[تفسیر آیات 43 48 سوره انفال ]
بسم الله الرحمن الرحیم
تشجیع طرفین در جنگ بدر
قرآن تصریح می کند که در جنگ بدر خدا وسیله ای فراهم کرد که هر دو طرف تشجیع بشوند بر یکدیگر که این جنگ که جنگ سرنوشت بود صورت بگیرد تا در آن،بر ایمان اهل ایمان افزوده شود.ازجمله هنگامی که دو لشکر به یکدیگر برخورد می کنند طوری اسباب فراهم شد که کفار به نظر مسلمین اندک آمدند.آنها در حدود هزار نفربودند ولی به چشم اینها کمتر آمدند.گفتند :اینها که عددشان خیلی کم است.آنها هم که مسلمین را دیدند،کمتر از آنچه بودند به چشمشان آمدند .مسلمین با خود گفتند اینها که چیزی نیستند،شکستشان می دهیم.آنها هم گفتند اینها چیزی نیستند،یک لقمه ما هستند.این خودش یک حالت روحی است.آنها قوت قلب پیدا کردند برای اینکه بجنگند؛اینها هم قوت قلب پیدا کردند.و عجیبتر این است که پس ازآنکه جنگ مغلوبه شد،ناگهان تصور کفار درست در جهت عکس شد.دیدند آن جمعیت،آنطور اندک نیستند،خیلی بیشترند.بعد از آن،مسلمین را دو برابر تصور می کردند و همین،سبب شد که روحیه کفارشکست بخورد.خدا می گوید این یک سر الهی داشت،می خواستیم که این حقیقت ظهور کند و این درس برای همیشه در میان مردم بماند.
عجیب تر این است که شب قبل از جنگ،پیغمبر اکرم(ص)لشکردشمن را خواب می بیند و در این خواب هم لشکر دشمن از آن مقداری که بعد در بیداری دیده شدند کمتر بود،به چشم پیغمبر کمترآمد که وقتی پیغمبر خواب خود را برای اصحابش توصیف کرد،اصحاب گفتند اینها که چیزی نیستند.نتیجه این شد که مسلمین باقوت قلب بر کفار تاختند و کفار در ابتدا با قوت قلب بر مسلمین تاختند ولی بعد روحیه شان را باختند و شکست خوردند با اینکه تعدادشان تقریبا سه برابر مسلمین بود و تجهیزاتشان از آذوقه و شمشیر وزره و سپر و غیره،طرف مقایسه با تجهیزات مسلمین نبود.حال قرآن این دو را ذکر می کند که ما چگونه اسباب فراهم کردیم.می فرماید :
اذ یریکهم الله فی منامک قلیلا ای پیغمبر!یاد کن آن وقت را که خدا اینها را در خواب به تو نمایاند اما کم نمایاند؛تو هم خیال کردی همه آنها همین اند. و لو اریکهم کثیرا لفشلتم اگر خدا در خواب اینها رازیاد به تو نشان می داد و تو هم قهرا همان حقیقتی را که دیده بودی نقل می کردی،همه تان سست می شدید. و لتنازعتم فی الامر اختلاف می کردید،بعضی می گفتند با اینکه آنها زیادند برویم،و بعضی می گفتند حالا که آنها اینقدر زیادند نرویم . و لکن الله سلم اما خدااین کار را کرد[و شما را به سلامت داشت ]. انه علیم بذات الصدور خدا آگاه است به آنچه که در سینه ها و دلهاست.
و اذ یریکموهم اذ التقیتم فی اعینکم قلیلا و آنگاه که دروقت التقا یعنی در برخورد اول،آنها را در چشم شما کم نمایاند و یقللکم فی اعینهم و شما را هم در چشم آنها کم نمایاند. لیقضی الله امرا کان مفعولا خدا کاری را که می خواهد انجام دهد و قضای حتمیش این است که آن کار را بکند؛با این وسائل انجام می دهد. والی الله ترجع الامور همه کارها به سوی خداوند باز گردانده می شود.
آداب جهاد
1 ثبات
بعد از این آیات،چند آیه داریم که آداب جهاد را ذکرمی کند: یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون. ای اهل ایمان!آنگاه که با دشمن در میدان جنگ روبرو می شوید،پا برجا و محکم بمانید.اول دستور ثبات است.
