این هشت سال دوره دفاع مقدس، شامل هزاران هزار حادثه است. من می خواهم این را از جامعه فرهنگی وهنری کشور مطالبه کنم که از این هزاران هزار حادثه،لااقل یک فهرست تهیه کنند بنشینند فکر کنند و در این حوادث جنگ دقت نظرهنرمندانه به خرج بدهند، یک فهرست از این حوادث بوجود بیاورند. بعد این را بگذارند در قبال کارهای هنری ای که تا امروز درباره جنگ شده است- که البته خیلی هم ارزشمند است- ببینند که چه قدر از این فهرست را ما پرکرده ایم. من اعتقادم این است که اگر این کار صورت بگیرد، خواهیم فهمید که ما یک هزارم آنچه را که درباره این جنگ می باید تبیین کرد و می توان تبیین و موشکافی کرد، هنوز بیان نکرده ایم!
من غالب این آثار هنری جنگ را یا دیدم یا شنیدم- حالا در این سالهای اخیرکمتر- در دوره جنگ وسالهای اوایل بعد از جنگ، غالب این نوشته ها وروایتهای تصویری و روایتهای سینمایی و غیره را غالبا یا دیدم یا گزارشی از آنها را بدست آوردم، قطعا چیزهای باارزشی در بین اینها وجود دارد،لیکن همه اینها درمقابل آن گنجینه عظیمی که در این دفاع هشت ساله به وسیله ملت ایران بوجود آمد، چیز کمی است.
همه جنگ، داخل جبهه ها نیست بسیاری از مسائل جنگ، داخل خانه هاست، توی راههاست، داخل دلهاست، توی مجموعه های تصمیم گیری است، توی مجامع بین المللی است. ببینید، ما در دوره جنگ، از طرف مجامعی که ادعا می کردند در مسائل جهانی بی طرفند، در مقابل یک اعمال غرض واضحی قرار گرفتیم ادعاهای خیلی بزرگی هم می کردند. کسانی که امروز شما می بینید درباره سلاحهای کشتار جمعی و سلاحهای شیمیایی و میکربی و از این حرفها داد سخن می دهند و جزو مسائل واضح می شمرند، اینها به رژیم عراق و ارتش عراق سلاح شیمیایی دادند برایش ساختند و یا امکان ساختش را برایش فراهم کردند. دو قطب بزرگ دنیای آن روز- یعنی قطب آمریکا و قطب شوروی سابق- مشترکا با همه ساز و برگشان به کمک عراق آمدند اینها کجا و در کدامیک از این آثار هنری ما درست تبیین وتشریح شده است؟
من بارها گفته ام ما یک وقتی می خواستیم برای جبهه ها سیم خاردار- که درداخل کشور نداشتیم و تولید نمی شد- از جایی وارد کنیم، همین کشور شوروی اجازه نداد ما سیم خاردار را از داخل کشور او عبور بدهیم و به ایران بیاوریم گفت این وسیله جنگی است! یعنی ادعا این بود که آنها به دو طرف جنگ کمک نمی کنند! این در حالی بود که هواپیمای روسی، موشک روسی، کارشناس روسی، افسر روسی، مواد منفجره روسی، تمام امکانات روسی، آن طرف جبهه دراختیار دشمن ما و طرف مقابل ما در این جنگ بود!
همین اروپای به اصطلاح طرفدار حقوق بشر و در مقام صحبت با نزاکت و ادب واتو کشیده- چه قسمت شرقی شان همین یوگسلاوی فعلی و بقیه کشورهای بلوک شرق آن روز، و چه قسمت غربی شان یعنی همین آلمان و بقیه- آنچه توانستند، به عراق کمک کردند حاضر نبودند ساده ترین چیزها را به ایران بفروشند. اگر یک وقتی هم از یک طرقی دولت جمهوری اسلامی می توانست چیزهایی را از اینهابگیرد، با چند برابر قیمت و با زحمت می توانست بدست بیاورد. البته هدفشان معلوم بود- من اول عرض کردم- بحث بر سر این بود که این عزت ملی که به وسیله حرکت عظیم انقلابی مردم ایران بوجود آمده است، باید از بین برودرخنه ای که به وسیله انقلاب در اقتدار فرهنگ غربی و سلطه غربی و نظام سلطه جهانی بوجود آمده است، باید پر می شد هدف آنها این بود، به هر حال به این سیاست رسیده بودند. اینها کجای آثار هنری ما، در کدام فیلم یا نمایشنامه یا بقیه آثار هنری منعکس شده است؟ آیا قابل انعکاس نیست؟ آیا برای نسلهای آینده ایران تجربه آموز نیست؟
امروز ما می بینیم وقتی که راجع به دفاع مقدس و جنگ هشت ساله و این عظمت مطلقی که ملت ایران آفریدند، صحبت می شود- که مهمترین موضوع هنری است و یک هنرمند درباره این جور شکوه های ملی، خوب می تواند قلمفرسایی یا میدانداری کند- بعضی از آثار در گوشه و کنار پیدا می شود که نه فقط عظمت رانمی بینند، می گردند یک نقطه ضعفی را- یا واقعی، یا حتی پنداری- پیدامی کنند و آن را مورد مداقه قرار می دهند!
هدف از این کارها چیست؟ چرا باید ما این فرآورده عظیم ملت ایران را ندیده بگیریم؟! این خدمت به ملت ایران است که در یک تهاجمی که به مرزهای او، به شخصیت او، به عزت او، به تاریخ او، به هویت ملی او شده است این جور مردانه ایستاده و این جور شجاعانه دفاع کرده، اما حالا بیاییم آن را زیر سؤال ببریم، آن هم با زبان هنر؟! این کارها را می کنند. اینها به نظر من تصادفی هم نیست، یعنی نمی شود گفت حالا یک هنرمندی به این فکر افتاده که می شوداین جوری عمل کرد نه، به نظر من غیرعادی می آید. البته تقصیر از مسئولان وسردمداران مسائل هنری و فرهنگی کشور است آنها هم باید سازماندهی کنند،باید کار کنند.
این ملت آنچه که داشت، در طبق اخلاص گذاشت و آمد. مرد روستایی و زن روستایی، مرد و زن مستضعف شهری، خانواده های گوناگون، جوانهای فراوان،قشرهای مختلف، سازمانهای رزمنده کشور- ارتش، سپاه، حتی نیروی انتظامی وبسیج عظیم مردم- همه اینها آمدند وارد میدان شدند.
حقیقتا ملت ایران در آن هشت سال، کار بزرگی را انجام داد. در تاریخ این چندین قرنی که می تواند به مسائل امروز ما متصل بشود، بنده سراغ ندارم که ملت ایران این جور با طوع و رغبت این جور وارد یک ماجرای عظیم نظامی شده باشد و از دل و جان مایه گذاشته باشد با ایمان خود، با عاطفه خود، با دست خود، در دورانهای مختلف، حتی در دوران صفویه که جنگهای بزرگی هم شد،کارهای بزرگی هم شد، این چیزهایی که امروز ما مشاهده می کنیم، اصلا درآن وقت وجود نداشته است. دلایل روشنی هم دارد نه این که نشود اینها راتحلیل کرد معلوم است چرا. به هرحال این پدیده در تاریخ ایران ما یک پدیده حقیقتا بی نظیر یا حالا اگر احتیاط کنیم، بگوییم کم نظیر بود. این پدیده به این بزرگی، آن هم با این همه شکوه، با این همه زیبایی چه موضوعی برای یک هنرمند از این جذاب تر؟
آثار بزرگ هنری دنیا را نگاه کنید. خیلی از آنها بر روی قهرمانیهای ملتهامتمرکزند حتی آن جایی که شکست خوردند. در لشکرکشی ناپلئون به روسیه،دونفر روایتگر بزرگ هنری، این ماجرا را روایت کردند: یکی فرانسوی است که ویکتور هوگوست یکی روسی است- طرف شکست خورده، که اول کار شکست خورد- که تولستوی است. حالا آن طرف پیروز طبعا یک گزارشهایی را ممکن است بدهد، اماشما ببینید در این کتاب آن طرف شکست خورده، آن شکست را آن چنان تصویر می کندکه مایه غرور و سربلندی ملت است یعنی در حرکت ملت، آن نقاط ارزشمندی راکه یک هنرمند می تواند ببیند، اینها را بیرون می کشد، برجسته می کند، رنگ وروغن می زند و جلوی چشمها می گیرد.
ما در این ماجرای هشت ساله، یک پیروزی مطلق به دست آوردیم. ما که جنگ راشروع نکرده بودیم که بگوییم فلان جا را می خواستیم بگیریم، نتوانستیم، پس ناکام شدیم قضیه این نبود. قضیه این بود که دشمنی به ما حمله کرده بود ومی خواست بخشی از خاک ما را بگیرد، همه دنیا هم به او کمک کردند، ما هم مردانه ایستادیم ناکام شد و بینی اش به خاک مالیده شد و برگشت. پیروزی ازاین بالاتر؟! این پیروزی را با همین ابعاد، با همه خصوصیاتی که در آن وجوددارد، با همه آن هزاران هزار ماجرایی که آن را بوجود آورده است، ما بایدروایت کنیم و این کار هنرمندان عزیز ماست، کار نویسندگان است، کارسینماگران است، کار شاعران است، کار نقاشان است، کار اصحاف فرهنگ و هنراست.
امروز کار آن عده ای که به میدان جنگ رفتند و در این هشت سال، آن حماسه راآفریدند - چه شهدایشان، چه ایثارگرانشان، چه رزمندگانشان - دیگر تمام شدآنها کار خودشان را کردند. پس از پایان کار آنها، کار یک خیل عظیم دیگری آغاز می شود علاوه برگزارشهایی که در دوران جنگ دادند - همین دوره جنگ، چه قدر برای ما هنرمند درست کرد چه قدر شخصیتهای برجسته درست شدند!- غیر ازآن، حالا بعد از پایان جنگ، نوبت این خیل عظیمی است که این دیگر مسئله اش هشت سال نیست هشتاد سال هم اگر طول بکشد، جا دارد.