کمتر کسی تصور می کرد که استقلال خوزستان در سومین فصل از حضور خود در لیگ حرفهای ایران، عنوان قهرمانی را به دست آورد و بتواند در فوتبال کشور اسم و رسمی برای خود پیدا کند. اما تیم جوان و بی نام و نشان عبدالله ویسی با انگیزه، تفکر و خودباوری که این مربی بر جان و قلب تک تک بازیکنانش تزریق کرده بود، کاری کرد، کارستان.
به گزارش ایسنا، استقلالی ها که در فصل های سیزدهم و چهاردهم به سختی خود را در لیگ برتر حفظ کرده بودند، در فصل پانزدهم با تفکری که در بستن تیم از سوی عبدالله ویسی با اتکا به جوانان خوزستانی و حمایت مسئولان باشگاه وجود داشت، دیگر برایش قرار گرفتن مقابل سرخ آبی های پایتخت، زردپوشان اصفهانی یا تراکتورِ تبریزی ها فرقی نداشت و با ستاره های بی نام و نشان خیلی زود خود را به عنوان یک مدعی در فوتبال ایران معرفی و ثابت کند.
استقلال خوزستان در فصل پانزدهم فوتبال، یک فصل رویایی را پشت سر گذاشت و با بازی های تماشایی و فوتبال ناب خوزستانی، مجددا روزهای خوب و پرهیجان را به فوتبال خوزستان برگرداند. استقلالی ها در همین فصل، کارشان برای قهرمانی به آخرین دیدار در لیگ کشیده شد. بازی با ذوب آهن در ورزشگاه غدیر؛ این بازی برای پرسپولیسی ها نیز اهمیت بسیار داشت زیرا آن ها نیز همانند آبی های خوزستان برای رسیدن به قهرمانی، شانس داشتند.
24 اردیبهشت سال 95؛ ورزشگاه غدیر اهواز جای سوزن انداختن نداشت و فولادی ها، استقلال خوزستانی ها، نفتی ها و استقلال اهوازی ها و همه و همه از پیر و جوان برای به نظاره نشستن قهرمانی استقلال خوزستان به ورزشگاه آمده بودند. سوت آغاز بازی به صدا درآمد. استقلالی ها با انگیزه دوچندان نسبت به تمام بازی های قبل پا به میدان گذاشتند. خانه هر خوزستانی نیز یک قلب شده بود که به عشق آبی ها و برای قهرمانی اش می تپید. چه تماشاگران حاضر در ورزشگاه و چه آن های که در خانه این بازی را تماشا می کردند، یک چشم شان به بازی استقلال در ورزشگاه غدیر و چشم دیگرشان به دیدار پرسپولیس - راه آهن در آزادی بود. اما این جوانان استقلال خوزستان بودند که ذوب آهن را در یک بازی دراماتیک در اهواز با 2 گل شکست دادند و خیال هوادارانش را راحت کردند تا نفسی از عمق وجودشان بر اردیبهشتی که برایشان شادی آور بود، بدمند.
آن روز را همه علاقه مندان به فوتبال خوزستان به خوبی به یاد دارند؛ کسی سر از پا نمی شناخت و حتی خود استقلالی ها هم در شوک بودند و این موفقیت را باور نمی کردند تا این که جام را بر دستان خود لمس کردند.
خبرنگار ایسنا برای مروری بر خاطرات یک فصل فوق العاده موفق استقلال خوزستان در لیگ پانزدهم، پای صحبت های عبدالله ویسی، سرمربی وقت این تیم و یکی از سرمایه های مربیگری خوزستان در فوتبال کشور نشست. در ادامه این گفتوگو را می خوانید.
برخی قهرمانی ها مثل استقلال خوزستان در ذهن ها می ماند
"خیلی از تیم ها به لیگ برتر صعود می کنند، قهرمان می شوند و سهمیه آسیایی کسب می کنند و همیشه شادی را برای هواداران خود و جامعه به ارمغان می آورند ولی برخی قهرمانی ها همیشه ماندگار است و در ذهن ها می ماند؛ مثل قهرمانی استقلال خوزستان در لیگ شانزدهم فوتبال ایران، لسترسیتی در لیگ جزیره، یونان در جام ملت های اروپا و قهرمانی سال 68 شاهین اهواز در جام حذفی فوتبال ایران. این قهرمانی ها به این دلیل در ذهن و قلب مردم حک می شود زیرا کسی از این تیم ها انتظار این مقام را نداشته است.
برای رسیدن به این قهرمانی، در دو فصل قبل از آن نیز بدبختی کشیدیم تا تیم با آن بودجه و شرایطی که داشت در لیگ برتر بماند. فصل پانزدهم، فصل بسیار خوب و شایسته ای برای استقلال خوزستان بود؛ آن قدر انرژی داشتیم و همگی توان گذاشتیم و مردم هم حمایت کردند تا این که اتفاقات زیبایی به سود ما رقم خورد.
وقتی یک تیم بخواهد به قهرمانی برسد باید عوامل مختلفی همچون یک زنجیر به هم متصل شوند؛ انرژی خود من روز به روز بیشتر می شد و توان بیشتری می گذاشتم و بازیکنانم نیز آن چنان با انگیزه و با توان بازی می کردند که مردم نیز از بازی های تیم لذت می بردند و نتیجه تمام این تلاش ها و جنگیدن ها، قهرمانی بود.
بازیکنانم هر کدام یک ستاره بودند
واقعا بازیکنانم که هر کدام یک ستاره بی نام و نشان ولی پر از انگیزه و توان بودند، بسیار زحمت کشیدند. در این فصل نیز خود من بسیار تلاش کردم تا شاگردانم به خودباوری برسند و خدا را شکر این مهم محقق شد. ضمن این که مدیریت باشگاه هم بسیار به ما کمک کرد و مسئولان نیز کنارمان بودند و همگی به ما روحیه می دادند و همین ها توان ما را چند برابر کرده بود و ما دیگر از هیچ تیمی حتی استقلال و پرسپولیس هم نمی ترسیدیم و پیروزی تنها هدف ما بود.
یک تیم استثنایی بودیم
استقلال خوزستان در فصل پانزدهم یک تیم استثنایی بود. یک تیم کاملا یک دست بودیم که شاید چنین تیمی هر 50 سال یک بار شکل بگیرد. اگر می گذاشتند من با همان تمرکز و با همان بازیکنان به کار خودم ادامه دهم، مطمئنا استقلال خوزستان اکنون دچار چنین شرایط بدی نبود. متاسفانه کم کم بازیکنان آن تیم قهرمان نیز از تیم جدا شدند و استقلال، ضعیف شد تا این که اکنون هیچ اثری از آن در لیگ برتر نیست.
اگر در فصل های بعد نیز همان مسئولانی که در زمان قهرمانی تیم از استقلال حمایت کردند، باز هم از آن حمایت می کردند، استقلال اکنون در لیگ یک حضور نداشت. تیمی مثل سپاهان قهرمان می شود و دیگر به قهرمانی و حضور در آسیا عادت می کند اما در خوزستان وقتی قهرمان می شویم، انگار همه چیز برایمان تمام می شود و تیم به امان خدا سپرده می شود، مانند استقلال خوزستان. در صورتی که حفظ این قهرمانی، بالا ماندن و عادت کردن به حضور در آسیا، بسیار مهم است.
می خواستم در استقلال بمانم ولی من را نخواستند
در پایان فصل پانزدهم نیز مسئولان به صورتی با من رفتار و صحبت کردند که یعنی از استقلال خوزستان برو. من هم علی رغم میل باطنی ام از تیمی که آن را دوست داشتم، جدا شدم. حتی وقتی در برنامه نود حضور پیدا کردم، گفتم که اولویت اول، دوم و سوم من، کار در استقلال خوزستان است اما واقعا من را نخواستند. یادم هست که به مسئولان گفتم که باتوجه به این که تیم آسیایی شده است و تجربه حضور در چنین رقابت هایی را ندارد، تیم حداقل به 2 سفر خارجی برود و بازی های دوستانه ای داشته باشد اما گفتند که نیازی نیست. گفتم حداقل بودجه را 50 درصد بیشتر کنید تا تیم با توان بیشتری در لیگ شانزدهم و آسیا شرکت کند که این را هم نپذیرفتند و منظورشان این بود که من از تیم بروم و این که دلیل این کار چه بود، هنوز برای خودم نامفهوم است.
من بچه خوزستانم و دوست دارم مجددا به فوتبال خوزستان برگردم و به آن خدمت کنم. نخبه های زیادی در خوزستان داریم که می توان به بهترین شکل ممکن از آن ها برای بستن یک تیم موفق و قهرمان استفاده کرد که من خوب این استعدادها را می شناسم. به هر حال اگر در خوزستان کار کنم و از بچه های همین استان در تیمم استفاده کنم و مجددا عقیل کعبی، حسن بیت سعید، محمد طیبی، مهدی زبیدی، میثم دورقی ها و ... را به فوتبال معرفی کنم، برایم لذت بخش است.
سقوط استقلال خوزستان من را آزار داد
زمانی که استقلال خوزستان ضعیف شد تا این که در فصل هجدهم باتوجه به شرایطی که گریبانگیر آن شده بود، به لیگ یک سقوط کرد، واقعا دیدن چنین روزهایی برای مردم و برای من که روزهای زیادی را با این تیم زندگی کرده بودم، آزاردهنده بود.
من مربی خیلی از تیم ها از جمله فولاد، پیکان، صبای قم و سپاهان بوده ام اما هر کسی که من را می بیند، می گوید "عبدالله ویسی، سرمربی استقلال خوزستان". من لذت می بردم که به استقلال کمک می کردم و حتی در فصل جاری لیگ یک نیز تا پای بستن قرارداد با این تیم آمدم ولی واقعا شرایط کار را فراهم ندیدم.
می دانم یک روز سرمربی فولاد خواهم شد
در سال 84 نیز قرار بود سرمربی تیم فولاد بشوم که زیر پایم را خالی کردند اما با قدرت به این تیم بر می گردم و می دانم یک روز سرمربی فولاد خواهم شد و با هواداران، دست به دست هم خواهیم داد تا این تیم محبوب خوزستانی ها یک بار دیگر طعم موفقیت و قهرمانی را بچشد. موفقیت حق فولاد است، چیزی که هواداران آن، طی سال ها اخیر بی صبرانه منتظرش هستند و برای جشن و پایکوبی لحظه شماری می کنند."
موفقیت استقلال خوزستان مثل قهرمانی های گذشته فولاد در لیگ برتر چندان دوام نداشت و انگار مردم خوزستان عادت کرده اند که پس از قهرمانی تیم هایشان باید منتظر فروپاشی آن ها باشند؛ استقلال خوزستان در لیگ شانزدهم، به عنوان نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا نیز به میدان رفت ولی حمایت نه چندان خوب مسئولان و فدراسیون وقت باعث شد که سفرهای این تیم به سختی و با بی پولی انجام شود و به همین دلیل نیز خیلی دوام نیاورد و از دور مسابقات حذف شد. استقلالی ها در همین فصل در لیگ برتر، عنوانی بهتر از هفتمی به دست نیاوردند.
استقلال در فصل هفدهم نیز عملکرد ضعیفی داشت و در رده دوازدهم قرار گرفت ولی اوج فروپاشی تیم قهرمان، در فصل هجدهم بود که استقلال خوزستان یک فصل کابوس وار را پشت سر گذاشت؛ از جدایی بازیکنان گرفته تا مشکلات مالی، بی تدبیری، تغییرات بسیار در راس مدیریت باشگاه و کادرفنی و از همه بدتر نیز نقره داغ شدن از سوی فیفا و کسر 6 امتیاز! تمام این ها منجر شد تا استقلال در گرداب عمیق مشکلات فرو رود و ضعیف و ضعیف تر شود. اکنون دیگر نامی از استقلال خوزستان در لیگ برتر وجود ندارد و این تیم در لیگ یک توپ می زند. از آن بازیکنان نخبه و توانمند نیز تنها حکیم نصاری است که همچنان استقلالی ها را همراهی می کند، شاید به امید این که دوباره این تیم بتواند به لیگ برتر و روزهای پرآوازه اش در فوتبال ایران برگردد.
فوتبال خوزستان می تواند بازهم موفقیت های زیادی کسب کند اما به شرط آن که مسئولانی که در زمان موفقیت کنار تیم های استان هستند، هنگامی که همین تیم ها در گرداب مشکلات نیز فرو می روند، تنها ژست کمک کردن به خود نگیرند و مرد میدان باشند تا اتفاقات تلخی همچون سقوط استقلال خوزستان، قلب و احساسات خوزستانی های علاقه مند به فوتبال را جریحه دار نکند.