سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
عکس کاخ الیزه روی دیوار اتاق حجاریان!
سعید حجاریان، از تئوریسین های اصلاح طلب اخیرا در یادداشتی با عنوان "نظام چیست؟" به تعریف واژگانی از قبیل نظام، رژیم، حکومت و دولت پرداخته است.
او اما در بخش اصلی یادداشت خود و پس از تعاریفی که ارائه می دهد، می نویسد: پرسش مهمتر آن است که چه زمانی باید «نظام» را «نانظام» بخوانیم. یعنی درباره لحظهای تأمل کنیم که ساختار بهقدری استحاله شده باشد که نهتنها حفظ آن اوجب واجبات نباشد بلکه اسقاط آن واجب شود. وضعیت دولت شاپور بختیار را تصور کنیم. این دولت بهرغم آنکه ظاهراً از پشتوانه حاکمیت وقت برخوردار بود و از قدرت آن تغذیه میکرد اما فاقد اقتدار بود. در مقابل وضعیت فعلی دولت فرانسه را در نظر بگیریم. بهرغم اینکه میزان نارضایتی در فرانسه رو به افزایش بوده و این کشور در درون خود با بحرانهایی روبروست اما همزمان از دو فاکتور قدرت و اقتدار برخوردار است و به سرعت نقطه تعادل خود را بازمییابد. با در نظر گرفتن این دو وضعیت (دولت بختیار/دولت فرانسه) میتوان وضعیتی را تصور کرد مانند آنچه در رومانی اتفاق افتاد. وضعیتی که یکباره ظرف اقتدار حاکمیت فروپاشید و رئیسجمهوری که گمان میکرد در اوج محبوبیت قرار دارد، از سوی مردمِ بهظاهر هوادار اما در باطن ناراضی بازداشت شد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت چنانکه ارکان وجودی دولت شامل قلمرو، جمعیت، حکومت و حاکمیت با اختلال مواجه شود، وضعیت یکباره از «نظام» به «نانظام» بدل خواهد شد.
حجاریان می افزاید: بر این سازه، فارغ از نامی که بر آن بگذاریم، علاوه بر مسائل شکلی کارکردهایی مترتب است. بهعنوان مثال ممکن است در واقعیت قدرت دوگانه شده باشد و وضعیتی خطرناک را به بار بیاورد چرا که قدرت دوگانه بهتعبیر هابز، مانند انسان دو سر است که اگر بتواند زنده بماند، دچار کشمکش دائمی خواهد بود؛ نقطهای که نظام از کارکرد «سیستمی» خود باز میماند. وضعیت دیگر، فرسودگی است که در آن نهادهای اصلی نظام ناکارکرد میشوند. میدانیم که برای سیستمها چهار وظیفه اصلی را برشمردهاند. هر جامعهای، اگر بخواهد پویا بماند، باید چهار کارویژهی مهم را داشته باشد. 1. انطباق و سازگاری (adaptation) که وظیفهی نهاد اقتصاد است. 2. دستیابی به هدف (attainment goal) که وظیفهی نهاد سیاست است. 3. یکپارچگی (integration) که وظیفهی نهاد حقوق و نهاد دین و مذهب است. 4. حفظ الگوهای نهفته (latent pattern maintenance) که وظیفهی نهاد خانواده و تعلیم و تربیت است. زمانیکه نظام نتواند خود را با دنیا سازگار کند، تبعاً قادر به نیل به اهداف نیست. به اینها اضافه کنید زمانیکه همبستگی به گسستگی بینجامد و مردم دائماً در حال نزاع با یکدیگر باشند. در چنین وضعیتی میتوان از فرسودگی سخن گفت، هر چند بهواسطه هنگآسا شدن ساختار برقرار مانده باشد.
او یادداشت خود را نیز با این جملات به پایان می رساند: در آخر، و بهعنوان مهمترین وجه، دستکم بهزعم نگارنده وضعیتی را باید در نظر بگیریم که میان ملت و دولت شکافی غیرقابل ترمیم پدید بیاید. بهعبارتی وضعیت دولت-ملت با اختلال شدید مواجه شود. این موقعیت زمانی پدید میآید که دولت تمامی ظرفیتاش را بهکار بسته اما نمیتواند خوفاً یا رجاءً یا با دستگاه ایدئولوژیکاش جامعه را جذب یا مدیریت کند. در این صورت لاجرم عنصر زور باقی میماند یعنی از اقتدار به قدرت گذر میشود و آنگاه ممکن است در لحظهای فروپاشی اتفاق بیفتاد.[1]
*ما قصد نیت خوانی نداریم و حاق ذهن حجاریان نیز بر ما منکشف نیست. اما این اظهارات شاید در ذهن کسانی موجب این تداعی شود که نظام جمهوری اسلامی نیز دچار یکی از بلایای مورد اشاره ی حجاریان است و چه بسا در لحظه فرو بپاشد!
بماند که سابقه حجاریان در طعنه زدن به نظام اسلامی، اظهارات ساختار شکن و تشویق مردم به حضور در خیابان؛ جملگی سبب همان تداعی ها نیز خواهد شد...
در این باره لازم به بیان است که نظام جمهوری اسلامی ایران اتفاقا و پس از گذشت 44 سال از عمرش نشان داده و اثبات کرده که یک "نظام مستقر" است.
جالب آنکه گزینه استقرار کمتر از سوی دوستان و دشمنان نظام اسلامی مورد توجه قرار گرفته در حالی که یکی از اصلی ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی سال 57 است.(مقام معظم رهبری به گزینه استقرار اشاره کرده اند)
نظام اسلامی در اوج جنگی نابرابر در دهه شصت؛ نه تنها یکپارچگی خود را حفظ کرد و بلکه در اوج انزوا و تحریم مطلق نیز بر دشمنانش پیروز شد.
این نظام توانست بصورت میانگین در هر سال یک انتخابات قانونی برگزار کند و دولت هایی با مزاج های مختلف را بر اساس خواست مردم به قوه مجریه بفرستد.
آشوب ها و فتنه های داخلی نیز البته نتوانست نظام اسلامی را از پای درآورد و جالب آنکه در پیامد این پیروزی ها شاهد رسوایی "بانیان آشوب" بوده ایم. چه بانیان آشوب سال 88 که بعدها اعتراف کردند تقلبی در کار نبوده و چه بانیان آشوب سال گذشته که اثبات کردند مسئلهشان آدمکشی و نظام سوزی بود نه حجاب!
به این رخدادها البته بایستی دستاوردهایی مثل کاستن از اثر تحریم ها، رسیدن به شعوب مختلف فناوری، شاخص های مطلوب غذایی و درمانی و... را نیز افزود.
در واقع به زعم ما آقای حجاریان به جای التجا به فرانسه و کاخ الیزهاش برای مثال یک دولت مستقر؛ خوبتر بود که نیم نگاهی به فضای پیرامون خودشان می کردند و نظامی را می دیدند که در مقابل انواع توطئه های رنگارنگ داخلی و خارجی؛ مقتدرانه سر بر آورده و از وادی احتمالات اضمحلال؛ به سرزمین استقرار پا گذاشته است.
***
"تحلیل غلط" با ذهن مردم چه میکند؟
احسان ارکانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا ضمن برشمردن برخی ظرفیت های اقتصادی جدید که در دولت رئیسی شکل گرفته اما اظهار کرده است:
"استفاده از برخی مدیران ناکارآمد در بخشهای کلیدی باعث شده که مشکلاتی در شهرستانها به وجود بیاید چراکه این افراد توان خدمترسانی و حل مشکلات را ندارند"![2]
*اظهارات آقای ارکانی به گونه ای است کأنه مشکل گرانی فقط در شهرستان هاست و تهران و کلانشهرها مشکل گرانی ندارند!
از طرف دیگر انتظار است نمایندگان محترم مجلس حرفهای عوامانه نزنند.
به هر حال قانون کالابرگ طبق مصوبه مجلس اجرا نشده است و یا قانون اخذ مالیات از خانه های خالی نیز عملا کارنامه قابل بیانی در عرصه اجرا ندارد.
حال آیا یک نماینده مجلس باید مسائلی به این اهمیت را تقلیل دهد به تیتر "استفاده از برخی مدیران ناکارآمد در برخی شهرستان ها"؟!
طبعا آقای ارکانی هم باید بپذیرند که مخاطبشان هرگز چنین حرفی را نمی پذیرد و شأن فضای سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بالاتر از چنین تحلیل های ناصحیحی است.
شنیدن تحلیل های صحیح از جانب نمایندگان محترم موجب امیدواری مردم به رفع مشکلات خواهد شد. همانطور که بر عکس این قضیه نیز صادق است و "تحلیل غلط" میتواند دلسردی مردم را رقم بزند.
***
1_https://mashghenow.com/?p=5928
2_isna.ir/xdPcmh