آیا ازدواج حضرت یوسف(ع) و زلیخا صحّت دارد؟

از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «پس از آن که یوسف علیه‌السلام عزیز مصر شد زلیخا به خاطر حاجتی که برایش پیش آمده بود نزد او رفت و وقتی او را در لباس عزیزی و فرمانروایی دید گفت:

چنین مسأله‌ای هرگز از ارزش داستان نمی‌کاهد بلکه بازگو کننده درس مهمّی است و آن عبارت از این است که شکست‌ها همیشه شکست نیست بلکه در بسیاری از مواقع ظاهراً شکست است امّا در باطن یک نوع پیروزی معنوی به حساب می‌آید.
آیا ازدواج حضرت یوسف(ع) و زلیخا صحّت دارد؟

از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «پس از آن که یوسف علیه‌السلام عزیز مصر شد زلیخا به خاطر حاجتی که برایش پیش آمده بود نزد او رفت و وقتی او را در لباس عزیزی و فرمانروایی دید گفت:


الحَمْدلِلّه الَّذی جَعَل العبیدَ مُلُوکاً بِطاعَتِهِ وجَعَل المُلُوک عَبیداً بِمَعْصیتِهِ.

«حمد خدای را که بردگان را به خاطر اطاعت فرمانش ملوک ساخت و ملوک را به خاطر گناه برده گردانید» و در پایان این حدیث آمده که یوسف سرانجام با او ازدواج کرد»[1].

 

در روایت دیگری از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

«زلیخا اذن ملاقات با یوسف علیه‌السلام را گرفت تا به این‌جا می‌رسد که یوسف از او پرسید که چه چیزی تو را به آن کارها واداشت؟ زلیخا در جواب گفت: زیبایی و نیکویی چهره‌ات، یوسف در جواب او گفت: کیفَ لَوْ رأیتَ نبیاً یقالُ لَهُ مُحمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله یکونُ فی آخرِ الزمان أَحْسَنُ مِنّی وَجْهاً وأحسَنُ منّی خُلقاً وأسمَحُ مِنّی کفّاً: چگونه بودی اگر پیامبر آخر الزمان حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله را می‌دیدی که خوش چهره‌تر از من، خوش خُلق‌تر از من و سخاوتمندتر و مهربان‌تر از من می‌باشد زلیخا در جواب او گفت: راست گفتی. یوسف سؤال کرد: از کجا فهمیدی که راست گفتم؟ زلیخا گفت: چون زمانی که نام او را بردی محبّت او در دلم قرار گرفت. خداوند سبحان وحی کرد به حضرت یوسف علیه‌السلام که زلیخا راست می‌گوید  و قَدْ أحْبَبْتُها لِحُبِّها مُحَمّداً صلی‌الله‌علیه‌وآله «به تحقیق که او را دوست دارم به خاطر این که او محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله را دوست دارد.

امام صادق علیه‌السلام در پایان حدیث می‌فرمایند: خداوند امر کرد به حضرت یوسف علیه‌السلام که با او ازدواج کند[2].

 

و چنین مسأله‌ای هرگز از ارزش داستان نمی‌کاهد بلکه بازگو کننده درس مهمّی است و آن عبارت از این است که شکست‌ها همیشه شکست نیست بلکه در بسیاری از مواقع ظاهراً شکست است امّا در باطن یک نوع پیروزی معنوی به حساب می‌آید، این‌ها همان شکست‌هایی است که سبب بیداری انسان می‌گردد و پرده‌های غرور و غفلت را می‌درد و نقطه عطفی در زندگی انسان محسوب می‌شود. همسر عزیز مصر هر چند در کار خود گرفتار بدترین شکست‌ها شد ولی این شکست در مسیر گناه باعث تنبّه او گردید، وجدان خفته‌اش بیدار شد و از کردار ناهنجار خود پشیمان گشت و روی به درگاه خدا آورد و آن‌چه در ملاقات با یوسف علیه‌السلام ذکر شد شاهدی بر این مدّعا است[3].


محدّث قمی رحمه‌الله می‌فرماید:

«زَلیخا به فتح زا و کسر لام درست است و حکایت شده که او علم و عبادت را از حضرت یعقوب علیه‌السلام فرا گرفت تا این که عالمه و فقیهه گشت و در مصر کسی از زنان و مردان أفضل از او نبود[4].

 


[1]  بحارالانوار : 12/268 ، باب 9 ؛ امالی شیخ طوسی : 456 ؛ مجلس 16 .
[2]  بحارالانوار : 16/193 ، باب 8 ، حدیث 30 ؛ علل الشرایع شیخ صدوق : 1/56 ، باب48 ؛ البرهان : 5/279 .
[3]  تفسیر نمونه : 9/4321 ـ 436 ؛ المیزان : 11/349 .
[4]  سفینة البحار : 3/485 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان