ماهان شبکه ایرانیان

بررسى مواضع سیاسى امام خمینى و پیوند آن با فرهنگ عاشورا

۱۱۷- بنگرید به : عیون اخبار الرضا ۱/۲۱۶ ـ ۲۲۲. ۱۱۸- بـنـگـریـد ایـن جـمـلـه و گـویـنده آن را در: الملل والنحل ۱/۲۹, شرح ۱۱۹- بنگرید به : معالم الدرستین ۲/۴۴ ـ ۴۸

بررسى مواضع سیاسى امام خمینى و پیوند آن با فرهنگ عاشورا
امـام در فـرهنگ اسلامى , واژه اى نیست که در برابر معانى مترادفى همچون رهبر,رئیس , پیشوا و... قرار گیرد, بلکه (امام ) در فرهنگ اسلام , از قرآن شروع و به سنت ختم مى شود و همان جوهره فرهنگ و جلوه عالى ترین ارزشهاى خدایى اسـت که در صحنه عمل در سیماى پیامبر(ص ) و امامان معصوم (ع ) ظاهر شده است . وچون مسئله رهبرى الهى , نشات گرفته از اصل فطرى اسوه پذیرى انسان اسـت وآنـگـونه که زمین خالى از حجت نیست , انسان هم نمى تواند بدون اسوه باشد, و براین اساس , امامت همواره مکمل نبوت و ضامن بقاى مکتب است . مـسـتـشـرقـان و مـحققان بیگانه از اسلام نیز به نقش پایگاه اسلامى امامت که تـبـلـورعـیـنـى آن در امـامان شیعى است پى برده اند و به این حقیقت اعتراف کـرده انـد کـه اگـراصل امامت در اسلام نبود, این دین نیز همانند مسیحیت و یـهـودیت در همان ابتداى کار به انحراف مى گرایید و حتى به فراموشى سپرده مى شد. حـدیـث مـفـصـل و مـشـهـورى در باب امامت از حضرت امام رضا علیه السلام روایت شده که بر مبناى آن , امامت به زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین و سـتـون اصـلـى اسـلام تـعریف شده است . ما اکنون درصدد بیان آن حدیث یا احادیث دیگردر زمینه امامت نیستیم و خواستاران را به کتاب اصول کافى (ج 1, ص 200) ودیگر کتابهاى مربوط به این مورد ارجاع مى دهیم . (117) بـا تـوجـه بـه عـظمت مقام امامت و نقش امام معصوم در فرهنگ شیعى , اصل ولایـت فـقیه که استمرار ولایت و اختیار ائمه هدى (ع ) است , معنا و مفهوم خود رامى یابد. ایـن اصـل بـه ابـتـکـار حـضـرت امـام خـمـیـنى - سلام اللّه علیه - همزمان با طـرح حکومت اسلامى از آغاز مبارزات ایشان براى ملت ایران و مسلمانان جهان شـنـاخـته شد و به عنوان پیشرفته ترین شکل حکومت در جامعه اسلامى مطرح گـردیـد. به عبارت دیگر, شکوهمندترین دستاورد انقلاب اسلامى , اصل ولایت فـقیه است .اجراى این اصل , نوع جدیدى از حکومت است که در عصر غیبت امام زمان عجل اللّه تعالى فرجه , بر عهده فقیه عادل و آگاه به زمان و مدیر و مدبر و شـجـاع گـذاشته شده است , و آن هم چیزى جز ادامه ولایت پیامبر(ص ) و ائمه علیهم السلام نیست . مـقـالـه حـاضـر درصـدد آن اسـت تـا پـیوند مواضع رهبرى انقلاب اسلامى با فرهنگ عاشورا را بیان کند و به این نتیجه برسد که این انقلاب و مواضع رهبرى بـزرگ آن ,الهام گرفته از قیام عاشورا است . زیرا هرکس کمترین آشنایى با تاریخ انـقـلاب اسلامى دارد به این نکته واقف است که این انقلاب از محرم و با نام امام حسین (ع ) شروع شد و تا سرحد پیروزى ادامه یافت . پـیـش از بـررسـى ایـن مـهم , ضرورى است نگاهى گذرا به موقعیت و برکات قـیـام عـاشـورا و نـیـز کـیـفـیت و ثمرات انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى (س )داشته باشیم .

موقعیت قیام عاشورا

نـقـشـه مـنـافقان و دشمنان اسلام از همان آغاز کار, حذف اهل بیت عصمت و طـهارت علیهم السلام از مسند مرجعیت و رهبرى امت اسلامى بود, و این امر با عـنـوان کـردن (حسبنا کتاب اللّه ) (118) در روزهاى پایانى حیات پیامبر اکرم صـلـى اللّه عـلـیـه و آله و سلم آغاز شد, و با نقشه منع کتابت و نقل حدیث - که عمدتا درباره اهل بیت علیهم السلام بود - ادامه یافت . (119) و در نهایت با جعل و نـقـل احـادیـث سـاختگى در منقبت خلفا (120) و تحریف و تاویل حدیثهاى مربوط به فضایل اهل بیت , کاربدانجا کشیده شد که برخلاف مفاد حدیث مشهور و متواتر (ثقلین ) (121) ,مرجعیت و حاکمیت از اهل بیت گرفته شد و بین آنان و مردم جدایى افکندند. بـدیـن تـرتـیـب , حـضرت على علیه السلام را بیست و سه سال از مسند خلافت کـنـارزدنـد, و آنگاه هم که حکومت ظاهرى به دست آن حضرت افتاد, با فراهم آوردن جـنـگها و مزاحمتها, وضعى پیش آمد که امام على (ع ) از بى وفایى و نفاق بـرخى ازیاران و همراهانش , شکوه ها بر لب (122) و از عداوت دشمنان , خونها در دل داشت . داستان ناسزاگویى دشمنان در معابر, سالها به صورت امرى واجب بـدعـت شـده بـود (123) , بـه گونه اى که هنگام منع این کار از سوى عمربن عبدالعزیز, مردم به فریاد آمدند که : (ترکت السنة , غیرت السنة ). (124) پـس از شـهـادت حـضـرت عـلى علیه السلام , فرزندش امام حسن (ع ) گرفتار همان توطئه ها بود و تبلیغات دشمنان و جهالت دوستان , آنچنان عرصه را بر آن حـضـرت تـنـگ کـرد که ناگزیر به صلح با معاویه شد و سالها به ظاهر از صحنه سیاست وحکومت کنار رفت . (125) هـنـگـامى که نوبت به امام حسین (ع ) رسید, تا معاویه زنده بود, با تبلیغات سوء ونـقـشـه هاى منافقانه اش , دشمنى با اهل بیت (ع ) یا بى تفاوتى با آنان در جامعه تشدیدشد. مرحوم علامه طباطبایى (ره ) در این باره مى فرماید: (در طول ده سال امامت امام حسین علیه السلام در عصر معاویه , حتى یک مورد درتمام فقه اسلام از آن حضرت روایت نشده است ). (126) براساس این گفته , مشخص مى شود که اقبال و مراجعه مردم به اهل بیت (ع ) در آن زمان به صفر رسیده بوده است . الـبـتـه غـربـت و مـظـلومیت امام (ع ) میان خاندان خودش نیز راه یافته بود و افـرادى مـانـنـد عـبـداللّه بن عباس و عبداللّه بن جعفر که از همین شجره طیبه (بـنـى هـاشـم )هستند, جرات نمى کردند نام امام حسین (ع ) را در مکه یا مدینه ببرند و یا آن حضرت را در سفر عراق همراهى کنند. (127) اگـر این روایت را درست بدانیم و بپذیریم که امام سجاد علیه السلام , حدود ده سال در بادیه زندگى مى کرد و تا مدتها فقط سه یا پنج تن به امامت آن بزرگوار اعـتـقـادداشـتـند و به آن اعتراف مى کردند, (128) عمق فاجعه بیشتر معلوم مى شود. از ایـن جا درمى یابیم چرا امام حسین علیه السلام به پیشنهاد آن دسته از افرادى کـه ایـشـان را به اقدام علیه معاویه دعوت مى کردند, پاسخ مثبت نداد و فرمود: (صـدق ابومحمد فلیکن کل رجل منکم حلسا من احلاس بیته مادام هذا الانسان حیا... و اماانا فلیس رایى الیوم ذلک ). (129) آنـچـه ابـومـحـمـد حـسـن بن على (ع ) کرده درست است , و هرکدام از شما تا وقـتـى مـعـاویـه زنـده است باید پلاس خانه خود باشد... و من در این زمان نظر مساعدى نسبت به قیام و اقدام علیه او ندارم . بـدیـن تـرتـیـب تـا فـضـاى خـفـقان آلود همراه با نفاق دوران معاویه بود, امام حـسـیـن (ع )حـرکـت انقلاب خویش را آغاز نکرد. گرچه همانند برادرش امام مجتبى (ع ) همواره از طریق مبارزه منفى با دستگاه معاویه درگیر بود, و خطبه آن حـضـرت در انـتقاد ازشیوه ناپسند معاویه درباره جانشینى یزید, از آن جمله است که بخشى از ترجمه این خطبه را مى آوریم : (اى مـعـاویـه مـحمد(ص )برشمردى دانستم . از یزید آنگونه که هست سخن بگو بگو, آنگاه که سگهاى درنده را به جان هم مى اندازند. از کبوتربازیش بگو, آنجا که آنـهـا را بـلـنـد ازپـروازى بـه مـسـابقه مى خواند. از بوالهوسى و عیاشى او بگو, بـه هنگامى که کنیزکان رابه رقص آور و آواز وامى دارد, و از فرط خوشى و ساز و آواز سرمست مى شود...) (130) بـا سـپـرى شـدن دوران مـعاویه , مبارزات امام حسین علیه السلام وارد مرحله تـازه اى شـد و شـکـل جـدیـدى به خود گرفت , و نخستین نشانه اش حضور در مـجلس والى مدینه به همراه سى مرد مسلح بود که از آمادگى آن حضرت براى رویارویى با یزیدحکایت مى کرد. امـام حـسین علیه السلام پس از دریافت پیشنهاد بیعت با یزیدبن معاویه فرمود: (اى امـیـر نـزول رحـمـت الـهى هستیم . ما سزاوارتریم به خلافت از یزیدى که شرابخوار و قاتل انسانهاى بى گناه و جانى و فاسق آشکار است ). (131) حـضـرت حسین بن على علیه السلام سپس با سپردن وصیتنامه سیاسى - الهى خـودبـه بـرادرش مـحـمـدبـن حـنـفیه به همراه خاندانش از مدینه عازم مکه شد. (132) وجالب است بدانیم که برادرش محمد را به عنوان (عین ) و دیدبان و مسئول مرکزاطلاعاتى خود در مدینه بر جاى گذارد. (133) امـام حـسـیـن (ع ) - بـراساس نقلى - در ایام حج و در حضور بیش از نهصد تن ازصـحابه و تابعان , خطابه مهیجى در مکه ایراد کرد که در آن به گوشه هایى از مـنـاقـب اهـل بـیـت عـلـیهم السلام و رفتار و کردارهاى ناپسند بنى امیه اشاره داشت . (134) آن حضرت (ع ) پس از آگاهى از توطئه ترور خویش در حرم امن الهى به وسیله عمال یزید, پیش از پایان مراسم حج , با ایراد یک سخنرانى , تصمیم خـود بـراى سـفربه سوى عراق و احتمال درگیرى با یزیدبن معاویه را به اطلاع مردم رساند و از مکه خارج شد. (135) امـام عـلـیـه الـسـلام در حـرکت تاریخى خویش با تمام ویژگیهایى که داشت , اهـتـمـام خـاصـى در همراه بردن زنان و کودکانش به خرج داد, و در این راه با شـکـیـبـایـى بـى هـمانندى تا پاى جان استوار ماند و سرانجام با شهادت خود و عـزیـزتـریـن یـاران وبستگان و اسارت اهل بیتش و همراه با خطبه هاى روشنگر حـضـرت زیـنـب سـلام اللّه عـلـیـهـا و حـضرت على بن حسین سیدالساجدین علیه السلام , برکات فراوانى براى اسلام و مسلمین به ارمغان آورد.

برکات قیام عاشورا

1 - آگاهى و بیدارى جامعه :
مـردمـى کـه تا آن زمان , هر خلیفه , امیر یا والى تحمیلى را مى پذیرفتند, پس از قـیـام عـاشـورا پـى بـردند که اطاعت از آنها (واجب ) نیست , بلکه باید با خلفا و حـاکـمـان جـور بـه مـبـارزه بـرخیزند. آواى رساى حسین (ع ) در گوش مردم طنین افکن شد که جدش پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله فرموده است : (مـن راى سـلـطـانـا جـائرا مستحلا لحرم اللّه , ناکثا عهده , مخالفا لسنة رسول اللّه (ص ),یـعـمل فى عباد اللّه بالاثم و العدوان , فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا على اللّه ان یدخله مدخله .) (136)
2 - نجات اسلام و مسلمین از چنگال بنى امیه :
مـردم پس از قیام عاشورا به وجهه منافقانه بنى امیه پى بردند و دانستند که این قوم کمر به نابودى اسلام بسته اند. معاویة بن ابى سفیان , یزیدبن معاویه و ولیدبن یـزیـد, بادو امانت مورد سفارش پیامبر اکرم (ص ), یعنى قرآن و عترت , (137) نـهایت خصومت و دشمنى را کردند. رفتار ناپسند و غیرانسانى معاویه با حضرت عـلـى عـلیه السلام (138) و جنایتهاى بى نظیر یزید در فاجعه کربلا و شهادت مـظلومانه حسین بن على (ع ) بر همه مردم روشن شد. ولیدبن یزید نیز به هنگام خـلافت غاصبانه اش , قرآن کریم را به تیر بست و مغرورانه خطاب به کتاب وحى الـهـى گـفـت :(هـنـگـامـى که نزد خدا رفتى بگو که (ولید) مرا با تیر پاره پاره کرد (139) بـناى این دون صفتان , موجودى به نام (ابوسفیان ) است که همگان بر دشمنى و نـفـاق او بـا پـیـامـبر گرامى اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلم آگاهند. وى در روزهـایى که کورشده بود, در مجلسى پرسید: آیا بیگانه اى در این مجلس هست یا نه ؟ و با شنیدن صداى (اشهد ان محمدا رسول اللّه ) گفت : ببینید این هاشمى , اسـم خـود را در کجاقرار داده و چگونه بالا برده است ؟ امام على علیه السلام که در آنـجـا حـضـور داشت فرمود: خدا چشمان تو را بگریاند. خداوند, اسم او را بالا بـرده و در قـرآن فـرمـوده اسـت : (و وضـعنا لک ذکرک ). ابوسفیان گفت : خدا چشمان آن را که گفت در مجلس غریبه اى نیست بگریاند.) (140) قـیـام عـاشـورا, مـاهیت کفر و نفاق دودمان بنى امیه و دشمنى آنان با اسلام را براى همیشه آشکار ساخت و بنیاد آنان را در کمتر از یک قرن برانداخت .
