تاثیر شیوع کرونا برای همه یکسان نیست. بعضیها در حیاطهای آفتابی خود فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت میکنند، دیگران از پنجره آپارتمان کوچک خود به بیرون زل میزنند. پژوهشها نشان میدهد که احتمال بیکار شدن زنها و جوانها که درآمدشان هم کمتر بوده است بیشتر است و ضربهای هم که خود ویروس به رنگینپوستان زده است کاملا بیتناسب بوده است.
برای کارگران روزمزد، خانهنشینی یعنی غذا نخوردن. اینکه نتیجه بالقوه این بحران فقیرتر شدن فقرا خواهد بود شاید ناراحتکننده باشد، اما عجیب نیست. اما بحران میتوان فرصتی هم برای تغییر باشد؛ و بار اول هم نخواهد بود.
بحران مالی سال 2008 به ایجاد تور ایمنی اجتماعی (برنامهای برای کمک به اقشار آسیبپذیر) در برزیل منجر شد. رکود اقتصادی آسیا در اواخر دهه 1990 سرآغاز ارائه بیمه درمانی همگانی در تایلند بود. بگذارید به عقبتر برویم؛ نظام تامین اجتماعی در ایالات متحده زاده رکود بزرگ است. جنگ جهانی دوم انگیزهای شد برای تاسیس سرویس سلامت همگانی در بریتانیا.
بحران میتواند جوامع را به انجام کارهایی ترغیب کند که قبلا غیرممکن به نظر میرسیدند. آیا ممکن است ما هم با فداکاری دنیای برابرتری بسازیم؟
ضرر میلیونی
این دقیقا همان اتفاقی است که چند هفته پیش در یکی از شرکتهای کوچک سیاتل رخ داد.
دن پرایس مرتبا در توییتر خود علیه میلیاردرها موضع میگیرد
این شرکت پنج سال پیش تصمیم خطیری گرفت. دن پرایس، مدیرعامل شرکت گرویتی، در سال 2015 حقوق خود را یک میلیون دلار در سال کم کرد تا بتواند به همه کارمندانش حداقل 70 هزار دلار در سال حقوق بدهد.
این تصمیم کاملا موفقیتآمیز بود. کارمندان شرکت دو برابر شده بودند، روحیه بهتری داشتند و بیشتر کار میکردند. میتوانستند خانه بخرند یا دوباره بچهدار شوند. سود شرکت هم بیشتر شده بود.
اما ناگهان دنیا زیر و رو شد. پرایس هفته پیش ظاهر خستهای در تماس ویدیویی داشت. ذهنش پر از دغدغه بود. او میگفت: "من معمولا اصلا سردرد نمیگیرم، ولی الان 5 هفته است که سرم درد میکند. " سیاتل، مقر این شرکت، یکی از نخستین نقاطی بود که ویروس در آن شیوع یافت.
کار این شرکت پردازش پرداختهای کارتی برای شرکتهای کوچک و متوسط است و در قبالش بخشی از مبلغ تراکنش را برمیدارد، و عمدتا هم با رستورانها، کافهها، فروشگاهها کار میکند؛ دقیقا همان گروهی که بیشترین ضربه را از خانهنشینی خوردهاند.
چرخش سرمایه شرکت یک دفعه از ماهی 4 میلیارد دلار به 2 میلیارد دلار کاهش پیدا کرد. شرکتی که به خاطر حقوقهای خوبی که میدهد معروف است، هزینههای ماهانه زیادی هم دارد. اگر دست روی دست میگذاشتند شرکت ماهی یک و نیم میلیون دلار ضرر میکرد و ظرف چند ماه ورشکسته میشد.
پرایس میدانست که دوست ندارد کسی را اخراج کند، آن هم در شرایطی که نیازی جدی به مزایای شغلی مثل بیمه درمانی دارند. اما از طرف دیگر میدانست که مشتریها نیز توان پرداخت هزینه بیشتر برای خدمات دریافتی را ندارند. سر دوراهی مانده بود و نمیدانست چه باید بکند.اما اتفاقی خارقالعاده در شرف وقوع بود.
اولویت مردم بر رشد
ما داریم در یکی از بزرگترین آزمایشهای اجتماعی که احتمالا در زندگی شاهد خواهیم بود زندگی میکنیم. همزمان با باز شدن پای ویروس کرونا به نقاط مختلف دنیا، مردم کشورها یکی پس از دیگری مجبور به خانهنشینی شدهاند. تعطیلی اجباری اقتصاد یعنی دولتها دارند رشد اقتصادی را فدای سلامت مردم خود میکنند.
پاپ فرانسیس از مردم خواست که "پیام رسان زندگی در زمان مرگ" شوند
امید همه به این است که خانهنشینی خیلی طولانی نشود، اما هستند بعضیها که امید دارند برخی از میراث آن برای همیشه باقی بماند. اوگو جنتیلینی، کارمند ایتالیایی بخش برنامههای تامین اجتماعی بانک جهانی، یکی از آنها است.
او معتقد است که دلایل زیادی برای خوشبینی وجود دارد. هر روز برنامههای جدیدی برای حمایت از فقیرترین مردم ضربه خورده از ویروس کرونا اعلام میشود. پژوهشهایش نشان میدهد که برنامههای حمایتی مالی به 622 میلیون نفر کمک خواهد کرد تا راحتتر فشار همهگیری را تحمل کنند.
او میگوید بعضی از دولتها دارند تلاش زیادی برای یافتن افراد محتاج به کمک میکنند.
کلمبیا و مراکش با پخش ویدیو در یوتیوب به مردم یاد میدهند که چگونه درخواست کمک کنند. در اوگاندا، دختران نوجوانی که باید برای گرفتن کمک هزینه تحصیلی درس میخواندند حالا همان مبلغ را دریافت خواهند کرد. هند قول داده است که به بیش از 27 میلیون کارگری که در برنامههای عمرانی اشتغال داشتهاند پول نقد بدهد، البته به این شرط که سر کار نیایند.
در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، به نیم میلیون خانواری که قبول کنند در خانه بمانند و از خشونت خانوادگی نیز اجتناب کنند کمک مالی داده خواهد شد. اینها تنها چند نمونه از صدها برنامهای است که در چند هفته گذشته طراحی و اجرا شدهاند.
جنتیلینی میگوید فعلا خیلی زود است که درباره تاثیر این برنامهها نظر بدهیم، اما امیدوار است که این نظامهای حمایتی سر جای خود باقی بمانند و جنبه دائمی به خود بگیرند.
ایدهای رادیکال
دوروتی گوئررو، فعال عدالت اجتماعی و اقلیمی، میگوید "تبلیغ دولت کوچک در چنین بحرانی کار احمقانهای است، شما به دولت فعال نیاز دارید. بزرگی و کوچکی دولت حالا به پرسش اصلی تبدیل شده است. "
او شدیدا نگران ضربهای است که خانهنشینی به فقرا خواهد شد، اما فکر میکند که این همهگیری شاید هسته سخت اقتصاد جهانی را به چالش بکشد.
او میگوید "همیشه به ما میگفتند که همه تصمیمها را باید به بازار واگذار کنیم، که بازار تامین میکند، که بازار اصلاح میکند، که بازار مشکلات را حل میکند. اقداماتی که در بیشتر کشورها در دست اجرا است دخالت بازار نیست، دخالت دولت است. "
به نظر او علاقه به ایدهای که تا چندی پیش شدیدا رادیکال فرض میشد دارد بیشتر میشود - درآمد پایه همگانی. حتی پاپ هم در نامهای که به مناسبت عید پاک منتشر کرد به این مساله پرداخت.
او گفت که "شاید حالا زمان خوبی برای بررسی نوعی از حقوق پایه همگانی رسیده باشد که مسئولیتهای ضروری و شریفی را که به شما محول شده است به رسمیت میشناسد. "
نکته مثبت دیگری که به ذهن گوئررو میرسد این است که مشاغلی که تا پیش از این "ساده" در نظر گرفته میشدند، مثل چیدن میوه و سبزی، تحویل جنس و پر کردن قفسهها، حالا ضرورتشان برای بقاء ما مشخص شده است.
به گفته او "در ایتالیا، کارگران خواستار حقوق و امنیت بیشتر شدهاند. این مسائل را نباید صرفا به حس نیکوکاری واگذار کرد. در کشور خود من فیلیپین تعداد زیادی پرستار جان خود را از دست دادهاند. این اتفاق به درخواست افزایش حقوق و امنیت کاری منجر خواهد شد. "
پژوهشها نشان میدهد که این دقیقا همان اتفاقی است که در زمان آنفلوآنزای اسپانیایی افتاد؛ قدرت چانهزنی از کارفرما به کارگر و کارمند منتقل شد؛ و اگر دوباره چنین شود بعضی از کارفرماها اصلا ناراحت نمیشوند.
هزینهاش را چه کسی پرداخت خواهد کرد؟
شمار خانوادههایی که به کمک نیاز دارند در آمریکا افزایش یافته است
وقتی دن پرایس کارمندان شرکت گرویتی را در کنفرانس ویدیویی جمع کرد تا درباره وضعیت کار صحبت کنند، هیچ حرف خوبی برای زدن نداشت. جرد اسپیرز، کارمند فروش، یکی از 200 نفری بود که در این کنفرانس حضور داشت.
او که پیش از شروع جلسه حس بدی داشت میگوید "حدود سه هفته مانده بود تا شرکت زمین بخورد. صحبتم با ده نفر دیگر این بود که آیا کار تمام است یا نه. "
پرایس مشکل را مطرح کرد - ضرر یک و نیم میلیون دلاری شرکت در ماه - و از همه خواست که برای حل آن نظر بدهند. او گفت: نه علاقهای به اخراج کسی دارد و نه میخواهد قیمتها را برای مشتریها بالا ببرد. جرد اسپیرز میگوید که اکثر کارمندان با او موافق بودند.
