، خیال او جموح است سرگردان است. اینها را وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) به خوبی تبیین کرد فرمود انسان یک دوست دارد و آن عقل اوست. وجود مبارک رسول گرامی که روایات نورانی او به وسیله امام هشتم و ائمه دیگر در این سرزمین رواج پیدا کرد این است که فرمود: «إِیاکمْ وَ الْبِغْضَةَ»؛ باهم اختلاف نداشته باشید. بعد چندین تعبیر از وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است فرمود: «فَإِنَّهَا الْحَالِقَةُ لِلدِّین»؛ فرمود: اختلاف چه در یک محله چه در یک شهر چه در یک استان چه در یک کشور، این اختلاف تیغ است. بعد تصریح کرد وجود مبارک حضرت فرمود که من نمی گویم که این تیغ است که موی سر شما را تیغ می کند، «فَإِنَّهَا الْحَالِقَةُ لِلدِّین»؛ اختلاف با یکدیگر تیغی است که زیر مزرعه دین را تیغ می کند. شما دیدید کسانی که مکه مشرف شدند صروره هستند سرشان را تیغ می کنند، این سر تا مو دربیاورد مدت ها طول می کشد. حالا اگر کسی هر روز سرش را تیغ کند، مویی در نمی آید. فرمود این اختلاف تیغی است که زیر دین شما را تیغ می کند، آن وقت دینی در نمی آید. این به او بد بگوید، او به این بد بگوید، پانزده میلیون پرونده در دستگاه قضایی باشد. حضرت فرمود اختلاف، تیغی است زیر مزرعه دین؛ «لست أقول أنها الحالقة لشعرکم»، فرمود من که می گویم اختلاف، تیغ است نه یعنی تیغی است که موی سرتان را تیغ می کند، «فَإِنَّهَا الْحَالِقَةُ لِلدِّینِ» آن وقت این اختلاف است. منشأ اختلاف این است که ما مواظب زبان نیستیم مواظب چشم خود نیستیم مواظب دست و پا نیستیم، مالی که به ما دادند امانت داری نمی کنیم، حرفی که به ما زدند حفظ نمی کنیم، یک مختصر ناملایمی دیدیم فوراً پرخاش می کنیم مواظب زبان نیستیم؛ آن وقت چنین کشوری کشور امام رضا نیست. حضرت فرمود: اختلاف این است، بغضاء این است، دو دستگی این است و امامت را نمی شود به وسیله رأی مردم درست کرد. امامت اهل بیت عصمت و طهارت یک مقام الهی است که ﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾. اینها بیانات نورانی خود امام رضاست که بخشی را مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) نقل کرده است و بخشی را هم سایر محدٍثان. مرحوم ابن بابویه قمی نقل کرد، مرحوم شیخ مفید(رضوان الله تعالی علیه) نقل کردند؛ اینها جزء علماء و محدّثان و بزرگان طبقه اول ما شیعه ها و امامیه هستند که بیانات نورانی امام هشتم (سلام الله علیه) را برای همه ما نقل کردند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان