ساعت 4 بعد از ظهر است و گرما به اوج خود رسیده. یک تیم پزشکی متخصص از تهران آمده تا بیماران بشاگردی را درمان کند.
به گزارش ، ایران نوشت: این نخستین بار است که یک تیم متخصص داوطلب، شامل پزشکان زنان و زایمان، گوش و حلق و بینی، جراحی عمومی، ارتوپد، مغز و اعصاب، کودکان و چشم به این شهرستان میآیند. بیلبوردهای تبلیغاتی در گوشه کنار شهر دیده میشود و اطلاعرسانی خوبی شده. مردم از روستاهای دور و نزدیک از ساعات اولیه روز و برخی از دیشب در حیاط مدرسه چشم به راه پزشکان هستند تا شاید راهی برای دردهای مزمن و همیشگیشان پیدا شود. برخی 5 ساعت راه پیمودهاند تا به سردشت برسند، به قول خودشان یا با موتور آمدهاند یا با سایپا. منظور از سایپا همان نیسانهای آبی است. میگویند راه آنقدر ناهموار است که هیچ وسیله حمل و نقل دیگری جز این دو نمیتواند حرکت کند.
کلاس های درس، مطب پزشکان شده و معلمان مدرسه با کاوری که به تن کردهاند، نقش منشی را به عهده گرفتهاند. اسم بیمارها و کد ملی آنها را مینویسند و نوبت میدهند. سر و صدا و شلوغی همه جا را فراگرفته، مردم بلندبلند صحبت میکنند. اغلب بیمه روستایی هستند و برخی تأمین اجتماعی. خیلیها هم دفترچه بیمه ندارند اما آنها هم ویزیت میشوند و با هماهنگیهایی که شده، از تنها داروخانه شهر داروی رایگان میگیرند. در مدت 3 روز 2265 بیمار ویزیت میشود، خیلیها نیاز به پیگیری بیماریشان دارند. تشخیص پزشکان برای برخیها سرطان است اما به نظر بعید میآید پیگیری کنند و برای درمان به شهر بروند.
چهرههای رنگ پریده و تکیده خبر از سوء تغذیه میدهد. قرصها و مکملهای غذایی برای اغلب بچههای روستا تجویز میشود. دکتر پارسا چراغیپور، متخصص گوش و حلق و بینی میگوید تمام آنهایی را که معاینه کرده، حداقل یک دندان خراب دارند. اغلب آنها حتی یکبار هم به دندانپزشکی نرفتهاند. به قول یکی از بیماران: «دندانپزشکی هزینه دارد و راه دور است. ترجیح میدهیم با همین دندانها بسازیم یا اگر خیلی درد گرفت با نخ یا وسیلهای چیزی بکشیم.» دکتر چراغیپور میگوید: «خیلی از بیماران عفونت گوش دارند. خیلیها سینوزیت و بچهها هم لوزه دارند. اما حتی یک مطب در شهر نیست که بتوانند گوششان را شست و شو دهند.»
بیمارانی که مشکلات چشمی دارند بیشترین مراجعهکنندگان به تیم پزشکی هستند. به گفته جراح چشم تیم پزشکی همه کسانی که برای معاینه چشم به او مراجعه کردهاند مشکلات عمده دارند. از اختلال در بینایی گرفته تا بیماری هایی مثل تراخم، گلوکوم، ناخنک و گل مژه. بادهای شدید و آفتاب سوزان چشمهای مردم این دیار را دچار بیماری های عجیب و غریبی کرده.
اینجا بهتر است یا تهران
«اینجا بهتراست یا تهران؟» بشاگردیها این پرسش را بارها و بارها میپرسند و نمیدانی چه پاسخی بدهی. اهالی شهری که خیلیها نامش را هم نشنیدهاند و تا همین 30 سال پیش حتی اثری از آن روی نقشه ایران نبود و حالا موقعیت جغرافیاییاش در نقشههای ماهوارهای هم ثبت نشده. سرزمینی دور افتاده از آب سالم، غذای کافی و بهداشت.
264 کیلومتر جاده پرپیچ و خم با آسفالتی ناهموار را باید پیمود تا از بندرعباس برسی به «سردشت» مرکز شهرستان بشاگرد، تقریباً 4 ساعت. شهرستانی که در سال 1388 با 183 آبادی شکل گرفت اما همچنان شبیه روستا ماند و نتوانست امکانات یک شهر کوچک را هم جذب کند. در طول مسیر روستاهای زیادی میبینی که هر کدام چند خانه سیمانی دارند و بقیه همچنان کپرنشین هستند. مسیر سیلاب ها و نخلها هر دو خشک شده، نخلهای زیادی هم مثل جنازه رها شدهای روی زمین افتادهاند. کمتر کسی را میتوان در حاشیه جاده یا روستا دید، گویی همه جا خالی از سکنه است. سردشت همنام شهری مرزی در آذربایجان غربی است که هفتم تیر 1366 توسط بعثیها بمباران شیمیایی شد، هر دو شهر هم صفات یکسانی دارند مظلومیت و محرومیت.
درمان و حفظ سلامت در بشاگرد سخت است. اغلب زنان در خانه زایمان میکنند و خیلی از آنها تجربه به دنیا آوردن بچهای مرده را دارند. خیلیها بارها سقط کردهاند و از هرکه بپرسی، زنی را میشناسد که هنگام زایمان فوت کرده است. زنی میگوید: «روستای ما 5 ساعت با سردشت فاصله دارد. نمیتوان زن زائو را که دردش گرفته براحتی آورد سردشت. گاهی وسط راه توی ماشین زایمان میکنند. سردشت هم که فقط ماما دارد و نمیتوان سزارین کرد. زمستان اما وضع بدتر میشود. سیلاب راه روستا را میبندد و دیگر نمیتوانی حتی تا سردشت بیایی.» پزشک متخصص زنان و زایمان میگوید عفونت لگن برای زنانی که در خانه زایمان میکنند خیلی زیاد است.
اما رنج سفر تا سردشت برای دریافت خدمات درمانی کافی نیست. سردشت که مرکز شهرستان 40 هزار نفره بشاگرد است، تنها یک بیمارستان دارد که در سال 1391 افتتاح شده و همچنان تفاوتی با یک درمانگاه یا حتی یک خانه بهداشت ندارد. بیمارستان «بقیه الله» اگرچه بزرگ است اما در آن تنها دو پزشک عمومی کار میکنند و پزشک متخصص زنان و زایمان آن که یک سال نیست مشغول به کار شده، امکانات درمانی و اتاق عمل ندارد. اتاق عمل در حال حاضر خوابگاه خانم دکتر است چون پانسیون بیمارستان هنوز ساخته نشده است.
بیمارستان سردخانه، بانک خون، بخش پاتولوژی و امکانات پاپ اسمیر، سونوگرافی و حتی آب و موتور برق هم ندارد و متخصص زنان و زایمان به همراه چهار ماما تنها میتوانند خدمات ابتدایی به بیماران ارائه دهند. بنابراین کسانی که از روستاهای دور و بر به سردشت میآیند هم نمیتوانند از خدمات پزشکی مناسبی برخوردار شوند و باید تا میناب یا بندرعباس بروند اما سفر به میناب و بندرعباس برای اهالی روستاهای بشاگرد که درآمدی ندارند سخت و گران است. رقیه یکی از زنان روستای «حاجی آباد» میگوید: «کرایه ماشین از سردشت تا میناب20 هزار تومان است که رفت و برگشت میشود 40 هزار تومان. اگر تا بندرعباس هم بخواهی بروی باید 10هزار تومان بیشتر بدهی. پول زیادی است و اغلب نمیتوانیم برویم.»
زندگی با یارانه و دیگر هیچ
خانوادههای بشاگردی پرجمعیت هستند اما برای شهرستانی که در آن شغلی وجود ندارد و اغلب مردان بیکار هستند، پرجمعیت بودن امتیاز بزرگی است. آنها زندگی خود را با یارانه سپری میکنند. اگر یارانه قطع شود نمیدانند چطور میتوانند ادامه دهند. برخی نیز تحت پوشش کمیته امداد و برخی تحت پوشش بهزیستی هستند. یکی از مردان روستا میگوید: «قبل از اینکه یارانه بدهند ما با حصیربافی و سوزندوزی زندگی میکردیم. اما الان کمتر مردی هست که حصیربافی کند. کاش به جای یارانه برای ما شغل ایجاد میکردند.» در واقع پرداخت یارانه به شکلی واضح کسب و کار خانگی بشاگردیها را نیز نابود کرده و آنها به این دریافت ماهانه کاملاً وابسته شدهاند.
یکی از مسئولان محلی میگوید: «بشاگرد درختان نخل زیادی دارد اما چون باروری آنها سخت و هزینه بر است مردمان روستا علاقهای به نخلداری و فروش محصولات خود ندارند. گرچه خشکسالی نیز بیعلت نیست. اما میتوان برای مردم اینجا اشتغالزایی کرد، صنایع بستهبندی یا حتی چند چرخ خیاطی برای زنان روستایی میتواند براحتی برای آنان شغل و درآمد پایدار ایجاد کند.»
معلولان حرکتی و هزینههای درمان
در بین بچهها و حتی بزرگسالان این منطقه، معلولان حرکتی زیادی دیده میشود. این را دکتر امین شاهرخی، فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان نیز تأکید میکند: «اغلب بچهها مشکل رشد و نمو دارند و آثار سوء تغذیه کاملاً واضح است. اما مشکل دیگری که بچههای بشاگرد با آن درگیر هستند، مشکل سی پی یا همان فلج مغزی است؛ حالا چه این بچهها در مراکز درمانی شهرستان به دنیا آمده باشند چه در خانه. عمده دلیل سی پی شدن آنها هم به کمبود اکسیژنی برمیگردد که هنگام تولد با آن رو به رو بودهاند. صدمات مغزی هم به دلیل آنکه سیستم ساخت و ساز مجددی در مغز وجود ندارد، ماندگار میشود. کودکانی که دچار کمبود اکسیژن میشوند در ماده سفید مغزشان اختلال به وجود میآید که عوارضی مثل اختلال حرکتی در پی دارد. اغلب کودکانی که به من مراجعه کردند سی پی حرکتی بودند و کمتر سی پی ذهنی داشتیم که ناشی از تشنج است.»
ازدواجهای فامیلی در بشاگرد زیاد است و همین امر سبب ضعیف شدن و بروز انواع بیماری شده که تشنج یکی از آنهاست. دکتر شاهرخی در این باره میگوید: «مشکلات ژنتیکی و ارثی در منطقه، از عمده دلایلی است که سبب نارساییهای مختلفی در کودکان میشود. یکی از آنها تشنج است که از عوارض ازدواج فامیلی است. به دلیل سابقه فامیلی که برخی افراد خانواده دارند، بچهها نیز دچار تشنج شده و به خاطر بعد مسافت، خدمات درمانی خوبی نمیگیرند. همچنین ازدواجهای فامیلی سبب آشکار شدن خیلی از بیماری های نهفته میشود.بیماری سایکول سل هم که یک بیماری خونی مزمن است، در این منطقه شیوع دارد. در این بیماری به جای اینکه گلبولهای قرمز بیضوی باشند، کروی شکل هستند که موجب میشود عملکرد طبیعی گلبولها از بین برود و بتدریج طحال فرد بزرگ شود. این موضوع باعث میشود سیستم ایمنی بدن آسیب ببیند و فرد را دچار دل دردهای ناشی از سنگ صفرا کند. در برخی خانوادهها دیده شد که تمام بچهها دچار این بیماری هستند.»
شهداد نظری یکی از اهالی روستا میگوید: «من یک معلول 21 ساله در خانه دارم که تشنج کرد و قدرت تکلم و حرکت را از دست داد. بعد از 5 سال دوندگی تحت پوشش بهزیستی قرار گرفت. بهزیستی ماهی 40 هزار تومان به من میدهد که فقط 35 هزار تومان برای او پوشک میخرم. خبری هم از پول دارو و درمان نیست.» او معتقد است که باید به معلولها بیش از این رسیدگی شود. نظری 5 فرزند دارد و کارگر است.
مهربان با چشمانی پرسشگر
در بشاگرد چهره زنان پیرتر از سن شناسنامهای آنهاست. حتی اگر با شوهرانشان ببینی متوجه نمیشوی که سالها از همسرانشان جوانترند. سوء تغذیه، زندگی سخت و زایمانهای مکرر چهره آنها را درهم شکسته. با زنان که گرم میگیری پرسشها شروع میشود. از تهران میپرسند و مردمانش، از حال و هوای زندگی در شهرهای بزرگ و پرسشهای شخصیتر و در نهایت یک سؤال همهگیر: «اینجا بهتر است یا تهران؟» و تو نمیدانی چه پاسخی بدهی.
اغلب بیمارانی که به مدرسه یا همان مطب پزشکان مراجعه میکنند زنان و بچهها هستند. مردان حضور کمرنگی دارند. شاید درد کمتری دارند شاید حوصله ندارند و شاید برای کار به شهرهای بزرگ رفتهاند. زنان استخوان درد دارند و از سرگیجه و بیحالی رنج میبرند. دکتر شمیم فتاح، متخصص ارتوپد میگوید: «بیشترین مراجعهکنندگان زنانی هستند که درد در ناحیه کمر، زانو و گردن داشتند.» وی شیوه زندگی، فشار کاری و نبود آموزش برای حفظ سلامت را عامل این بیماریها میداند: «زندگی زنان تحت فشار بیشتری نسبت به مردان است. بخش اعظمی از کار خانه و حتی کشاورزی به عهده آنهاست.»
فوتسال، تفریح زنان
عجیب است اما فوتسال یکی از تفریحات زنان بشاگردی است. خیلی از دختران جوان سردشتی وقت خود را در ورزشگاه سردشت با فوتسال پر میکنند. حتی یکی از اعضای تیم ملی فوتسال دختران ایران نیز بشاگردی است، فهیمه زارعی در سوم دی ماه 1364 در روستای «بیسکاو» و در فاصله 5 کیلومتری از شهر سردشت به دنیا آمده که در پست مهاجم بازی میکند و تاکنون 21 بازی را برای تیم ملی کشورمان انجام داده و 13 گل ملی هم زده است.
به خاطر دخترم
دکتر سیدمیثم حجازی، حقوقدان، کسی است که به همت او این تیم پزشکی داوطلب باعنوان تیم پزشکی خیرین صاحب الزمان(عج) به مناطق محروم سفر میکنند. نخستین سفر آنها به روستاهای دورافتاده میناب بوده و در آینده قرار است به روستاهای سیستان و بلوچستان بروند. یکی از دلایل اصلی او برای این کار خیر، وضعیت دختر 6 ساله اوست. دخترش صباسادات مشکل جسمی – حرکتی دارد و سی پی است. حجازی میگوید: «خوشحالم که میتوانیم به مناطق محروم برویم و در حد توان خدمترسانی کنیم. وقتی همراه تیم پزشکی در مناطق دورافتاده و نقاط صفر مرزی کشور حاضر میشوم و بچههای این آب و خاک را میبینم که مشکلات دختر مرا دارند، ناراحت میشوم و تلاش میکنم در حد توان کمکی کرده باشم.» مناطق دورافتاده با کمک مدیران کل بهزیستی استانها انتخاب میشود گرچه خود او و تیم پزشکی نیز از این مناطق پیشینه ذهنی دارند. با هماهنگیهای صورت گرفته، قرار است در سفرهای بعدی بیمارستانهای منطقه در اختیار این تیم قرار بگیرد تا بهترین عملکرد را داشته باشند.
فلکناز دهقانی، فرماندار بشاگرد با اشاره به کم سابقه بودن حضور این تعداد پزشک متخصص در شهرستان میگوید: «نیازهای بهداشتی از اولویتهای درمان در بشاگرد است. خانواده بیمار یعنی جامعه بیمار. شهرستان بشاگرد با 9209 کیلومتر مربع وسعت، شهرستان فقیری است که شهرستانهای همسایه آن دراستان کرمان و سیستان و بلوچستان نیز فقیر هستند.19 هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد هستند و حتی یک مطب خصوصی در بشاگرد وجود ندارد.»
مسئولان محلی میگویند ساماندهی وضعیت درمان در بشاگرد کار زیاد سختی نیست. ارتقای خدمات درمانی در این منطقه از طریق همکاری دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان و وزارت بهداشت، امکانپذیر است. بهعنوان مثال میتوان از فارغالتحصیلان پزشکی برای طی دوره طرح نیروی انسانی و ضریب K در بشاگرد استفاده کرد.