در آیه دیگر می فرماید: ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کأنهم بنیان مرصوص. (1) خدا آن جمعیتی را دوست می دارد که در راه او می جنگند،صفی تشکیل می دهند مثل دیواری روئین .اولین دستور،ثبات است و ایستادگی و استقامت.مواظب باشید روحیه تان را نبازید،فرار نکنید .
2. یاد خدا
و اذکروا الله کثیرا در همان حال خدا را زیاد یاد کنید، خدا را فراموش نکنید.
یاد خدا سبب قوت قلب انسان است.مخصوصا وقتی که انسان در شرایط سختی قرار می گیرد،یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند،روحیه انسان را قوی می کند. یا ایها الذین آمنوااستعینوا بالصبر و الصلوة (2) نماز ذکر خداست.قرآن می گوید از نمازمدد و نیرو بگیرید.یادم هست که سالها پیش شخصی که سابقه طلبگی داشته و می آید تهران در باند کسرویها قرار می گیرد،کتابی نوشته بود در رد شیعه که به آن جواب نوشتیم.از جمله تحقیر کرده بودذکر خدا را و گفته بود آیا اینکه یک پاسبان در دل شب خانه های مردم را پاسبانی کند بهتر است و خدا راضی تر است یا بنشیند یک جاو هی لبهایش را تکان بدهد بگوید من ذکر می گویم؟مرد عالمی جواب خوبی داد گفت:شق سومی دارد و آن اینکه پاسبان در همان حالی که تفنگش را روی دوشش گرفته و در خیابانها قدم می زند وپاس می دهد،ذکر خدا می گوید.اسلام که نمی گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو،یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو،یا بروکشتیبان باش یا ذکر خدا بگو.اسلام می گوید هر کاری که می کنی ذکر خدا بگو،آنوقت کارت را بهتر انجام می دهی و روحیه ات قویترمی شود .چرا اینطور می گویی که آیا یک پاسبان خانه ها را پاسبانی کند بهتر است یا بنشیند در خلوت و تسبیح هزار دانه دستش بگیرد وذکر خدا بگوید؟مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چله بنشیند،درها را به روی خود ببندد،تسبیح هزار دانه هم دستش باشد و ذکر بگوید.قرآن به مجاهدین می گوید: یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون ای اهل ایمان!آنگاه که با دشمن روبرو می شوید و مرگ دندانهای خودرا به شما نشان می دهد،پابرجا باشید و یاد خدا بکنید.نگفت:
«پابرجا باشید،اینجا دیگر جای یاد خدا نیست»،نگفت:«بروید درخانه ها بنشینید و یاد خدا بکنید»؛گفت:پابرجا باشید و یاد خدابکنید.در میدان جنگ اگر یاد خدا بکنید بیشتر پابرجا می شوید،و دراین صورت است که فلاح و رستگاری نصیب شما می شود.
و اطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین .و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا و رئاء الناس و یصدون عن سبیل الله و الله بمایعملون محیط. آداب جهاد را ذکر می کند.دوتایش را ذکر کردیم که گفت ثابت قدم و به یاد خدا باشید.سوم: اطیعوا الله و رسوله انضباط داشته باشید،از پیش خود کار نکنید.ببینید امر خدا چیست،همان را انجام بدهید.امر پیغمبر را اطاعت کنید که او ولی امر شماست و خدا به او اختیار داده است.پس شرط سوم در باب جهاد،انضباطاست،هم انضباط به اصطلاح شرعی و هم انضباط عملی.انضباطشرعی،یعنی دستورهای خدا را مو به مو عمل کنید.انضباط به اصطلاح نظامی،یعنی دستور فرمانده خود را که خدا معین کرده است صددرصدبه موقع اجرا بگذارید.
3 پرهیز از تنازع
چهارم: و لا تنازعوا کوشش کنید خودتان باهمدیگر اختلاف نداشته باشید که خیلی خطرناک است.تنازع نکنید که اگر تنازع بکنید تفشلوا سست می شوید.جنگ و اختلاف داخلی سستی می آورد،یعنی شما باید در مقابل دشمن یک مشت گره کرده باشید.آنوقتی که خودتان با یکدیگر نزاع و اختلاف می کنید،آن نیرویی که باید علیه دشمن مصرف بشود،علیه خودتان مصرف می شود.