3 - توجه مردم به اهل بیت و شناخت چهره هاى محبوب :
قـیـام عـاشـورا آنچنان تاثیرى داشت که پس از آن , بسیارى از قیامها و انقلابها بـه نـام خاندان عصمت و طهارت (ع ) آغاز شد که از جمله مى توان به قیام مختار ثقفى , قیام توابین , نهضت زیدبن على و حرکت و قیام عباسیان اشاره کرد.
4 - جنبشهاى اصلاح طلبانه علیه بیداد و ستم :
بـیـشتر حرکتهاى اصلاح طلبانه و قیام و اقدامهاى اسلامى که در طول تاریخ از سـوى مـسـلـمـانـان صـورت گـرفـت , ملهم از قیام خونین حسینى و نهضت بـى نـظـیـرعاشوراست . (141) بارزترین و نزدیک ترین انقلاب نشات گرفته از عـاشـوراى حـسـینى , انقلاب اسلامى ایران به زعامت و رهبرى فرزند شایسته و فرزانه حسین (ع ), حضرت امام خمینى رضوان اللّه تعالى علیه است . در اینجا, به سخنانى از بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران اشاره مى کنیم : (مـاه مـحـرم بـراى مـذهـب تـشیع ماهى است که پیروزى در متن فداکارى و خـون بـه دسـت آمـده اسـت . در صـدر اسـلام پـس از رحلت پیغمبر خاتم (ص ) پـایـه گـذارعـدالت و آزادى , مى رفت که با کجرویهاى بنى امیه , اسلام در حلق سـتـمـکـاران فرورود, و عدالت در زیر پاى تبهکاران نابود شود, که سیدالشهدا عـلـیـه الـسـلام نهضت عاشورا را به پا کرد و با فداکارى خود و عزیزانش اسلام و عـدالت را نجات داد... درعصر ما مى رفت که با کجرویهاى سلسله پهلوى حلقوم گـشـاد آنـان و دارودسـتـه اربابان آنان , اسلام و مصالح آن را ببلعد, و عدالت و اسـتـقـلال و آزادى را در زیرچکمه هاى دیکتاتورى و پرده ریا و تزویر به نابودى بـکـشـد, که نهضت ملت بزرگ ایران که در دوازدهم محرم 83 (پانزدهم خرداد 42) بـه شـکـوفـایـى گـرایـیـد... وفداکارى ملت , مبدا عظیمى در تاریخ ایران گردید.) (142) امـام خـمـیـنـى (س ) به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم و در پى تظاهرات مردم مـسـلـمـان ایـران در روزهـاى تـاسوعا و عاشورا برضد رژیم شاه در سال 1357 شـمـسـى , پیام مهمى از فرانسه خطاب به ملت ایران فرستادند. معظم له در این پیام تاکید کردند: (... ایـنـجـانـب بـا چـشـمى پر از امید و دلى فشرده از هوادارى شما ملت عزیز ازهـدفـهـاى بـزرگ کـه سرنگونى رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهى و اسـتـقـرارحـکـومـت جـمـهورى اسلامى است , احساس غرور مى کنم . شما در راهپیماییهاى بزرگ سراسرى ایران در روزهاى تاسوعا و عاشوراى سید مظلومان و امام فداکاران علیه الصلوة و اسلام با آن بزرگوار تجدید عهد نمودید.) (143) شـایـد بـهـتـرین تعبیر در بیان نقش محرم در پیروزیهاى گذشته انقلاب , این کلام امام (س ) باشد که : (بـا حـلول ماه محرم , ماه حماسه و شجاعت و فداکارى آغاز شد, ماهى که خون برشمشیر پیروز شد...) (144) در ایـن مرحله و پس از نگاهى گذرا به موقعیت و برکات قیام عاشورا به بخشى ازثمرات انقلاب اسلامى ایران و موقعیت آغازین آن مى پردازیم : موقعیت انقلاب اسلامى ایران در آغاز عـمـده فـعـالـیـتـهـاى امام خمینى (س ) در دوره انتقال قدرت از رضاخان به مـحـمدرضا,اصلاح و احیاى فکر و فرهنگ حوزه و جامعه از راه تدریس و تربیت نـیـروهـاى دانشمند و متقى و آگاه به زمان بود. معظم له در سال 1323 کتاب کشف الاسرار رانوشت که سهم بزرگى در آگاهى جامعه داشت . (145) امـام (س ) بـر این نکته تاکید داشت که با رفتن رضاخان و آمدن محمدرضا, جز تـعدادانگشت شمارى از مهره هاى رژیم رضاخانى , تغییر مهم دیگرى در سیستم حـکومتى کشور به وجود نخواهد آمد. از این رو, همواره در پى فرصتى براى ابراز مـخـالـفـت اسـاسـى بـا رژیـم شاه بود که شرح این قسمت را از بیان امام (س ) مى آوریم : (شـاه از ابـتـداى سلطنت غاصبانه اش خیانتهاى بى شمارى کرد, و مواردى هم پـیـش آمـد کـه قدرت آن پیدا شد که او را از مملکت بیرون کنند که مع الاسف سستى کردند...) (146) (مـن بـه شـمـا عـرض بـکـنـم کـه مطلبى که مال این چندماهه باشد این یک مطلب ریشه دار است ... لااقل بیست سال پیش از این است که اینها نقشه شان این بـود که قم نباشد. در زمان مرحوم آقاى بروجردى رضوان اللّه علیه هم نقشه این بـود که ایشان نباشند و قم نباشد. منتها با بودن ایشان مى دیدند که مفسده دارد اگر بخواهندکارهایى را انجام بدهند. بعد از اینکه تشریف بردند به جوار رحمت حـق تعالى , ازهمان اول اینها شروع کردند به اسم احترام از مرکزى , کوبیدن آن مـرکز دیگر را...اینها از آن وقت نقشه کشیدند براى نابودى روحانیت , و دنبالش نابودى اسلام , ودنبالش به نفع رساندن اسرائیل و عمال اسرائیل .) (147) خـبـرنـگـار تـایـمـز امریکا در فرانسه در مصاحبه با امام از ایشان مى خواهد که تـاریـخـچـه پـانـزده سـال مبارزه خویش را اجمالا بیان کنند و امام (س ) چنین پاسخ ‌مى دهند: (شـرح مـبـارزات پـانـزده ساله اخیر بدین صورت بود که شاه برخلاف مصلحت مـلـت کـارهایى انجام داد. ابتدا علماى اسلام مخالفت کردند, و این مخالفت به گـرفـتـارى شبانه من انجامید. در 15 خرداد 42 از قرارى که مى گویند پانزده هـزار نـفـر کـشته شدند. قریب یک سال در زندان و حصر بودم . پس از آزادى به مـبـارزاتـم ادامـه دادم , ومـفـاسـد و جنایات شاه را افشا نمودم , تا اینکه یکى از خـیـانـتـهاى بزرگ شاه , یعنى قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد, و شاه مستشاران امریکایى را مصونیت داد. از این جهت که این قضیه مخالف مصالح اسلام و کشور بـود, مـن بـا آن شـدیـدا مـخـالـفت نمودم , و به دنبال آن شبانه دستگیر شدم و مـسـتـقیما به ترکیه تبعید شدم . یک سال درترکیه بودیم , پس از آن ما را تحویل عـراق دادنـد, و قـریـب چهارده سال در عراق بودیم . در طول این مدت , من در مواقع مختلف جنایات شاه را چه در اعلامیه و چه در خطابه اعلام مى کردم و هر فـاجـعه اى را گوشزد مى نمودم و هرگز ساکت ننشستم ,و بعد هم که به اینجا (فرانسه ) آمدم ...) (148) بـراى اینکه گوشه اى از کارهاى خلاف اسلام شاه و رژیم او را بدانیم , این بخش ازسخن امام امت (س ) را براى نمونه مى آوریم : (شـواهـدى در دسـت اسـت کـه دسـتـگـاه جـبـار به حکم الزام و خباثت ذاتى درصددهدم اسلام است . حمله مسلحانه به مرکز فقاهت و هتک مراجع و فقهاى اسـلام , وحـبـس و زجـر شـاگـردان مکتب اسلام و اهانت به قرآن کریم و سایر مـقـدسـات مـذهبى ,نمونه بارز آن است . اعلام به تساوى حقوق زن و مرد از هر جـهـت , الغاى اسلام ورجولیت از منتخب و منتخب . و الغاى اسلام و رجولیت از شرایط قضات , نمونه ظاهر دیگرى است . سـخـتـگـیـرى کـردن و اجـحـاف نـمودن به حجاج بیت اللّه الحرام و در مقابل وسـایـل فـراهـم نمودن و تسهیل براى مسافرت چند هزار نفر عمال اسرائیل به لندن براى توطئه برضد اسلام و آن را به اسم مذهب گذاشتن , تخفیف در کرایه طـیاره و به هرمسافرى از فرقه ضاله پانصد دلار ارز دادن , زمزمه تغییر خط که اخیرا بار دیگر آغازشده , و زمزمه هاى دیگر که ذکر آن اکنون صلاح نیست . اینها و امثال اینهاست که اینجانب را به وحشت انداخته و براى من جاى شبهه نیست که سـکـوت در مـقـابل دستگاه جبار علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشیع , نابودى با ننگ است .) (149) حـوادث دردنـاکى که در طول سال 41 شمسى بر اسلام و ملت مسلمان ایران و بـویـژه حـوزه علمیه قم گذشت , امام را بر آن داشت که در نوروز سال 1342 را عزاى عمومى اعلام کند و آن را از همه علماى اسلام نیز بخواهد. (150) زمـان هـرچـه بـه پـانـزدهـم خـردادماه 42 نزدیک مى شد, تب و تاب مبارزات واعـتـصابها, تعطیل و بازار و تظاهرات شدت مى یافت , بویژه ا;ینکه ماه محرم نیز درراه بـود. امـام خـمـینى (س ) با استفاده از فرصت پیش آمده و فرارسیدن ماه مـحـرم , پـیـام مـهمى خطاب به سران هیاتهاى مذهبى و وعاظ و گویندگان فرستاد. در بخشى ازاین پیام آمده است : (... آقـایـان بدانند که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنى امیه نیست . دستگاه جـبـاربـا تـمـام قوا به اسرائیل و عمال آنها همراهى مى کند. دستگاه تبلیغات را بـه دسـت آنـهاسپرده , و در دربار دست آنها باز است . در ارتش و فرهنگ و سایر وزارتخانه ها براى آنها باز نموده و شغلهاى حساس به آنها داده اند.) (151) (... امـروز بـه مـن اطلاع دادند که بعضى اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت وگفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید, دیگر هرچه مى خواهید بگویید. یکى شـاه را, یـکى هم اسرائیل را, یکى هم نگویید دین در خطر است . خوب , اگر این سـه تـا امـررا ما کنار بگذاریم , دیگر چه بگوییم ؟ ما هرچه گرفتارى داریم از این سـه تا هست . به هرکه مراجعه مى کنى مى گوید شاه گفته , شاه گفته , مدرسه فیضیه را خراب کنید,شاه گفته , اینها را بکشید...) (152) (شـمـا آقایان در تقویم دوسال پیش از این یا سه سال پیش از این بهاییها مراجعه کنید.در آنجا مى نویسد: (تساوى حقوق زن و مرد, راى عبدالبها) آقایان هم از او تبعیت مى کنند. آقاى شاه نفهمیده , مى رود بالاى آنجا, مى گوید تساوى حقوق زن و مـرد است , بیرونت کنند؟ نظامى کردن زن , راى عبدالبها. آقا, تقویمش موجود است . نگویید نیست ,شاه ندید این را؟...) (153) (واللّه مـن شنیده ام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیندازد, تـابـیـرونـش کـنـند و لهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند. تاثرات ما زیاد است .روابط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت مى گوید از اسرائیل حـرف نـزنـیـد, از شـاه هـم حـرف نزنید؟ این دوتا تناسبشان چیست ؟ مگر شاه اسرائیلى است ؟ به نظر سازمان امنیت , شاه یهودى است (154) چـنـانـکـه مـلاحظه مى کنید, امام در این سخنرانى , شخص شاه را مورد عتاب وخـطـاب خـویـش قـرار داده است و شاه که تحمل شنیدن سخن حق نداشت به خشم آمد و مامورانش به دستور او, شبانه امام را دستگیر کردند, که در پى آن , حـادثـه دوازدهم محرم (15 خرداد) پیش آمد که حضرت امام (س ) آن را چنین توصیف مى کند: (... مـن تـاکـنـون احـسـاس عـجـز در صـحبتها نکرده ام , و امروز خود را عاجز مى دانم .عاجز مى دانم از اظهار تالمات روحى که دارم براى اوضاع اسلام عموما و اوضاع ایران خصوصا, و قضایایى که در این یک سال منحوس پیش آمده , خصوصا قـضـیه مدارس علمى , قضیه , 15 خرداد. قضیه 15 خرداد را من مطلع نبودم , تا ایـنـکـه ازحـبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید. خدا مى داند که اوضـاع 15خرداد مرا کوبید. 15 خرداد ننگى بر دامن این مملکت گذاشت که تا آخـر مـحـونـخـواهـد شد. خودشان هم گفتند که 15 خرداد ننگ بود. من هم مـى گویم ننگ بود,لکن نکته ها را نگفتند, و من نکته را مى گویم . ننگ بود که مـسـلسلها را, تانکها را,توپها را, تفنگها را از مال این ملت فقیر آوردند و به روى این ملت فقیربستند (155) امام خمینى (س ) در فاصله رهایى از زندان تا زمان طرح اسارتبار کاپیتولاسیون - کـه حدود شش ماه به طول انجامید - چند سخنرانى مهم ایراد کرد که هریک بـه نـوبـه خـود, طـرح و تصویب لایحه ننگین کاپیتولاسیون در مجلسین سنا و شـوراى مـلـى ,خطابه مهیج و تاریخى و کوبنده اى ایراد کرد که بخشى از آن را مى آوریم : (انا للّه و اناالیه راجعون . من تاثرات قلبى خودم را نمى توانم اظهار کنم . قـلـب من در فشار است .روزشمارى مى کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. ایران دیـگـر عـید ندارد. عید ایران راعزا کردند (گریه حضار)... عظمت ایران از بین رفت ... آیا ملت مى داند در این روزهادر مجلس چه گذشت ؟... به حسب این راى ننگین (کاپیتولاسیون ) اگر یک مستشارامریکایى یا یک خادم مستشار امریکایى بـه یـکـى از مـراجـع تـقـلـیـد ایـران , بـه یـکى ازافراد محترم ملت , به یکى از صـاحـب مـنصبان عالیرتبه ایران هر جسارتى بکند, هرخیانتى بنماید پلیس حق بـازداشـت او را نـدارد, محاکم ایران حق رسیدگى ندارد,ولى اگر به یک سگ آنـها تعرضى بشود پلیس باید دخالت کند, دادگاه باید رسیدگى کند... از بعض مـنـابـع مـطـلـع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان , انـدونـزى , تـرکـیـه , آلمان غربى پیشنهاد کرده اند, هیچکدام زیر بار این اسارت نـرفـتـه اند. تنها دولت ایران است که این قدر با حیثیت ملت و اسلامیت مابازى مـى کـنـد... اکنون من اعلام مى کنم که این راى ننگین مجلسین مخالف اسلام وقـرآن اسـت و قـانـونـیـت نـدارد... و اگـر اجنبیها بخواهند از این راى کثیف سوءاستفاده کنند تکلیف ملت معین خواهد شد.) (156) پـس از ایـراد ایـن سـخـنـان بود که امام امت به ترکیه و سپس به عراق تبعید و براى پانزده سال از ملت ایران دور شد. اما همچنان ارتباط خود را با آحاد ملت از طـریق پیامها و نوارهاى سخنرانیهایش حفظ کرد. در این باره مقتضى مى بینیم , سخن دانشمند شرق شناس مصرى را نقل کنیم که مى گوید: (بـه هـیـچ وجـه نـمـى تـوان تاثیر عظیم انقلاب را بر ملل شرق به طور اعم و بر ملل اسلامى به طور اخص نادیده گرفت . این انقلاب تنها انقلاب در جهان معاصر اسـت کـه بـراساس یک ایدئولوژى اسلامى پایه گذارى شده است , و در راس آن رهـبـرى امـام خـمینى قرار داشت , مردى مذهبى در تبعید و جداى از پیروان و مـقـلـدانش . این مردزجرکشیده موفق به رهبرى یکى از مشهورترین انقلابهاى عصر جدید گردید. بامطالعه شخصیت امام خمینى مى توان روح اسلام واقعى را در شکل بکر و بدیع آن شناخت . بعد از سپرى شدن چهارده قرن از هجرت رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله ,کشورى از نو براساس مبانى اسلام تاسیس کرد که تمام نـهـادهاى سیاسى و اجتماعى آن با اصول اسلام تعویض و از نو پایه گذارى شده است .) (157) شـایـد دیـگـر نـیـازى بـه نـقل حوادث و رخدادهاى دوران پانزده ساله پیش از پـیـروزى انـقلاب و رویدادهاى پس از آن نباشد. کافى است بدانیم که صدها اثر مکتوب به صورت نامه , اعلامیه , خطابه و مصاحبه حاصل رهبریهاى پیامبرگونه قائدعظیم الشان حضرت امام خمینى قدس سره الشریف است که تعداد زیادى از آنـها رامصاحبه هایى با رسانه هاى خارجى و شخصیتهاى برجسته غربى و شرقى تـشـکیل مى دهد که نشانه عظمت انقلاب اسلامى و نقش رهبرى بى همانند آن حـکـیـم فـرزانـه و حـاکـى از تـوجه محافل جهانى به این پدیده عظیم تاریخى است . (158) ایـن مـرحـلـه از مـقـاله را با نقل بخشى از سخنان مقام معظم رهبرى حضرت آیت اللّه خامنه اى مدظله العالى به پایان مى بریم : (... در طـول تـبـعـیـد در سـنـگر تدریس فقه اسلام , و در بالاترین و وزین ترین کـرسى حوزه هاى علمیه ... در طول سالیان اختناق همواره راه دراز و دشوارى را کـه مـقابل مردم ایران بود به آنان نمود و خط حرکت را ترسیم کرد... در سالهاى آخر اختناق این راهنماییها شتاب و قاطعیت و صراحت پیامبرانه اى گرفته بود... و در مـیان کوهى از مشکلات , ناباوریها و ناتوانیها راهى به وسعت عبور یک ملت مى گشود. آخـریـن فـصـل مـبـارزه بـرضـد رژیـم تـحمیلى شاه , یعنى از اوایل سال 56 تا دوازدهم بهمن سال 57 سرشار از حوادثى است که در هرکدام نقش رهبرى امام کـه در پـیـامـهـا,گفتارها و اعلامیه هایش متجلى بود, برجسته تر و نمایان تر از گذشته است ... در همه این حوادث , سخن امام و پیام روشن و بى ابهام او در میان اضطراب و تشویش گروهى و حیرت یا جهالت گروهى دیگر همیشه حرف آخر را بـا قـاطعیت گفته ,راهى را که مردم باید بپیمایند به آنان نشان داده است , و الـبـته بدون استثنا مردم هم همان راه را برگزیده و پیموده اند. پس از پیروزى انـقلاب در دهها واقعه بزرگ وتعیین کننده , تنها کلام متین و سنجیده امام بود که خط انقلاب را از خطوط دیگرمشخص ساخته و مردم را بدان سوق داده است . مردم از این دریچه همواره اراده خدا را شناخته و رفع شبهه ها و پاسخ سئوالهاى خود را یافته اند, و به کجا مى رفت کاروان انقلاب , اگر این رهبرى الهى نمى بود, و این ناطقه الهى نمى گفت ؟) (159)

دستاوردهاى قیام امام خمینى (س ) و انقلاب اسلامى ایران

1 - نـخـستین ثمره نهضت امام خمینى (س ), بیدار کردن مردم و دخالت دادن آنـان در سـرنوشت خود و مملکتشان است , چیزى که دشمنان داخلى و خارجى اسلام وایران , آن را نمى خواستند. (160)