یکی از حضار پیشنهاد کاهش اجباری حقوق را مطرح کرد، ولی دیگران گفتند که عادلانه نیست. همه جور آدمی در بین کارمندان بود؛ بعضیها همان هفته از کار بیکار شده بودند، بعضیها مادر یا پدر بودند. اجماع نهایی بر این شد که کاهش حقوق داوطلبانه و ناشناس باشد.
فیمکه هالسیما، شهردار آمستردام، است و میگوید این شهر دیگر از رشد اقتصادی به عنوان معیاری برای موفقیت استفاده نخواهد کرد
پرایس میگوید که از صداقت بعضیها شوکه شده بود. "مردی بود که گفت: همسر من الان درآمد خیلی خوبی دارد و من نیازی به گرفتن حقوق ندارم. شنیدن چنین حرفی واقعا خندهدار است. "اما هنوز مشخص نبود که این تصمیم کافی خواهد بود یا نه.
تامی کرول، مدیر اجرایی گرویتی، میگوید "من خیلی خوشبین نبودیم. راستش هیچکس نبود. ".اما در نهایت کاهش پرداختیها بیش از نیاز شرکت شد. مجبور شدند سراغ بعضیها بروند و بگویند که کاهش کمتری پیشنهاد کنند.
پرایس میگوید "فکر کنم در کمتر از دو هفته توانستیم یک میلیون دلار از حقوقها کم کنیم. واقعا شوکه شدم. ".
اما اسپیرز اصلا متعجب نشد. او تازه بچهدار شده بود و همسرش نیز کار نمیکرد، برای همین زمان مناسبی برایش نبود، اما دو نفری به این نتیجه رسیدند که میتوانند درآمد خود را 20 درصد کاهش دهند.
به نظرش کاری که کرده است خیلی قهرمانانه نیست و میگوید "فکر نمیکنم که شرکت ما چنان تافته جدا بافته باشد که 200 نفر کارمندش نوعدوستتر از کارمندان شرکتهای رقیب باشند. آموخته اصلی این است که باید با کارمندان خود صحبت کنید. ".
اما این روال عادی کار نیست. به بیشتر مدیران اینگونه یاد میدهند که در دوران رکود اول از همه باید کارمندان را اخراج کرد. اما به گفته اسپیرز اگر برای کارمندان خود ارزش قائل شوید شاید در زمان لازم شما را نجات دهند.
دن پرایس مرتبا در توییتر خود علیه میلیاردرها موضع میگیرد. اخیرا هم تصمیم گرفته است از برنامه حمایت مالی دولت آمریکا انتقاد کند که به گفته او هدفش حمایت از شرکتهای بزرگ است و کسبوکارهای کوچک را نادیده میگیرد.
برای فعالان عدالتخواه، اقدامات دولتها در ماهها و سالهای پیشرو تعیینکننده است. این اقدامات مشخص خواهد کرد که هزینه این رکود از جیب ثروتمندان، فقیران یا طبقه متوسط تحت فشار پرداخت خواهد شد.
اندرو سامنر، استاد اقتصاد توصعه در کینگز کالج لندن، میگوید "دو راهحل کاملا متضاد در مقابل ما هست. شاید در بعضی از کشورها این حس ایجاد شود که نوعی سود متقابل وجود دارد و توانمندان علاقه بیشتری به پرداخت مالیات نشان دهند. یا اینکه نظام آپارتاید در دنیا حاکم خواهد شد. "
جیسون هیکل، انسانشناس اقتصادی، میگوید که "مساله اصلی چگونگی برخورد با همهگیری و واکنش سیاسی است. ما به اقتصادی نیاز داریم که دو چیز ایجاد کند - رفاه انسانی و ثبات محیطزیستی. اگر اقتصادمان نتواند این دو نیاز را مهیا کند پس اصلا به چه درد میخورد؟ "
بعضی وقتها جایگاه شهرداران برای بیان این خواسته مناسبتر از دولتهای مرکزی است. گروهی از شهرداران برخی از آسیبدیدهترین شهرهای اروپا میگویند که ریاضت اقتصادی پاسخ مناسبی برای این رکود نیست.
یکی از آنها فیمکه هالسیما، شهردار آمستردام، است. او میگوید آمستردام دیگر از رشد اقتصادی به عنوان معیاری برای موفقیت استفاده نخواهد کرد و در عوض به میزان کامیابی انسانها در شهر روی خواهد آورد.
جیسون هیکل میگوید "ما تا به حال شاهد ارائه چنین طرحی از طرف سیاستمداران جریان اصلی نبودهایم. لحظه بسیار مهمی است. "