ببینید این اختلافات داخلی که میان مسلمانها هست چه بر سرمسلمین آورده؟فلسطینی،اردنی را می کشد و اردنی،فلسطینی را.من تجربه دارم؛خدا می داند به آن اندازه که نیروی ما صرف خدمت به اسلام و مبارزه با دشمن اسلام می خواهد بشود،چند برابر این نیروصرف خراب کردن خودمان می شود.قرآن می گوید: و لا تنازعوا نزاع نکنید فتفشلوا نتیجه اش این است که سست می شوید،استحکامتان را از دست می دهید. فتذهب ریحکم یعنی آن باد عزت و غلبه ودولت که برایتان می وزید از بین می رود.نسیم دولت و قدرت و غلبه،بعد از تنازع از بین می رود چون تنازع سستی می آورد،و سستی نسیم عزت و دولت و غلبه را از شما می گیرد.این هم یک دستور که تنازع نکنید.
4 صبر
و اصبروا خویشتندار باشید،امید به آینده داشته باشید،بدانیدصبر ظفر می زاید. ان الله مع الصابرین خدا با صبر کنندگان است.
یعنی اگر انسان صبر و خویشتنداری و مقاومت کند،خدای تبارک وتعالی او را مدد می دهد.
5 اخلاص و تواضع اخلاقی
و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا و رئاء الناس ویصدون عن سبیل الله و الله بما یعملون محیط. دستور دیگر:با اخلاص باشید،کار را برای هدف بزرگ اسلامی انجام دهید.
خودنمایی و چشم هم چشمی و تجملات را کنار بگذارید.مانند آنهانباشید که با«بطر»از خانه شان بیرون شدند.«بطر»آن خفتی (3) است که از نعمت به انسان دست می دهد؛مثل اینکه سربازی می خواهدبرود به جنگ،کوشش می کند که بهترین لباس جنگی را داشته باشد،بهترین چکمه ها را به پایش کند،بهترین نشانه ها و درجه ها راداشته باشد،مدالهای متعدد به خودش بیاویزد.بعد می آید بیرون وخیلی قیافه می گیرد .نه،اینطور نباشید.از آنان که با ریا کارمی کنند نباشید،مخلص باشید.چه خوب فرمود رسول اکرم که هر کس که در جهاد با ما شرکت کرد،صرف اینکه برود در میدان جنگ وشجاعتش را نشان بدهد،خیلی از افراد دشمن را هم از میان ببرد،کافی نیست.ما باید تحلیل کنیم که این فرد مجاهد برای چه مجاهده می کند؟اگر برای خدا و رسول است قبول است؛ولی از کجا که این مجاهد به امید اینکه غنیمت ببرد مجاهده نمی کند؟از کجا که او به امیداینکه زن اسیری نصیبش بشود مجاهده نمی کند؟فرمود هر کس که بااین هدفها مجاهده کند،[مقصدش ]هم همینهاست و از اینها بالاترنخواهد رفت.
و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا و رئاء الناس ازآنها نباشید که از خانه شان بیرون آمدند به عنوان جهاد،اما از روی بطر یعنی از روی مغرور شدن به نعمتها،و یا از روی ریا کاری.ویصدون عن سبیل الله اینها مانع مردم می شوند از راه خدا. و الله بمایعملون محیط خدا به اعمال اینها احاطه کامل دارد یعنی خدا چنین اعمالی را نمی پذیرد.فرق میان کار خوب خدایی و کار خوب غیر خدایی این است که در کار خوب غیر خدایی،شخص می گویداین کار انجام بشود به هر انگیزه ای که شد.مثلا فردی یک کسی رامی فرستد که برود دشمن او را تأدیب کند.وقتی برمی گردد از اومی پرسد آیا خوب کتکش زدی؟خوب نرمش کردی که دو مرتبه صدایش در نیاید؟دیگر نمی پرسد انگیزه و هدفت در این کار چه بود؟
اما کار خدا اینطور نیست.اول چیزی که سؤال می کنند،هدف وانگیزه انسان است.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
1 سوره صف،آیه .4
2 سوره بقره،آیه .154
3 [به معنی سبکسری ].