به عقیده فعالان صنعت تایرسازی کشور در چنین شرایطی یک اشکال اساسی درخصوص نوع نگاه به این صنعت و شناخت از صنعت تایر وجود دارد و آن اینکه تایر را بهعنوان کالای استراتژیک مشخص کردهاند. اما تبعات این نوع نگاه به صنعت تایر چیست؟
صنعت تایر استراتژیک است، نه « تایر»
مدیرعامل شرکت یزد تایر در پاسخ به این پرسش معتقد است: در شرایطی که نگاه به یک کالایی استراتژیک باشد، درباره آن تصمیماتی اتخاذ میشود تا ریسکهای مرتبط با آن کالا را از منظر اقتصاد کلان، مصرفکننده و تاثیر آن بر صنایع دیگر یا جامعه کاهش دهد که رویکردی کاملا درست است. اما مساله این است که تلقی کلمه استراتژیک برای تایر غلط است.
ایرج زمانیفرد با ارائه یک مثال در این زمینه تشریح کرد: طبیعتا صنعت داروسازی یک صنعت استراتژیک است، نه دارو. چون از دارو بطور روزانه استفاده نمیکنیم؛ اما اگر روزی دچار بیماری شویم یا به داروی خاصی نیاز پیدا کنیم، باید بتوانیم آن داروی خاص را به راحتی تامین کنیم، پس صنعت داروسازی استراتژیک است؛ همانطور که صنعت تایرسازی استراتژیک است.
وی در پاسخ به اینکه چرا تایر یک کالای استراتژیک محسوب نمیشود، گفت: مصرفکننده عادی روزانه تایر خریداری نمیکند و در بهترین حالت هر 4سال یکبار برای خودروی خود یک جفت تایر خریداری میکند. از طرفی صنعت حملونقل کشور چه در حوزه خدمات عمومی و چه در حوزه حمل بار، هر روز نیاز به تایر ندارد و خودروی خدماتی حمل بار یا مسافر در بهترین حالت هر دو سال یکبار نیاز به تایر پیدا میکند. بنابراین تایر برای صنعت حملونقل هم یک نیاز واجب روزانه نیست و صنعت تایر باید برمبنای خودروهای موجود در بازار و خودروهایی که به تازگی وارد بازار می شوند، بتواند نیاز کشور را مرتفع کند، در حدی که نیاز به واردات نداشته باشیم.
تصمیمات نادرست برای کالای غیراستراتژیک
زمانیفرد در ادامه گفت: وقتی تایر را بهعنوان کالای استراتژیک در نظر میگیرند، تصمیمات نادرست برای آن گرفته و به جای حمایت از یک صنعت استراتژیک، از یک کالای استراتژیک حمایت میکنند.
وی با اشاره به تبعات تصمیمات نادرست در این صنعت تشریح کرد: یک روز اجازه واردات را برای جبران کمبود تایر در کشور میدهند؛ روز دیگر اجازه افزایش قیمت تایر را نمیدهند تا صنعت حملونقل دچار مشکل نشود، در مقطعی جازه صادرات تایر را نمیدهند تا مملکت با مشکل مواجه نشود در برهه دیگری ارز ترجیحی به تایر تخصیص میدهند و در این صنعت اشکال ایجاد میکنند. درنتیجه چون این تصمیمات برمبنای اطلاق نادرست و غلط عنوان کالای استراتژیک به تایر بوده است، تاثیرات منفی به همراه دارد.
عوارض قیمتگذاری دستوری
وی همچنین با اشاره به تبعات قیمتگذاری دستوری تایر گفت: قیمتگذاری دستوری برای کنترل قیمت تایر، این صنعت را زمینگیر میکند و در این حالت دیگر طرحهای توسعهای و تولید انبوه برای شرکتهای تایرسازی توجیه اقتصادی ندارد و طبیعتا تولید کاهش مییابد و متعاقب آن بیکاری افزایش مییابد و شرکتها تعطیل میشوند. در چنین شرایطی هم سرمایهگذاری ضایع میشود، هم نیروهای ماهر بیکار میشوند و هم کشور ما وابسته به واردات تایر باقی میماند.
