خبرگزاری فارس: یکی از ویژگیهای بازارهای مالی روند تحلیلی و پیش بینی پذیر این بازارها بر اساس تکنیکهای تحلیلی است. بورس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همیشه و در همه حال روندهای موجود در بازار سرمایه نیز از یک روند منطقی با حمایتها و مقاومتهای خاص پیروی کرده است.
اما این مساله دو استثنا دارد. نخست دستکاری شاخصها و روندها توسط بازیگران اصلی و دوم انتظارات ذهنی افراد و فعالان بازارها از آینده.
در مساله اول باید گفت، دولت اصلیترین بازیگر بازار سرمایه در ایران است و میتواند به راحتی دستکاری در شاخص، ریزشها و افزایشها را ایجاد کند. شرکتهای حقوقی وابسته به دولت و کارگزاریها نیز جزو این بازیگران هستند که میتوانند به راحتی بازار را با خود همراه کنند.
اما در بخش دیگر این موضوع میتوان انتظارات سهامداران خرد از روند بازار را دلیل اصلی برای نوسانات در بازار سرمایه معرفی کرد.
انتظارات تورمی، انتظارات از سایر بازارهای مالی مانند ارز، طلا، خودرو و ...، انتظارات از تحولات بین المللی، انتظارات سیاستهای اقتصادی داخلی و انتظارات از عملکرد سیاسی دولتمردان همه از جمله مواردی است که در بازار سرمایه به شدت موثر بوده و میتواند این بازار را با خود بالا و پایین کند.
بازار سرمایه دنباله روی ارز و طلا
در این روزها نیز، تحولات بین المللی و تاثیر آن بر بازارهای مالی مانند ارز و طلا به صورت غیر مستقیم بر بورس هم تاثیر گذاشته است. نمادهای دلاری که طی ماههای گذشته و در زمان سبزپوشی بازار تبدیل به لیدر آن شده بودند، روز چهارشنبه نیز با خبر پیروزی ترامپ و احتمال اینکه دلار باز هم بالا خواهد رفت، در بازاری که شاخص هموزن آن منفی بود، در صف خرید بودند.
اما همین نمادها از روز شنبه و با کاهش قیمت دلار به دلیل پیروزی بایدن در انتخابات، قفل در صف فروش بودند و بازار را نیز با خود همراه کرده و همه نمادها به سمت منفی حرکت کردند.
اینکه بازار سرمایه متاثر از سایر بازارهای مالی باشد را میتوان تا حدودی پذیرفت. اما اینکه بورس نتواند خود را با شرایط کشور وفق دهد و با هر اتفاقی چه در داخل و چه در خارج بازار واکنش منفی نشان دهد و یک سره قرمزپوش شود، پذیرفتنی نیست.
در حال حاضر همه نمادها اصلاحی 50 تا 70 درصدی را تجربه کرده اند. همه حمایتهای موجود بر سر کاهش شاخص کل بازار سرمایه یکی پس از دیگری در حال از بین رفتن است و سهامداران بیشتر در باتلاقی که در بورس ایجاد شده است، گرفتار میشوند.
دولت نیز به جای برخورد فعال با بازار سرمایه، دست روی دست گذاشته است و تنها نظاره گر آب شدن اعتماد مردم است. به طور طبیعی کاهش قیمت ارز، باید بر روی نمادهای دلاری تاثیر داشته باشد. اما در حال حاضر همه نمادهای ریالی نیز به کاهش قیمت ارزواکنش منفی نشان داده اند. این مساله از نظر تحلیل بنیادی غیر قابل قبول بوده و نمیتوان توجیهی برای آن ارائه کرد.
انتظارات مردم از آینده، تعیین کننده سبز یا قرمز بودن بورس
تنها مسالهای که در حال حاضر میتوان با آن وضعیت فعلی را مورد ارزیابی قرار داد، انتظارات مردم از آینده بازارهای مالی است. اکثر افراد حاضر در بورس، بدون برخورداری از حداقل آموزشهای لازم و بر اساس اخبار پخش شده در کانالها و صفحات مجازی تصمیم به خرید و فروش میگیرند.
این سهامداران در بزنگاههای لازم نیز انتظارات نادرستی از آینده بازار دارند که همین انتظارات نیز سبب بدتر شدن اوضاع نیز خواهد شد. انتظارات تورمی و یا انتظار جهت مذاکره با سایر کشورها در روند فعلی بورس نتیجه قطعی دارد و هم اکنون نیز تاثیر این مساله را باید در منفی شدن بازار به صورت کامل مشاهده کرد.
یه عبارت دیگر، در صورتی که دولت و شرکتهای حقوقی در بازار به فروشهای غیرمنطقی روی نیاورند و بازار را به حال خود رها کنند، انتظارات ذهنی سهامداران خرد میتواند حرکت اینده بورس را تعیین کند.