این مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ترجمه آثار ادبی فارسی به زبانهای دیگر اظهار کرد: متولی این کار کشور تولیدکننده ادبیات نیست، بلکه کشورهای دیگر هستند؛ چون اینکه کسی از زبان مادری خودش به زبان دیگری که زبان مادریاش نیست، ترجمه کند غلط است. در واقع زبانی که مترجم از آن ترجمه میکند باید زبان دومش باشد. اینکه در ایران چند نفر تصمیم بگیرند تا آثار ادبی فارسی را به زبانهای دیگر ترجمه کنند، اصلا درست نیست.
او با اشاره به اینکه آثار ایرانی باید در دنیا مطرح شوند و توجه مترجمها را به خود جلب کنند تا آنها تصمیم به ترجمه این آثار بگیرند گفت: اگر بنا به سفارش دادن ترجمه آثار فارسی به کشورهای دیگر باشد، نتیجه این است که در حد صد نسخه چاپ میشود و نه کسی آنها را میخرد و نه میخواند.
خاکسار با بیان اینکه ادبیات ما اصلا جهانی نیست ادامه داد: ادبیات ما ادبیاتی نیست که بتواند مخاطبان کشورهای دیگر را به خود جلب کند. تیراژ پرفروشترین کتابهای ادبیات ما در کشور خودمان به 10هزار نسخه نمیرسد، درحالیکه هم به زبان خودمان است و هم راجعبه مسائل خودمان صحبت میکند. وقتی در ایران کسی اینها را نمیخواند، کجای دنیا میخواهند آنها را بخوانند و اصلا برای چه بخوانند؟
مترجم کتاب «جزء از کل» ضعف آثار ادبی ایرانی را علت مخاطب نداشتن آنها در ایران و جهان دانست و بیان کرد: وقتی میشود آثار ادبی بزرگ دنیا را خواند برای چرا باید اینها را خواند؟ این آثار وقتی در کشوری که نوشته میشود مخاطب ندارد، میخواهد در فرانسه مخاطب داشته باشد؟ چرا باید مخاطب داشته باشد؟! اصلا مترجم فرانسوی هم سراغ این آثار نمیآید چون میداند مخاطب ندارند.
او افزود: برخی آثار نخبهپسند کممخاطب وجود دارد که به زبان کشوری چاپ میشود و عدهای آنها را میخوانند یا نمیخوانند، اما به هر حال آن آثار کمتر ترجمه میشوند، حتی اگر آن کشور تولیدکننده جدی ادبیات باشد. اما گاهی همان کتابهایی هم که در کشور خودشان مخاطب خاص دارند، وقتی در ایران ترجمه میشوند، کسی آنها را نمیخواند.
پیمان خاکسار همچنین درباره تغییر سلیقه مخاطبان ادبیات ترجمه نسبت به قبل گفت: گاهی کاری از نظر من خوب است اما از نظر مترجمی دیگر خوب نیست، من آن را ترجمه میکنم و ممکن است برخی بگویند که این کار ذائقه مخاطب را پایین آورده یا بالا برده است؛ اما به شخصه شده است که کاری را ترجمه کنم و ذائقه مخاطب را تغییر بدهم.
این مترجم در توضیح این موضوع بیان کرد: کسی که آثار کافکا، داستایفسکی و تولستوی را میخواند، سلیقهاش خوب است و من هم سعی میکنم برای کسانی که این کتابها را میخوانند کتاب ترجمه کنم، یعنی برای کسی که کتاب خوب میخواند. منتها اتفاقی که افتاده این است که من برخی کتابها را ترجمه کردهام و افرادی که ادبیات جدی را نمیخوانند و در طیف دیگری از مخاطبان هستند هم نظرشان جلب شده است و این آثار را خواندهاند، یعنی من کتاب را برای کسی که آثار کامو را میخواند ترجمه کردهام اما مخاطبان طیف دیگر هم به آن جلب شدهاند؛ اینجاست که ذائقه تغییر میکند چون ممکن است مخاطب با خودش بگوید این ادبیات ممکن است جذاب باشد و برود آثار کافکا و داستایفسکی را هم بخواند.
خاکسار گفت که فهرست کتابهای پرفروش را هیچوقت نگاه نکرده است چون آنها کتابهایی نیستند که به دردش بخورند. او درباره تاثیر نتایج جایزههای ادبی در انتخاب کتاب توسط مترجم هم اظهار کرد: جوایز مهم ادبی مثل «اسکار» میمانند؛ وقتی یک فیلم کاندیدا یا برنده جایزه «اسکار» میشود، آدم کنجکاو میشود که آن را ببیند. کتابهایی را که در جوایز مهم کاندیدا یا برنده میشوند باید بخواند چون یک گروه تخصصی نشستهاند و تصمیم گرفتهاند و اینها را انتخاب کردهاند و این برای من به عنوان مخاطب ایرانی یک غربال است.
او در پایان بیان کرد: «مجوس» کتابی بود که سال گذشته از جان فاولز ترجمه کردم. تصمیم دارم چند کتاب دیگر را هم از این نویسنده ترجمه کنم. «کلکسیونر» هم کتاب دیگری از این نویسنده است که به تازگی منتشر شد.