ماهان شبکه ایرانیان

ساویت بیک تاکتا مشیف پرفسور در فیزیک

جناب تاکتا مشیف شما میهمان جمهوری اسلامی ایران در ایام برگزاری مراسم بزرگداشت رحلت امام خمینی هستید و امیدوارم که از روزهای زندگی در ایران با خاطرات خوبی به میهنتان سفر کنید، خوب است ابتدا خلاصه ای از شرح حال، زندگی، و سوابق علمی خودتان را برایمان بازگو نمایید و همچنین اگر موافق باشید بحثی را در باب شناخت ابعاد شخصیت امام خمینی و تاثیر انقلاب اسلا ...

جناب تاکتا مشیف شما میهمان جمهوری اسلامی ایران در ایام برگزاری مراسم بزرگداشت رحلت امام خمینی هستید و امیدوارم که از روزهای زندگی در ایران با خاطرات خوبی به میهنتان سفر کنید، خوب است ابتدا خلاصه ای از شرح حال، زندگی، و سوابق علمی خودتان را برایمان بازگو نمایید و همچنین اگر موافق باشید بحثی را در باب شناخت ابعاد شخصیت امام خمینی و تاثیر انقلاب اسلامی در جهان کنونی با هم پیگیری نماییم.

ساویت بیک تاکتا مشیف: در سال 1941 به دنیا آمدم. مهمترین حادثه دوران کودکی و خردسالی ام مرگ پدرم بود، پدرم در سال 1943 در نبردهای میهنی با آلمانها کشته شد. بعد از مرگ پدر، مرا به پرورشگاه دولتی فرستادند و تحصیلاتم را طی همین دوره آغاز کردم. وارد دانشگاه شدم و رشته فیزیک را برای تحصیل انتخاب کردم. و در این رشته از دانشگاه دولتی شهر ناواسیپرسک روسیه فارغ التحصیل شدم. بعدها تحصیلاتم را در رشته فیزیک تا سطح دکترا دنبال کردم. در 25 سالگی نامزد علوم فیزیک و ریاضی و در 39 سالگی با درجه دکترا در علوم تکنیک به عنوان پروفسور شناخته شدم. و شانزده سال رئیس گروه فیزیک بودم.

در حال حاضر چه سمتی دارید.

سه سال پیش به ریاست دانشگاه برگزیده شدم، این انتصاب نتیجه گزینش آزاد و رای گیری اعضای دانشگاه بود.

زمینه اصلی مطالعات شما و عموما برنامه های شخصی و زندگی خصوصی شما چگونه است.

موضوع اصلی مطالعات و تحقیقات من فیزیک و مطالعه بر روی لایه اوزن و تمرکز در اتمسفر و تمرکز در فیزیک اتمهاست. همانطور که می دانید، بین زمین و آسمان یک لایه اوزن وجود دارد که حدود 99 درصد از نورهای ماوراء بنفش آفتاب را به خود جذب می کند و زمین را از تشعشع نجات می دهد. در دهه های اخیر لایه اوزن به یکی از مهمترین موضوعات محیط زیست تبدیل شده است، و توجه بسیاری از متفکران و اندیشمندان علوم زیستی و فیزیکدانها را به خود جلب کرده است و من نیز به تحقیق و مطالعه و شناخت فیزیکی اوزن و نسبتهای آن با محیط زیست اشتغال دارم.

ایران را چگونه می شناختید.

در زمان حکومت شوروی، ما با ایران روابط مستقلی نداشتیم. طبیعی بود که شناخت ما از ایران محدود باشد. از ایران گذشته و فرهنگ باستانی ایران اطلاعات نسبتا گسترده ای داشتیم. ایرانشناسی در آنجا هم علاقه مندان فراوانی داشت و هم اکنون نیز رواج چشمگیری دارد. با همه این پژوهشها اطلاعاتی از ایران امروز به ما داده نمی شد.

ولی انقلاب اسلامی در آنجا انعکاس یافت.

بله! وقوع انقلاب اسلامی به عنوان حادثه مهمی که در عرصه سیاسی موازنه ها را به هم می زد، دروازه های بسته را گشود و خبرهای حاکی از قریب الوقوع بودن پیروزی آن به همه رسید.

نحوه انعکاس اخبار مربوط به حوادث انقلاب اسلامی در آنجا چگونه بود.

