چهار سال و نیم طول کشید که میکلآنژ، نقاشی سقف نمازخانه سیستین را تمام کند. او هر روز به پشت دراز میکشید و روی گچ نمناک سقف، نقاشی میکرد و بدین ترتیب، شاهکاری بزرگ به جهانیان عرضه شد.
خیلی از ما، حتی برای نوشتن یک نامه ساده، ساعتها وقت صرف میکنیم، اما آیساک آسیموف بیشتر از صد کتاب نوشته که برخی از آنها کاملاً علمی هستند. او گاهی در یک سال، چندین کتاب مینوشت، آن هم نه کتابهای ساده و مختصر. کسانی که کتب آسیموف را خواندهاند با داستانهای علمی، معمایی و پلیسی آن آشنا هستند؛ داستانهایی که ذهن خواننده را کاملاً به خود مشغول میکند.
شما در روز چند ساعت کار میکنید؟ آلبرت الیس، بنیان گذار مؤسسه مطالعات پیشرفته در زمینه روان درمانی ذهنی ـ عاطفی، از 9 صبح تا 11 شب یکسره کار میکند و تنها دو وقفه کوتاه، برای ناهار و شام در برنامه روزانه او به چشم میخورد. او تاکنون بیش از سی کتاب و 200 مقاله علمی در مورد روان درمانی و مشاوره ازدواج، نوشته است. برویم سراغ افرادی که خیلی هم معروف نیستند.
وینفیلید اورتون فرانکلین، پیرمردی هفتاد وپنج سالهای است که از پنجاه و هشت سال پیش تاکنون حتی سرما هم نخورده است. او هر روز هنگام سحر بیدار میشود و هفتهای پنجاه مایل میدود حتی یک بار بدون استراحت، 5000 بار، نشست و برخاست در جا، انجام داده است! وینفیلد هر وقت میخواهد کمی پیشرفت کند، فقط اندکی بیش از حد تحمل، به خودش فشار میآورد. یعنی هیچ وقت خود را خسته نمیکند چون میزان انجام این کارها را چنان به تدریج افزایش میدهد که تقریباً نامحسوس است.
مردی در کالیفرنیا در طول یک سال در 20 مسابقه دو ماراتن شرکت کرد. او انگشت، پاشنه و کف پا نداشت!
بالاترین رکورد شوت از راه دور به درون دروازه، متعلق به مردی است که انگشتان پایش را از دست داده است!
یک شناگر المپیک، تنها 2 روز بعد از یک عمل جراحی ریه، موفق به کسب دو مدال طلا و دو مدال نقره المپیک شد!
حالا که به افرادی اشاره داشتیم که کارهای به ظاهر عجیبی انجام دادهاند میخواهیم به این سؤالات پاسخ دهیم:
چرا اکثر ما بسیار تواناتر از آن هستیم که فکر میکنیم؟ چرا این تواناییها در بیشتر ما هرگز شکوفا نمیشوند؟ چرا گمان میکنیم اکثر افراد توانمند، به یکباره و به طرزی معجزهوار و بدون تلاش و کوشش، به هدف خود میرسند؟ چه کنیم تا توانمندیهای خودمان، فرزندانمان و جوانان جامعهمان بیش از پیش شکوفا شوند؟
محققان و صاحبنظرانی که برای یافتن پاسخ این سؤالات تلاش کردهاند سرانجام به این نتیجه رسیدند که هر چه انسان بتواند بیشتر و بیشتر خود را مهار کند، استعدادهایش شکوفاتر خواهد شد. منظور آنها از مهار کردن، داشتن انضباط و پشتکار است، این که بتوانیم سختیها را تحمل کنیم، با دشواریهای کار روبرو شویم و فرار نکنیم، و حتی در حالت بیحوصلگی هم بتوانیم کار کنیم. ادیسون معتقد بود نبوغ عبارتست از ده درصد استعداد و نود درصد تلاش و پشتکار. مطالعه روی افراد موفق و کسانی که به نظر خودشان به موفقیت دلخواهشان نرسیدهاند نشان داده که تفاوت این دو دسته، در میزان مهار خود، ایجاد نظم و انضباط در خود (برای رسیدن به هدف)، پیگیری در کارها و اشتیاق و تمرکز بر هدف است. به همین دلیل در این جا برخی از عوامل تأثیرگذار در مهار خویشتن را با هم مرور میکنیم.
نترسید، ریسک کنید
ترس، غالباً ما را از کار و تلاش بازمیدارد چون تا زمانی که به دلیل ترس، حاضر به انجام و آزمایش کاری نباشیم، بدیهی است که هرگز نتوانیم آن را انجام دهیم. وقتی از انجام کاری میترسیم معمولاً با دو باور غلط سرو کار داریم که باید بر آنها غلبه کنیم. باور اول این است که پرداختن به یک کار ترسناک، یک فاجعه است، و باور غلط دوم این است که خودداری از انجام یک کار دشوار، سادهتر از روبهرو شدن با آن است! این باورهای غلط را در خود و در آستانة انجام کارها، ردیابی کنید.
پاداش
کار را که تمام کردید، به خود پاداش دهید، نه قبل و نه در حین آن!
یعنی برای خود اهدافی تعیین کنید و تا به آنها نرسیدهاید، به خود پاداش ندهید.
کارهای بزرگ را ذره ذره انجام دهید
اهداف بزرگ خود را به هزاران هدف کوچکتر خرد کنید و هر بار یکی از آنها را دنبال کنید. چون یکی از بزرگترین موانع افراد برای ادامه یک کار این است که از دیدن بزرگی و عظمت آن کار، از انجامش ناامید میشوند!
پلهای پشت سر خود را خراب کنید!
وقتی باید کاری را انجام دهید، پلهای پشت سرتان را خراب کنید تا نتوانید برگردید. آن وقت چارهای جز جلو رفتن نخواهید داشت! استالین این کار را در نبرد بین روسیه و آلمان انجام داد. او راستی راستی پلهای پشتسر ارتش را خراب کرد و نیروهایش مجبور شدند مقاومت کنند و برای حفظ جان خود بجنگند می دانید نتیجه چه شد ؟ روسها در این نبرد پیروز شدند.
تحمل شکست را داشته باشید
نوعی توانایی ذهنی و فکری در خود ایجاد کنید که به وسیله آن بتوانید درد، رنج، غم و هر نوع شکست را اگر پیش آمد تحمل کنید. اگر هر بار از آنچه پیش میآید ناخشنود شویم و دست از تلاش برداریم و با هر اندک ناراحتی و دشواری، عقبنشینی کنیم، وسط راه رسیدن به هدف، درمانده و متوقف میشویم.
با آدمهای منظم و منضبط معاشرت کنید
هیچ چیز بیشتر از معاشرت با کسانی که همیشه تسلیم لذتطلبی میشوند (و شما را وسوسه میکنند از مبارزه دست بردارید) در نابود کردن عزم شما مؤثر نیست. برعکس اگر افراد هم هدف با خودتان را که با نظم و پشتکار باشند دور هم جمع کنید میتوانید با انرژی و حمایتی که از هم دریافت میکنید راحتتر به هدف برسید.
اول کار، بعد تفریح
همیشه اول کارتان را تمام کنید و بعد به سراغ تفریح بروید. این شیوه، دو فایده دارد. اولاً کار به موقع انجام میشود، ثانیاً شما میتوانید بدون احساس گناه و این فکر آزار دهنده که باید به سراغ کار ناتمام خود بروید، از تفریح لذت ببرید.