بر اساس روایات، اهل بیت علیهم السلام باطن و حقیقت نماز هستند. داود بن کثیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شما در قرآن نماز هستید و شما زکات و حج هستید؟ پس آن حضرت فرمود: ای داود! ما در قرآن نماز، زکات، روزه، حج، ماه حرام، شهر حرام، کعبه، قبله و وجه خدا هستیم. خداوند در قرآن فرموده است: «فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» به هر طرف رو کنید، پس آن طرف وجه خدا است.»[1] ما آیات و بینات هستیم و دشمن ما در قرآن فحشاء و منکر است یعنی دشمن ما شراب، قمار، أنصاب، أزلام، بت ها، جبت، طاغوت، مردار، خون، گوشت خوک است.
خداوند ما را آفرید و به ما امتیاز بخشید و ما را امین و نگهبان و خزینه دار آسمان ها و زمین قرارداد. برای ما دشمن و مخالف قرارداد ما را در کتاب خود نام برد و از نام های ما به بهترین چیزها که دوست داشت کنایه آورد و دشمنان و مخالفین ما را نیز در کتاب خود به کنایه به نام های بدترین چیزها در نزد خود و بندگان پرهیزگار خود نام برد.[2]
همچنین فضل بن شاذان با سند خود از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: ما اصل هر خوبی هستیم و از ما جوانه می زند هر نیکی، و از جمله خوبی ها است: توحید، نماز، روزه، فروبردن خشم، گذشت از گناهکار، رحم نمودن به تهیدستان، رسیدگی به همسایه و اعتراف به شخصیت اشخاص خوب. دشمن ما نیز ریشه هر بدی است و از آنها جوانه می زند هر کار زشت و قبیحی که از جمله آنها است: دروغگویی، سخن چینی، بخل، رباخواری، قطع رحم با خویشاوندان، خوردن مال یتیم و تجاوز از حدودی که خدا امر کرده و انجام زشتی های آشکار و پنهان، زنا، دزدی و هر کار زشت دیگر. و دروغ گفته است کسی که مدعی است به ما محبت می ورزد با اینکه چنگ زده به کارهای دشمنان ما.[3] البته این که آنان باطن نماز و حقیقت و اصل و فرع نماز هستند به این معنی نیست که برای ما صرف ایمان و اعتقاد به امامت آنان کافی باشد و به ظاهر نماز اهمیت ندهیم لذا در برخی از همین روایات تصریح شده است که اهل بیت (ع) باطن نماز هستند و ما باید به نماز اهمیّت بدهیم و آن را با رعایت آداب و شرائط کامل بپا داریم.[4]
هدف نماز تثبیت اعتقادات صحیح و تشکر از خدا
چرا ما باید نماز بخوانیم؟ برخی در پاسخ این سؤال به سراغ آیات قرآن و روایات و حکم عقل می روند و این که چون تشکر از صاحب نعمت در نظر عقل لازم است، پس ما باید نماز بخوانیم این راه خوب است ولی یک راه بهتر این است که در پاسخ این سؤال خود نماز را بررسی کنیم و با تحلیل گوهر نماز این سؤال را پاسخ دهیم. آنچه از خود نماز استفاده می شود، این است که ما بر اساس دو هدف است که باید نماز بخوانیم.
1- ما باید نماز بخوانیم و در نماز با گفتن «الحمدلله» از خدا تشکر کنیم به جهت نعمتی که خدا به ما داده است و آن نعمت، همان نعمت مهم بعثت پیامبراکرم؛، نزول قرآن و امامت و ولایت ائمه اطهار (ع) است.
2- اصول اعتقادات و ایمان در نماز ذکر شده است و ما باید نماز بخوانیم و این اعتقادات را مکرر در نماز بر زبان جاری کنیم تا از انحرافات فکری، اعتقادی و عملی در امان بمانیم در نماز باید توحید و عدل را با گفتن چهار ذکر مهم: الله اکبر، الحمد لله، سبحان الله و لااله الاالله، مکرر بر زبان بیاوریم، لذا در آیه قرآن می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکری»[5] نماز را برای اینکه به یاد من باشی، به پا دار. و نیز با شهادت به رسالت پیامبراکرم در ابتدای نماز و در انتهای آن، در تشهد نماز این اعتقاد را برای خود حفظ کنیم. همچنین برای اینکه قرآن فراموش نشود، حتما باید در نماز قرآن خوانده شود. لکن از همه مهمتر اعتقاد به امامت و ولایت اهل بیت^ است که بسیار دقیق در تمام قسمت های نماز اهمیت این اعتقاد ذکر شده است. همچنین به جهت اینکه راه انسان با ایمان که همان صراط مستقیم است، گم نشود ما وظیفه داریم هر روز پنج نماز واجب را در اوقات متعدد بخوانیم. و در نمازها باقی ماندن بر صراط مستقیم را از خدا طلب کنیم و آن صراط مستقیم همان صراط امیرمؤمنان علیه السلام و امامان معصوم (ع) است. که تفصیل این مطالب در فصول این کتاب بیان خواهد شد.
نماز در کنار اصول دین
در قرآن وقتی که اعتقادات را بیان می کند به یک باره بین اعتقادات نماز را که جزء فروع دین است ذکر می کند. در اینجا مفسران قرآن به تکاپو افتاده اند که چرا نماز بین اعتقادات ذکر شده است؟ مثلا در سوره بقره در آیه سوم در کنار ایمان به غیب و ایمان به رسول و ایمان به وحی و قرآن و ایمان به معاد نماز ذکر شده و چنین آمده است: «الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ وَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیک وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُون» متقین همان کسانی هستند که به آنچه (از حسّ) پوشیده است، ایمان می آورند و نماز را بر پا می دارند، و از آنچه به آنان روزی داده ایم، (در راه خدا) مصرف می کنند. و آنان که به هر چه به سوی تو فرو فرستاده شده، و هر چه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) فرو فرستاده شده، ایمان می آورند، و آنان به آخرت یقین دارند.
اینکه در بین اعتقادات نماز را ذکر می کند به جهت این است که در نماز، اعتقادات خود را تکرار می کنیم و یکی از اعتقادات مهم، که در نماز مکرر انسان به خود تلقین می کند، اعتقاد به امامت امامان معصوم (ع) است به طوری که فرموده اند: ما اصل و اساس نماز هستیم. و چون نماز بدون پرداخت زکات به افراد مؤمن به ولایت و امامت اهل بیت (ع) قبول نمی شود، زکات نیز در کنار نماز ذکر شده است. در واقع زکات برای این است که صراط مستقیم که راه امامان معصوم (ع) است توسط همه مؤمنان به آسانی پیموده شود، پس نماز و زکات کنار هم هستند.
نماز پیشوای سایر اعمال
در برخی از روایات نماز به عنوان پیشوا و امام اعمال معرفی شده است به طوری که بقیه اعمال انسان تابع نماز است. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره در نامه خود به محمد بن ابی بکر می فرماید: نماز را در وقت خودش به جای آر، نه این که در بیکاری زودتر از وقتش بخوانی، و به هنگام درگیری و کار آن را تأخیر بیندازی، و بدان که تمام کردار تو پیرو نمازت است.[6]
و نیز فرموده است: نماز را در وقت خودش به جای آر، نه اینکه در بیکاری زودتر از وقتش بخوانی، و به هنگام درگیری و کار آن را تأخیر بیندازی، مردی از رسول خدا (ص) از اوقات نماز پرسش نمود، فرمود: جبرئیل نزد من آمد و وقت نماز را به من نمایاند، پس نماز ظهر را به هنگامی که خورشید در وسط آسمان و بر بالای ابروی راستش قرار گرفته بود بخواند، سپس وقت نماز عصر را به من نمایاند و آن زمانی بود که سایه هر چیز به اندازه خودش شده بود، سپس نماز مغرب را هنگامی که آفتاب غروب کرد بخواند، سپس نماز عشا را هنگامی که شفق پنهان شد بجای آورد، سپس نماز صبح را هنگامی که سیاهی شب با سپیدی صبح در آمیخته، و هنوز ستارگان آشکار باشند، گزارد، پس تو نیز در این اوقات نماز بگزار، و به همراه سنّت معروف و راه روشن و آشکار باش. سپس در رکوع و سجود خود کمال دقت را بجای آر، که رسول خدا (ص) نمازش از همه مردم کامل تر، و در عین حال سبک تر و کوتاه تر بود. و بدان که تمام اعمال تو پیرو نمازت است، پس آن کس که نماز خود را تباه می سازد (و با شرائط معمول بجا نمی آورد) البتّه نسبت به چیزهای دیگر بیشتر تباه خواهد کرد.[7]
نماز معیار قبولی اعمال
همه اعمال در آخرت نیز تابع نماز است پس اگر نماز قبول شود سایر اعمال نیز قبول می شود.[8] نماز در دنیا و آخرت امام و پیشوای همه اعمال اوست و در این باره باید به چند اثر آن توجه نماید:
1- باید همیشه نماز را بر همه امور خود مقدم نماید؛ زیرا این نماز است که امام اعمال اوست و تعظیم و تکریم امام لازم است.
2- در وقت برنامه ریزی برای امور خود اعم از درس یا کار، اوقات و ساعات خود را با توجه به امام اعمال برنامه ریزی نماید.
حال سؤالی که مطرح می شود این است که وقتی همه اعمال در دنیا و آخرت تابع نماز است، و نماز امام و پیشوای اعمال است، خود نماز تابع چیست؟ از روایات استفاده می شود که اساس نماز اهل بیت (ع) است و نماز کاملا مرتبط با اهل بیت (ع) و تابع و پیرو آنان است. در مباحث آینده اساس نماز و تبعیت آن از اهل بیت (ع) را بیان می کنیم.
اهمیت نماز یا اهمیت ولایت و امامت
در برخی از روایات آمده است اوّلین چیزی که در قیامت از آن سؤال می شود نماز است در برخی دیگر از روایات آمده است اوّلین سؤال اعتقاد به امامت و ولایت و محبت ما است؛ آیا بین این روایات تعارض و تنافی است یا هر دو یک مطلب را می گوید بهتر است ابتدا برخی از این روایات را ذکر کنیم:
پیامبراکرم (ص) در باره اولین چیزی که از آن سؤال می شود، می فرماید: هنگامی که انسان در پیشگاه خدا قرار گیرد، اولین چیزی که از آن سؤال می شود نماز است، پس اگر نماز را به طور کامل به جا آورده باشد، نماز او پذیرفته شده و به واسطه قبولی نماز، سایر اعمال او پذیرفته می شود و نجات می یابد و گرنه بقیه اعمال او نیز پذیرفته نمی شود.[9] و نیز می فرماید: اولین چیزی که در قیامت محاسبه می شود نماز است پس اگر نماز قبول شود به واسطه قبولی نماز، سایر اعمال او پذیرفته می شود. اگر نماز را در اول وقت آن بجا آورد، به سوی صاحبش با صورتی نورانی و درخشنده رجوع می کند و می گوید بر من مواظبت نمودی خدا تو را حفظ کند و اگر نماز را در غیر وقتش و بدون رعایت شرائطش بجا آورد، نماز با چهره ای سیاه و گرفته نزد او می آید و می گوید: من را ضایع نمودی خدا تو را ضایع کند.[10]
همچنین پیامبراکرم (ص) در باره اولین چیزی که از آن سؤال می شود، می فرماید: اولین چیزی که در قیامت از انسان ها در باره آن سؤال می شود، محبت ما اهل بیت پیامبر است.[11]
بین این دو دسته روایات که فراوان نیز می باشند، تعارض و تنافی وجود ندارد و اگر نماز عمود دین است و اولین چیزی است که از آن سؤال می شود به اعتبار این است که اساس نماز چنان که بعدا بیان می کنیم اعتراف به وحدانیت خدا، رسالت پیامبراکرم (ص) ولایت امامان معصوم (ع) است و اساس نماز برای تشکر از خدا به خاطر نعمت بعثت پیامبراکرم (ص) و امامت و ولایت ائمه اطهار (ع) است، پس به این جهت اگر نماز قبول شود سایر اعمال انسان قبول می شود. همچنین در نماز مکرر اعتقاد به توحید و اعتقاد به نبوت و امامت و ولایت اهل بیت (ع) بر زبان تکرار می شود پس هم صحیح است که بگوییم اوّلین سؤال نماز است و هم صحیح است که بگوییم اوّلین سؤال از محبت و اعتقاد به امامت اهل بیت است.
نماز انسان را از فحشاء نهی می کند، وقتی نماز انسان کامل باشد، به سراغ جبت و طاغوت و دشمنان اهل بیت نخواهد رفت و فقط از اهل بیت پیروی می کند، لذا نماز که قبول شود و بررسی گردد، مشخص می شود که او پیرو اهل بیت بوده است. چه این که وقتی از محبت اهل بیت سؤال شود، و معلوم شود او محب اهل بیت بوده است، بر اساس محبت نمازش را طبق دستور اهل بیت و با اعتقاد به ولایت آنان بجا آورده و نماز او کامل خواهد بود؛ زیرا محبت از عمل جدا نیست چون هر کس، شخصی را دوست داشته باشد از او اطاعت می کند.[12] پس با پاسخ دادن به این سؤال مشخص می شود که بقیه اعمال این شخص با دستورات پیامبراکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) موافق بوده است و در نتیجه نماز و سایر اعمال او قبول شده و نجات می یابد.
پی نوشت ها
[2] تأویل الایات الظاهرة ص : 21 ؛ بحارالأنوار ج : 24 ص : 303 : «الشیخ أبو جعفر الطوسی بإسناده إلى الفضل بن شاذان عن داود بن کثیر قال قلت لأبی عبد الله أنتم الصلاة فی کتاب الله عز و جل و أنتم الزکاة و أنتم الصیام و أنتم الحج فقال یا داود نحن الصلاة فی کتاب الله عز و جل و نحن الزکاة و نحن الصیام و نحن الحج و نحن الشهر الحرام و نحن البلد الحرام و نحن کعبة الله و نحن قبلة الله و نحن وجه الله قال الله تعالى فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و نحن الآیات و نحن البینات و عدونا فی کتاب الله عز و جل الفحشاء و المنکر و البغی و الخمر و المیسر و الأنصاب و الأزلام و الأصنام و الأوثان و الجبت و الطاغوت و المیتة و الدم و لحم الخنزیر یا داود إن الله خلقنا فأکرم خلقنا و فضلنا و جعلنا أمناءه و حفظته و خزانه على ما فی السماوات و ما فی الأرض و جعل لنا أضدادا و أعداء فسمانا فی کتابه و کنى عن أسمائنا بأحسن الأسماء و أحبها إلیه تکنیة عن العدو و سمى أضدادنا و أعداءنا فی کتابه و کنى عن أسمائهم و ضرب لهم الأمثال فی کتابه فی أبغض الأسماء إلیه و إلى عباده المتقین.»
[3] تأویل الایات الظاهرة ص: 21 ؛ بحارالأنوار ج : 24 ص : 303 : «الشیخ أبو جعفر الطوسی بإسناده إلى الفضل بن شاذان بإسناده عن أبی عبد اللهعلیه السلام أنه قال نحن أصل کل خیر و من فروعنا کل بر و من البر التوحید و الصلاة و الصیام و کظم الغیظ و العفو عن المسیء و رحمة الفقیر و تعاهد الجار و الإقرار بالفضل لأهله و عدونا أصل کل شر و من فروعهم کل قبیح و فاحشة فمنهم الکذب و النمیمة و البخل و القطیعة و أکل الربا و أکل مال الیتیم بغیر حقه و تعدی الحدود التی أمر الله عز و جل و رکوب الفواحش ما ظهر منها و ما بطن من الزناء و السرقة و کل ما وافق ذلک من القبیح و کذب من قال إنه معنا و هو متعلق بفرع غیرنا.»
[4] بحارالأنوار ج : 24 ص : 29.
[6] نهج البلاغة، ص: 385 : «صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتِک.»
[7] أمالی المفید، ص: 267 : « ثُمَّ ارْتَقِبْ وَقْتَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا لِوَقْتِهَا وَ لَا تَعْجَلْ بِهَا قَبْلَهُ لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْهُ لِشُغُلٍ فَإِنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ؛ أَتَانِی جَبْرَئِیلُعلیه السلام فَأَرَانِی وَقْتَ الصَّلَاةِ فَصَلَّى الظُّهْرَ حِینَ زَالَتِ الشَّمْسُ فَکَانَتْ عَلَى حَاجِبِهِ الْأَیْمَنِ ثُمَّ أَرَانِی وَقْتَ الْعَصْرِ فَکَانَ ظِلُّ کُلِّ شَیْءٍ مِثْلَهُ ثُمَّ صَلَّى الْمَغْرِبَ حِینَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ ثُمَّ صَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ حِینَ غَابَ الشَّفَقُ ثُمَّ صَلَّى الصُّبْحَ فَغَلَّسَ بِهَا وَ النُّجُومُ مُشْتَبِکَةٌ فَصَلِّ لِهَذِهِ الْأَوْقَاتِ- وَ الْزَمِ السُّنَّةَ الْمَعْرُوفَةَ وَ الطَّرِیقَ الْوَاضِحَ- ثُمَّ انْظُرْ رُکُوعَکَ وَ سُجُودَکَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ؛ کَانَ أَتَمَّ النَّاسِ صَلَاةً- وَ أَخَفَّهُمْ عَمَلًا فِیهَا وَ اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتِکَ فَمَنْ ضَیَّعَ الصَّلَاةَ فَإِنَّهُ لِغَیْرِهَا أَضْیَعُ»
[8] وسائل الشیعة، ج4، ص: 108 : « أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍعلیه السلام یَقُولُ إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا. ...»
[9] وسائل الشیعة، ج 4 ص:110 : «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ؛ وَ أَوَّلُ مَا یُسْأَلُ الْعَبْدُ إِذَا وَقَفَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَعَالَى عَنِ الصَّلَاةِ فَإِنْ زَکَتْ صَلَاتُهُ زَکَا سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِنْ لَمْ تَزْکُ صَلَاتُهُ لَمْ یَزْکُ عَمَلُهُ.»
[10] وسائل الشیعة، ج4، ص: 108 : « أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍعلیه السلام یَقُولُ إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ- فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا- إِنَّ الصَّلَاةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا- رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِیَ بَیْضَاءُ مُشْرِقَةٌ- تَقُولُ حَفِظْتَنِی حَفِظَکَ اللَّهُ- وَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی غَیْرِ وَقْتِهَا بِغَیْرِ حُدُودِهَا- رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِیَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ- تَقُولُ ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ.»
[11] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج: 7 ص: 260 : «قال النبی؛ أول ما یسأل عنه العبد حبنا أهل البیت.»
[12] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج: 15 ص: 308 : «عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَعلیه السلام یَقُولُ مَا أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ عَصَاهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ تَعْصِی الْإِلَهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ * هَذَا مُحَالٌ فِی الْفِعَالِ بَدِیعُ *لَوْ کَانَ حُبُّکَ صَادِقاً لَأَطَعْتَهُ * إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیعُ.»