زمانیفرد با بیان اینکه با حذف ارز 4200تومانی، قیمتگذاری دستوری معنایی ندارد، تصریح کرد: کمتر از نیمی یعنی حدود 35 تا 40درصد از مواد اولیه این صنعت وارداتی است و 60 تا 65درصد مواد اولیه در داخل کشور تامین میشود. با تخصیص ارز ترجیحی تنها به بخش کوچکی سوبسید دادند و تحت تاثیر تخصیص ارز دولتی، تایر را مشمول قیمتگذاری دستوری کردند. امروز با وجود اینکه ارز ترجیحی حذف شده، اما عادت کردن به اینکه چون سوبسید به این صنعت میدهند، پس باید قیمت تایر را بهعنوان یک کالای استراتژیک کنترل کنند، منجربه اتخاذ تصمیمی شده که از چند جنبه برای صنعت تایر مشکل ایجاد کرده است.
قیمتگذاری بیحساب و کتاب
مدیرعامل شرکت یزد تایر در عین حال با انتقاد از قیمت گذاری «کیلویی» در صنعت تایر بیان کرد: در حال حاضر قیمتگذاری تایر براساس وزن و کیلو است و این نوع قیمتگذاری در صنعت تایر صحیح نیست. ما در راستای حفظ حقوق مصرفکننده و طبق تکنولوژیهای روز و استانداردهای جهانی باید تایر سبک و باکیفیت تولید کنیم.
وی با اشاره به تولید تایر سبز و دوستدار محیط زیست در یزدتایر گفت: تایر سبز از مقاومت بالاتر، فرمانپذیری بهتر و استاندارد روز اروپا برخوردار است و قابلیت صادرات به دنیا را دارد؛ اما از وزن سبک این تایر ایراد میگیرند. درنتیجه شرکت دیگری که هیچکدام از هزینههای ما را صرف نکرده، تایر سنگینتر را به بازار عرضه میکند و مصرفکننده تایر سنگین را با قیمت گرانتر خریداری و استفاده میکند که منجربه مصرف سوخت بالاتر و استهلاک بیشتر میشود.
التهاب بازار و رشد بیکاری با کاهش تولید
وی با اشاره به چالشهای تولیدکنندگان تایر افزود: تایرسازان داخلی برای تامین نیاز کشور، باید ضمن رقابت با تایرسازان خارجی، سرمایهگذاری خود را توسعه دهند، تکنولوژیهای روز وارد کشور کنند و ظرفیت کارخانه خود را ارتقا دهند. در عین حال هزینههای تولید خود را کاهش دهند و یکی از راهکارها برای کاهش هزینههای تولید، افزایش تیراژ تولید است. اما در شرایط زیاندهی شرکتها، سرمایهگذاری در طرحهای توسعهای و طرحهای ارتقای کیفیت، منتج به بازدهی مثبت نمیشود و هیچ طرح سرمایهگذاری جوابگو نخواهد بود و توجیه اقتصادی ندارد.
زمانیفرد اظهار کرد: در چنین شرایطی تولید کاهش مییابد و در شرایط کاهش تولید بازار دچار التهاب میشود. از طرفی کارخانهها با نیروی مازاد مواجه میشوند که پیامد آن تعدیل نیرو و رشد بیکاری است. همه این مسائل از تبعات یک تصمیم غلط در تعیین قیمت دستوری و غیرمنطقی است که تعادل را در جامعه به هم زده است.
وی ادامه داد: نهادهای متولی شامل وزارت صمت، قوه مقننه، سازمان بورس و سازمان حمایت همه قبول دارند که این صنعت زیانده شده است؛ اما به مسائل این صنعت رسیدگی نمیکنند.
افزایش قیمت نامتناسب با نرخ تورم
این فعال بخش خصوصی با انتقاد از عدم افزایش قیمت تایر متناسب با تورم حاکم بر اقتصاد اظهار کرد: در آذرماه سال99 دولت مجوز افزایش قیمت را صادر کرد. این در حالی است که طبق مدارک و مستندات موجود، از آن تاریخ تا خرداد1401 یعنی در بازه زمانی 18ماهه، قیمت مواد اولیه صنعت تایر بهطور میانگین 74درصد و هزینههای دستمزد و سربار در کشور برای صنعت تایر حدود 140درصد افزایش یافته است.
ضمن اینکه قیمت تمامشده هرکیلو تایر برای تولیدکننده حداقل 77درصد رشد داشته است. در اینجا نقش سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرفکننده نقش اثرگذاری در حوزه حمایت از تولید نیست. وی ادامه داد: در حالی به ما مجوز افزایش قیمت 30درصدی تایر را دادهاند که از ابتدای سال2022 میلادی یعنی بهمن سال1400 تا خرداد ماه امسال، قیمت انواع تایر در بازارهای جهانی 40درصد رشد داشته و قیمت انواع مواد اولیه در این بازه زمانی 6ماهه 42درصد افزایش یافته است.
زیاندهی شرکتهای تایرسازی
به گفته این تولیدکننده، درنتیجه این رویکرد دولت شرکتهای تایرسازی زیانده شدهاند. وقتی یک شرکت سودده نباشد، از یک طرف سهامداران این شرکتها زیان میبینند و سرمایههای مردم از بین میرود و از طرف دیگر بانکها حاضر به ارائه تسهیلات به فعالان این صنعت نیستند و در نبود این تسهیلات، تولیدکننده منابع مالی کافی را برای تامین مواد اولیه نخواهد داشت.
پتانسیلهای صنعت تایر
این تولیدکننده همچنین درباره پتانسیلهای صنعت تایر گفت: صنعت تایر میتواند برای مملکت صرفهجویی در هزینهها ایجاد کند؛ چراکه ارزبری هر یک کیلو تایر وارداتی حدود 5/ 4 تا 5 دلار است؛ درحالیکه ما تایر را با هزینهای درحدود یک تا 5/ 1دلار ارزبری در داخل کشور تولید می کنیم که منجر به صرفهجویی در مصرف ارز میشود.
وی صنعت تایر را از صنایعی برشمرد که میتواند منجر به اشتغال پایدار و گسترده بهطور مستقیم و غیرمستقیم شود و تاکید کرد: در این صنعت باید سرمایهگذاری کلان و بلندمدت انجام شود و لذا نیروی انسانی در این صنعت بهعنوان یک سرمایه مطرح است که سالها در این صنعت فعالیت میکند.
لزوم عرضه تایر در بورس کالا
وی در پایان خواستار عرضه تایر در بورس کالا شد و بیان کرد: همانطور که سایر کالاها در بورس عرضه میشود، عرضه محصولات صنعت تایر در بورس کالا، قانونیترین، درستترین و شفافترین روش فروش محصولات است؛ اما شرکتهای تولیدکننده تایر برای عرضه محصولات خود در بورس دچار ممنوعیت هستند.
زمانیفرد خاطرنشان کرد: در شرایطی که حتی کالایی مانند خودرو و حتی مواد اولیه مورد نیاز صنعت تایر در بورس کالا عرضه میشود و تولیدکنندگان مواد اولیه را از بورس خریداری میکنند؛ اما به دلایل نامشخص نمیتوانند محصول تایر را در بورس عرضه کنند. درحالیکه عرضه تایر در بورس هم قمیت آن را متعادل میکند، هم فرآیند خرید و فروش را شفاف میسازد و هم منافع تولیدکننده را حفظ میکند.