رابطه جهان بینی و عزت و افتخار حسینی

دکتر اسماعیلی در برداشت خود از مفهوم عزت و افتخار حسینی ابتدا به تعریف دو واژه عزت و افتخار و معانی مختلف آن می پردازند

چکیده:

دکتر اسماعیلی در برداشت خود از مفهوم عزت و افتخار حسینی ابتدا به تعریف دو واژه عزت و افتخار و معانی مختلف آن می پردازند. ایشان صفت عزت و فخر را مخصوص خداوند متعال و هرکه او بخواهد می دانند و در ادامه به تبیین این مفهوم در شخصیت بزرگوار امام حسین علیه السلام می پردازند و زندگی ایشان را الگویی جهت دستیابی به عزت دو سرا و افتخار بی پایان می دانند. دکتر اسماعیلی در مورد اینکه چگونه می توان این مفهوم را در شرایط کنونی کشور عینی ساخت عزت و افتخار را ناشی از جهان بینی می دانند و وارستگی و آزادگی امام حسین علیه السلام را نیز ناشی از عمق دیدگاه آن حضرت می دانند و ما نیز اگر بخواهیم به آن عزت و افتخار برسیم چاره ای نداریم جز اینکه فرهنگ حسینی را بر کشور حاکم سازیم. ایشان در جواب به سؤال سوم مقدورات فراوانی را برای ما بر می شمرند و محدودیت ها را اموری طبیعی و قابل حل تعریف می نمایند.

برداشت شما از مفهوم عزت و افتخار حسینی چیست؟

جناب دکتر اسماعیلی (دانشکده معارف اسلامی و حقوق)

عزت، در مقابل ذلت، از نظر واژه شناسان به معنای شرافت، قوت، حمیت و کمیابی است. در قرآن و روایات نیز به معنای حالتی است که مانع از غلبه بر فرد می شود و او را شکست ناپذیر می کند. به همین اعتبار است که یکی از اسماء حُسنای الهی، »عزیز« است (اِنّ الله لَهُوَ العزیزُ الحکیم)؛ یعنی پروردگاری که هیچ چیز هماورد او نیست یا پیروزی که نمی توان او را شکست داد. مصریان با اشاره به همین مفهوم بود که پادشاه خویش را »عزیز« می نامیدند.

افتخار نیز از نظر لغت به واژه »فخر« به معنای بالیدن باز می گردد. گفته اند مقصود از فخر، در مورد انسان بالیدن و مباهات او به چیزهای خارجی است مانند مال و جاه، خصال، مناقب و مکارم نیز از جمله اموری است که ممکن است انسان به آنها بالیده و افتخار کند؛ چه در یک خودش باشد و چه در دیگران و چنین است حسب و نسب.

ناگفته پیداست که »عزت و افتخار« به معنای حقیقی و کامل خود اختصاص به ذات مقدس پروردگار دارد. اوست که مستجمع جمیع صفات کمال و جمال است (ولله اِلاَسماءُ الحُسنی فَادعوهُ بِها). شرافت و کرامت. قدرت و شکست ناپذیری تنها از آن اوست (سبحانَ ربِّکَ العزهِ عَمّا یَصِفونَ) و کسانی که او بخواهد (مَن کانَ یُریدُ العزّهَ فَلله العزَّهُ جمیعاً). آنان که عزت را از غیر خدا طلب می کنند گمراهانی هستند که سیرابی از سراب می خواهند (واِتَّخَذوا مِن دونِ اللهِ آلههً لِیکونوا لهم عِزّاً، کلّا سیکفرونَ بِعبادتهم و یکونونَ علیهم ضِدّاً)؛ وقتی که آنان از دفع پشه از خود ناتوانند، چگونه می توانند ما را نیرومند و شکست ناپذیر سازند؟ (یا اَیّها الناسُ ضُرِبَ لکم مثل فَاستَمِعوا له، اِنَّ الّذینَ تَدعونَ مِن دونِ اللهِ لَن یَخلقوا ذُباباً و لَوِ اجتَمَعوا لَه و اِن یَسلُبهُمُ الذَّبابُ شیئاً لایَستَنقِذوهُ مِنه، ضَعثفَ الطالبُ و المطلوبُ و ما قَدَرَوُا اللهَ حقَّ قَدرِهِ، اِنَّ اللهَ لَقَویّ عزیز)

به همین ترتیب، چون همه کمالات و زیبایی ها از خداست، فخر و افتخار نیز تنها شایسته اوست و آنان که به چیزی جز او مباهات می کنند خیال زدگانی هستند که به تصورات موهوم خود می بالند نه به واقعیت ها و طبیعی است که خداوند آنان را دوست ندارد (اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ کُلَّ مُختالٍ فَخور).

پس عزت و افتخار اصالتاً از آنِ خداست، اما بندگان واقعی او هم می تواند با انقطاع کامل از غیرخدا و اتصال به مبدأ و منبع عزت حقیقی، عزیز گردند و به آن افتخار کنند. در میان خیل بندگانی که به این مقام رسیده اند حضرت امام حسین علیه السلام از جایگاه و برجستگی خاصی برخوردار است و باید به عنوان یک الگوی تمام عیار مورد توجه دائم قرار بگیرد.

برجستگی خاص عزت و افتخار حسینی در آن است که او نشان داد در سخت ترین شرایط ممکن نیز باید همچنان به حبل الهی چنگ زد و در این صورت، حتی در اوج غربت و تنهایی، عزتی پایان ناپذیر و فراگیر ارزانی آدمی است.

سال 1381 شمسی نه فقط از آن باب »سال عزت و افتخار حسینی« نامیده شد که »هم در فروردین و هم در آخر سال، در اسفند، با عاشورای حسینی مصادف است« بلکه همان طور که پیام نوروزی مقام معظم رهبری در سال جاری هم ذکر شد بر این پایه استوار است که »حسین بن علی علیه السلام مظهر عزت راستین و نمودار کامل افتخار حقیقی است؛ هم در چشم ما مردم اسیر در دستگاه‎ مادی عالم و هم برای رستگاران عالم ملکوت«.

زندگی آن بزرگوار فصل‎های مختلف کتابی است که می تواند شیوه دستیابی به عزت دو سرا و افتخار بی پایان را به انسان ها بیاموزد و ضمناً کلید شناخت شخصیت و تحلیل رفتار او به حساب آید. رفتار امام حسین علیه السلام در مقاطع مختلف عمر شریف و صحنه های پرفراز و نشیب زندگی، خصوصاً حماسه عاشورا، سرشار از رمز و رازهای ناگشوده ای است که شیفتگان الگوبرداری از حضرتش چاره ای جز اندیشه و تحلیل آن ندارند. »عزت و افتخار حسینی« روزنه ای است به سوی شناخت دقیق حقایق رفتار و گفتار آن حضرت.

استاد شهید، آیت الله مرتضی مطهری (قدس سره الشریف)، در این زمینه در کتاب حماسه حسینی می گوید: »روان شناسان، خصوصاً کسانی که بیوگرافی می نویسند، کوشش می کنند برای روحیه ها یک کلید شخصیت هر کس یک کلید معین دارد؛ (که) اگر آن را پیدا کنید سراسر زندگی او را می توانید توجیه کنید. البته به دست‎آوردن کلید شخصیت افراد خیلی مشکل است، خصوصاً شخصیت های خیلی بزرگ … ادعای اینکه کسی بگوید من کلید شخصیت کسی مانند علی یا حسین بن علی را به دست آورده ام انصافاً ادعای گزافی است و من جرأت نمی کنم چنین سخنی بگویم، اما این قدر می توانم ادعا کنم که در حدودی که من حسین را شناخته و تاریخچه زندگی او را خوانده ام و سخنان او را که متأسفانه کم به دست ما رسیده است، به دست آورده ام… می توانم این طور بگویم که از نظر من کلید شخصیت حسین حماسه است، شوراست، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حقْ پرستی است«

2-چگونه می توان این مفهوم را در شرایط کنونی کشور عینی ساخت؟

رفتارها و خصلت های ما بی ارتباط با نگرش های ما نیست. عزت و افتخار حسینی را باید ناشی از جهان بینی و نوع تلقی آن حضرت از جهان دانست.

همه تصمیم گیری ها و اقدامات ارادی انسانها مبتنی بر نوع برداشت و نگاهی است که آنان به جهان هستی دارند. جهان بینی دمی است که کنش ها و واکنش های او را در عرصه های مختلف زندگی شکل می دهد. ناگفته پیداست که رفتار آن کس که همه چیز را در زندگی دنیوی و لذت های مادی خلاصه می بیند با رفتار کسی یکسان نیست که اصولاً حیات را در سرایی دیگر جستجو می کند و لذت واقعی را در ترک لذت های نفس می داند. طبیعی است که چنین کسی در برابر طمع ورزی ها و جاه طلبی ها سر فرود نمی آید و خود را بزرگ تر از آن می داند که برای رسیدن به نان و نام، انسانیت خود را فدا کند.

وارستگی و آزادگی حسین بن علی علیه السلام ناشی از عمق چنین دیدگاهی است. آن حضرت اصولاً فلسفه خلقت و ارزش انسان را همین می داند که در سایه بندگی خدا »از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است«

شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه از آن بزرگوار نقل می کند که فرمود:

»ای مردم! پروردگار بزرگ بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند و آنگاه که او را بشناسند، پرستش کنند و با پرستش خدا از بندگی غیر او بی نیاز شوند.«

همین نگاه است که همه هستی، منهای خدا، را هیچ و غیرقابل اعتنا می بیند و می گوید: »همه آنچه خورشید در شرق و غرب عالم بر آن می تابد، دریاها و خشکی ها، دشت‎ و کوه ها، از نظر آن کس که خدا را می شناسد و به او دل داده است، تنها مانند یک سایه است. آیا آزاد مردی هست که آن را به اهلش واگذارد«

امام حسین علیه السلام مبنای توجیه حسنات اخلاقی را همین می داندکه با عزت و سربلندی انسان همسو است؛ در حالی که خصلت های ناپسند موجب فرومایگی و سقوط شأن او است.

از جمله اینکه »راستگویی عزت است و دروغگویی عجز و ناتوانی« و »کسی که انفاق و بخشش کند بزرگواری کرده است و آن کسی که بخل ورزد، پستی نموده است« از آن طرف نیز دراز کردن دست تمنا به سوی دیگران، از آن رو که نوعی خواری می آورد، مورد پسند حضرت نیست و توصیه می کند که »آبرویت را از ذلت در خواست نگهدار« و اصولاً انسان را هشدار می دهد که »از هر چه کوجب عذرخواهی می شود بپرهیز زیرا مؤمن نه بد می کند و نه پوزش می طلبد.« بلندی طبع مومن و عزت نفس او مانع از آن می شود تا کاری کند که سرافکندگی را در پی داشته باشد.

ما نیز اگر بخواهیم به آن نوع عزت و افتخار برسیم چاره ای نداریم جز اینکه در خود و فرهنگ کشور همان نگاه حسینی علیه السلام را حاکم کنیم؛ به بیان دیگر بازگشت به جهان بینی حسینی تنها راه احیای عزت و افتخار حسینی برای مسلمانان است.

3- مقدورات و محدودیت های ما در این زمینه چیست؟

همه مقدورات و هم محدودیت ها زیاد است و می توان درباره انها فراوان سخن گفت اما در یک کلام باید گفت که با توجه به پیشینه فرهنگی کشور، ریشه دار بودن علائق و گرایش های دینی در مردم، حضور علمای عامل و آشنا به معارف حقیقی دین و حاکمیت ولایت فقیه، ابزارهای رسانه ای و مانند آن، هیچ عذری برای کم‎کاری پذیرفته نیست. محدودیت برای هر اقدام ارزشمندی وجود دارد اما به جای بهانه کردن آنها باید به مقدورات پرداخت (و مایکلف الله نفسا الا وسعها). جدیت در اعتقادات دینی که البته منافاتی با نواندیشی و پویایی ندارد اولین گام در احیای عزت و افتخار دیرین ماست. تجددگرایی افراطی و گرفتار آمدن در دام تساهل بی جای اعتقادی و تسامحات بی دلیل عملی آفت این عزت است.اجتهاد مستمر همیشه لازم و معتبر بوده و هست اما کوتاه آمدن دلیلانه از اصول مسلم برای همرنگ شدن با جماعت جهانی را نباید با آن اشتباه گرفت.

به نظر من »عزم جدی« برای »اعلای کلمه الله« رمز همه افتخارات و عزت امام حسین علیه السلام است و در صورت تمسک به آن، هر محدودیتی ناچیز و غیرقابل اعتناست و در نهایت پیروزی از آنِ ماست. البته این راه پرخطر هم هست؛ خطر تهدید یا تطمیع. لذا استقامت و اجتناب از طمع ورزی و سازش با دشمنان برای حفظ زرق و برق دنیا یا به دست آوردن عزت دروغین نیز ضروری است.

حضرت علی علیه السلام در حکمت 107 نهج‎البلاغه می فرماید: »مصانعه«، »مضارعه« و »طمع‎ورزی« مانع به نتیجه رسیدن تلاش ها و اهداف الهی است.

از این روست که »عزت« واقعی برای بندگان تنها در این است که در حصن حصین ایمان به خداوند قرار گیرند و به اتکای نیروی تمام ناشدنی او شکست ناپذیر شوند؛ در این صورت است که »افتخار« به بندگی خدا نیز سزاست. کوتاهترین و زیباترین گفته در این باب نیایش امیرمومنان علی علیه السلام است که »عزت« را در عبودیت خود و »افتخار« را در ربوبیت او منحصر کرده و عرضه می دارد: «الهی کَفی بی عِزّاً اَن اَکوُنَ لک عبداَ و کفی بی فَخراً اَن تکوُنَ لی رَبّا اَنتَ کَما اُحِبُّ فَاجعَلنی کما تُحِبُّ»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر