مقدمه
انتخابات مهم ترین عرصه حاکمیت مردم در نظام های دموکراتیک است ، که از رهگذر این ساز و کار، حق تعیین سرنوشت و ترسیم چگونگی اداره کشور در قالب انتخاب نخبگان و حاکمان متجلی میشود. انتخابات مهم ترین عرصه تماس و ارتباط تعیین کننده مردم و حکومت های مردم سالار است که در این نظام ها تولید قدرت از صندوق های رأی صورت میگیرد و سخن مردم از نوع انتخاب آنان آشکار می شود و با میزان کمیت مشارکت مردم در انتخابات پایگاه مردمی یک فرد، حزب گروه یا حاکم مشخص می شود.
نسبت اخلاق با انتخابات، رابطه یک سازه کار ارزشی و تعیین کننده حسن و قبح افکار و اندیشه ها با رفتار بازیگران عرصه انتخابات است. البته سخن گفتن از این نسبت قبل از آن مستلزم اعتقاد و باور به وجود نسبتی میان اخلاق و سیاست است. آنچه مسلم است اینکه حتی در نظام های غیردینی هم کوشش سیاستمداران بر این است که خود را ملتزم اخلاق، تصمیمات و سلوک سیاسی خود را نیز اخلاقی جلوه دهند. لذا در کسب و نگه داشت قدرت ، همواره تمایل یا تظاهر یا التزام عملی به ارزش های اخلاقی وجود دارد اگر چه در صحنه عملی کمتر روز یا هفته ای را می توان بدون شنیدن خبری از مفاسد اخلاقی و سوءاستفاده از قدرت در میان سیاستمداران چهار گوشه جهان سپری کرد.. اما با این حال نمیتوان منکر این حقیقت شد که حتی اگر برخی نظام ها به صراحت جدایی دین از سیاست را پذیرفته اند.
در این حال انقلاب اسلامی که حرکتی خلاف جریان مسلط و حاکم در جهان دو قطبی دهه ٧٠ که متأثر از سلطه تفکر لیبرالی و مارکسیستی بود سخن نو وراهکاری بدیعی در اداره کشور بر پایه آموزه های دینی به حساب می آید. جمهوری اسلامی تنها نظامی برخاسته از انقلاب است که در میان انقلاب های عصر حاضر که تنها ٥٠ روز پس از پیروزی استقرار خود را به رأی ملت ایران قانونی ساخت و از آن پس انتخابات در ایران بیش از سی بار تکرار شده است. مردم سالاری دینی که الگوی ارائه شده نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی است اگرچه داعیه آن را ندارد که به شکل نهایی خود رسیده اما در مسیری قرار دارد که اسلام چارچوب دموکراسی مردم ایران را تشکیل میدهد. از آن رو که اسلام چارچوب این دموکراسی را تشکیل می دهد انتظار آن است که تحقق نمودهای دموکراسی به ویژه انتخابات هم دینی و اخلاقی باشد و در مقام کسب قدرت یا بهره گیری از آن اخلاق را بیش از نظام های سیاسی مادی و سکولار عینیت بخشد.
الف: کلیات و ادبیات نظری
١-مفاهیم کلیدی
اخلاق و سیاست
واژه اخلاق در لغت جمع واژه خلق و خلق است که البته معنای یکسانی دارند. خلق حالت نفسانی انسان است. بخشی از آن به طبیعت و مزاج انسان مربوط است و بخش دیگر آن اکتسابی است و از روی عادت حاصل میشود. اخلاق در لغت به معنای دانش بد و نیک خوی ها، و علم اخلاق، علم معاشرت با خلق است (دهخدا، ج ١٢٩٦: ١). گاهی اخلاق با توجه به بعد فردی و التزام فرد به رعایت حسن و قبح در بعد شخصی تعریف میشود و گاه در بعد اجتماعی و تعاملات جمعی. البته باید میان اخلاق و علم اخلاق قائل به تمایز شد. اگر اخلاق را جمع خلق و خلق در نظر بگیریم که مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است و ملکاتی که سرچشمه پدید آمدن کارهای خوب و بد است آن هم در بعد فردی و اجتماعی، آنگاه علم اخلاق دانشی است که به مطالعه این مجموعه صفات و روحیات و ملکات فردی و اجتماعی انسان ها می پردازد و هست و نیست حسن و قبح اخلاقی را بررسی میکند. البته تحقیق در رفتار آدمی آنگونه که باید باشد نیز موضوع علم اخلاق به حساب میآید.
از سیاست هم تعریف های متفاوتی شده است. از مفهوم لغوی سیاست که به معنای اداره و تدبیر و ادب کردن است تا معنای کشورداری و تلاش برای اصلاح چیزی که از ریشه سوس به معنای ریاست است (ابن منظور، ج ٤٢٩: ٦). علم سیاست نیز دانشی است که چگونگی تولید، توزیع، کسب و حفظ و نگه داشت قدرت را در مجموعه واحدی جغرافیایی که با جمعیت و قلمرو مشخص بر شهروندان حاکمیت دارد مطالعه می کند.
دیوید استین علم سیاست را علم تخصیص آمرانه ارزش ها خوانده است و به معنای مراتب تأسیسی آن علم سیاست علم دموکراسی به حساب میآید (بشیریه، ١٣٨٢).
انتخابات
تعبیر انتخابات در زبان فارسی از ریشه عربی فعل نخب به معنای برگزیدن، اختیار کردن، دست چین کردن و... است و معادل انگلیسی آن election نیز به فعل eligele به معنای جدا کردن و سوا کردن، برگزیدن و دست چین کردن بازمی گردد. انتخابات روش و شیوه ای است برای برگزیدن تعداد معینی از افراد از میان شمار کثیری از کسانی که برای تصدی یک منصب یا مقام خود را نامزد کرده اند. انتخابات طی دو سده اخیر در بسیاری کشورها و جهان شیوه مقبول تعیین رهبران سیاسی و فرمانداران درآمده است (نوذری ١٣٨١: ١١٩). چنین شیوه تعیین نخبگان سیاسی از روش های سنتی مانند انتصاب یا تغلب و حکومت موروثی یا قرعه متمایز است. تأثیر انتخاب رأی دهندگان electorate در رواداری و تجویز حکومت حاکمان رکن مردم سالاری به شمار میآید. انتخابات بدین معنا عرصه چرخش نخبگان و اعلام خواست اکثریت مردم درباره چگونگی اداره کشور در قالب برگزیدن برنامه های اعلام شده از سوی نامزدها یا تشکل های سیاسی آنان است. از نظر شکلی انتخابات به انتخابات مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشود. در انتخابات مستقیم تولید قدرت از سوی مردم مستقیما صورت می گیرد و فرد یا افرادی که حائز اکثریت آراء شده اند قدرت اشغال منصب خاصی را پیدا می کند اما در انتخابات غیرمستقیم برگزیدگان مردم فرد نهایی برای تصدی مسئولیت را انتخاب می کنند.
بنابراین نظام انتخاباتی شیوه یا ترجمان آرای شهروندان در هیئت کرسی های نمایندگی، شهرداری، ریاست جمهوری و دیگر زمامداران است. مجموعه ای از قواعد وساز وکارها که به موجب آن آرای شهروندان تعیین کننده گزینش یا انتخاب مقامات اجرایی و تقنینی (مجالس قانونگذاری) به شمار می رود. به عبارت دیگر نظام انتخاباتی را می توان شیوه یا ابزاری دانست که بر حسب تبدیل آرای شهروندان به قالب یا هیئت کرسیها، نحوه و چگونگی تخصیص مناصب و پست ها میان کاندیداها یا احزاب سیاسی را تعیین می کند (نوذری، ١٣٨١: ١٣٢).
مردم سالاری دینی
مردم سالاری ترجمه فارسی دموکراسی به معنای مشارکت و رقابت سیاسی شماری از گروه ها و منافع سازمان یافته به منظور تصرف قدرت سیاسی و اداره کشور بر حسب نیاز سیاست ها و موانع هر یک از آن گروه هاست ( بشیریه، ٣٧٥: ١٣٨٢). البته پررنگ شدن نقش گروه های سیاسی در این تعریف تا حدی با تعریف کلاسیک از دموکراسی فاصله دارد. در تفکر یونان باستان از جمله ارسطو حکومت های به فردسالاری یا سلطنت monarchy، حکومت گروه های اشراف Aristocracy و یا oligarchy و دموکراسی حکومت توده مردم تعریف می شد. دموکراسی البته صرفا شکلی از حکومت نیست بلکه شیوه زندگی در جهان مدرن است جوهر این شیوه زندگی را میتوان در اصالت برابری انسان ها، اصالت فرد، اصالت قانون، اصالت حاکمیت مردم و تأکید بر حقوق طبیعی، مدنی و سیاسی انسان ها یافت. منظور از اصالت برابری این است که افراد، گروه ها و طبقات مردم نسبت به یکدیگر از لحاظ حق حکومت کردن برتری ندارند (بشیریه، ١٣٨٢: ٢٤٣). موضع دموکراتیک بر آن است که تصمیمات سیاسی باید به طور جمعی اتخاذ شود. تصمیمات جمعی باید حداقل به طور غیرمستقیم تابعی باشد از انتخاب های افراد که از میان گزینه های رقیب صورت گرفته باشد (لوین ، ٢٤: ١٣٨٠).
اهمیت دموکراسی امروزه نه تنها به عنوان شکلی از حکومت که حتی به میزانی است که مطالعه دموکراسی علم سیاست عملی و تأسیسی خوانده شده و علم نظام دموکراسی با علم سیاست دموکراسی رابطه این همانی برقرار کرده است (بشیریه، ١٣٨٢: ١٥) و حتی فراتر از نقش مهم این حوزه مطالعاتی در علم سیاست امروزه مبحث نظری گذار به مردم سالاری و زمینه های اجتماعی آن مهم ترین مبحث در جامعه شناسی زمینه های گذار به مردم سالاری است (بشیریه ، ١٣٨٧: ١٣) علاوه بر این گذار به دموکراسی به همین معنای حداقل امروزه حاوی همه معانی و فرآیندهایی است که در گذشته در مفهوم و ادبیات توسعه سیاسی عنوان میشد. از این رو می توان مفهوم توسعه سیاسی در ابعاد گوناگون آن را به مفهوم گذار به دموکراسی فروکاست. چنین جایگاه ویژه ای برای دموکراسی آن را در سه حوزه اساسی علم شناسی سیاست از مبانی تأسیسی و عملی گرفته تا حوزه جامعه شناسی سیاسی و توسعه سیاسی ارتقاء میدهد. البته شک نیست که به موازات همین ارتقاء نقش به همان میزان تکثر و تنوع آراء در حوزه دموکراسی چه در حوزه روش و چه به برقرار ارزش مجال بروز مییابد و صرف نظر از اصول ثابت دموکراسی چندگونگی در اشکال و نمودهای آن نیز مییابد به عنوان یک حقیقت علمی در حوزه سیاست پذیرفتنی باشد. از این نظر نمیتوان از قبل با فرض علمی بودن آنچه در برخی کشورهای مدرن به اسم دموکراسی شناخته میشود به عنوان اصول مهم علمی پذیرفته شود. حداقل می توان گفت میان آنچه در صحنه عمل و عالم خارج در کشورهایی که در ادبیات امروز «توسعه یافته سیاسی» قلمرو می شوند نشانه های قوی و شواهد متقن می توان به دست داده که در حوزه سیاست عملی و یا توسعه سیاسی در سطح نظام بین المللی گزاره های مربوط به علم سیاست نظری و توسعه سیاسی در سطح ملی بسیاری کشورهای توسعه یافته قابل تعمیم در حوزه سیاست بین المللی و توسعه سیاسی جهانی نیست و به رغم جهانی شدن جنبه های مهمی از مردم سالاری، میتوان گفت در سطح نظام بین المللی توسعه سیاسی چندانی صورت نگرفته است.
اگرچه وجود این شکاف و تعارض نمیتواند به خودی خود اعتبار بسیاری از شاخص ها و موازین مردم سالاری را در بعد سیاست عملی مخدوش سازد، اما نمی تواند این نتیجه را هم به دست دهد که الزاما و انحصارا شاخص های دموکراسی و به قرار «علم توسعه سیاسی و علم سیاست عملی» را به چند کشور با نگرش دموکراسی لیبرال و یا به طور کلی دموکراسی های سکولار تقلیل داد و پیشاپیش از امتناع دموکراسی در جوامع مذهبی سخن گفت. در ابعاد صوری و شکلی دموکراسی در وجود نهادهایی مانند انتخابات، چرخش نخبگان رشد شاخص ها ی حقوق بشری و تعیین کنندگی قدرت سیاسی از سوی مردم نمیتواند نمود دموکراسی را در همه جوامع به طور یکسان در نظر گرفت اما در مقابل میتوان به تلقی های تازه ای از لوازم و سازوکارهای درونی در نظام مردم سالاری دینی رسید که از شکاف ها و تعارضات ذکر شده در صحنه عملی دموکراسی تا حد زیادی مصون مانده و ابعادی فراتر از توسعه سیاسی را در جوامع دینی پیگیری نماید. چنین خصیصه ای در نگرش به سیاست و قدرت در مردم سالاری دینی و نیز ضرورت رعایت اصول و قواعد اخلاقی به نحو بارزتری خود را نشان میدهد بدین معنا که پذیرش دین به قرار چارچوب دموکراسی از سوی اکثریت شهروندان این واقعیت را به ثبوت میرساند که این پذیرش حتی از قبل لوازم و پیامدهای صوری و ساختاری آن را نیز به همراه دارد.
بدین معنا که با پذیرش دین به عنوان روح و چارچوب مردم سالاری اساسا نگرش به قدرت تفاوت پیدا میکند و در طول منشأ اصل قدرت و حاکمیت یعنی خدا تعریف میشود. از این نظر منابع و ابزارهای قدرت از نظر منشأ صرفا عرفی و دنیوی نیست که به شخصیت مالکیت و سازمان تقلیل داده شود بلکه قدرت در طول و نه در عرض حاکمیت الهی معنا مییابد اعمال قدرت هم به جز محدودیت ها و ملاحظات درون دینی مبتنی بر اخلاق دینی است و این مسئله ضمانت اجرایی را فراهم می آورد که فساد سیاسی و سوء استفاده از قدرت که خواه ناخواه در نظام های سیاسی غیردینی در حد یک ناهنجاری اجتماعی تقلیل مییابد به یک معصیت و گناه ارتقاء یابد. این مسئله نشان می دهد که ظرفیت های مردم سالاری دینی در شکل مطلوب و خواسته شده آن و نه الزاما شکل محقق شده و تجلی بیرونی آن، برای برقراری نسبتی درخور با دموکراسی فراوان است هرچند در این پیوند مسلما جنبه هایی از دموکراسی به شکل عرفی و غیردینی آن هم محدودیت پیدا میکند اما این محدودیت ها به گونه ای نیست که بتوان از امتناع شکل گیری مردم سالاری دینی سخن گفت.
٢-نظریه های رابطه اخلاق و سیاست
درباره نسبت اخلاق و سیاست رابطه های متفاوتی ذکر شده است برخی از روابط منطقی تباین، تساوی و عموم و خصوص مطلق یا من وجه برای تشریح این رابطه سود جسته اند. و این رابطه را عموم و خصوص مطلق دانسته اند که اخلاق عام است و سیاست بخشی از آن. چرا که اخلاق هم بر امور فردی و هم اجتماعی اخلاق دارد و سیاست تنها به امور اجتماعی میپردازد. از این نسبت این دو تباین یا تساوی و یا عموم و خصوص من وجه نیست چرا که سیاست مطلوب بدون اخلاق متصور نیست ( شریعتمدار، ٤: ١٣٨٣).
نظریه دیگر رابطه ای دوسویه، تعاملی و لازم و ملزم میان سیاست و اخلاق برقرار میکند. در این نگرش مطلق اخلاق و مطلق سیاست دارای پیوندند و اخلاق استخوان بندی ساختار نظام سیاسی و درون سازه سیاست را تشکیل میدهد. پس در این دیدگاه میان اخلاق و سیاست رابطه دقیق تعاملی یعنی تأثیر و تأثر متقابل برقرار است (صدرا، ١٣٨٣: ٢٢ -٢١). نظریه جدایی اخلاق از سیاست که میان قواعد اخلاق و الزامات سیاست تفاوت قائل است و بر اساس واقعیت و با درنظر گرفتن منافع و مصالح می توان به اقدام سیاسی دست زد. این آموزه نزد ماکیاولی گونه صریح تری به خود می گیرد. در این دیدگاه لازمه سیاست دست شستن از پاره ای اصول اخلاقی است. دیدگاه دیگر نظریه تبعیت اخلاق از سیاست است که عمدتا رویکرد مارکسیستی لنینستی است که تاریخ را چیزی جز عرصه منازعات طبقاتی نمیداند و اخلاق روبنایی بر شیوه تولید به حساب میآید. براساس این آموزه اخلاق و دیگر مظاهر اجتماعی تابع بی قید و شرط سیاست و عمل انقلابی است و ارزش خود را از آن میگیرند. دیدگاه دیگر نظریه دوسطحی است که میکوشد برای حفظ ارزش ها و اخلاقی و پذیرش پاره ای اصول اخلاقی در سیاست است. براساس این دیدگاه اخلاق را باید در دو سطح فردی و اجتماعی بررسی کرد اگرچه این دو سطح مشترکاتی دارند لزوما آنچه را که در سطح فردی اخلاقی است نمی توان در سطح اجتماعی نیز اخلاقی دانست. در این نظریه انسان به عنوان فرد تابع یک نظام اخلاقی است حال آنکه اجتماع نظام اخلاقی دیگری دارد (اسلامی، ١٣٨١: ١٩٦).
نظریه دیگر یگانگی اخلاق و سیاست است. طبق این نظریه اخلاق سیاست فردی و سیاست اخلاقی جمعی است اخلاق و سیاست هر دو از شاخه های حکمت عملی و در پی تأمین سعادت انسان هستند. در این نگاه پرورش اخلاقی شهروندان در سیاست جا میگیرد (اسلامی ١٥٦: ١٣٨٣ -١٤١).
٣-رهیافت اخلاقی به انتخابات
رهیافت اخلاقی به انتخابات در ابعاد کلی و نمود عینی انتخابات متجلی است اینکه اساسا تلاش برای کسب قدرت در انتخابات تا چه میزان رفتاری اخلاقی است. و اینکه اساسا پذیرش انتخاب به منزله راهکاری برای تعیین نخبگان تا چه حد محمل اخلاقی دارد جای بحث دارد.
اما در فرض پذیرش این دو مسئله رویکرد اخلاقی بر انتخابات ، به منزله میزان دخالت و رعایت اصول و قواعد اخلاقی از سوی رأی دهندگان ، نامزدهای انتخاباتی، برگزارکنندگان انتخابات، فعالین رسانه ای و تبلیغاتی، صاحبان نفوذ، احزاب و گروه های ذی نفع و نیز ناظران و مراقبان انتخابات در مراحل قبل، حین و بعد از برگزاری انتخابات است در واقع در رویکرد اخلاقی به انتخابات رفتار، نیات و انگیزه ها و هم رفتار عوامل اساسی در انتخابات مورد قضاوت قرار می گیرد البته این موضوع با پایان انتخابات و روشن شدن نتایج آن پایان نمیپذیرد بلکه میزان پایبندی برگزیدگان به وعده های انتخاباتی و عمل به مسئولیت های تداوم این موضوع را نشان می دهد.
ب -اخلاق و سیاست در نظام مردم سالاری دینی
از میان نسبت ها و روابط قابل تعریف میان اخلاق و سیاست در نظام حکومت دینی به صورت عام و مردم سالاری دینی به صورت خاص، میتوان گفت نظام مردم سالاری دینی در پی اخلاقی کردن صحنه سیاست است و با تعریف ارائه شده از دین در نظام مردم سالاری دینی که به اخلاق الهی و نه سکولار نظر دارد، میتوان گفت اخلاقی شدن زندگی سیاسی در نظام مردم سالاری دینی در پرتو تعالیم وحی، سیره سیاسی معصومین و نیز توصیه های اخلاقی، تحقق آرمان ها، اهداف و غایات زندگی اخلاقی را به نحو متعالیتری پیگیری می نماید و آن را از یک عامل صرف همبستگی اجتماعی و جلوگیری جامعه از فروپاشی به مهم ترین فلسفه بعثت انبیاء ارتقاء می دهد. چنانکه پیامبر اعظم میفرمایند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (نهج الفصاحه، بی تا: ٣٦٥). در آراء و سیره سیاسی عملی امام علی (ع) نیز می توان آمیختگی اخلاق و سیاست را دید چه زمانی که حق خلافت را از ایشان غصب کردند برای جلوگیری از خون ریزی و جدال سکوت کردند فنظرت فی امری فاذا طاعتی قد سبقت بیعتی و اذا المیثاقی عنقی لغیری (نهج البلاغه، خطبه ٢٧). در کار خود اندیشه کردم دیدم پیش از بیعت پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا را بر عهده دارم، که از من برای دیگری بیعت گرفت. از دیدگاه امام علی (ع) حکومت صرفا ابزاری برای اجرای قوانین الهی است نه هدف و غایت. اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی منا منافسه فی سلطان و لا التماس شیئ من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک (نهج البلاغه: خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای بدست آوردن قدرت و حکومت دنیا و ثروت نبود بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش برگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد). از دیدگاه امام علی (ع) رسیدن به پیروزی از راه های نامشروع جایز نیست ونمی توان برای رسیدن به موفقیت راه گناه پیمود: ماظفر من ظفر بالاثم و الغالب بالشر مغلوب (نهج البلاغه: پیروز نشد آنکه گناه بر او چیرگی یافت و آن کس که با بدی پیروز شد شکست خورده است).
از نظر امام علی (ع) نیرنگ فریب در سیاست امری مردود است (والله ما معاویه بادهی منی و لکنه یغدر و یفجر... به خدا معاویه از من زیرک تر نیست اما وی خدعه و نیرنگ و فجور می کند). لذا از منظر امام میان سیاست و اخلاق تفکیکی نیست و در این آیین بهره گیری از هر روشی برای رسیدن به پیروزی تجویز نمی شود.
از این رو می توان گفت مردم سالاری دینی نه تنها در نگرش اخلاقی به زندگی سیاسی اخلاق را از سیاست جدا نمیانگارد، بلکه سیاست و حکومت و دین را نیز در جهت تقویت مکارم اخلاقی قرار میدهد. منابع ارزشی و فضیلت مندی اخلاقی نه در عرف و عقلانیت ناسوتی و بشری که در آموزه های وحیانی قرار دارد. از آن رو که خداوند، عالم به نیازها و کمالات بشر است تأسیسات و نظام ارزشی و اخلاقی منبعث از اسلام به نحو متکامل تری حتی در مقایسه با نظریه اخلاقی دیگر ادیان الهی فاقد شریعت، پیوند زندگی فردی و اجتماعی را با اخلاق تضمین میکند. از این نگاه اخلاق به بعد فردی یا اجتماعی فرو کاسته نمیشود بلکه همه وجوه زندگی انسان ها و حتی عقاید، انگیزه ها را نیز شامل میشود و هدف غایی آن تأمین سعادت قلمرو دنیا و آخرت انسان هاست. از چنین منظری سیاست و حکومت در اسلام به دنبال اخلاقی کردن قلمرو انتخابات است.
انتخابات و مردم سالاری دینی
اهمیت انتخابات در مردم سالاری دینی در شکل مطرح آن در نزد مقام معظم رهبری که نظریه پرداز مردم سالاری دینی هستند به میزانی است که می توان گفت انتخابات دال مرکزی گفتمان مردم سالاری دینی را تشکیل میدهد که این در انتخاب مسئولان به شکل مستقیم یا غیرمستقیم عینیت مییابد. گواه این مدعا این است که هرگاه از مردم سالاری دینی سخن به میان آمده است ، مهم ترین شاهد و استدلال تحقق این حقیقت در ایران اسلامی «انتخابات» معرفی شده است: یکی از نمونه های عظمت این نظام، همین انتخابات است برای همین هم هست که انتخابات ملت ایران این پدیده به این وضوح را انکار میکنند. مردم سالاری، این چیز واضح را که البته به انتخابات مردم است... انکار میکنند چون میدانند که این یکی از شاخص های مهم پیروزی ملت ایران است (٨٦/١٠/١٩ leader,ir) یا انسان غصه می خورد که بعضی ها به خاطر ملاحظات سیاسی -ملاحظات جناحی باید بگویم جوری حرف میزند که گویی در این مملکت دموکراسی نیست، مردم سالاری نیست. این بی انصافی است بیست و هشت سال است که این ملت هر سال به طور متوسط یک انتخابات دارد (leader ,ir٨٦١٠١٢)، ملت ایران با اعتماد به نفس خود این مبنای مبارک را گذاشت. توانست مردم سالاری دینی را به وجود آورد. آن هم با یک شیوه تازه و بی سابقه مردم سالاری دینی. در همه جای دنیا دموکراسی ها در یک چارچوب قرار دارند... ما این چارچوب را اسلام قرار دادیم چون ملت ایران ملت مسلمانند. چون ملت ایران مؤمنند. این شد مردم سالاری دینی. مردم سالاری اسلامی (leader ,ir٨٦١٠١٢)البته با وجود اهمیت انتخابات در مردم سالاری دینی می توان گفت مردم سالاری دینی به انتخابات محدود نمیشود و تنها در بعد تأسیسی نظام و نهادهای سیاسی نظام مردم سالاری دینی جریان نمییابد. اما در بعد تحلیلی هم در نظام مردم سالاری دینی نوعی ارتباط معنوی میان نظام سیاسی تأسیس شده و مردم برقرار است و که مردم مجریان و نظام حاکم را تحقق بخش خواست ها آرمان ها و اهداف عالی خویش ببینند و بدان عشق ورزیده و موضوع ایمان مردم است (روزنامه اطلاعات، ١٣٧٩/٥/٢٦). تنها در چنین صورتی است که ارتباطی وثیق میان حکومت و ملت پدید میآید که در آن نظام اسلامی نه تنها متکی به آراء مردمی است بلکه افزون بر آن، مورد علاقه و مایه اطمینان خاطر آنها میباشد. جمع این دو ویژگی بارز مردم سالاری دینی است به گونه ای که میتوان آن را معیار کارآمدی برای تمیز مردم سالاری دینی از دموکراسی به کار گرفت (فیاض، ١٣٨٥: ٣) این دو وجهی بودن مردم سالاری دینی در کلام رهبر انقلاب این گونه متجلی شده است: مردم سالاری دینی دارای دو وجه است که یک وجه آن نقش مردم در حکومت و انتخاب مسئولان و وجه دیگر آن رسیدگی به مشکلات مردم است که بر همین اساس مسئولان باید مشکلات مردم را به طور جدی پیگیری و رسیدگی نمایند (روزنامه جمهوری اسلامی، آذر ١٣٧٩). در اینجا در کنار انتخابات بعد کارآمدی نظام مردم سالاری به عنوان یک وجه مهم عینی مردم سالاری دینی و بعد پویایی آن را نشان میدهد.
بدین معنا که انتخابات در بعد تأسیسی و کارآمدی در بعد پویایی مردم سالاری دینی را عینیت می بخشند.
اخلاق انتخاباتی مؤلفه هاوبازیگران عرصه انتخابات در مردم سالاری دینی
اگر عوامل متشکله انتخابات را شامل قوانین انتخاباتی، رأی دهندگان و هواداران نامزدها، نامزدهای تصدی مسئولیت های حکومتی، عوامل اجرایی و نظارتی و رسانه ها بدانیم، اخلاق انتخاباتی در نظام مردم سالاری در هر بخش قابل شناسایی است:
١-قوانین انتخاباتی:
امروزه در نظام های مردم سالار قانون انتخاباتی پس از قانون اساسی مهم ترین قانون به حساب می آید. چرا که ساز و کار برگزیدن انتخابات و اجرای دموکراسی از این راه حاصل میشود. اینکه اخلاق در مرجع وضع کننده قانون، مفاد قانون و روح حاکم بر آن و چگونگی وضع و اجرای آن تا چه میزان مدخلیت دارد رکن مهمی در اخلاقی شدن انتخابات دارد. می توان گفت قانونی اخلاقی است که به وسیله مرجعی بیطرف، ناظر به اساس قانون اساسی و بدون نفع واضعان آن تدوین شود و در تصویب آن سلامت و دقت، صورت گیرد و به حفظ آراء مردم به عنوان امانت اهمیت داده شود و آزادی انتخاب کردن وجود داشته باشد. در مقابل اگر مرجع وضع کننده قانون پیش از آنکه مصالح دینی اسلامی، اصول و روح حاکم بر قانون اساسی و آزادی انتخاب و حق حاکمیت و انتخاب کردن و انتخاب شدن را در نظر بگیرد به جنبه های سودانگارانه آن توجه داشته باشد و قانون را به گونه ای تصویب کند که شمار بیشتری از رقیبان را از صحنه به کنار زند قانونی غیراخلاقی حاصل خواهد شد. در مردم سالاری دینی که قدرت اصالت ذاتی ندارد و وسیله ای برای خدمت به مردم و تحقق ارزش های الهی و رفع نیازهای جامعه و حرکت به سمت سعادت دین و دنیای مردم است ، نباید در خدمت اهداف و منافع گروهی خاص قرار گیرد.
از این رو مردم سالاری دینی اگر قانونگذاران قانون انتخابات از قبل به نقض این اصول اسلام رأی داده باشند و شرایط را برای انتخاب افرادی فراهم آورند که به مردم سالاری دینی اعتقادی ندارند یا اساسا به مردم سالاری منهای دین یا دین سالاری منهای مردم باور دارند قانونی اخلاقی وضع نکرده اند. به علاوه اصل را بر بستن همه راه های ورود رقیبان به عرصه انتخابات و کاستن از حق آزادی انتخاب مردم، اگر بدون ملاحظات دینی و شرعی باشد پسندیده نیست. البته قانونی که به ورود افرادی مجرم با سابقه مخالفت با اساس مردم سالاری دینی و یا با سابقه فسق و فجور به صحنه انتخابات اجازه دهند نیز اخلاقی نخواهد بود. نکته دیگر که باید در قانون انتخابات و ساز و کار تعیین حوزه های انتخاباتی رعایت شود عدالت در توزیع کرسی ها و تناسب میان شاخصه های جمعیتی جغرافیایی با تعداد نمایندگان یک حوزه انتخاباتی است. تسهیم نامناسب (malapportionment)اصطلاحی است که بدین منظور استفاده می شود. در این حالت آرایش های خاص نواحی انتخاباتی را می توان متصور شد که در برابر طیف خاصی از رای دهندگان تبعیض قائل شوند در چنین حالتی تعیین جغرافیای رای گیری با هدف تعیین نتیجه دلخواه صورت می گیرد. (تایلور و جانستون ٢٦٨: ١٣٨٦). البته این وضعیت در نظام های انتخاباتی تناسبی بیشتر است.
قانون انتخابات در نظام مردم سالاری دینی میباید دارای خصوصیات زیر باشد:
١- روح و جوهره مردم سالاری دینی را در تمام اجزاء و مفاد آن بتوان دید.
٢- اصل را بر آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن افراد قرار دهد و مگر آنکه افرادی براساس ضوابط پذیرفته شده از شمول آن خارج شوند.
٣- حداکثر ساز و کار لازم را برای سلامت، دقت و امنیت انتخابات به کار بندند.
٤- در طراحی شرایط احراز نامزدی در انتخابات و تبلیغات اصل را بر بی طرفی قرار دهد.
٥- واضعان قانون انتخابات در آن ذی نفع نباشند و در صحنه اجرا هم مجریان انتخابات بی طرفانه عمل کنند.
٦- شرایط احراز تصدی مسئولیت در نظام دینی را، حتی الامکان پیش بینی کرده باشد.
٧- از ضمانت اجرای کافی برخوردار باشد و ضمانت اجرای آن به صرف تقوای درونی یا نظارت درونی افراد فعال در عرصه انتخابات واگذار نکرده باشد بلکه با جرم انگاری صریح تخلفات و بیاخلاقی های انتخاباتی راه را برای افزایش سلامت انتخابات باز نماید.
٨- از شفافیت و صراحت لازم برخوردار بوده و حتی الامکان موارد نقض اصول قانونی، دینی و اخلاقی را جرم انگاری نموده راه برخورد و مجازات خاطیان را مشخص کرده باشد.
٩- از آنجا که هدف از انتخابات به صورت دوره ای، برگزیدن شایسته ترین افراد در هر مرحله است فرصت کافی برای شناساندن و شناخته شدن نامزدهای انتخاباتی پیش بینی نماید.
١٠- ساز و کار انتخاب شدن را به گونه ای طراحی کند که فردی که برنده انتخابات اعلام
میشود از پشتوانه آراء لازم مردمی برخوردار باشد. فرو کاستن حداقل آراء لازم برای انتخاب به تضعیف پشتوانه مردمی فرد برگزیده میانجامد.
١١- قانون انتخابات باید فاقد نقاط ابهام و سکوت بوده و مشکل وانهادن خلاءهای قانونی را برطرف نموده باشد. قانونی که جامع نباشد و اجازه تفسیرهای موسع و مضیق را به مجریان بدهد امکان ورود سلائق و علائق را در اجرای انتخابات فراهم میآورد.
١٢- از آنجا که مردم سالاری دینی با حاکمیت زور و زر و تزویر مغایر است و با دموکراسی های یک روزه در نظام های سرمایه داری تفاوت دارد، قانون انتخابات در نظام مردم سالاری دینی باید از قبل راه پول سالاری را در صحنه انتخابات مسدود نماید. البته افراط در این امر میتواند شناسایی نامزدها از سوی رأیدهندگان را دچار مشکل سازد.
١٣- قانون انتخابات باید به گونه ای باشد که در نهایت «نامزدهای کافی» در عرصه انتخابات حضور یابند و آن را از انتصابات متمایز سازد.
١٤- تسهیم عادلانه کرسی های انتخاباتی در انتخابات پارلمانی و نیز فراهم آوردن حد اکثر امکان اعمال حق رای برای شهروندان دور از وطن در انتخاباتی که کل کشور یک حوزه انتخابیه است. نظیر انتخابات ریاست جمهوری.
٢-اخلاق انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی
در اسلام سرپرستی جامعه متعلق به خداست. هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره امور انسان های دیگر را به عهده بگیرد. این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و منشی وعالم به مصالح و مالک امور انسان ها، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است.
خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاص اعمال می کند؛ یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی چه بر اساس تعیین شخص - آن چنان که طبق عقیده ما در مورد امیرالمؤمنین و ائمه (ع) تحقق پیدا کرد - و چه بر اساس ضوابط و معیارها انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده میشود که امور مردم را اداره کند، باز این ولایت، ولایت خداست... آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهده دار می شود، باید نمونه ضعیف و پرتو و سایه ای از آن ولایت الهی را تحقق بخشد و نشان بدهد... آن شخص یا دستگاهی که اداره امور مردم را به عهده میگیرد. باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت فارق بین جامعه اسلامی و همه جوامع دیگر است که به شکل های دیگر اداره میشود. سر عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است که هیچ گونه امکان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آن جایی هم که عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند. مسأله غدیر یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه (حدیث ولایت، ج ٢٧: ٥–٢٥).
پذیرش مسئولیت و تصدی مناصب در نظام اسلامی اوصاف و شرایط خاصی را طلب می کند. طبیعی است که تجسم اسلام و دین در شخصیت و فعل و قول و گفتار و اعتقادات فردی که می خواهد سرنوشت جامعه یا بخشی از امور اساسی آن را عهده دار شود نخستین ویژگی نامزدهای انتخاباتی در نظام مردم سالاری دینی به حساب می آید.
امام خمینی(ره)درباره ویژگی های رییس جمهور اصلح می فرمایند: شما توجه کنید و کسی که از همه متعهدتر است به اسلام، سوابق خوب، پیوسته به هیچ طرفی نه شرقی باشد نه غربی باشد، نه غرب زده باشد و نه شرق زده باشد، مسلمان باشد، پیرو احکام اسلام باشد و ملی باشد، دلسوز به ملت باشد، خدمتگزار به ملت باشد، سوابقش خوب باشد، در رژیم سابق هیچگاه وارد نشده باشد و با اجانب پیوند نداشته باشد و از خودتان باشد برای خودتان (صحیفه امام جلد ٤٨٤: ١١). فرض بر این است افرادی که می خواهند در نظام مردم سالاری دینی مسئولیتی را بپذیرند به مناصب رسمی به منزله عرصه خدمت و مسئولیت بنگرند مسلما بهره گیری از هر وسیله ای برای رسیدن به این هدف مشروع نیست. لذا نمی توان گفت که چون هدف خدمت به مسلمین است پس می توان از هر راهی برای رسیدن به این هدف خیر بهره جست. منصبی که از راه های نامشروع بدست آید قطعا غصب بوده و تمام تصمیمات و بهره برداری های فرد اشغال کننده آن منصب نیز آلوده خواهد بود. در مردم سالاری دینی قدرت در جهت خدمت ارزش پیدا می کند و اصالت ذاتی ندارد. عده ای معتقدند که تلاش برای کسب قدرت حتی در نظام مردم سالاری دینی اخلاقی نیست و افراد نمیباید خود خواستار به دست گرفتن منصبی شده و یا آن را بازگو نمایند. عده ای دیگر نیز این امر را لازمه مردم سالاری دانسته و تلاش در جهت کسب قدرت از راه مشروع در نظام مردم سالاری دینی و کاربست آن در جهت مشروع را بدون اشکال میدانند. دقت در سخنان امام نشان می دهد که ایشان در سال های نخست پیروزی انقلاب برای جلوگیری از نزاعات سیاسی وجود صف بندی هایی که موجب دعوا شود را نمی پسندیدند: از حالا نگذارید به اینکه یک جبهه بندی بکنید یک دسته این طرف یک دسته آن طرف و همان کارهایی که در مجالس سابق می کردند و همان دعواها و نزاع هایی که به انحطاط میکشید خودشان را و ملت را (صحیفه امام جلد ٣٤٦: ١٢).
اما در سال های بعد به دنبال خروج جریان هایی که با اساس انقلاب و تفکر اسلامی فاصله داشتند وجود تفکرات در چارچوب اسلام را به شرط اینکه تفرقه انگیز نباشد پذیرفتند. امام (ره) ضمن پذیرش سلیقه های مختلف می فرمایند: نباید خلوص عمل و جامعه اسلامی خودمان را به زنگار کدورت ها و اختلافات آلوده کنیم و رقابت های گذشته انتخاباتی هم هرگز نباید موجبات تفرقه و جدایی را فراهم آورد(صحیفه امام جلد ٢١: ٥١) افراد انتخاب شونده می توانند با سخنرانی، تبلیغ در روزنامه ها، اطلاعیه ها و پوسترها امتیازات و نکات مثبت خودشان را بیان کنند اما شرعا واخلاقا حق ندارند از رقیب خود را تخریب کنند و شخصیت او را بشکنند. چون توهین به مؤمن حرام است و زیبنده مسئولان نظام نیست. امام خمینی در رابطه با تبلیغات انتخاباتی می فرماید که هیچ مقامی و حزبی و گروهی و شخصی حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند توهین کنند یا خدای ناکرده افشاگری نمایند. از آقایان کاندیداها و دوستان آنها انتظار دارم که اخلاق اسلامی و انسانی را رعایت کنند. از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود ولو اسلامی باشد ارتکاب خلاف اخلاق مطرود و از انگیزه های غیراسلامی است ( امینی ٢٢ آذر ١٣٨٥).
به هر حال اخلاق انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی در مرحله قبل، حین و بعد از انتخابات قابل بررسی است. طبیعی است که انتخابات مستلزم شناخت افراد رأی دهنده از نامزدهاست.
از این با توجه به محدودیت هایی که معمولا در تبلیغات رسمی در انتخابات وجود دارد معمولا نامزدهای بالقوه (از نظر قانونی) از مدت ها قبل خود را با حضور در مجامع و تشکیلات و نشست ها، به طور غیرمستقیم به مردم معرفی می نمایند. چنین رویه ای این شبهه را مطرح میسازد که ممکن است افرادی با بهره گیری از امکانات عمومی و فرصت های مختلف که شائبه غیراخلاقی بودن را دارد به معرفی خود بپردازند. رهبر انقلاب این تلاش ها را مضر میدانند: مسائل مربوط به انتخابات به ویژه حضور پرشور مردم در آن، در همان ایام نزدیک به انتخابات بسیار مهم است اما عده ای با عجله از حالا مباحث انتخاباتی را شروع کرده اند که این فعالیت های زودهنگام انتخاباتی موجب منحرف شدن ذهن ها از مسائل اصلی، مشغول کردن افراد به یکدیگر، و برخی بدگویی ها می شود و این، به ضرر مصالح کشور است (١٣٧٨٨٨www. leader. ir///: http).
رسمیت دادن به چرخش قدرت و انتخابات مستلزم پذیرش ساز و کارهای انتخاباتی است. از این رو فعالیت های معطوف به شناسایی نامزدها، از رهگذر تشکل های رسمی و قانونی مانند احزاب، بهتر میتواند این کمبود را برطرف سازد. ضعف این و ساز و کار موجب میشود که فعالیت های تبلیغاتی پیش از موعد، به امری عادی تبدیل شود.
علاوه بر اینها سوءاستفاده از احساسات دینی، قومی و ملی رأی دهندگان و ارائه تصویری دروغین و غیرواقعی از خود، نظیر جعل عناوین مختلف علمی، ادعای داشتن مسئولیت ها و سوابق مختلف، ادعای توانایی انجام اموری که فراتر از توان و مسئولیت قانونی منصب مورد ادعاست همگی رفتارهایی غیراخلاقی شمرده میشود.
بنابراین اخلاقی بودن انگیزه و نیت نامزدهای انتخاباتی در نظام مردم سالاری دینی به معنی تلاش برای خدمت، رفع مشکلات مردم، تقویت دین و ارکان نظام دینی، دفع فتنه و خطرات و تهدیدات دشمنان، اعتلای فرهنگ دینی، تقویت اقتصاد و امنیت مردم و در مجموع تقویت ارکان دولت - ملت و پاسخگویی به مطالبات به حق مردم و رأیدهندگان است. نکته دوم تناسب میان حسن نیت افراد با حسن فعل و رفتار و لیاقت و شایستگی افراد است. این گونه نیست که فردی در صرفا یک تصمیم گیری فردی با احساس تکلیف، مدعی حضور در عرصه انتخابات شود، حال آنکه مجموعه خصوصیات، تجارب و شرایط نشان از این ندارد که وی بتواند در این مسئولیت موفق و مؤثر باشد.
این تلقی که عرصه خدمت و مسئولیت در نظام مردم سالاری دینی عرصه آزمون و خطاست اشتباهی فاحش است. از آنجا که این مسئولیت ها امانت از سوی مردم و نظام دینی به حساب میآید از دست دادن فرصت های بهتر خدمت به مردم با اشغال ناصواب برخی پست ها و منصب ها، به دور از شئونات نظام دینی است. در مرحله انتخابات نیز پذیرش نتایج انتخابات و تلاش نکردن برای اعمال نفوذ بر مجریان انتخابات و نیز نگرش به اصل انتخابات به منزله ادای تکلیف و مسئولیت، نگرشی مطلوب است. در مقابل نپذیرفتن نتایج انتخابات، خصومت و دشمنی با عوامل برگزارکننده انتخابات یا مردم به دلیل رأی ندادن به داوطلب، امری غیراخلاقی به حساب میآید. نکته ای که تحقق آن حتی در نظام های مردم سالاری دینی بسیار دشوار به نظر می رسد پذیرش این دستور پیشوایان دین است ، این فرموده معصوم مشهور است که اگر کسی در مقام و مسئولیتی در نظام دینی قرار بگیرد و بداند شخصی از او بهتر و شایسته تر وجود دارد که می تواند آن منصب را عهده دار شود اگر در پست خود بماند خیانت کرده است. به راستی که عمل به این خواسته سخت به نظر میرسد و افق دوری را در تحقق اسلامیت و اخلاقی بودن انتخابات نشان می دهد اما واقعیت آن است که در نظام مردم سالاری دینی مناصب و مسئولیت ها امانت های بزرگی هستند که در صحنه عمل کمتر به این حقیقت توجه میشود.
٣-اخلاق انتخاباتی رأی دهندگان
در مردم سالاری دینی مناصب و مسئولیت ها، امانت هستند. و خداوند میفرماید: «ان الله یأمرکم ان تودو الامانات الی اهلها» مرحوم علامه طباطبائی در المیزان وجوب رد کلیه امانت ها را به اهلش از این آیه استنباط کرده اند (علامه طباطبائی ١٣٧٦: ٥٥٢). لازمه رد امانت شناخت اهل آن است از این روست که اخلاق رأی دهی در نظام مردم سالاری دینی اقتضای تلاش و تحقیق برای شناخت اهل دین امانت را دارد. این شناسایی میتواند از راه مشاوره با افراد معتمد، یا پرسش و پاسخ از نزدیک با داوطلب ، صورت گیرد. امروزه با تقویت رسانه ها و به خصوص نقش نهادها و تشکل ها که افراد را در یک دوره زمانی طولانی، مورد آزمون قرار میدهند و قابلیت ها و توانمندی ها، میزان صلاحیت و صداقت و کارایی داوطلبان ورود به عرصه های انتخاباتی را میسنجند، تا حدی این کار آسان شده است اما شک نیست که در لیست ها و فهرست هایی که تشکل ها برای شرکت در انتخابات قرار می دهند، لزوما افراد اصلح جای نمیگیرند و گاه صالح مقبول بر اصلح کمتر مقبول ترجیح داده میشود. نکته دیگر آنکه سوای انتخاب داوطلب مطلوب ، اصل حضور در صحنه انتخابات به منزله تأیید و تقویت نظام مردم سالاری دینی از یک وجوب شرعی و سیاسی برخوردار است و فراتر از یک گزاره اخلاقی است. امام خمینی می فرمایند تکلیفی که به همه ملت متوجه است به زن و مرد و آن کسی که به حد قانونی رسیده واجب است این مسئله که در پای صندوق های تعیین رییس جمهور حاضر بشوند و رای بدهند. چنانچه سستی بکنید کسانی که می خواهند این کشور را به باد فنا بدهند ، ممکن است پیروز بشوند.
باید همه شما، همه ما، زن و مرد، هر مکلف همان طور که باید نماز بخواند همان طور باید سرنوشت خودش را تعیین کند (صحیفه امام جلد ٢٨: ١٥). به علاوه در نظر گرفتن صلاحیت ها و شایستگیهای تقوایی، اخلاقی فرد داوطلب اهمیت فراوانی دارد. در طول ایام تبلیغات انتخابات رأیدهنده باید رفتار داوطلب و نزدیکان او را رصد نماید تا ببیند فردی که به عرصه قدرت نرسیده آیا از راه های مشروع برای رسیدن به مقصود بهره میگیرد یا آنکه به هر وسیله ای ولو نامشروع، متوسل میشود. نکته دیگر پرهیز از دخالت دادن ملاحظات قومی، قبیله ای و طایفه ای در انتخابات است. البته طبیعی است که افراد، خویشان و بستگان خود را بهتر از سایرین میشناسند اما صرف این وابستگی به منزله ادای امانت در رأی دهی نیست.
در نظام مردم سالاری دینی کشف حقیقت و فرد شایسته تر از میان نامزدها البته همیشه کار آسانی نیست. ای بسا افراد مختلف هر یک توانمندی ها و شایستگی های متنوعی دارند اما نکته درخور توجه این است که فرد رأیدهنده نباید با این تصور که فردی شایسته و صالح که از او شناخت پیدا کرده اهلیت رسیدن به منصب را دارد اما چون به قدر کافی شناخته شده نیست لذا ممکن است رأی او به هدر رود، لذا به فردی که صلاحیت کمتری دارد رأی دهد. البته گاه که امر، دایر بر انتخاب میان افراد با صلاحیت های نسبی است طبیعی است که تعریف جدیدی هم از تکلیف و هم اهلیت نامزد مطرح خواهد شد. در هر حال نه تنها شناخت نامزد با اهلیت، خود یک رفتار اخلاقی و دینی در عرصه انتخابات است بلکه تلاش برای شناساندن فردی صالح هم نوعی امر به معروف به حساب میآید.
اگر شرکت در انتخابات و رای دادن یک تکلیف شرعی و ملی است. رأی سفید یا باطله را در صندوق ریختن تضییع فرصت است و تکلیف را ساقط نمی کند ( امینی، همان).
اما رفتارهای زیر از سوی رأیدهندگان غیراخلاقی به حساب می آید:
-خرید و فروش رأی به نفع نامزد خاص؛
-گروکشی و گرفتن وعده و یا قول خاص از نامزد در ازاء دادن رأی؛ تخریب و شایعه پراکنی برای هتک حیثیت و ریختن آبروی نامزدها؛
-از بین بردن ابزارها و وسایل تبلیغاتی نامزدها؛
-ایجاد فضای مسموم و دامن زدن به آن درباره نامزدها؛
-رأی دادن بدون شناخت از نامزدها و صرفا برای حفظ ظاهر و... ؛
-بی توجهی به تناسب میان صلاحیت ها و ویژگی های داوطلب با مسئولیت و منصبی که برای رسیدن به آن رقابت میکند؛
-رأی دهی بر اساس احساس ترحم یا لج بازی؛
-بی توجهی به صلاحیت های واقعی نامزدها در انتخاب.
٤-اخلاق انتخاباتی مجریان و ناظران انتخابات
رفتار مجریان و ناظران انتخابات تا حد زیادی به قانون انتخابات بستگی دارد هر چه قانون حدود وظایف، مسئولیت ها و اختیارات مجریان و ناظران انتخابات را دقیق تر، روشن تر بیان کرده باشد و راه دخالت عوامل غیر مربوط در انتخابات را مسدود کرده باشد، شکل گیری رفتار انتخاباتی عاملان اجرایی و نظارتی انتخابات محتمل تر خواهد بود.
مجریان انتخابات در مرحله رسیدگی به صلاحیت های نامزدها مسئولیت دارند بیشترین دقت و اهتمام را برای تحقق اوصاف و خصوصیات وضع شده از سوی قانونگذار با افراد داوطلب به کار برند تا حقی از آنان برای داوطلب شدن تضییع نشود. جانب داری یا متأثر شدن از نامزدهای انتخاباتی و رعب و ترس مسلما مجری انتخابات را در آستانه نقض اصول اخلاقی انتخابات قرار میدهد. طبیعی است که مجریان انتخابات نیز باید از حسن شهرت، تعهد و التزام عملی لازم به احکام و شئونات اسلامی برخوردار باشند و آخرت خود را فدای دنیای دیگران نسازند.
در نظام مردم سالاری دینی مجری انتخابات چون دیگران یک رأی دارد اما آنچه در دل دارد یا بر برگ رأی مینویسد را در کار خود دخالت نمیدهد و انتخابات را بدون توجه به نتایج انتخاباتی برگزار مینماید. تلاش حداکثری برای سلامت و دقت در انتخابات و تأمین امنیت آن از دیگر مسئولیت های اخلاقی مجریان انتخابات است. نفس برگزاری انتخابات، نظم حاکم بر آن و سهولت، آسانی و دقت در گرفتن آراء مردم در نظام مردم سالاری دینی ارزشمند است. طبیعی است که هر چه در این جهت کوشش بیشتری شود اخلاق انتخاباتی بهتر عمل شده است. ناظران انتخابات نیز می باید برای برگزاری هر چه بهتر انتخابات دقت و جدیت نمایند. عرصه انتخابات می تواند مجرای رسیدن به قدرت کسانی شود که هیچ نسبتی به مردم سالاری دینی ندارند.
٥-رسانه ها
در نظام مردم سالاری دینی رسانه ها هم مسئولیت های سنگینی در فرایند انتخابات بر عهده دارند. می توان گفت در فضای انتخابات رسانه های به چند دسته تقسیم می شوند رسانه های رسمی و غیر رسمی. رسانه هایی که به بیت المال تعلق دارند و رسانه هایی که خصوصی هستند. رسانه های سنتی و مدرن رسانه های مقطعی در تبلیغات انتخاباتی مانند بروشورها و سخنرانی های انتخاباتی.
می توان گفت اقتضای اخلاق رسانه ای در نظام مردم سالاری دینی این ست که رسانه ها به حقیقت توجه کنند و به عنوان امر به معروف و نهی از منکر در افزایش بینش مخاطب حرکت کنند. می توان بایسته های اخلاق در رسانه های وابسته به بیت المال در انتخابات را این گونه فهرست کرد: از هزینه کردن رسانه به نفع اشخاص خودداری کنند. پرهیز از دروغ، افترا و تخریب چهره نامزدها، تبیین ملاک های نامزد شایسته در نظام مردم سالاری دینی ؛ حاکم کردن گفتمان ارزش محوری و اخلاق و معنویت بر فضای انتخابات، پرهیز از بزرگنمایی افرادی که نماد جریان خاصی هستند و نیز آگاه سازی مخاطبان از اهمیت و ضرورت اصل انتخابات و دقت در انتخاب شایسته ترین ها، فرهنگ سازی در جهت افزایش عناصر مردم سالاری و دین مداری در نوع انتخاب و تشخیص صلاحیت های لازم میان نامزدها. کمک به ارتقا بینش مخاطب و مسئولیت خطیر حضور در عرصه انتخابات چه در مقام نامزد انتخاباتی و چه رای دهی. رعایت امانت و انصاف نیز دو ضرورتی است که در هر حال ضامن اعتبار و اعتماد رسانه است و در عرصه انتخابات که حساسیت ها فزونی می گیرد رعایت این دو اصل نیز اهمیت دوچندان پیدا می کند.
بایسته های اخلاق انتخاباتی رسانه هایی که از بیت المال تغذیه نمی شوندعبارتند از:
حاکم کردن گفتمان اخلاق و دیانت به منزله شاخصه اولیه و حداقلی نامزدها، انعکاس ویژگی های مثبت نامزدهای مورد حمایت، روشن ساختن اهمیت و ضرورت انتخابات و جلب توجه مخاطبان به اساس انتخابات ، ارتقا استاندارد انتخابات و تکاملی بودن آن متناسب با پیشرفت نظام مردم سالاری دینی، معرفی واقع بینانه و برنامه های مطلوب با احترام به منزلت شخصیت و کرامت انسانی مخاطبان.
نبایسته های اخلاق رسانه ای: دامن زدن به جو شایعه و مسموم کردن فضای انتخابات، مظلوم نمایی، تأکید و بزرگنمایی وضعیت ظاهری نامزدها و ایجاد ارزش کاذب با انتشار تصاویر فریبنده از نامزدها. سوء استفاده از فضای تبلیغات و تحمیل کردن هزینه های سرسام آور به نامزدهای انتخاباتی که آنها را به راه های ناصواب برای تأمین این هزینه ها می کشاند، توزیع شب نامه و مطالب بدون سند و هویت در جهت تخریب نامزدها یا مظلوم نمایی ، تحریک عصبیت و احساسات قومی و طایفه ای، حمله به مقدسات، انحراف افکار عمومی و یا ایجاد جو رعب و ترس در میان مردم. تحریف مطالب با هدف تبلیغ یا تخریب نامزد خاص، خنثی ماندن و نپرداختن به اصل حضور در انتخابات. پرهیز از بزرگنمایی نامزد مطلوب در توانایی ها سوابق مدارک تحصیلی و نیز دادن انتشار وعده های دروغین نامزدها.
نتیجه گیری
در نظام مردم سالاری دینی انتخابات عرصه تولید قدرت و تداول آن است. مردم در عرصه انتخابات با برگزیدن حاکمان مردم سالاری را تحقق می بخشند و اسلام که جوهره و چارچوب حرکت و زندگی مردم را تشکیل می دهد در مردم سالاری اسلامی مجریان و داوطلبان و ناظران انتخابات ، مردم و بیش ازهمه نامزدهای انتخابات باید اصول اخلاقی اسلامی را به منصه ظهور برسانند. سیاست در مردم سالاری دینی در خدمت اخلاق و دین است. و هرگونه تلاش در جهت هزینه کردن از دین برای حفظ قدرت به مردم سالاری دینی لطمه خواهد زد. این معیار روشنی است که می تواند در ارزیابی میزان اخلاقی بودن انگیزه ها، نیات و رفتار عوامل متشکله انتخابات یعنی داوطلبان، رأی دهندگان، مجریان و ناظران و به خصوص قانون انتخابات سودمند باشد. همه این عوامل متشکله میباید نتیجه انتخابات را به سمتی سوق دهند که به تقویت مشروعیت و کارآمدی نظام اسلامی و گسترش فرهنگ اخلاقی در جامعه یاری رساند. مسلما انتخاباتی که در آن از سوی عوامل مؤثر و فعالان آن عرصه انواع بداخلاقیها دیده میشود نه تنها به تحکیم مردم سالاری دینی یاری نمیرساند بلکه خود به عرصه بروز بداخلاقی ها، شکسته شدن قبح رفتارهای ضداخلاقی و بروز منکرات و گناهان متعدد تبدیل میشود. از این روست که انتظار می رود همه عناصر متشکله در عرصه انتخابات در ادوار مختلف مورد نقد و ارزیابی عملکرد قرار گیرند. دستیابی به میزان رسیدن به انتخاباتی اخلاقی و اصلاح قوانین به سمت بسته شدن مجاری بداخلاقیهای انتخاباتی در استحکام، قوت و تحقق عینی مردم سالاری دینی و رسیدن آن به شکل مطلوب سودمند خواهد بود. در این جهت به نظر میرسد رسانه ها برای تقویت فرهنگ اخلاق انتخاباتی در نظام مردم سالاری دینی مسئولیت های زیادی دارند:
فرهنگ سازی و تولید پیام هایی از رابطه دین و اخلاق در نظام سیاسی مردم سالاری دینی به افزایش حساسیت و دقت جامعه و افزایش هزینه رفتارهای غیراخلاقی در عرصه های انتخاباتی کمک میکند. رسانه ها می توانند با معرفی شخصیت های بزرگ و پیشوایان دینی که حاضر نشدند قبل یا در مقام قدرت حقیقت را فدای قدرت سازند به ارائه الگو به مردم بپردازند. میزان اهتمام به اخلاق انتخاباتی به منزله معیار روشنی برای تشخیص نامزدهای اصلح همواره در عرصه های انتخاباتی باید ترجیع بند پیام رسانی رسانه ها باشد. به علاوه نقد و بررسی میزان رعایت اخلاق انتخاباتی در همه سطوح متشکله انتخابات در مناظره های جدی و صریح و بازتاب آن به وسیله رسانه ها میتواند به شفافیت و ارتقاء فرهنگ انتخاباتی در نظام مردم سالاری دینی یاری رساند که البته برنامه سازی و تولید علمی و پژوهشی در قالب موضوعاتی همچون نسبت اخلاق و مردم سالاری دینی، مقایسه نظام انتخاباتی مردم سالاری دینی و سکولار از منظر اخلاق مؤثر است پیگیریهای جدی رسانه درباره موارد و مصادیق نقض اخلاق و قانون انتخاباتی پس از اعلام نتایج انتخابات به افزایش حساسیت جامعه و اثربخش اهتمام به فرهنگ انتخاباتی مطلوب مردم سالاری دینی منجر می شود.
منابع و مآخذ:
-اسلامی سید حسن ١٣٨٣ نسبت اخلاق و سیاست بررسی چهار نظریه علوم سیاسی شماره ٢٦
-ابن منظورلسان العرب بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، ١٤٠٨
-امینی ابراهیم آیت الله اخلاق انتخاباتی روزنامه جام جم چهارشنبه ٢٢آذر١٣٨٥
-بشیریه، حسین، ١٣٨٢، آموزش دانش سیاسی مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی، نشر نگاه معاصر
-بشیریه حسین ١٣٨٧، گذار به مردم سالاری، نگاه معاصر،
-تایلور و جانستون ١٣٨٦ جغرافیای انتخابات ترجمه زهرا پیشگاهی فرد و رسول اکبرفیص نشر قومس
حدیث ولایت مجموعه رهنمودهای رهبر انقلاب جلد ٥
-- روزنامه جمهوری اسلامی، آذر١٣٧٩)
-سایت اینترنتی اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری www. leader. ir
-شریعتمدار، محمد رضا١٣٨٣، ثبات یا تغیر اصول اخلاقی و سیاسی علوم سیاسی شماره ٢٦
-(صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام ١٣٧٩چاپ دوم) جلد ١١جلد١٢جلد١٥جلد٢١
-صدرا علیرضا١٣٨٣تعامل اخلاق و سیاست فصلنامه علوم سیاسی شماره 26
روزنامه اطلاعات، 26/ ٥/ 1379
-طباطبائی علامه سید محمد حسین ١٣٧٦، المیزان،. بنیاد علمی وفکری علامه طباطبائی جلد ٤
-فیاض سیدعلی، ١٣٨٥، مردم سالاری دینی گفتمان رهبر انقلاب اسلامی کتاب نقد شماره ٢١ -٢٠
--لوین، اندرو ١٣٨٠، طرح و نقد نظریه لیبرال دموکراسی. ترجمه دکتر سعید زیباکلام، ص ٢٤).
-مجیدی حسن ١٣٨٧ آسیب شناسی اخلاق انتخاباتی نشریه تخصصی افق اداره کل آموزش و پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیما، شماره شهریور ماه
-نهج البلاغه –
--نهج الفصاحه، به کوشش علی اکبر میرزایی انتشارات چاف بیتا، )
-نوذری ١٣٨١حسین علی. احزاب سیاسی و نظام های حزبی ، نشر گستر.