این شاعر که با مجموعه شعر «به رنگ دانوب» در جشنواره شعر فجر برگزیده شناخته شده است درباره وضعیت فعلی شعر در جامعه اظهار کرد: واقعیت این است که تیراژ کتابها خیلی پایین آمده است و خیلی خوانده نمیشوند، البته وضعیت شعر در همه دنیا همین است و فقط مختص جامعه ما نیست. از طرفی با وجود فضای مجازی هر کس که حتی تازهکار است، فرصت دارد که کارش را در این فضا ارائه کند و به همین علت شاید مردم هم بیشتر از کتابهای کاغذی به فضای مجازی و سایتهای مختلف روی آوردهاند و در آنجا شعر میخوانند.
او افزود: اما به طور کلی من فکر میکنم الان نه میشود گفت وضعیت شعر در کشور ما خوب است و نه میشود گفت بد است؛ چون کسانی هستند که جدی این کار را دنبال میکنند. البته برای من، شعر کار نیست؛ عشق و زندگی من است.
آرمن با بیان اینکه «خیلیها مثل من هستند که بدون شعر نمیتوانند زندگی کنند» گفت: اما از آنجایی که هر کس دست به قلم میشود، دوست دارد کتابش چاپ شود و آن را چاپ هم میکند، چون حالا بیشتر این کتابها با خرج خود شاعر چاپ میشود، وضعیت سردرگمی است. از هر قشری حتی هنرمندان قشرهای دیگر دوست دارند هر از گاهی کتاب شعر یا خاطرات چاپ کنند؛ این زیاد جالب نیست و من این اوضاع را دوست ندارم.
سراینده «به رنگ دانوب» همچنین درباره این اثر برگزیده جشنواره شعر فجر بیان کرد: «به رنگ دانوب» شامل سه بخش است؛ «آخرین روز کودکی»، «لکنت» و «سرمستی». این کتاب مجموعهای از حدود 67، 68 قطعه شعر است که بیشتر شامل شعرهای اجتماعی و فلسفی است. بخش اول به نظر بیشتر تداعی دوران کودکی است، اما در واقع بخشی از اتفاقی که شاید در آن دوره برایم افتاده در آن پنهان است.
او سپس در پاسخ به سوالی درباره برخی انتقادها به جشنواره فجر و مسئله حضور شاعر در جشنوارههای مختلف فرهنگی گفت: سالها و بلکه قرنهاست که پندار، گفتار و کردار عدهای در جهان و در این وادی نیز زیر سؤال است و ما میسوزیم و میسازیم و دم نمیزنیم. همان عدهای که حرفهایشان با رفتارشان اغلب تفاوتی تعجببرانگیز دارد. همان عدهای که هراز گاهی نقابی متفاوت به چهره میزنند و هر کدام بنا بر خوابی که آن شب دیدهاند، دیگران را زیر سؤال میبرند و مثل یک قاضی برایشان حکم صادر میکنند. بیتردید من هم توهین به هنرمندان عزیز، فیلمسازان، بازیگران و به طور کلی توهین به هر کسی را شدیدا محکوم میکنم، اما تعجب میکنم که چرا چنین سؤالی را از آنها که درآمدهای میلیاردی دارند و تاجِ سر همه نیز هستند نمیپرسید؟ از فیلمسازان و بازیگران سینما و تلویزیون که خبر انصرافشان در شبکههای مجازی میپیچد اما زودتر از دیگران در مراسم افتتاحیه این و آن جشنواره حاضر میشوند؟!
این شاعر بیان کرد: ماندهام آیا بحث بر سر انصراف دادن یا ندادن من از فلان و بهمان جایزه ادبی است؟ اگر چنین است، پس چطور همانها که انتقاد میکنند، تا امروز برای همین جوایز و دهها جایزه آشکار و پنهان دیگر سر و دست میشکستند؟ از سفرهای تشویقی و سکههای ریز و درشت و رانتها حرف نمیزنم که نه گفتنی است نه باورکردنی! آیا آن روزها، که خیلی هم دور نیست، همه چیز کلُهم گل و بلبل بود و امروز نیست؟ آیا آن جوایز حلال بود و این یکی نیست؟ در ثانی، تا امروز که هفت مجموعه شعر به زبان فارسی و دو مجموعه به زبان ارمنی به چاپ رساندهام، هیچوقت آثارم را شخصأ به هیچ جشنوارهای، چه دولتی، چه خصوصی و غیردولتی نفرستادهام و اگر زمانی ناشرم کتابم را به جشنوارهای فرستاده است، من از آن بیخبر بودهام، چون همیشه هوش و حواسم به نوشتن است، نه به حاشیههای قبل و بعد از نوشتن. اگر نقد یا انتقادی که به من میکنند مغرضانه و از روی کینه و دشمنی خصوصی نیست، و اگر فهم درستی از شعر دارند، بروند کتابهایی را که در این سالها نوشتهام بخوانند و بعد درباره من و شعرهایم نظر بدهند، اگرچه میدانم برای چنین کسانی که به قول یکی از ادیبان «حرفه و سرگرمی خود را تنها انتقاد و قضاوت نسبت به آثار دیگران قرار دادهاند» این کار امکانپذیر نیست.
واهه آرمن با بیان اینکه انتقاد صادقانه حتی اگر بیرحمانه باشد خوب است و باعث رشد، پیشرفت و در نهایت موفقیت هنرمند میشود اظهار کرد: اما انتقاد مغرضانه، چه برای هنرمند و چه منتقد سم است. به چنین کسانی همیشه گفتهام: اگر نویسنده و شاعر نیستید و نمیخواهید یا نمیتوانید در جهان، یا حتی در اتاقی کوچک، زندگی شاعرانهای برای خود بسازید، دستکم منتقدی حقیقی باشید و به پیشرفت ادبیات خدمت کنید. شاعران و نویسندگان و به طور کلی هنرمندان را با آثارشان قضاوت میکنند، نه با جوایزی که گرفته یا نگرفتهاند. و حرف آخرم اینکه افتخار میکنم که از کودکی چنان تربیت شدهام که نه با بدنامی جوینده طلا باشم و نه با طلا جوینده نام.