حال بهتر است به آمارهای زیر که کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران با استفاده از دادههای رسمی منتشرشده از سوی وزارت اموراقتصادی و دارایی، سازمان بورس و اوراق بهادار، فرابورس ایران، بورسکالا، بورس انرژی و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ارائه شده، تهیه کرده است توجه کنیم. براساس اطلاعات ارائهشده مشاهده میکنیم که ارزش بازار اوراق بدهی ایران بیش از 612هزار میلیارد تومان است. اما پرسشی که مطرح میشود این است که آیا این عدد با شعارهایی که در سالهای اخیر مبنی بر توجه به ورود پول به بخش تولید توسط مسوولان داده شده است تناسب دارد یا تناقض؟ نکته جالب توجه دیگر این است که مبلغ تسهیلات بانکی تقریبا معادل 93درصد کل ارزش بازار بورس ایران است. بخشی از این مبلغ اگر از حسابهای بانکی خارج و وارد بازار شود قطعا میتواند منتج به رشد اکثر نمادها شود. اما مشکل کجاست؟ شاید بزرگترین مشکل، ریسک پیش روی کشور است.
یکی دیگر از مباحث مهم که باید به این مطالب اضافه کنیم، بحث صندوقهای درآمد ثابت در بازار سهام است. اخیرا یکی، دو مورد از صندوقهای درآمد ثابت اعلام کردهاند که سود تضمینشده 25درصد در سال را پرداخت خواهند کرد. نکته جالب توجه آن است که طبق اعلام بانک ژاپن، نرخ بهره در این کشور همچنان منفی است. در نتیجه پرداخت سود بدون ریسک معادل 25درصد در سال قطعا برای افرادی که ریسکپذیر نیستند بسیار جذاب است.
این آمار و ارقام بهعلاوه سود نزدیک به 26درصدی اخزا و گاه 27درصدی اوراق گام را اگر باهم ترکیب کنیم، متوجه این موضوع میشویم که در شرایط پرریسک اقتصادی و سیاسی خیلی از اشخاص حقیقی و حقوقی ترجیح میدهند بهجای ورود پول به بازار سهام به دنبال کسب سود بدون ریسک باشند یا نقدینگی را وارد بازارهای موازی مانند دلار و سکه کنند. نتیجه این ورود پول آن شد که در ماههای اخیر با وجود تلاش دولت برای کنترل رشد قیمتی در این بازارها، شاهد رشد زیاد آنها بودیم.
نتیجه نبود نقدینگی مناسب در بازار سهام نیز آن است که شاهد رشد بیشتر تکسهمهای بازیگرمحور هستیم و نمادهای بزرگ بازار که برای رشد نیاز به سیل نقدینگی دارند کمتر مورد توجه فعالان بازار قرار میگیرند. دلیل این امر نیز در ارزش معاملات بین 5/ 2 تا 5/ 3هزار میلیارد تومان ماههای اخیر کاملا مشهود است. پولی که در بازار سهام است ترجیح میدهد بین صنایع مختلف گردش داشته باشد؛ در نتیجه زمانی که شاهد گردش پول در صنایع هستیم نمیتوانیم انتظار رشد شاخص کل بازار را داشته باشیم. البته حداقل به دو دلیل مهم بهشخصه معتقدم که شاخص کل اهمیت خاصی ندارد. دلیل اول آن است که این شاخص به سهام بازار فرابورس و برای نمونه سهم بزرگی مثل «بپاس» توجه ندارد و اینکه رشد و افت آن را میتوان با سبز یا قرمز نگهداشتن چند نماد بزرگ کنترل کرد.
در جمعبندی باید به این موضوع اشاره کرد که در شرایط پرریسک اقتصادی و سیاسی حال حاضر ایران نمیتوانیم انتظار زیادی برای ورود پولهای سنگین به بازار سهام داشته باشیم و طبیعی است که بخش عمده از نقدینگی وارد بازار بدهی شود تا سود بدون ریسک دریافت کند. ما برای آنکه بتوانیم سیل نقدینگی را وارد بازار سهام کنیم، مسوولان باید جذابیت بازار را افزایش دهند؛ برای نمونه طراحی بازار دوطرفه، رونق دادن به بازار اختیار خرید و فروش، بازار آتی کالا، افزایش دامنه نوسان البته به شرط فعال شدن چند بازارگردان روی هر نماد که جلوی رفتارهای سفتهبازان را بگیرد و نکات زیاد دیگر که با الگوبرداری از بازارهای بینالمللی میتوان آنها را پیادهسازی کرد.