2 - مـعـرفـى اسـلام بـه عـنوان مکتبى غنى و پربار جهت اداره شئون مملکت و طرح ایجاد حکومت اسلامى , به رغم تبلیغات دشمنان دایر بر اینکه اسلام , متعلق بـه گـذشـتـه اسـت و دسـتـورات و آیـیـن آن قـادر بـه اداره امـور در عـصـر کنونى نیست . (161)
3 - مـتـوجـه کـردن مردم به فرهنگ ایثار و شهادت و نشر دستورهاى اخلاقى اسـلام ,در حالى که یکى از نقطه هاى استعمار, ترویج برنامه هاى مبتذل و اشاعه فرهنگ غربى در جامعه بویژه در میان نسل جوان بود. (162)
4 - مـعـرفـى و شـنـاسـانـدن دشمنان داخلى و خارجى اسلام و کشور و قطع سلطه استعمار و استکبار خارجى و نفاق داخلى از مقدرات مملکت . (163)
5 - ایـجـاد وحـدت کـلـمه بین آحاد ملت ایران در سایه پیروى از اسلام و قرآن واطاعت از رهبرى انقلاب و ولایت فقیه . (164)
6 - مـعـرفـى نـقـش روحـانـیـت شیعه در مصون نگه داشتن کشور و جامعه از خطردشمنان و جلوگیرى از تهاجم فرهنگى آنان . (165)
7 - حـفـظ اسـتـقـلال کـشـور بـا ایـجـاد خـودکـفایى و ساختن مملکتى آباد وآزاد. (166) تـشـریـح دسـتـاوردهـاى انـقـلاب اسـلامى و ثمره رهبریهاى مدبرانه حضرت امـام خـمـیـنـى (س ) در این مختصر مقدور نیست , لذا در این مرحله به بررسى مواضع امام و پیوند آن با فرهنگ عاشورا مى پردازیم : دیدگاههاى سیاسى و اجتماعى امام خمینى و پیوند آن با فرهنگ عاشورا تـاکید بر اصل حکومت اسلامى : طرح این مسئله از سوى امام خمینى و تاکید بر آن از آغاز مبارزه تا حصول پیروزى , نشانه اهمیت فوق العاده آن است . شایان ذکر اسـت کـه یـکـى از عـمده ترین پرسشهاى بیشتر شخصیتها و محافل تبلیغاتى و خـبـرگـزاریهاى معتبر جهانى هنگام مصاحبه و گفتگو با امام خمینى , درباره چـگـونـگـى حـکومت اسلامى مطرح شده از سوى معظم له بود. (167) اهمیت موضوع در چند فراز ازکلام حضرت امام (س ) به خوبى مشخص مى شود: (... ایـنـجـاسـت کـه حـال حـکـومـتها همه معلوم مى شود و رسمیت حکومت اسلامى اعلان مى گردد.) (168) (مـا کـه بـه ولایـت مـعـتقدیم باید به ضرورت تشکیل حکومت معتقد باشیم ... مبارزه در راه تشکیل حکومت اسلامى لازمه اعتقاد به ولایت است .) (169) (توجه داشته باشید, که شما وظیفه دارید حکومت اسلامى تاسیس کنید. اعتماد به نفس داشته باشید, و بدانید که از عهده این کار برمى آیید.) (170) در مـیـان سخنان امام حسین علیه السلام نشانه هاى این اندیشه را نیز مى یابیم . مانند:(مجارى الامور بید العلماء باللّه الامناء على حلاله و حرامه ) و یـا مـانـنـد: (و اهـل بـیـت مـحـمـد صـلى اللّه علیه و آله اولى بهذا الامر من هؤلاءالمدعین ما لیس لهم ) (171) و همچون : (و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید.) (172) بـایـد دانـسـت کـه امـام خـمـیـنـى رضـوان اللّه تـعالى علیه , همزمان با طرح حکومت اسلامى , مسئله (ولایت فقیه ) را به عنوان یکى از پیشرفته ترین شکلهاى حـکـومـت در جـامـعـه مـطـرح کرد که مى توان آن را یکى از شکوهمندترین و بـاارزش تـریـن دسـتاوردهاى انقلاب اسلامى به شمار آورد. براساس اصل ولایت فـقیه , در زمان غیبت حضرت صاحب الامر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف , ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل آگاه به زمان و شجاع و مدیر و مدبر است و ایـن نـیز چیزى جز ولایت و اختیارات پیامبر(ص ) و امامان معصوم علیهم السلام نیست . بدیهى است در کنار این نظریه , دیدگاههاى دیگرى نیز ارائه مى شود که نـزد حـضـرت امـام (س ) پـذیرفته نیست . (173) پیوند این دیدگاه با فرهنگ عـاشـورا از سخن مشهورحضرت امام حسین بن على علیه السلام است که به آن اشاره کردیم : (مجارى الاموربید العلماء باللّه ). (174) امـام خـمـیـنى (س ) در پیامى که در سال 1362 به مجلس خبرگان فرستادند چنین فرمودند: (مـا مـى دانـیـم که ابرقدرتها و حکومتهاى وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهى و ملکى مخالف نیستند, بلکه بى شک آنها را تایید نیز مى کنند, اسلامى که به وسیله ایـادى ابـلـیسى ... عرضه شود که علماى اسلام نباید در امور سیاسى و اجتماعى مـسـلـمـیـن دخالت کنند و حکم واضح عقل موافق با قرآن را نادیده گرفته و حـدیـث شـریـف (مجارى الامور بید العلماء باللّه ) را ضعیف و سخن شریف (و اما الـحـوادث الـواقعة فارجعوا فیها الى رواة احادیثنا) و دیگر احادیث از این قبیل را بـى معنا کنند یا به تاویل بکشانند, صددرصد مورد تایید آنان است ... آنان از اسلام على بن ابى طالب مى ترسند. اگر آن شهید دلباخته اسلام مثل اینان فکر مى کرد و راهـى جز بین مسجدو منزل نمى پیمود, نه جنگ صفین و نهروان , و نه جنگ جمل پیش مى آمد. و اگرسیدالشهدا مثل اینان فکر مى کرد و در کنار قبر جدش بـه ذکر و دعا مى پرداخت ,فاجعه کربلا پیش نمى آمد و دوستان خدا قطعه قطعه نمى شدند و آل اللّه به اسارت نمى رفتند.) (175) یـکـى دیـگـر از مـواضـع امـام خـمـیـنـى (س ) معرفى دشمنان اصلى اسلام و مسلمین است که با استفاده از فرصتهاى گوناگون و بهره گیرى از شیوه هاى مـخـتـلـف , بـه افـشاى ماهیت آنان و در راس همه آنها امریکا و اسرائیل و رژیم سـتـمـشاهى محمدرضاپهلوى پرداخت و در این راه با نهایت صلابت و شجاعت بـه پـیـش رفـت . حضرت امام (س ) در خطابه معروف خویش به رد طرح ننگین کاپیتولاسیون در تاریخ 4آبان ماه 1343 فرمود: (... قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آن مطمئن باشند اگر خمینى یکه و تنها بماند, بـه راه خـود کـه راه مـبـارزه بـا کـفـر و شـرک و بـت پـرسـتـى اسـت ادامـه مى دهد.) (176) (... آقـا عـلـمـاى نـجف به داد اسلام برسید چـکـمـه امـریـکابرویم چون ملت ضعیفى هستیم ؟ چون دلار نداریم ؟ امریکا از انگلیس بدتر,انگلیس از امریکا بدتر, شوروى از هردو بدتر. همه از هم بدتر, از هم پلیدتر. اماامروز سروکار ما با این خبیثهاست , با امریکاست ... تمام گرفتارى ما از این امریکاست . تمام گرفتارى ما از این اسرائیل است .) (177) (مهمترین و دردآورترین مسئله اى که ملتهاى اسلامى و غیراسلامى کشورهاى تـحـت سـلـطـه با آن مواجه است , موضوع امریکاست . امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است .) (178) در شـرایـط پـیـش از پـیـروزى انـقـلاب اسلامى نیز مى توانیم به چند نمونه از تـاکتیک هاى سیاسى و مواضع انقلابى امام که به سرعت حرکت نهضت و سقوط دشمن انجامیداشاره کنیم : ـ دعـوت بـه اعـتـصـاب قشرهاى گوناگون از بازاریان , کارگران کارخانه ها, کـارمـنـدان ادارات و در راس آنان اعتصاب کارکنان صنعت نفت که در شکست اقتصادى رژیم نقش مؤثرى داشت . (179) - دعوت به اتحاد نیروهاى مختلف ملت به منظور به انزوا کشاندن نیروى مخالف وایجاد وحشت در دشمن . (180) ـ دعـوت به برگزارى تظاهرات و انجام راهپیماییهاى میلیونى بویژه در تاسوعا وعاشوراى سال 1357. (181)
ـ ارسـال پیام براى سران کشورها و اتحادیه هاى دانشجویان خارج از کشور و نیز تـاثـیرپیام و نوارهاى سخنرانى و توزیع گسترده آن در سطح کشور براى آگاه کـردن ملت ازشرایط زمانى نهضت و تشریح موقعیت دشمن و ترسیم خط مشى آینده نهضت . (182) ـ صدور دستور قاطع براى فرار افسران و سربازان مسلمان و مبارز از پادگانها و عدم لزوم اطاعت از سران خودفروخته ارتش . (183)
ـ دسـتـور نپذیرفتن وزرا و کارمندان فاسد در وزارتخانه ها و سازمانهاى دولتى ونـپـرداخـتـن مـالیات و عوارض به رژیم , به منظور تسریع بخشیدن به سقوط آن . (184)
ـ عـنـایـت بـه مـحـرومـان و آسـیـب دیـدگـان از اعـتـصـابـهـاى کارگرى وکارمندان . (185) مـى تـوانـیـم پـیـونـد مـواضـع مـبـارزاتـى امام خمینى را با فرهنگ عاشورا از اغـتـنـام فـرصـتـهاى حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام در موارد زیر مورد مقایسه قراردهیم : امـام حسین (ع ) براى افشاى نفاق و جنایت دستگاه خلافت و جلب افکارعمومى در جـهت رویارویى با آن , چند نامه به مردم بصره و کوفه و نیز چندتن ازافراد و بـنى هاشم و دیگران نوشت و چند سخن کوتاه و خطابه در دیدار با والى مدینه و مروان بن حکم و مواضع دیگر ایراد فرمود. جدى بودن این موضعگیرى وآمادگى بـراى هـرگـونـه حـرکـت لازم را از ایـنـجا درمى یابیم که امام هنگام ورود بر والى مدینه , سى تن از یاوران مسلح خویش را نیز به همراه برد. (186) امـام حـسـیـن (ع ) حـرکت از مکه با همراهان خویش را در زمانى انجام داد که شـهـرمـکـه بـه خاطر برگزارى مناسک حج از همه شلوغ تر بود. آن حضرت در سـخـنـرانـى حـماسى و هیجان انگیزش فرمود: (الا و من کان باذلا فینا مهجته موطنا على لقاء اللّه نفسه فلیرحل معنا فانى راحل مصبحا ان شاءاللّه . (187) یـکـى از بـرخـوردهـاى بـسـیـار مـهـم امام حسین (ع ) در خارج مکه , موضوع شـتـرداران حـامل اجناس قیمت براى دربار یزیدبن معاویه است که آن حضرت تمام محموله آنان را گرفت و فرمود: (من احب منکم ان ینصرف معنا الى العراق او فینا کراءه واحسنا صحبته و من احب المفارقة اعطیناه من الکراء على ما قطع من الارض .)خلاصه اینکه : اگر مى خواهید با ما بیایید بهتر, وگرنه فقط کرایه تا ایـنـجـا را بـگـیـریـد.تـاریـخ در ایـنجا حکایت دارد که برخى ماندند و عده اى بازگشتند. (188) در ایـنـجـا بـخـشـى از یـکى از سخنرانیهاى سرنوشت ساز امام خمینى (س ) را درروزهـاى نـخـسـت مـبارزه مى آوریم , تا مسئله پیوند انقلاب اسلامى ایران با فرهنگ عاشورا بهتر روشن شود: (... مـسـلـمـین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است . مراجع , علماى اسلام بـعـضـى مـحـصـور و بـعـضى محبوس ... در تهران حضرت آیت اللّه خوانسارى و حـضـرت آیت اللّه بهبهانى را در محاصره شدید قرار دادند... با ما معامله بردگان قـرون وسـطى مـى کنند. به خداى متعال من این زندگى را نمى خواهم : انى لا ارى الموت الا سعادة و لا الحیاة مع الظالمین الا برما). (189) بـراى اثـبـات پـیـونـد مـوضع امام با فرهنگ عاشورا کافى است بدانیم که امام حسین علیه السلام در وصیتنامه خویش در مدینه , هدفش از سفر به عراق را امر بـه مـعـروف و نـهـى از منکر دانسته است . (190) امام خمینى (س ) در یکى از سخنانش چنین مى فرماید: (سـیـدالشهدا سلام اللّه علیه وقتى مى بیند که یک حاکم ظالمى جائرى در بین مـردم دارد حکومت مى کند... ظلم دارد مى کند به مردم , باید مقابلش بایستد و جلوگیرى کند. خوب , سیره انبیا همین بوده است که چنانچه یک سلطان جائر بـه مردم حکومت مى خواهد بکند, بایستد در مقابلش , به هرجا مى خواهد منتهى بشود...پس ما مبالاتى نداریم در اینکه کشته مى دهیم . البته باید هم بدهیم ... چه کـشـتـه بـشویم و چه بکشیم حق با ماست . ما اگر کشته هم بشویم در راه حق کـشـتـه شـدیـم ,پـیـروزى اسـت . و اگر بکشیم هم در راه حق است و پیروزى است .) (191) بـدیـهـى اسـت در فـرصـتـهـاى دیـگـر - ان شـاءاللّه - به بررسى دیگر حضرت امـام خـمـیـنـى (س ) و پـیوند آنها با فرهنگ عاشورا خواهیم پرداخت .
نویسنده: غلامعلى پوریعقوبى

پی نوشت :

117- بنگرید به : عیون اخبار الرضا 1/216 ـ 222.
118- بـنـگـریـد ایـن جـمـلـه و گـویـنده آن را در: الملل والنحل 1/29, شرح
119- بنگرید به : معالم الدرستین 2/44 ـ 48.
120- همان ماخذ: 2/52 ـ 8.
121- مسند احمدبن حنبل 3/14 و 17, 5/181 و 182. صحیح مسلم 1/23.
122- بـنـگرید به : نهج البلاغه , تحقیق صبحى صالح , خطبه 27/69. و مظلومیت
123- بـنـگـریـد بـه : شـرح نـهج البلاغه ابن ابى الحدید 13/219 ـ 222. و بعد در
124- بنگرید به : همان ماخذ 13/222.
125- بنگرید به : مروج الذهب 2/430 ـ 431.
126- بـنـگـریـد بـه : مـجـلـه نور علم شماره 6/80, از مقاله استاد رضا استادى
127- برگرفته از بیانات مقام معظم رهبرى حضرت آیت اللّه خامنه اى .
128- بنگرید به : مقدمه حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه 1/25.
129- بنگرید به : همان ماخذ 1/97.
130- بنگرید به : الامامة والسیاسة 1/186.
131- بنگرید به : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا کربلا/ 12.
132- بنگرید به : همان ماخذ/ 36.
133- امـام بـه بـرادرش مـحـمـد حنفیه چنین فرمود: (و اما انت فلا علیک ان
134- بـنـگـریـد بـه : نهج الشهادة (مجموعه امام حسین علیه السلام ) به نقل از
135- بنگرید به این سخن حماسى امام در پایان آن سخنان که فرمود: (الا و من
136- بنگرید به همان ماخذ/ 149.
137- منابع آن حدیث که حدیث ثقلین است گذشت .
138- بـنـگـریـد بـه : شـرح نـهـج الـبـلاغـه ابـن ابـى الـحـدید 13/222, معالم
139- بنگرید به : مروج الذهب 3/216.
140- نقل از مقاله استاد محمدرضا حکیمى تحت عنوان (عاشورا).
141- بنگرید به : نهضتهاى اسلامى در صدساله اخیر/ 12 به بعد.
142- بـنـگـریـد بـه : صـحـیفه نور ج / 100, از پیام امام خمینى به ملت ایران در
143- بنگرید به همان ماخذ 4/61, از پیام امام به ملت ایران به تاریخ 21/9/57.
144- بـنـگـریـد بـه : هـمان ماخذ 3/225. از پیام امام به مناسبت فرارسیدن ماه
145- بنگرید به : مقدمه کتاب کشف الاسرار, صحیفه نور 1/5 ـ 7.
146- بـنـگـریـد بـه : صـحـیفه نور 4/39, از مصاحبه امام با مفسر لوس آنجلس
147- بـنـگـریـد بـه : هـمـان مـاخذ 1/9, از بیانات امام در مورد نقش روحانیت
148- بـنـگـریـد بـه : هـمـان ماخذ 4/39, از مصاحبه امام با مفسر لوس آنجلس
149- بنگرید به همان ماخذ 1/50, از پاسخ امام به تلگراف علماى همدان ,به تاریخ
150- بـنـگـریـد بـه هـمـان ماخذ 1/37, پیام امام به علماى اعلام , حجج اسلام
151- بنگرید به : همان ماخذ 1/52, تاریخ 28/2/42.
152- بـنگرید به : همان ماخذ 1/25, به تاریخ بهمن 41, و 1/43, به تاریخ23 /1/42,
153- بنگرید به : همان ماخذ 1/13 و 40 و 46.
154- بـنـگـریـد بـه هـمـان مـاخـذ 1/54 ـ 57, بیانات امام در مورد نقشه هاى
155- بـنـگـریـد بـه هـمـان مـاخـذ 1/67, بـیـانات امام پس از آزادى از زندان
156- بنگرید به : همان ماخذ 1/109, از پیام امام به ملت ایران به تاریخ 25/2/43.
157- بـنـگـریـد بـه : امـام خـمـیـنـى اسـوه جاودانه تاریخ / 42, از مقاله دکتر
158- بنگرید به : صحیفه نور جلدهاى 1 ـ 4.
159- بنگرید به : مقدمه صحیفه نور 1/6.
160- بنگرید به : صحیفه نور 2/11 ـ 13.
161- بنگرید به : همان ماخذ 1/90 و 119 ـ 122.
162- بنگرید به : همان ماخذ 1/97 ـ 98 و 195 و 234.
163- بنگرید به : همان ماخذ 1/195, 2/67 و 129.
164- بـنـگـریـد بـه : هـمـان مـاخـذ 2/250, 4/280. دکـتـر ابـراهیم الدسوقى
165- بنگرید به : صحیفه نور 1/161 ـ 162 و 207, 2/60 و 82 و 114.
166- بنگرید به : همان ماخذ 1/46 و 64, 2/56, 5/114, 6/226.
167- در این مورد بنگرید به : صحیفه نور مجلدهاى 1 ـ 4.
168- بنگرید به : کتاب کشف الاسرار/ 222.
169- بنگرید به : کتاب ولایت فقیه حضرت امام / 22.
170- بنگرید به : کتاب ولایت فقیه حضرت امام / 22.
171- بنگرید به : سخنان حسین بن على از مدینه تا کربلا/ 142.
172- بنگرید به : همان ماخذ/ 18.
173- مـانـنـد نـظریه کسانى که حکومت اسلام را معاهده اى بین مردم و حاکم
174- بنگرید به تحف العقول / 238.
175- بنگرید به : کلام امام و راه امام دفتر دهم / 160 ـ 163.
176- بنگرید به : صحیفه نور 1/111, پیام امام به تاریخ 4/8/43.
177- بنگرید به همان ماخذ 1/102 ـ 106.
178- بـنـگـریـد بـه هـمـان مـاخذ 13/83, از پیام امام به زائران بیت اللّه الحرام
179- بنگرید به : صحیفه نور 3/162, 4/10 و 83 و 101.
180- بنگرید به : همان ماخذ 1/81 و 253, 2/13 و 19 و 62.
181- بنگرید به : همان ماخذ 4/55 ـ 56 و 61.
182- بنگرید به : همان ماخذ 2/17 و 110 و 112 و 172.
183- بنگرید به : همان ماخذ 4/10 و 101.
184- بنگرید به : همان ماخذ 4/141 و 236 ـ 237 و 246.
185- بنگرید به : همان ماخذ, ج / 101 و 142.
186- در این موارد بنگرید به : سخنان حسین بن على از مدینه تا کربلا/ 52 و 57
187- بنگرید به : همان ماخذ/ 63.
188- بنگرید به : همان ماخذ/ 101 ـ 102.
189- بنگرید به : صحیفه نور 1/25.
190- بنگرید به : سخنان حسین بن على از مدینه تا کربلا/ 36.
191- بنگرید به : صحیفه نور 2/208.

 


منبع : راسخون
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان