مهندس مهدی بازرگان (متولد 1286 و متوفی 1373) مفسر قرآن، کتابی با عنوان عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان نگاشته است. به مناسبت بیست و یکمین سالمرگ وی، نگاهی بر این کتاب خواهیم داشت. رویکرد حاکم بر این کتاب که مبتنی بر نوعی تفسیر علمی است را میتوان کمابیش در دیگر آثار او ملاحظه کرد که حاکی از نگاهی علمی و پوزیتیویستی است. این نگاه در دوران گذشته چنان حاکم بود که هر کس به دنبال بیانی علمی (مراد علم تجربی است) از اعتقادات خود بود از این رو تعابیری مانند مارکسیسم علمی(که برداشتی مکانیستی و فرموله شده از نحله فلسفی مارکس بود) در مجامع علمی رایج شده بود.
ترمودینامیک (Thermodynamics)، شاخهای از علوم طبیعی است که به بحث راجع به گرما و نسبت آن با انرژی و کار میپردازد. ترمودینامیک متغیرهای ماکروسکوپیک (خصوصیات قابل مشاهده و اندازه گیری اشیاء فیزیکی توسط چشم غیر مسلح، مانند: دما، انرژی داخلی، آنتروپی و فشار) را برای توصیف حالت مواد تعریف و چگونگی ارتباط آنها و قوانین حاکم بر آنها را بیان مینماید. این بخش از دانش در بسیاری از شاخههای مهندسی از مهندسی شیمی، مهندسی هوا فضا، مهندسی مکانیک، مهندسی پزشکی و ... به کار برده میشود.
مختصری از کتاب بازرگان در مقدمه کتاب میگوید که این کتاب در زندان فرمانداری نظامی و در سال 1334 یعنی شصت سال پیش نگاشته شده است و خود بیان کتاب را چنان دشوار میخواند که معترف میشود «خلاصه آنکه خوانندهای بای کتاب پیشبینی نمینماید!» اما به نظر میرسد این کتاب یکی از بازتابهای اولویت نگاه مکانیستی و مهندسی به مسائل دینی و انسانی بود، به نحوی که اکثریت کارگزاران انقلاب اسلامی را مهندسان تشکیل میداد.
نگارنده بیان میکند که در این کتاب سعی کرده است تا اصطلاحات ترمودینامیک تعریف شود، در تجدید مطلعهای کتاب به تفصیل توضیح داده شود و البته خود معترف است که «توقع هم نباید داشته باشید که نتایج و فرمولهای ترمودینامیک که در جای خود مسلم شده است، در این جا و در ذهن خواننده نیز به اثبات و یقین برسد» (مقدمه، مجموعه آثار، 270) بازرگان در ادامه مقدمه به توسعه خود به خودی و تفصیل خارج از تناسب کتاب در حوزه استعمال ترمودینامیک در اقتصاد است، روشی که آن را یقینی اعلام میکند.
بازرگان در بخشی دیگر از مقدمه، وقتی خاطر «از مابهتران» را مخاطب قرار میدهد، میخواهد اطمینان دهد که ارتباط مطالب کتاب با «مفاهیم دینی و اسلامی... و کلام خدا» در پاورقی بیان شده است، گویی وی کوشش دارد ارتباط عشق و پرستش را با ترمودینامیک انسان را با بیانی برون دینی عنوان کند، اما معتقد است که نظراتش با «مفاهیم دینی، اسلامی و کلام خدا» نیز مربوط است که تلاش شده در پاورقی اشارههایی به آن بشود.
وی به عنوان پیشینه بحث خود، به کاربرد پیشتر ترمودینامیک در زیستشناسی و فعالیت انسانی اشاره کرده و بر آن است که باید «ترمودینامیک در هر جا بهلباس و بهرنگ محلی در آمده و به استعانت تشبیهها و استعارهها به زبان قومی حرف بزند تا طرفین کلام یکیدیگر را بفهمند».
این کتاب از «چند کلمه از عشق»، «چند کلمه از زندگی»، «ترمودینامیک حیات»، «نیروی زندگی»، «مسئله مرگ»، «ترمودینامیک در اقتصاد و اجتماع» «ترمودینامیک در اخلاق»، «ترمودینامیک بعد از حیات»، «صفحات معترضه» و «پرستش» تشکیل میشود و در آن بازرگان تلاش کرده است «ترمودینامیک در زمینه حیات انسان به عنوان پل ربط و معراجی ازصحرای پر از گل عشق به آسمان پر ستاره پرستش انتخاب» و «نظر به اینکه فعالیتهای انسان و اجتماع مابین این دو سرحد یا بر حول این محور در حرکت و گردش میباشد ناگزیر در سفر از دیار عشق به دیار پرستش از بسیاری منازل بشریت و مناظر انسانیت عبور خواهد شد وقتی از دریچه جدیدی دیده میشود ممکن است خالی از تازگی و تماشا نباشد...»
نقدی بر رویکرد ترمودینامیکی به قرآنبرای بررسی روش کار نگارنده، از جایی آغار میکنیم که وی ترمودینامیک را در «چند کلمه از زندگی» آغاز میکند، وی زندگی انسان را مانند هر موجود زنده دیگر برای رفع احتیاج میداند از این رو حرکت و طلب را در این راستا دیده و نیز عنصر زمان را در نظر می گیرد.
شکل فوق مدار زندگی نام دارد، دو شکل فوق این بازرگان این توضیحات را میبینیم «در مبداء o طلب یا احتیاج پدیدار شده رو به شدت میگذارد. پس از مدتی (در نقاط A و a) فعالیت شروع میشود. فعالیت و طلب هر دو در افزایش میباشد تا آنکه فعالیت به حداکثر میرسد (نقاط B و b). سیری تجدید میشود و احتیاج تخفیف پیدا میکند. فعالیت هم کم میشود تا بالاخره سیری و خاموشی حاصل میشود (نقاط D و d)».
پیوند میان مباحث ترمودینامیکی و قرآن در فراز آخر این بحث مییابیم، آنجا که نگارنده نتیجه گرفته است «اگر گرفتاریهای قبل از عشق و بعد از عشق نبود، نطفه ناچیز به جوان رشید تبدیل نمیشد و انسان چشم و گوش با نمیکرد. راهپیمایی و آزاد منشی نمیآموخت. به او چنین خلقتی ارزانی نمیشد که به اختیار خود به راست یا به چپ جاده طبیعت برود». وی این فراز را با آیه 1 سوره دهر ارتباط داده است.
نگاه ترمودینامیکی مباحث انسانی و دین، انسان و دین را بر اساس فیزیک بازخوانی میکند به این معنا که متن بر اساس روش ترمودینامیک فهمیده میشود و یا بر این اساس بیان میگردد.
بازرگان در این کتاب آیات قرآن را به مثابه شاهد مثال باورهای اثبات شده توسط ترمودینامیک را با آیات قرآن مستند کرده است. برای مثال در بحث «ترمودینامیک حیات» در بخشهای پایانی که به نتیجه رسیده، آیات را به عنوان شاهد مثال بیهیچ تفسیری آورده است همین رویه را در بخش »نیروی زندگی» شاهد هستیم.
بازرگان وقتی به بخش مرگ و ترمودینامیک پس از حیات میرسد، از تحلیل ترمودینایکی تخطی میکند و ارجاعاتش به قرآن بیشتر میشود. به نظر میرسد اینجا آنچه باقی مانده است نظرات شخصی مولف است که به قرآن ارجاع داده میشوند، تصوراتی که فارغ از تاثیر دیدگاه ترمودینامیستی نیست.
ضرورت مباحث ترمودینامیک معلوم نیست، چرا بایست انسان، عشق، پرستش، اخلاق و ... با این روش مورد بررسی قرار بگیرد و دیگر آنکه چه ضرورتی دارد که قرآن در پاورقی به عنوان شاهد مثال و گواه آورده شود. آیا اتصال این آیات به تحلیلهای نویسنده همان تطبیقی نیست که علامه طباطبایی آن را در مقدمه المیزان نقد کردهاند؟
پاکتچی در نقد تلاشهایی نظیر روش بازرگان که به دنبال یافتن سنن الهی هستند میگوید: به نظر من این جور برخوردهای مقطعی که با سنتهای الهی انجام میشود باید به یک یا چند سنت فروکاسته شود مانند اصول ترمودینامیک. چون خداوند متعال نیز درباره یک سنت صحبت میکند و نه سنن الله! بنابراین اصراری نباید داشته باشیم که به یک تعدادی از سنتها دست پیدا کنیم.
میثم قهوهچیان