حکومت مرکزی چون به ماهیت انقلاب ایران که اسلامی بود حساسیت داشت در قبال آن احتیاط می کرد. و از اظهار نظر صریح درباره آن طفره می رفت. به عبارتی سعی می کردند ماهیت واقعی انقلاب را در ابهام نگاه دارند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ماهیت واقعی انقلاب آرام آرام موانع را کنار زد و خودش را آشکار ساخت.

شما خودتان چگونه در جریان حوادث انقلاب اسلامی قرار گرفتند.

سال 1979 که انقلاب اسلامی روی داد، من هم از طریق رسانه های خبری روسیه و هم از طریق منابع دیگر در جریان اخبار آن بودم. البته اطلاعات ما بیشتر یکجانبه بود و آنهم از طریق روسها به ما می رسید. ولی در سالهای اخیر که مستقل شده ایم، اوضاع بسیار فرق کرده و اخبار مربوط به ایران و سایر کشورها به سهولت در دسترس ما قرار می گیرد.

ارزیابی کلی شما از انقلاب اسلامی چیست؟

بسیار خوشبینم. همین که اکنون در کنار شما هستم حاکی از همدلی و علاقه مندی من به انقلاب اسلامی است. آرمانهای اصلی این انقلاب خواست همه بشر است. همه انسانها در جستجوی آزادی و معنویت اند. رابطه ما با این انقلاب رابطه ای معنوی است. ملت قرقیز هم برای انقلاب اسلامی احترام عمیقی قایل است.

امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی را چگونه می شناسید و میزان آشنایی ملت شما با انقلاب اسلامی تا چه حد است.

امام خمینی رهبر بزرگی است. او ایده تازه ای را مطرح کرد. و در این عصر، دین را وارد عرصه رهبری و هدایت جامعه نمود و توانها و مایه هایی از آن را که ناشناخته مانده بود به کار گرفت و احیا کرد. در توضیح این نکته باید گفت که امام خمینی، زمان مناسبی را برای انقلاب اسلامی انتخاب کرد.

زمانی که پایه های نظام سرمایه داری جهانی لرزان شده بود و ناتوانی سیستم سوسیالیستی یا کمونیستی در کارآییهای اجتماعی و اداره جامعه ثابت شده بود. امام خمینی در این میان از مردان نادر و استثنایی بود. او نه به راه سرمایه داری قدم گذاشت و نه یک لحظه در ایمان خود به بی اعتباری نظامهای الحادی مارکسیسم و کمونیسم درنگ نمود. راه او راهی یگانه بود که به دیرینگی عمر بشر قدمت داشت. او راه دینی را برگزید و به اسلام توسل جست و به انسان و بیکرانگی و روح او اعتقاد داشت. انسان را به مثابه فرزند طبیعت می دانست و میان انسانها جز به میدان ایمان دینی آنها تفاوت دیگری قائل نبود. تعالیم او رباینده دلهاست.

دامنه تاثیر و ورود افکار و اندیشه های امام خمینی را در فرهنگ ملل آسیای مرکزی چگونه می بینید.

من فکر می کنم ملتهای مورد اشاره در کوتاه مدت توانسته اند نفوذ معنوی امام را درک کنند. افکار و اندیشه های امام خمینی البته برد زیادی دارد و از جهت عمق فکر و توجه عمیق به مسائل و موضوعات همه جانبه، بخصوص مشکلات اجتماعی توسعه خواهد یافت. اما برای آشنایی این ملتها با آرا و اندیشه های حضرت امام، مانع زبانی وجود دارد. تاکنون تلاش هایی که در زمینه رفع این مانع عمده انجام گرفته بسیار ناچیز بوده است. به همین دلیل مردم، مجذوب شخصیت معنوی ایشان اند و البته این تاثیر خود مقدمه ای است جهت آشنایی جدی تر و عمیقتر آنان با افکار امام خمینی. برای اینکه اندیشه های امام خمینی به مردم کشورهای تازه استقلال یافته معرفی گردد باید بعضی از مهمترین آثار و پیامهای ایشان به زبان آنها برگردانده شود.

آیا نامه حضرت امام به گورباچف را خوانده اید.

با این نامه سر فصل تازه ای در روابط ایران با اتحاد جماهیر شوروی گشوده شد. فصلی که نتایج مثبت زیادی به دنبال داشت. ولی متاسفانه هنوز به زبان قرقیزی ترجمه نشده است.

ما متن روسی آن را به شما تقدیم می کنیم.

در این صورت ما هم می توانیم آن را به زبان قرقیزی ترجمه کنیم.

یکی از محورهای بنیادی اندیشه امام خمینی این اعتقاد بود که غرب مظهر عدول و انحراف از ارزشهای الهی و دینی است. در نظر حضرت امام بشر منادی حق و قایم به اوست. در نظامهای تفکر غربی برای این ارزشها و نیازهای بشری جایی در نظر نگرفته اند. آنها انسان را موجودی خودبنیاد و گسسته از حق می دانند. امام خمینی، در عصر ما مبشر تعلق بشر به حق و افشاگر جهت الحادی تفکر غرب است. به نظر ایشان شرق و غرب از این جهات با هم تفاوتی ندارند. روح شرک و الحاد در هر دو نحله دیده می شود. حضرت امام در آن پیام تاریخی به گورباچف دقیقا به همین نکته اشاره کردند و به آقای گورباچف تذکر دادند که مبادا پس از این به راه غرب درافتد و سرنوشت و مقدرات ملل شوروی را به سوداهای غربیان واگذارد. البته اشارات حضرت امام تنها به جنبه های اقتصادی و مالی نظامهای غرب محدود نمی شود، غرب مظهر سوداگری و استکبار است. چنانکه می دانید حوادث بعدی جهات حساسیت و اهمیت به حق حضرت امام را ثابت کرد و عمق درایت و دردشناسی آن رهبر فقید و امام راحل را نشان داد. شما با توجه به تجربه هایی که در جریان مسایل جاری کشور خودتان حاصل کرده اید توجه به نظرات و راهنماییهای حضرت امام را در حل مسایل کلی و جهانی چگونه موثر می دانید.

امام خمینی در آن پیام نه تنها ضعف و انقراض سیستم کمونسیتی حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی را باز نمود، بلکه از ن بست سیستم سرمایه داری نیز پرده برداشت. واقعیتش نیز همین است، سیستم سرمایه داری دربن بست به سر می برد. پیشرفتهای آن بر بنیاد یک فرمول بسته و مادی یعنی «پول، کالا، پول » استوار بود، امروز که تمام جهان درگیر بحرانهای اقتصادی و فرهنگی هولناکی قرار گرفته و همه استعداد و تواناییهای انسانها در اثر عواملی چون پول و ثروت و قدرت فرسوده شده است. تمام نقاط ابهام و ضعفهای سیستم سرمایه داری را آشکار کرده است. این سیستم از بطن خود، و از درون در حال ویرانی بود و اکنون نیز هر کسی که ثروت بیشتری دارد در پی استثمار دیگران بر می آید، در قبال کار دیگران به آنها پول می دهد و از این راه نیروی کار و توان خلاقیت آنان را در جهت اهداف و منافع خود مورد استفاده قرار می دهد، و از این راه در حقیقت قدرت خود را اعمال می کند. در چنین سیستمی اول کارگران و بعد بتدریج بقیه اقشار تمامی آرمانها و انگیزه های خود را از دست می دهند و به جای آن پول و سرمایه جایگزین می شود. از این رو انسان نباید مجبور باشد که از طریق پول و سرمایه و قدرت کار کند، بلکه همیشه باید اهداف معنوی و نیروهای باطنی او را برانگیزاند و به تلاش وادارد. به همین دلیل کشورهای صنعتی با بحران ایدئولوژی مواجه اند. پیشرفت تک بعدی علم و تکنولوژی چنین نتیجه ای را در بر خواهد دشت. و راه نجات از این بحران برای همه انسانها رجعت به دین است و به سوی تعالیمی که در فطرت آنان ریشه دارد. و با روح آنها سازگار باشد. بدون شک چنین دینی همان اسلام است. البته در همه مذاهب ممکن است این امر وجود داشته باشد، اما در این اسلام ما به این حقیقت نزدیکتریم.

در حقیقت، ماهیت غرب، همان استکبار است و انسان را به کار بیهوده و بردگی انسان واداشتن، انقلاب ایران با الهام از اندیشه های امام خمینی چنین تعریف و برداشتی از انسان را منسوخ می داند و آن حقیقت گوهر شریف وجود آدمی را پاس می دارد. و البته این راهی است که همه به آن خواهند رفت. امام حقیقت انسانها را از حجاب نسیان بیرون کشید و احیا کرد. تاثیر چنین اقدام و انقلابی بدون شک می تواند انسان ساز باشد.

اول معنا و مفهوم انسان و بعد از آن، همه چیز دیگر. این عصاره تفکر و اندیشه ای است که امام خمینی مبشر آن است. ما دوره های تاریخی متفاوتی را پشت سر گذاشته ایم، جوامع ابتدایی، برده داری، فئودالی، سرمایه داری و سوسیالیستی همه این جوامع را داشته ایم. اما در هیچکدام اینها انسان جایگاه واقعی خود را باز نیافت. پیشرفت مانند فنری است، ولی به شکل دیگری، در جامعه ابتدایی فرد برده فرد می شود. در جامعه سرمایه داری نهادها برده داری را دام می زنند. صاحبان صنایع و کارخانه ها، کارتلها و تراستها قدرت و سرمایه را توامان در اختیار دارند و افراد را به برده خود تبدیل می کنند. ولی دیگر دوره پول و سرمایه حتی در همین صورت مدرنش نیز به پایان رسیده است. انسان باید از طریق باطن هدایت شود. اگر چنین امری تحقق پیدا کند، در آن صورت سعادت حقیقی شامل حال بشر خواهد شد. اگر این ایده فراگیر شود در آن صورت ما جامعه ای خواهیم داشت که در آن انگیزه های عمیقتری نیروی کار را کنترل می کند و صرفا حرص مال اندوزی و کسب ثروت برانگیزاننده نیروی کار نیست.

منظور شما از این نیروی باطنی چیست؟

این نیروی باطنی همان فطرت سلیم و خداجوی آدمی است. باورهای نهاد اوست. این نیرو در نتیجه باور داشتن به خدا و قیقت خواهی انسانها پدیدار می شود.

امام خمینی در نامه به گورباچف پیشنهاد کردند که آقای گورباچف کسانی را به ایران بفرستند تا در حوزه های علمیه از نزدیک با معارف اسلامی بخصوص فلسفه و عرفان آشنا شوند. شما در مقام رئیس دانشگاه چه اقداماتی در زمینه برقراری ارتباط با مراکز فرهنگی و اندیشه اسلامی در ایران پیشنهاد می کنید.

در این زمینه مذاکرات فراوانی با مسئولین ایرانی داشتم و درصددیم تا با مراکز فرهنگی ایران ارتباط مستقیم و موثری داشته باشیم. مثلا در مذاکره با روسای دانشگاه شهید بهشتی به موافقتهایی رسیده ایم و آنها قرار است در امر راه اندازی بخش ایرانشناسی به ما کمک کنند. کتابهای مرجع زیادی از طرف مسئولین فرهنگی ایران به دانشگاه اهدا شده که در بخش بین المللی کتابخانه مرکزی دانشگاه نگهداری می شوند. نهادهای دینی و مذهبی هم در حال مذاکره با حوزه های علمیه هستند و به نظر می رسد که آنها نیز به چنین موافقتهایی دست یابند.

شما اشاره داشتید به اینکه امام خمینی در عصری ظهور کردند که سرمایه داری جهانی به بن بست رسیده بود و کمونیسم هم در آستانه فروپاشی و از هم گسیختگی قرار داشت، آیا شما به این تحلیل و استنباط از همان زمان پیروزی انقلاب رسیده بودید یا آنکه حوادث بعدی شما را به این استنباط دلالت داد.

حقیقتش این است که من به این نتیجه گیری در سال 1990 رسیده ام. در سال 1979 هرگز یک چنین نظری از خاطرم نگذشته بود. اما در سال 1990- 1991 این اندیشه ها برایم مطرح شد و اکنون که دوباره به عقب باز می گردیم به این نظر اعتقاد بیشتری پیدا می کنم. پیروزی انقلاب اسلامی، و قابلیت ایرانیها در دفاع از انقلاب و سرزمین خودشان، از یک سو; و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، و حقایق حسرت انگیز قرقیزستان از سوی دیگر; مرا به شایستگی انقلاب مردم ایران معتقد ساخت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان