پیش گفتار
شعار دلنشین «عزّت و افتخار حسینی» که توسط رهبر بزرگوار انقلاب، حضرت آیة الله خامنه ای، به عنوان چراغ راه سال جاری برگزیده شد، بهانه خوبی است تا عاشقان بی قرار کوی حسینی قدح به دست و حسین گویان، خود را به پای کوی افتخار رسانده، جرعه ای از آن چشمه زلال و گوارای عزّت و سربلندی نوش کنند و با شهد شیرین و دل نشین آن ره هدایت پیش گیرند.
به همین منظور، نبشتار پیش روی در تلاش است تا با نگاهی جامعه شناختی، به این پرسش پاسخ دهد که چه اتفاقی در جامعه نبوی رخ داد که روزی مردم هنگام وضو ساختن پیامبرمکرم اسلام صلی الله علیه و آله پروانه وار گرد حضرتش حلقه می زدند و برای تبرّک جستن به قطرات آب وضوی آن وجود نازنین، گوی سبقت از هم می ربودند، اما روز دیگر گردهم آمدند تا میوه باغ نبوّت را در گودال غربت، تنها و بی معین با تیغ کین سربریده، دامن عفّت را به آتش کشند و خاندان عصمت را به اسارت برند و بر این همه بی دادگری پای کوبند و جشن پیروزی گیرند؟
نقطه آغازین
جوامع در طول تاریخ و طی زندگی اجتماعی خود، همواره شاهد تغییر و تحوّلاتی بوده اند. آنچه در این دگرگونی ها مهم و قابل ملاحظه است جهت و سمت و سوی آن است: آیا سیر صعودی داشته و به تعبیر برخی از جامعه شناسان، تکا ملی اند یا نزولی؟ مطمئنا تغییراتی که در جهت رشد و تکامل بشر صورت می گیرد نه تنها نکوهیده نیستند، بلکه پسندیده و مورد استقبال کمال جویان قرار خواهند گرفت.
بدون تردید، جامعه نبوی به عنوان یک جامعه نیز شاهد تغییر و تحوّلاتی بوده است، اما آنچه باعث حساسیت متفکران و متدیّنان شده، سمت و سوی این تغییرات است. براساس شواهد تاریخی، این تحوّل و تغییر پس از رحلت رسول گران قدر اسلام صلی الله علیه و آله ، سیری نزولی داشته است. جامعه ای که با عنایت خداوند و همّت محمدی و غیرت علوی و همراهی مهاجر و انصار، بر پایه ارزش های معنوی شکل گرفت، چندی پس از رحلت جان گذار بنیان گذارش ره سقوط پیشه کرد و ارزش های عصر جاهلیت جای گزین ارزش های ناب محمدی گردید.
در این زمینه، آنچه بایسته پژوهش است، بررسی سازوکارهای این تغییر است تا معلوم شود که چه گونه و چه عاملی در این تغییرات نقش اساسی داشته اند.
هسته اصلی هر جامعه را فرهنگ آن جامعه تشکیل می دهد و به تعبیر جامعه شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی، فرهنگ به مثابه هواست که هیچ جامعه ای بدون آن شکل نخواهد گرفت. بدین روی، نقطه آغازین تغییر در جامعه را باید تغییر در فرهنگ آن دانست. و اگر گروهی بخواهند جامعه ای را به دلخواه خود تغییر دهند، نقطه شروع آن را در فرهنگ و بخصوص ارزش ها و اندیشه های آن، قرار می دهند؛ چه این که فرهنگ عبارت است از: «مجموعه ای از اعتقادات، آداب و رسوم، اندیشه ها و ارزش ها... که افراد به عنوان اعضای گروه یا جامعه آن ها را کسب کرده و یا پدید آورده اند.»(1)
بر این اساس، تغییر در ارزش ها و اندیشه ها تغییر در سایر بخش های فرهنگ را در پی خواهد داشت؛ زیرا سایر عناصر فرهنگ تحت تأثیر مستقیم اندیشه ها و ارزش ها هستند.
بدین سان، نقطه آغازین تغییر در جامعه را باید، تغییر در ارزش های آن دانست و قدرت مداران نیز برای در دست گرفتن سرنوشت جامعه، ابتدا به سراغ ارزش های آن رفته و سعی در سوق دادن آن ها به سوی اهداف خود، داشته و دارند.
نخستین گام
حال که دانستیم نقطه آغاز تغییر در جامعه فرهنگ آن است و ریشه تغییرات فرهنگی، دگرگونی ارزش هاست، عامل و یا مهم ترین عامل تغییرات فرهنگی را چه باید دانست؟ برخی از جامعه شناسان بر این باورند که نقش کارگزاران در تغییرات اجتماعی و فرهنگی، نقشی برجسته و قابل ملاحظه است؛ زیرا کنش ها و تصمیمات آن هاست که سرنوشت جوامع را مشخص می سازد.(2) و در این میان، نقش دولت از سایر عوامل تأثیرگذار در تغییرات اجتماعی برجسته تر است؛ زیرا خط مشی ها و اهداف کلی دولت ها می توانند باعث ایجاد تغییرات وسیعی در سطح جامعه در زمینه های متفاوتی نظیر هنجارها، ارزش ها، گرایش ها و باورداشت ها گردند.(3)
براساس واقعیت مذکور است که ماجرای «سقیفه» را به عنوان نخستین گام در جهت تغییر ارزش ها می دانیم؛ جریانی که پس از رحلت پیامبر مکرّم صلی الله علیه و آله به جای حضور در خانه علی علیه السلام و دست بیعت دادن با او، که منصوب خدا و رسولش بود، در سقیفه بنی ساعده گردهم آمدند و حاکمیت جامعه نبوی را به برکت رأی مردم (بیعت) طوعا او کرها به عهده گرفتند؛ چرا که اصحاب سقیفه خوب می دانستند که تغییر ارزش ها بدون تسلّط اجتماعی، که ساز و کارش حکومت است، ممکن نیست.
اگر تحوّل و دگرگونی جامعه نبوی را تا آن جا درنوردید که پس از نیم قرن مردمی که خود را امّت محمد صلی الله علیه و آله می دانستند، در سرزمین کربلا جنایتی مرتکب شدند که زمین و آسمان در عزای مصیبتش تا قیامت مویه کنانند، ریشه این تحوّل را در سقیفه باید جست وجو کرد. چه خوب سروده است مهیار دیلمی:
فیوم السققیفة یاابن النبی |
طرّق یومک فی کربلا |
و غصب ابیک علی حقّه |
و امّک حسّن أن تُقتلا.(4)
|
ای فرزند مصطفی، این سقیفه بود که راه کربلایت را هموار کرد و آن گاه که حق پدرت علی علیه السلام و مادرت [فاطمه علیهاالسلام ] را غصب کردند، کشته شدنت خوب جلوه کرد.
به هر تقدیر، سقیفه عامل اصلی پدیدارشدن حادثه خون بار کربلاست، که خود پیامد تغییر در ارزش های جامعه نبوی بود؛ چه این که منشأ دگرگونی های ارزشی ماجرای سقیفه بود؛ در آن جا بود که عنان حکومت به دست افراد نالایق افتاد و آنان با بهره گیری از این ساز و کار بر جامعه مسلّط گشتند و هرآنچه توانستند، کردند و جامعه را به سویی کشاندند که خود خواستند، به نحوی که در جامعه ای که در آن آب وضوی پیامبر مکرّم صلی الله علیه و آله سرمه چشم مردم بود، پس از پنج دهه، کشتن فرزند دل بندش را نه تنها مذموم ندانستند، که حتی پس از کشته شدن مظلوم کربلا، به شکرانه این پیروزی، در کوفه مسجد بنا نهادند.
پیش از آن که به سازوکار تغییر در ارزش ها، که نقطه آغاز آن ماجرای سقیفه بود، پرداخته شود، لازم است به زمینه اجتماعی پذیرش سقیفه اشاره شود:
زمینه اجتماعی پذیرش سقیفه
چرا مردمی که چندماه پیش از رحلت نبی مکرّم صلی الله علیه و آله در حجة الوداع، قضیه غدیر خم را به عیان دیدند و شنیدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه» و باز هم به چشم خود دیدند که عمر و ابوبکر جزو نخستین کسانی بودند که به خلیفه خدا و رسولش گفتند: «بخٍ بخٍ لک یا اباالحسن لقد اصحبت مولای و مولا کلّ مؤمنٍ و مؤمنه»، با این همه پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله تن به ماجرای سقیفه دادند؟
در پاسخ به این پرسش، مباحث زیادی مطرح شده است، اما در این نبشتار برآنیم که زمینه اجتماعی آن را مطمح نظر قرار دهیم. برای این منظور، باید به وضعیت اجتماعی جامعه حجاز توجه کرد: بیش تر مردم مدینه پس از هجرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به آن شهر، مسلمان شدند؛ مردم مکّه نیز در سال هشتم هجری، آن گاه که مکّه به دست پیامبر و